یکشنبه 26 فروردین 1386

فرصتی ديگر، که نبايد بر باد برود، مهرداد خوانساری

• حکومت اسلامی در انفعالی ترين شرايط حيات خود آسيب پذير تر از هميشه است
• سرنوشت مردم ايران را فدای تنگ نظری ها، و خودخواهی خود نکنيم

عرصه سياسی کشورمان در چند ماه گذشته با پيش آمدهای گوناگونی روبرو بوده است که آخرين آن، داستان دستگيری  پرسنل انگليسی در اروند رود و آزاد سازی آنها در يک صحنه سازی مضحک و ناشيانه بود. هر يک از اين پيش آمدها پيامی برای پويندگان راه آزادی در بر دارد، که ويژه گی های خارجی و داخلی آنها شايسته بررسی و پرداختن است:
• در عرصة بين المللی، پا پس کشيدن رژيم از عرصة درگيری های شيعه و سنی در لبنان و فراخواندن مزدوران حزب الله به خانه هايشان، که برای ساقط کردن دولت دموکراتيک آنکشور به دستور تهران روزها و شب ها خيابان های بيروت را اشغال کرده بودند ، نشان داد که حکومت اسلامی در برابر فشار سنگين دولت های سنی منطقه و بويژه عربستان سعودی که از پشتيبانی کشورهائی چون آمريکا و فرانسه نيز برخوردار می باشند با مشکلات تازه ای روبرو گرديده که نمی تواند به آسانی از پس آن بر آيد.
• برای کشورهائی چون آلمان که امروز رياست ادواری اتحاد اروپا را بر عهده دارد و اينک بعنوان يکی از اعضای سازمان پيمان اتلانتيک شمالی (ناتو)، تعداد زيادی سرباز برای ايجاد ثبات و امنيت به افغانستان فرستاده اند، مشخص شده که جمهوری اسلامی در تجهيز عوامل طالبان با «بمب های ضد نفر بر»، مسئوليت عمده ای در مرگ سربازان ناتو در افغانستان را به دوش می کشد. لازم به يادآوری است که همين دريافت توسط مقامات ارتش آمريکا و بريتانيا در عراق نيز مطرح بوده و اين مقامات در گذشته جمهوری اسلامی ايران را بعنوان عامل مرگ تعداد بيشماری از سربازان خود در عراق مسئول دانسته و آنرا اعلام کرده اند.
• تلاش اخير دولت آمريکا برای آرام ساختن بغداد همراه با کوشش دولت بريتانيا برای تقويت نيروهای انتظامی عراق در جنوب آنکشور، اجبارا باعث گرديده تا اين دوکشور آشکارا در مقابل عوامل خرابکار و حادثه آفرين جمهوری اسلامی در عراق قرار گيرند و هر توفيقی در پياده کردن استراتژی مورد نظر خود را منوط به خنثی سازی اينگونه آشوبگران مزدور در عراق بدانند. دستگيری پنج عنصر سپاه پاسداران در اربيل همراه با ديگر اقدامات مشابه، نمونه بارزی از اين سياست جديد می باشد که بطور جدی در چند ماه آينده دنبال خواهد شد.
• دو قطعنامه  و  شورای امنيت سازمان ملل متحد که به اتفاق آراء در شورای امنيت به تصويب رسيدند، به حکومت اسلامی نشان داد که دل بستن به دولت های روسيه و چين و آفريقای جنوبی و مانند آنها يک اميد واهی است و آنجا که اينگونه مسائل به مرحلة جدی تری می رسند نمی توان از روسيه و چين انتظار داشت که حجم عظيم معاملات و ديگر نيازمندی های اقتصادی با آمريکا و متحدينش را فدای چند صد ميليون دلار معامله با ايران بکند. افزون بر اين، خود اين کشور ها نيز هيچ علاقه ای ندارند که يک دولت ياغی بدون احساس مسئوليت را که برای بقای خود بر هر جنايتی دست خواهد زد در نزديکی شان مجهز به اسلحة اتمی ببينند. نا اميدی حکومت اسلامی هنگامی افزايش يافت که دولت روسيه کارهای تکميلی نيروگاه اتمی بوشهر را بر سر اختلاف مالی مختصری که با ايران دارد متوقف ساخت.
• درگيری ارتش اسرائيل با عوامل حزب الله لبنان و فلسطينی های حماس در پی اظهارات و تحريکات عمدی و غير مسئولانه احمدی نژاد مبنی بر حذف کامل اسرائيل از نقشه جهان، افشاگری های دقيقی از پرداخت های صدها مليون دلاری به حزب الله لبنان و حماس از حساب ذخيره ارزی در تهران را به گوش مردم ايران رساند.
• در عرصة داخلی، هم زمان شدن اين افشاگری ها با نارضائی گسترده عمومی از شرايط دشوار زندگی، نه تنها دولت درهم ريخته احمدی نژاد، بلکه کل حکومت اسلامی را بيش از هر زمان ديگر، حتی در ميان هواداران آن، در موضع انفعالی شديدی قرار داد و شکاف ميان سردمداران رژيم را آن اندازه عميق کرد که «حزب پادگانی» احمدی نژاد گناه آشفتگی مالی و اقتصادی را با ذکر نام به گردن هاشمی رفسنجانی و خانواده او نهادند و هاشمی رفسنجانی در مقام رئيس مجلس خبرگان اعلام کرد که وقت آن رسيده است تا به عملکرد نامطلوب دولت احمدی نژاد رسيدگی کند . بی اعتمادی مردم به حکومت اسلامی هرگز تا به اين اندازه گسترده نبوده است.
• تحريم گسترده انتخابات فرمايشی مجلس خبرگان نشانه آشکار بی اعتنائی و پشت کردن مردم به تبليغات وسيع رژيم برای کشاندن رأی دهندگان به پای صندوق رأی بود. رژيم تهران و رهبر بيمار آن، نا باورانه در برابر رويگردانی مردم از انتخابات مجلس خبرگان ده درکشيدند و از بر پا کردن هياهوی هميشگی پس از هر انتخاباتی پرهيز کردند.
• درگيری های خيابانی و اعترافات گسترده مردمی که از دشواری زندگی به جان آمده اند و فساد و دزدی های بی حساب سران حکومت و وابستگان آنها را می بينند و می شنوند هر چند با ضرب و شتم و دستگيری و زندان و شکنجه تظاهرکنندگان روبرو شد، اما اين واقعيت را عريان تر نشان داد که کاسة خالی و شکم گرسنه، از مشت آهنين پروايی ندارد. حکومت تهران می داند که هرچند سران جنبش کارگران شرکت واحد، و گردانندگان تظاهرات آموزگاران و دبيران، در زندان اسير و در زنجيرند، اما آتشی در زير خاکستر است که هر زمان می تواند زبانه کشد و هستی رژيم را بسوزاند.
• با آنهمه لباس شخصی ها و نيروی امنيتی، بار ديگر بانوان ايرانی در اسفندماه به بهانة پشتيبانی از پنج زن آزاديخواه که به اتهام فعاليت های سياسی به دادگاه فراخوانده شده بودند دست به تظاهرات زدند. در ايران کوشش بزرگی برای گردآوری يک ميليون امضاء به پشتيبانی از آزادی زنان و برابری حقوق زن و مرد، جريان دارد. حکومت اسلامی از سامان گرفتن اين حرکت گسترده در هراس است و به درستی آن را مقدمه ای برای جنبش های بدون خشونت بعدی عليه خود ميداند. اما برخورد خشونت آميز با اين حرکت، و دستگيری و کتک زدن سی وسه نفر از زنان تظاهر کننده با عکس العمل غير منتظره و ناگهانی در سر تا سر جهان روبرو شد چنانکه زنان و دختران دستگير شده، بدون اينکه ابراز پشيمانی کرده باشند، از زندان رها شدند. اين نخستين عقب نشينی آشکار و سريع حکومت اسلامی در برابر سازمان ها و گروه های پشتيبان حقوق بشر داخلی و خارجی بود که نشانه روشن رفتار انفعالی در برابر نارضائی های مردمی و احساس بی پناه بودن رژيم در درون کشور است.
• ستمکاری، تحجر دروغ، فساد بی حد و مرز، و تنفر مردم از حکومتی که آنان را دچار چنين فقر و عقب ماندگی و آشفتگی اجتماعی کرده است، فشار بيش از اندازه بر دوش خسته و پوسيدة حکومت اسلامی نهاده است. آگاهی از اين که آينده ای نوميد کننده در انتظار آنان است پای همة سردمداران رژيم را سست کرده است. از هر زاويه که بنگريم سست شدن ارادة مذهبيون را در نگهداری قدرت می توانيم ببينيم. اگر چندی ديگر بر اين منوال بگذرد، چه کسی می تواند تضمين کند که پاسداران برای حفظ حکومت مذهبی انگشت بر ماشه تفتگ بفشارند و مردم بی پناه را به خاک و خون بغلتانند؟ اين نکته را حکومتگران مذهبی، اکنون به خوبی حس می کنند.

امروز بی گمان اکثريت مردم ايران، به ويژه در تهران و شهرهای بزرگ هوادار تغييرات بنيادی حکومتی، به سود برقراری آزادی و دموکراسی، به سود جدائی دين از حکومت، به سودبازيابی آبرو و اعتبار جهانی ايران و ايرانيان، به سود تأمين امنيت اجتماعی و عدالت اقتصادی، به سود رفع تبعيض از زنان و اقليت های قومی و مذهبی، به سود رعايت معيارها و اصولی است که آسايش و امنيت و پيشرفت جامعه ايران را در بر داشته باشد.

يکپارچگی ملی برای همة اين خواسته ها در ميان ملت ايران، اکنون بيش از هر زمان ديگر احساس می شود. ترس مردم از چنگ و دندان حکومت اسلامی به گونه ای روز افزون رو به کاهش است. می بايد از اين روحیة رويگردانی عمومی از حکومت اسلامی، و از ضعف و آشفتگی حکومتگران مذهبی، پيش از آنکه نا اميدی از رهايی در ميان مردم ريشه به دواند بهره برداری کرد و ريشه اين حکومت را برکند. بايد بدانيم که اندک نيستند کسانيکه با دل خونين از ستم و آسيب های اين حکومت، در خانه های خود در گوشه و کنار کشور، در انتظار لحظه ای هستند که ضربه خود را بر پيکر اين حکومت فاسد و عقب مانده وارد سازند. بايد بپذيريم که اکثريت آشکار جوانان ايرانی پذيرای يک شيوة حکومتی پيشرفته و امروزی اند که بتواند آنان را بسوی يک زندگی شرافتمندانه و آسوده رهنمائی کند و راه پيشرفت را برای آنان بگشايد.

سران خانواده ها نيز، نگران از آلودگی های اعتياد، فساد و بيکاری فرزندانشان، و گرفتار در چنگال نا اميدی از آينده ای که در پيش روی نسل آينده قرار دارد، چشم به راه نجات دهندگانی هستند که کابوس ترس ناک زندگی در زير سلطة قرون وسطايی حکومت اسلامی را از زندگی آنها و فرزندانشان بزدايد .

قانع کردن ديگران به اين که اجتماع درون کشور بيش از هر زمان آمادة پذيرش جنبش های گسترده اما بدون خشونت و خونريزی، با هدف نهائی برانداختن حکومت اسلامی است گوئی چندان آسان به نظر نمی رسد. اما اين واقعيتی است که سرانجام، اين «ديگران» را به سوی خود خواهد کشانيد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

دو سال پيش، هنگامی که جنبش ملی رفراندوم موفق شد پشتيبانی بيشتر نيروهای معتبر سياسی را به دست آورد، آماج شديدترين حملات عوامل حکومت اسلامی قرار گرفت زيرا نگرانی رژيم در آن بود که اين ابتکار، به الگوئی برای ديگر جنبش های مردمی بدل شود. شوربختانه بعضی از فعالان سياسی از چپ و راست نيز به جای تمرکز فعاليت خود روی يک استراتژی فراحزبی و فراطيفی، نيروی خود را در خنثی کردن يکديگر تلف کردند که سد راه پيشرفت چشمگير جنبش ملی رفراندوم يا همان تنها استراتژی واحد مبارزاتی گرديد. اما شايد همان شمعی که آن زمان افروخته شد امروز زنان جامعه ای را بر می انگيزد تا انديشه جمع آوری يک ميليون امضای با نام و نشان برای به دست آوردن حقوق خود را پرورانندند و با اين پيگيری و جديت آنرا دنبال کنند.

توجه دقيق به شرايط کنونی، چه در داخل کشور و چه در عرصة جهانی، اين واقعيت را تأئيد می کند که نيروهای مبارز ملی و دموکرات به يک استراتژی واحد، که فراتر از دلبستگی ها و پايبندی های حزبی و مسلکی آنها باشد نيازمند هستند تا بدون پراکندگی و نفاق، با يکدلی و صداقت به عرصة تازه ای گام نهند. شرايط کنونی ايران و جهان اقتضا می کند که اشتباهات گذشته را تکرار نکنيم و در اين فرصت طلايی که با پيوند در زمينه های بحران خارجی و داخلی که گريبان رژيم ستمگر و عقب مانده را گرفته است کمر حکومت اسلامی را بشکنيم و اميد مردم ايران برای آينده ای بهتر را فدای خواسته های کوچک و تمايلات تنگ نظرانه و خود خواهانه نکنيم.

مهرداد خوانساری

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'فرصتی ديگر، که نبايد بر باد برود، مهرداد خوانساری' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016