بوش بر سر دوراهى: جلب سوريه و منزوى كردن ايران يا دادن امتياز به جمهورى اسلامى
وزير امور خارجه آمريکا در پايان اين هفته به سازمان ملل متحد در نيويورک خواهد آمد تا ضمن شرکت در جلسه مربوط به لبنان دربارهى ايران نيز با وزراى خارجهى اروپا به توافق هايى برسد. حمايت سياسى، مالى و نظامى ايران از حزب الله در نبرد لبنان حل مساله مناقشهى اتمى را براى آمريکا دشوارتر کرده است.
آمريکا اکنون با حريفى روبه روست که هم در عراق و هم در لبنان نفوذ دارد و هم در ماههاى اخير در شرق آسيا به پيروزى هاى ديپلماتيک دست پيدا کرده است. خانم کانداليزا رايس بايد تصميم بگيرد که سياست دولت او آيا بايد در مسير تغيير رژيم حرکت کند يا به سوى مصالحه و دادن و گرفتن امتيازات.
پرسش آن است که کابينهى بوش آيا بايد با جلب سوريه به سمت خود، تلاش در منزوى کردن ايران داشته باشد و با فشارهاى اقتصادى و تحريم ها، سياست سخت گيرى را براى تغيير رژيم پيشه کند، يا اينکه برعکس با دادن امتيازات اقتصادى و پذيرش نقش ايران به عنوان قدرت مشروع و بلامنازع منطقه به توافق هايى در مورد امنيت منطقه و اسرائيل و تثبيت اوضاع در عراق و لبنان برسد.
وزير امور خارجهى ايران منوچهر متکى معتقد است قطعنامه هاى تنبيهى سازمان ملل حربه اى است براى آمريکا در جهت گسترش هژمونى يا سرکردگى اش در منطقه. متکى گفته است: «افکار عمومى دنيا اکنون شاهدندکه يک يا دو کشور [در جهت مقاصد خود] بر نهادهاى بين المللى اعمال نفوذ مىکنند.»
رئيس جمهور ايران نيز در جلسهى اضطرارى سازمان «کنفرانس کشورهاى اسلامي» که اين هفته در مالزى تشکيل شد گفت «هالوکاست واقعي» در لبنان در حال وقوع است و رفتار دولت اسرائيل را به حملهى مغول ها تشبيه کرد. رهبر ايران آيت الله خامنه اى نيز حملهى اسرائيل به لبنان را بخشى از «استراتژى مشترک آمريکاـ صهيونيسم» براى تسلط بر خاورميانه مىداند.
يک تحليلگر ايرانى ـ آمريکايى به نام «ولى نصر» که در مدرسهى عالى نيروى دريائى واقع در «مانته ري» کاليفرنيا تدريس مىکند، در تفسيرى که ديروز (نهم اوت) در روزنامهى «کريستين ساينس مانيتور» منتشر شد مىنويسد: «تهاجم شديد نظامى به بيروت فرصتى بود براى غرب که تهران را متقاعد کند که در حل مناقشهى اتمى و جلب اطاعت ايران، مصمم و قاطع عمل خواهد کرد.» اين تفسيرگر معتقد است پس از پايان گرفتن نبرد لبنان، آمريکا بايد تصميمى قطعى در قبال ايران بگيرد.
ولى نصر در تحليل خود همچنين مىنويسد: «در شرايطى که بيکارى و فقر دامن اقتصاد ايران را گرفته، افراد عادى در ايران حمايت گشاده دستانهى دولت شان را از حزب الله نمى پذيرند و از خطراتى که چنين حمايتى براى ايران پديد مىآورد به خشم آمده اند. اما رهبران ايران حزب الله را متحد و سرمايه اى براى خود محسوب مىکنند. حزب الله ميوهى انقلاب ايران است، تنها موردى که دانهى انقلاب اسلامى در خاکى خارج از ايران ثمره داده است. ايران هرگز از حمايت حزب الله چشم نمى پوشد زيرا چنين کارى به معنى پايان گرفتن انقلاب اسلامى است.»
اين تفسيرگر نتيجه مىگيرد که با توجه به اهميت روز افزون ايران براى منافع جغرافيايى ـ سياسى آمريکا و نيز منافع نفتى آن در منطقه، واشنگتن بهتر است در ماههاى آينده از سياست تهديد و فشار دست بردارد و مشروعيت ايران را در چارچوب توافق هاى امنيتى منطقه به رسميت بشناسد. آنگاه رهبران محاسبه گر ايران نيز با اطمينان به اينکه آمريکا قصد تغيير رژيم را ندارد به احتمال زياد با بسيارى از خواسته هاى آمريکا توافق خواهند کرد.
اکنون پيداست که سرانجام جنگ لبنان و پيروزى يا شکست حزب الله، عامل ديگرى است که در تصميمات آيندهى کابينهى بوش در قبال ايران اثر خواهد گذاشت.
عبدى کلانترى، گزارشگر صداى آلمان در نيويورک