ميزان نيوز: نهضت آزادی ايران در بيانيه تحليلی خود ضمن اعتراض شديد به سخنان پاپ بنديکت شانزدهم از مسلمان ايران و سراسر جهان خواست که در عين تقبيح و ابراز انزجار از اين گونه اهانت ها از سوی هرکس و هر مقام با رفتار عقلانی، مدنی، منطقی و غير خشونتآميز توطئهها را خنثی کنند و بستری سالم برای نزديک شدن انديشههای گوناگون و مذاهب درون اسلام و ايران و سپس در ميان اديان و فرهنگهای ديگر فراهم سازند تا بتوانند الگوهای عملی در تساهل و تسامح به جهان عرضه کنند.
اعتراض شديد به سخنان موهن پاپ بنديکت شانزدهم
به رغم گذشت چندين روز از سخنرانی پاپ بنديکت شانزدهم، رهبر کاتوليکهای جهان، در دانشگاه رگنزبرگ آلمان (موطن پاپ) و با آن که او چندين بار به خاطر سخنان نسنجيدهاش ـ که ظاهراً بنا بر اظهار شخصی او ، سوءنيتی در ادای آن وجود نداشته است ـ اظهار تاسف و به گونهای عذرخواهی کرده است، هنوز واکنش مسلمانان در کشورهای مختلف و ابراز خشم و نفرت آنان فرو ننشسته است و هر روز اخباری از گوشه و کنار اين کشور ها درباره واکنشهای بعضاً بسيار منفی و مخرب به گوش میرسد. برای مثال، در کشور سومالی، مردم به قصد انتقامگيری از مسيحيان، يک " خواهر" ۶۱ ساله را با شليک گلوله از پا در آوردهاند و اين کار خشم اروپاييان را برانگيخته است. به راستی مقصر کيست ؟ پاپ، مسيحيت، غرب، آمريکا، صهيونيسم، رفتار مسلمانان، بنيادگرايان؟ بیترديد، عوامل متعددی دست به دست هم ميدهند تا واقعهای رخ دهد و پيامدهای پيش بينی نشدهای به بار آورد. اينکه پاپ بنديکت شانزدهم نقل قول امانوئل، امپراتور روم شرقی (بيزانس) را در هنگام سقوط قسطنطنيه به دست مسلمانان تنها از روی تصادف مطرح کرده يا قصد و غرضی در کارش بوده و خود او هم چنين نظری داشته است يا نه، روشن نيست. يعنی هر يک از اين احتمالات نه به آسانی قابل رد است و نه قابل اثبات. اما سخنان پاپ مصادف بوده است با سالگرد يازده سپتامبر (روز حمله هوايی به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نيويورک و ساختمان پنتاگون در واشنگتن) و سخنان بوش، رئيس جمهور امريکا، چند روز پيش از آن، در حمله به کسانی که آنها را " فاشيستهای اسلامی" ناميده است، در فردای روز آغاز آتش بس جنگ ۳۳ روزه و مقاومت تحسينانگيز حزب الله و مردم لبنان در برابر حملات وحشيانه اسراييل. باتوجه به رشد بیسابقه اسلام در اروپا و آمريکا، روابط کنونی غرب با کشورهای اسلامی ، مسئله هستهای ايران و وضعيت ويژه در عراق و افغانستان، چنين برداشتها و سوءتفاهمات، اگرچه قابل توجيه و پذيرش نيست، قابل فهم است. روابط غرب و شرق و اسلام و مسيحيت ريشههای تاريخی عميقی دارد که نه تنها نزديکترين آنها به جنگهای صليبی ميان مسلمانان و مسيحيان بر سر بيت المقدس برمیگردد، بلکه مربوط به کارنامه غير قابل دفاع قدرتهای استعماری غربی در کشورهای اسلامی و نگرش منفی و بدبينانه مسلمانان نسبت به کشورهای غربی میشود، به ويژه آن که غربیها هرگز به خاطر رفتارهای استعماريشان در کشورهای اسلامی نه از مسلمانان پوزش خواستهاند و نه به جبران آن رفتارهای ظالمانه پرداختهاند.
اما اينکه چنين سخنان موهنی به نقل از هرکس و در هرزمان، امروز از زبان پاپ برای تاييد شيوه گفتگو به جای خشونت ادا میشود آيا خود برانگيزاننده يا تشديدکننده يک خشونت نمادين و تاريخی، که دائماً به شکلهای گوناگون تکرار شده، نيست؟
اگر چنين است، پس آيا مسلمانان حق ندارند که در برابر حمله به باورهايشان از خود دفاع کرده، در برابر توهين و بیحرمتی به مقدساتشان فرياد برآورند و تظاهرات و اعتراض کنند و اين گونه رفتارها و سخنان را محکوم نمايند؟ مسلمانان به تجربه دريافتهاند که صاحبان مناصب سياسی و مذهبی در غرب سخنان نادرست و نسنجيدهای را عليه اسلام و مسلمانان بر زبان میرانند که در رسانههای جمعی کشورهايشان منعکس میشود و خود آنان و مردمشان آن سخنان بیپايه را باور میکنند و آنها را در رفتارهايشان به صورتهای گوناگون به ظهور میرسانند.
نکته ديگری که در سخنان پاپ قابل تامل است استنادش به گفته امپراتور بيزانس که در هنگام جنگ بر سر قسطنطنيه (استانبول فعلی) ميان مسلمانان و رومیهاست برای اين که بگويد دين و دين باوری امری معقول است و بايد طبق موازين عقلی به گفتگو نشست. اما در نقل قول يک امپراتور قرون وسطايی تنها يک طرف قضيه (اسلام و پيامبران گرامی آن) به استفاده از احساسات تند، خشونت و حتی شمشير متهم میشود. اگر جناب پاپ به جای متهم ساختن پيامبر اکرم (ص) به نقد رفتار خشونتآميز برخی از مسلمانان (همانند رفتارهای مشابه يا خشن تر مسيحيان) میپرداخت، سخنان وی به واقعيت نزديکتر بود. اگرچه تاريخ جنگها و خشونتها ميان اقوام و اديان نشان داده است که در همه اديان و در ميان همه گروهها و اجتماعات انسانی افراد بنيادگرا، تندرو و خشن دائماً بر طبل خشونت زدهاند و میزنند، بيشتر معتقدان و دينباوران اگر به آن سو کشيده نشوند به مصداق " ادع الی ربک با الحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم با للتی هی احسن " اهل صلح، آشتی، تسامح، تساهل، موعظه حسنه و حکمتند.
در حالی که عيسیبن مريم (ع) ، پيامبر صلح، دوستی، عشق و محبت است، رفتار بخش بزرگی از مسيحيان، به ويژه در قرون وسطی با منش و آموزههای عيسی مسيح متفاوت و متضاد بوده است.
مگر خشونت و بیرحمی مسيحيان در جنگهای صليبی عليه مسلمانان و جنگهای خشونتآميز استعماری اروپاييان عليه مسلمانان و يهوديان، بخصوص پس از فتح اندلس، و عليه ساير ملل در آسيا، آفريقا و آمريکای جنوبی در طول دو قرن گذشته فراموش شدهاند؟ يا آيا جنگهای قرون هفدهم و هجدهم بين کاتوليکها و پروتستانها و کشتارهای بیرحمانه، مانند کشتار سن بارتلمی و در همين سالهای اخير کشتار مسلمانان بوسنيايی به دست صربها و کرواتها که به نام دين مسيح انجام گرفته فراموش شده است؟ امروز هم غرب هرجا که از طريق اقناع يا تهديد منظور و هدفش را پيش نمیبرد به زور و خشونت متوسل ميشود.جنگهای بين المللی اول و دوم با مرکزيت و محوريت کشورهای مسيحی اروپا رخ داد. آتش جنگهای چين،کره، ويتنام و... نيز به وسيله غربيان به راه افتاد. امروزه نيز جنايات در فلسطين و لبنان بدست صهيونيستها و با حمايت کشورهای اروپا و آمريکا انجام میگيرد. آيا حمله نظامی و اشغال افغانستان و عراق و تهديد کشورهای ديگر، به هر نام و عنوان توجيه دينی دارد؟ مسلماً تروريسم کور برخی از مسلمانان متعصب در واکنش غربيان و بروز رفتارهای نادرست آنان موثر بوده است؟ اما اين سوال همچنان مطرح است که چه گونه برخوردها و رفتارهای موجب گسترش بنيادگرايی، خشونت طلبی و دامن زدن به تروريسم در خاورميانه شده است؟
بارها اين سوال مطرح شده است که مگر بن لادن، القاعده و طالبان مولود مستقيم استعمار غرب نبودهاند؟ به نظر ميرسد که اگر منظور پاپ انتساب منشاء خشونت، ستيزهجويی و جنگ خواهی به پيامبر اسلام بوده است وی قطعاً دچار نوعی کجانديشی و توهم تاريخی شده است و اگر منظورش موعظه و نصيحت به همگان بوده است، زمان و مکان نقل قولش بجا نبوده و میبايستی از دامن زدن به اختلافات دينی پرهيز میکرده است. به هر حال باتوجه به اين که پاپ ظاهراً از گفتهاش عقب نشسته و اظهار تاسف کرده است، مسلمانان بايد با بکارگيری شيوه معقولانه موعظه حسنه و احتراز از درگيری در راستای برطرف کردن سوء تفاهمات و نشان دادن حقيقت صلح طلبی اسلام به جهانيان گام بردارند.
بايد توجه داشت که منافع گروههايی اقتضا ميکند که آنان دائماً به برخورد ميان مسيحيت و جهان اسلام دامن بزنند و بدبينیها را افزايش دهند. آنان، از طريق رسانههای جمعی، سخنان ايراد شده در يک جمع کوچک دانشگاهی را به سرعت به سطح تودههای مردم انتقال ميدهند. آنان با توجه به روحيه مسلمانان و خشم و کينه متراکم شده در دلها، و بعضاً تعصبات کور قومی ـ مذهبی، آگاهانه و از روی برنامه به درگيریهای دينی و مذهبی دامن میزنند، در حالی که آينده اسلام و منافع کوتاه مدت و درازمدت مسلمانان در اين است که مسلمانان هوشيارانه در دام اين گونه تحريکات گرفتار نشوند و در برابر عوامل دستاندرکار خشونت و جنگ و برخورد فرهنگها شيوه گفتگو ميان اديان و صلح و تفاهم را تبليغ کنند. در شرايط کنونی، سالم سازی محيط فکری و فرهنگی جهان امری بسيار مهم و ضرور و به نفع همگان و بشريت است.
نهضت آزادی ايران ضمن اعتراض جدی به سخنان پاپ بنديکت شانزدهم ـ که خواسته يا ناخواسته موجب اهانت به اسلام و مسلمانان و رنجش شديد آنان شده است ـ از همه برادران و خواهران مسلمان در ايران و سراسر جهان صميمانه ميخواهد که در عين تقبيح و ابراز انزجار از اين گونه اهانت ها از سوی هرکس و هر مقام با رفتار عقلانی، مدنی، منطقی و غير خشونتآميز توطئهها را خنثی کنند و بستری سالم برای نزديک شدن انديشههای گوناگون و مذاهب درون اسلام و ايران در درجه اول و سپس در ميان اديان و فرهنگهای ديگر فراهم سازند تا بتوانند الگوهای عملی در تساهل و تسامح به جهان عرضه کنند.