عبرت دو سويه، در باره اعترافات تلويزيونی، حسين شريعتمداری، کيهان

۱- «نفوذ» با هدف تخريب صورت می پذيرد و «نفوذی »ها غريبه هايی هستند که هر چند ظاهر خويش را همرنگ و همسو با کانونی که در آن نفوذ کرده اند، می آرايند ولی از آنجا که به سوی تخريب- و در مواردی براندازی- می روند، بی گمان در مواضع و عملکرد خود رد پا و آثاری باقی می گذارند که با سمت و سوی کانون نفوذ ناهمخوان است و چشم های تيزبين می توانند با دقت در اين ناهمخوانی به هويت عامل نفوذی پی ببرند.
در کلام خدا درباره يکی از نشانه های اهل نفاق آمده است «هنگامی که به آنان گفته می شود در زمين فساد نکنيد، می گويند ما در پی اصلاح هستيم.»
۲- چهارشنبه شب و پنجشنبه شب هفته گذشته، سه تن از عوامل نفوذی سازمان های اطلاعاتی آمريکا و اسرائيل که مدتی قبل شناسايی و بازداشت شده بودند در يک برنامه تلويزيونی با عنوان «به اسم دموکراسی» بخشی از مأموريت خود برای مقابله با جمهوری اسلامی ايران را بازگو کردند. اين برنامه و پخش اعترافات آنها اگرچه اقدامی در خور تقدير بود و می تواند هشدار و عبرتی برای غفلت زدگان- و نه کسانی که خود را به خواب زده اند- باشد ولی حرکتی دير هنگام و در پاره ای از موارد «نوشداروی بعد از مرگ سهراب» بود زيرا هويت جاسوسانی که اعترافات آنها پخش شد، از سال ها قبل معلوم بود و اگر دستگاه اطلاعاتی و برخی ديگر از مراکز مسئول به موقع وارد عمل شده بودند بسياری از عمليات تخريبی آنان نظير، آشوب آفرينی، توهم پراکنی، سرقت اطلاعات طبقه بندی شده نظام و مخصوصاً فريب شماری از جوانان ساده انديش و کم اطلاع صورت نمی پذيرفت. بنابراين اعترافات مأموران ياد شده اگرچه برای مردم آگاهی بخش و برای کسانی که در معرض فريب هستند، عبرت آموز است، اما اين همه آنچه بايد نيست، بلکه مسئولان محترم نيز بايد از اين ماجرا عبرت بگيرند و از کنار نشانه های هشداردهنده با کم توجهی و بی خيالی عبور نکنند، چرا که به قول سعدی «سرچشمه شايد گرفتن به بيل، چو پر شد نشايد گذشتن به پيل». و در اين باره گفتنی هايی هست.
۳- آنچه سه مامور بازداشت شده سرويسهای اطلاعاتی آمريکا و اسرائيل طی دو برنامه تلويزيونی به آن اعتراف کردند فقط بخش بسيار اندکی از گزارش هايی بود که پيش از اين و طی ۱۵ سال گذشته بارها به تفصيل و با استناد به اطلاعات آشکار در روزنامه کيهان به چاپ رسيده بود و البته هيچگاه گوش شنوايی نبود و اکنون نيز آنان که بازداشت شده اند فقط ۳ حلقه از زنجيره نه چندان کوتاهی هستند که هنوز در عرصه های مختلف کشور حضور فعال دارند و تقريباً هويت تمامی آنها از سوی کيهان و با استناد به اطلاعات و اسناد آشکار افشاء شده است.
۴- به عنوان مثال و فقط به عنوان مثال، کيهان در اوايل دهه ۷۰ - يعنی ۱۵ سال پيش- با استناد به اطلاعات و اسناد آشکار به هويت چند تن از عوامل نفوذی بيگانگان از جمله «رامين جهانبگلو» اشاره کرده بود. در آن هنگام مسئولان اطلاعاتی کشور به آسانی از کنار ماجرا گذشتند و يکی از روزنامه ها که دست اندرکاران آن همزمان در مرکز مطالعات استراتژيک رياست جمهوری حضور داشتند و بعدها در پوشش اصلاح طلب و البته با شعاری ديگر به ميدان آمدند، به حمايت از او برخاستند و در حالی که گزارش کيهان کاملاً مستند بود، هيچ مسئولی پی گير ماجرا نشد. کيهان اما، بازهم به افشای هويت افرادی نظير رامين جهانبگلو، شائول بخاش و همسرش هاله اسفندياری و... ادامه داد.
در اواسط دهه ۷۰ نگارنده با شکايت دست اندرکاران روزنامه های زنجيره ای از جمله لطيف صفری و حميدرضا جلايی پور به دادگاه احضار شد و در بخشی از دفاعيات خود درباره رامين جهانبگلو که با روزنامه های ياد شده همکاری نزديک داشت گفت: «گردانندگان روزنامه های زنجيره ای به خوبی می دانند که رامين جهانبگلو يکی از افراد بدسابقه و کينه توز عليه مردم و نظام اسلامی است. وی با امضای بيانيه ای در خارج از کشور، جمهوری اسلامی ايران را «نظام قرون وسطايی» ناميده است و...» در آن دفاعيه - که در کتابی با عنوان يک سينه سخن منتشر شد- به هويت بسياری از گردانندگان و نويسندگان روزنامه های زنجيره ای به طور مستند اشاره شده.
در برنامه «به اسم دموکراسی» به وابستگی «علی افشاری» و «محسن سازگارا» اشاره شد که پيش از اين روزنامه کيهان بارها به عملکرد ضدانقلابی آنان پرداخته و از رابطه آنها با محافل وابسته به «سيا» و «موساد» خبر داده بود و...
اعتراف کنندگان برنامه «به اسم دموکراسی» به «طرح براندازی نرم» و محافل و مجامعی نظير بنيادهای «سوروس»، «کارنگی»، «بروکينگز» و «سازمان NED» اشاره کردند و اين در حالی است که روزنامه کيهان طی يادداشت ها و گزارش های فراوان از هويت اين بنيادها پرده برداشته و برخی از رابطين آنها در داخل کشور را معرفی کرده بود.
جاسوسان بازداشت شده از «جامعه باز»، کتاب «کارل پوپر» و تبليغ اين ديدگاه که هيچ حقيقت مطلقی وجود ندارد، سخن گفته و تاکيد کردند که ترويج اين ديدگاه انحرافی به منظور مقابله با اعتقادات دينی مردم صورت می پذيرفته و به عنوان يک دستورالعمل از سوی بنياد سوروس و سرويس های اطلاعاتی آمريکا و اسرائيل به ماموران وابسته به اين مراکز ابلاغ می شده است. اين اعتراف در حالی است که کيهان طی ۱۵ سال گذشته بارها از رابطه سردمدار ترويج اين ديدگاه انحرافی با برخی از محافل اطلاعاتی بيگانه پرده برداشته و از کمک ۶ ميليون دلاری «شورای روابط خارجی آمريکا» برای چاپ آثار او خبر داده بود ولی آب از آب تکان نخورد!...
اکنون به خبر زير که در کيهان ۶/۳/۸۳ چاپ شده بود و اندکی از بسيارهاست توجه کنيد؛
«پس از انتشار خبر مربوط به برگزاری کنفرانس ايرانی-آمريکايی موسوم به «دموکراسی در ايران» که در آن عبدالکريم سروش، شيرين عبادی، حسين بشيريه، و سيمين بهبهانی در کنار عبدالکريم لاهيجی و خانبابا تهرانی ( دو تن از دارندگان سابقه ارتباط با منافقين)، علی انصاری، هرمز حکمت قرار گرفته و هر دو دسته مذکور نيز در حضور لاری دايمن و جرج شولتز وزير خارجه اسبق آمريکا به تبادل نظر با يکديگر پرداختند، خبر جديد حاکی است نشست ديگری تحت عنوان «ايران بعد از خاتمی» ساعت ۸.۳۰ دقيقه صبح فردا-پنج شنبه- در مرکز وودرو ويلسون WOOD ROW WILSON- واقع در ساختمان رونالد ريگان در نزديکی کاخ سفيد- برگزار خواهد شد.
در نشست فردا، احمدی ، حسين بشيريه، در کنار رامين جهانبگلو، عباس ميلانی، گلی ترقی و نيره توحيدی راهکارهای حاکم کردن شرايط مطلوب کاخ سفيد در «ايران بعد از خاتمی» را مورد بحث و بررسی قرار خواهند داد.
جالب اينکه پس فردا-جمعه- هم دومين نشست پنتاگون درباره بررسی راه های مهار «شيعه انقلابی» در هتل ماريوت واشنگتن با حضور مزدوران مسلمان نمای آمريکا برگزار می شود که همزمان با آن شيرين عبادی در مرکز وودرو ويلسون به سخنرانی خواهد پرداخت.
آنچه که در بررسی های کيهان درباره تحرکات جديد کاخ سفيد برای ساماندهی جريانی متشکل از عناصر داخل و خارج ايران قابل تهمل جلوه می کند، ماهيت مراکز گرداننده نشست های مذکور و اهداف اعلام شده آنها از پرداختن به موضوع ايران است.
بانی نخستين کنفرانس از سری نشست های جديد اپوزيسيون، انستيتوی هوور (Hoover) بود که از مهمترين مراکز تحقيقاتی دست راستی های جمهوريخواه و پاتوق چهره های معروف نومحافظه کاران است که در شمال کاليفرنيا و در کنار دانشگاه استنفورد قرار دارد. کاندوليزا رايس مشاور امنيتی بوش و رامسفلد وزير دفاع فعلی آمريکا پيش از روی کارآمدن جناح نو محافظه کار در اين مرکز مستقر بودند.»
لاری دايمن از شرکت کنندگان در نخستين نشست اخير که سروش و بشيريه و شيرين عبادی در آن حضور داشتند- مسئول امور خاورميانه انستيتوی هوور و مشاور پل برمر- حاکم آمريکايی عراق اشغالی- است. وی در تاريخ ۸۳.۱.۲۰ (۸آوريل) و در آستانه تشديد حملات اشغالگران آمريکايی و انگليسی عليه شهرهای شيعه نشين عراق طی مقاله ای در روزنامه وال استريت جورنال، ايران را عامل تشنج اين شهرها دانست.
دايمن همچنين دو روز بعد (۱۰ آوريل) در مصاحبه با جيم لوب خبرنگار شبکه خبری اينترپرايزسرويس گفت: ما بايد به رژيم ايران بگوييم اگر اين کارها را در عراق متوقف نکنند، ما همان بازی را با آنها انجام خواهيم داد. ما در ايران بی ثباتی ايجاد خواهيم کرد.»

۵- افراد بازداشت شده فقط چند حلقه از يک زنجيره هستند که از سال ها قبل تحت سرپرستی سرويس های اطلاعاتی بيگانه- مخصوصاً سازمانهای سيا و موساد- در داخل کشور فعاليت دارند. رد پای اين جريان در آشوب های دانشجويی، اعتصابات و اداره برخی از روزنامه های مدعی اصلاحات و... به وضوح ديده می شود.
سال گذشته بعد از بازداشت رامين جهانبگلو اين جريان وابسته به بيگانگان با صدور بيانيه ای که بيش از ۶۰۰ امضاء زير آن بود به بازداشت وی اعتراض کرد و همزمان عوامل اصلی جريان ياد شده برای پاک کردن سرنخ ها دست به کار شدند که البته برخی از امضاکنندگان بيانيه از اصل ماجرا بی خبر بوده اند و بی خبر تر آن که در ايران اسلامی کمترين زمينه ای برای پروژه هايی نظير براندازی نرم! وجود ندارد.
۶- اين روزها دنباله جريان ياد شده که موقعيت خود را در خطر می بيند دست به ترفند تازه ای زده و تلاش می کند اقدامات اين جريان آمريکايی- اسرائيلی را در حد و اندازه تبليغ يک ديدگاه متفاوت با ديدگاه نظام معرفی کند و متأسفانه برخی از محافل متعهد نيز به غفلت و يا به دليل نفوذ عواملی از همين شبکه، اين تلقی را دامن می زنند و حال آن که جريان مورد اشاره يک شبکه جاسوسی وابسته به آمريکا و موساد است و ميان ترويج يک ديدگاه و جاسوسی برای دشمنان تابلودار تفاوت از زمين تا آسمان است.
حسين شريعتمداری