* مبارزه مشترک و متحد برای آزادی دانشجويان زندانی، دفاع از استقلال دانشگاه، خروج ارگانهای انتصابی از محيط دانشگاه و ... میتواند توان و ظرفيت جنبش دانشجويی را افزايش دهد. امروز بيش از هر زمانی برای جلو رفتن میبايد با هم بودن را تحمل و تجربه کرد.
مقدمه
سالگرد ۱۸ تير ۱۳۷۸، فرا می رسد. در اين روزدانشجويان پرچم جنبش دانشجويی را دگرباره برافراشتند. درهشت سال گذشته فعالين دانشجوئی به همراه فعالين سياسی، هر ساله اين روز تاريخی را به شکلی خود ويژه وگوناگون گرامی می دارند و آن را همواره محملی برای اعتراض عليه زور، اختناق، سرکوب، بی عدالتی در دانشگاه ها و کل کشور قرار داده اند. امسال در مقطع ۱۸ تير، دانشجويان در شرايطی بسياردشوارتر زير سرکوب شديد ارگان های امنيتی، حراستی و قضائی حکومت بسر می برند. همه شواهد حاکی است که دولت بنيادگرای احمدی نژاد همچنان قصد تنگ تر و محدودتر کردن فضای دانشگاه ها را دارد. وزارت علوم و انواع ارگان های انتصابی وابسته به دولت و حاکميت در درون دانشگاه اعتقادی به داشتن دانشگاهی علمی و مدرن ندارند. آنها می خواهند انتقال دانش، توليد انديشه و تدارک کادر مديريت آينده جامعه رابه شکلی عقب مانده و کنترل يافته در اختيار خود داشته باشند. درحکومت احمدی نژاد آزادی بيان و انديشه در دانشگاه و جامعه بشدت نقض شده است. اين دولت بنيادش بر اساس "خودی و غيرخودی" شکل گرفته است، منطقاً در چنين شرايطی دانشگاه در اين رويکرد به کانون طبيعی اعتراض و مقاومت در برابر چنين حکومتی و جنبش دانشجويی به يک مؤلفه بسيار مهم و تاثيرگزار در عرصه سياسی کشور تبديل می شود. عرصه آکادميک و علمی، به هيچوجه با موانع و محدوديت های ايدئولوژيک سازگار نيست. دانشگاه از زمره کانون های نوگرايی و پيشرفت است و با روشنگری، نقد، نوانديشی، بازانديشی و استقلال ارتباط مداوم و پيوسته دارد. تجربه ثابت کرده است که استبداد مذهبی و ارگان های سرکوبش نخواهند توانست بدون پرداخت هزينه به راحتی همه فضاهای علمی کشور را برای مدت های طولانی در اختيار خود بگيرند واز اين طريق دانشگاه را خاموش کنند.
۱۸ تير ۱۳۷۸ و وضعيت جنبش دانشجويی در ايران
درسال ۷۶ - ۱۳۷۵، حرکت دانشجويی پيشتاز جنبش دوم خرداد بود و يکی از علل پيروزی خاتمی و اوج گيری اصلاح طلبی فعاليت تحکيمی ها و ديگر طيف های دگرانديش دانشجوئی بوده است. درمقطع فوق دفتر تحکيم وحدت توانست مهررهبری خود را برفعاليتهای دانشجوئی در دانشگاه های کشور بزند. البته بايد توجه داشت که با وجود تعلقات حکومتی دفتر تحکيم وحدت در آن زمان، به دليل سالها در حاشيه ماندن، نگاه فعالان اين تشکل به اسلام سياسی، قدرت و جامعه مدنی به ويژه با آمدن نسلهای جديد دانشجوئی به دانشگاه، تغييرات اساسی کرده بود و آنان آمادگی نسبی برای تغييردر درون خود را داشتند. درواقع رهبری جديد با حمايت بخشی از حاکميت، جهت ايجاد يک سری اصلاحات در چارچوب ساختار جمهوری اسلامی وارد فعاليت گسترده سياسی شد. اما خيلی زود با سرکوب دانشجويان در کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تير ۱۳۷۸نسبت به ايجاد تغييرا ت در چارچوب ساختار حکومت به ترديد افتاد. اعلام شرکت رهبری دفتر تحکيم وحدت در تظاهراتی که توسط طرفداران رهبرجمهوری اسلامی و با همراهی خاتمی و اصلاح طلبان در تاريخ چهارشنبه ۲۳ تير۷۸، سازماندهی شده بود سبب تضعيف شديد بدنه تشکلهای دانشجوئی وابسته به دفتر تحکيم در سطح دانشگاهها شد و رهبری تحکيم وحدت بشدت تحت فشار و انتقاد دانشجويان طرفدار خود و نيز دانشجويان دگرانديش قرارگرفت. تشکل مذکور با همراهی و حمايت اصلاحطلبان حکومتی و دريافت انواع رانت از مجموعه حکومت فعاليت میکرد و کنده شدن از چنين وضعيتی نياز به زمان داشت. فشار بدنه دانشجوئی و فعالين انجمنهای اسلامی در دانشگاههای کشور و نيز تغيير مجدد رهبری در تحکيم وحدت روند جدايی از حاکميت را روز به روز گسترش داد. عدم پشتيبانی از کانديداتوری خاتمی در دوره دوم رياست جمهوری، عدم حمايت از تحصن نمايندگان مجلس ششم و عدم شرکت در انتخابات و سياستهای بعدی اين تشکل، نقد قدرت و استقلاليابی را در درون دفتر تحکيم وحدت طيف علامه هرچه بيشتر برجسته و تقويت کرد. علاوه بر اين از ۱۸ تير ۱۳۷۸، در ميان دانشجويان در دانشگاه ها، نطفه اوليه گرايش جمهوريخواهی ريخته شد. در واقع با سرکوب خشونت آميز دانشجويان دگر انديش در واقعه ۱۸ تير، تمايلات سياسی- اجتماعی جديدی در ميان بخش هايی از دانشجويان بوجود آمد. بين سال های ۸۱-۱۳۷۸، بيش از چند هزار نشريه دانشجوئی در سراسر دانشگاه های کشور به اشکال مختلف و با سيمای متنوع انتشار يافت. در اين نشريات گفتمان های زيادی ميان دانشجويان انجام گرفت. گفتمان جمهوريخواهی، لائيسته، برابری ميان زنان و مردان، مسائل قومی و حقوق بشری در سطحی گسترده در ميان دانشگاهيان افزايش يافت. البته قابل ذکر است که گرايش و گفتمان جمهوريخواهی يک شبه در سطح دانشگاه های کشور بوجود نيامد؛ بلکه حاصل تلاش فکری ميان انديشه و تجربيات متفاوت بود که توانست هر چه بيشتر در ميان دانشجويان فراگير شود. دانشجويان در اعتراضات، تظاهرات و نشريات خود به صورت علنی شعار جمهوری واقعی را از اوايل دهه ۸۰ در ايران با صدای بلند در خيابان ها و در درون دانشگاه ها طرح کردند.
در ضمن واقعه ۱۸ تير ۷۸، نيزنقطه عطف ديگری در سير تحول و تکامل جنبش دانشجويی بوجود آورد. دراين واقعه، دانشجويان که به دفاع جانانه و همه جانبه از اصلاح طلبان حکومتی در برابر فشار ولايت فقيه و اقتدارگرايان برخاسته بودند، به شناخت تازه ای از آقای خاتمی و اصلاح طلبان حکومتی رسيدند و در پی آن، به سترون بودن سياست های "آرامش فعال" و "بازدارنگی فعال" آنان رهنمون شدند. انديشه فاصله گيری جنبش دانشجويی از قدرت گام به گام شکوفا شد. آنها به انتقاد پرداختند و اين انتقادات به حدی گسترده شد که به نوعی شکاف ميان دانشجويان و اصلاح طلبان منجر گرديد. چندين سال است که چرخشی جدی در جنبش دانشجوئی شکل گرفته است. آنها نوعی عدم سنخيت و توازن ميان خواسته ها و آرمان های دانشجوئی و کارکرد های اصلاح طلبان می بينند. از ۱۸ تير ۷۸، جنبش دانشجوئی هر چه بيشتر به نقد و روشنگری، نقد ايدئولوژی و نقد دولت پرداخته است. شرط انجام اين کار، استقلال سياسی اين جنبش است. در ضمن چون اين جنبش در دانشگاه ها رشد و گسترش می يابد بالطبع شرط استقلال سياسی دانشگاه نيز مطرح می شود. در واقع استقلال از ساخت قدرت جزئی از ماهيت جنبش دانشجوئی شده است.
فزون بر اين گذشت زمان و عدم پاسخگوئی به مطالبات دانشجويان باعث تراکم خواسته های آنان شده است؛ تنوع در ميان فعالين دانشجوئی گسترش و نيز توجه به جنبش های اجتماعی ديگر افزايش پيدا کرده و زمينه همکاری و فعاليت مشترک با جنبش های زنان، معلمان، کارگران، زيست محيطی، جوانان و روشنفکران گسترده تر شده است. امروزه سطح رشد فکری و تجربی جنبش دانشجوئی با اوايل دوران به قدرت رسيدن خاتمی و اصلاح طلبان بسيار تغيير کرده است. جنبش دانشجويی چندين سال است که از اصلاح طلبان عبور کرده و به نيروی تحول درجامعه پيوسته است.
همه فاکتورهای فوق باعث گرديد که حاکميت در کل به اين ارزيابی برسد که ديگر از نيروی جنبش دانشجوئی برای تقويت حاکميت بهرهمند نخواهد شد و مشخصا" از دور دوم رياست جمهوری آقای خاتمی تلاش کرد با ايجاد موانع برای کاهش ارتباط دانشجويان با جامعه مدنی نقش و امکان تاثيرگذاری اين نيروی موثراجتماعی را در جامعه هرچه بيشتر پايين بياورد. امروزه شعارها و خواسته های دانشجويان حاکميت را با مشکلات اساسی مواجه ساخته و ارگانهای اطلاعاتی، امنيتی و انتصابی حکومت در درون و بيرون دانشگاه با ايجاد تفرقه، انشعاب، تشکيل تشکلهای موازی وابسته به حکومت و سرکوب و دستگيری شديد و وسيع فعالين تشکلهای دانشجوئی روی آورده اند و بدين ترتيب با اين روش درفعاليت های دانشجوئی موانع بسياری ايجاد کرده اند. فشار و سرکوب حکومت روند جدائی و استقلالخواهی جريانات دانشجوئی چون دفتر تحکيم وحدت را شدت داد؛ چنان که با جرات میتوان گفت که ديگر در دانشگاههای سراسر کشور ما با جنبش دانشجوئی حکومتی، مواجه نيستيم. جريانات دانشجوئی عموما در برنامهها و پروژههای خود همواره از آزادی، دمکراسی، جمهوريت، حقوق بشر، لائيسيته، نقد واستقلال از قدرت حمايت همهجانبه میکنند و اين را هم حکومت و دولت احمدی نژاد خوب میدانند که ديگر راه بازگشت به گفتمان های گذشته در دانشگاه ها فراهم نيست. در حال حاضر نقش و تاثير موضع گيری جنبش دانشجوئی در خصوص رخداد های کشور غيرقابل انکار است. همچنين حذف اين حرکت برای حاکميت تقريباً امکان ناپذير شده است.
جنبش دانشجوئی در برابر سرکوب
وجود دو ميليون دانشجو در دانشگاه های ايران و نقش و تاثير دانشجو در ميان مردم و تجربه مستقيم حکومت در اين عرصه باعث افزايش حساسيت نسبت به فعالين دانشجوئی در دانشگاه های کشور شده است. اين همه اهميت نقش دانشگاه و دانشجو را در جامعه افزايش داده است. اين موقعيت جنبش دانشجوئی باعث شده است که حکومت برنامه ای معين و سازماندهی شده را برای بی اثر کردن و خاموش کردن صدای دانشگاه و دانشجو پيش برد. البته در اين عرصه حکومت به ناتوانی خود آگاه است اما باز سعی می کند از حداکثر امکانات و وسائل خود برای به سکوت کشاندن دانشجويان و فعالين دانشجوئی استفاده کند.
فعالين دانشجوئی مناسب است با گفتگو و توافق بر سر يکسری اصول ومطالبات مشترک که منافع دانشجو و دانشگاه را نمايندگی کند مانع ابتکار حکومت و ارگان های امنيتی، حراستی و انتصابی در بالا بردن هزينه فعاليت سياسی شوند. دفاع مشترک و متحد دانشجويان و فعالين دانشجوئی از هر آن چيزی که کسب کرده اند، دارای اهميت و ضرورت خاص، و مبتنی بر منافع جنبش دانشجوئی است. مبارزه مشترک و متحد برای آزادی دانشجويان زندانی، دفاع از استقلال دانشگاه، خروج ارگان های انتصابی از محيط دانشگاه و ... می تواند توان و ظرفيت جنبش دانشجوئی را افزايش دهد. امروز بيش از هر زمانی برای جلو رفتن می بايد با هم بودن را تحمل و تجربه کرد.