عرفان قانعی فرد
به دنیال شایعاتی در مورد مرگ خانم فرح دیبا، همسر شاه سابق ایران، در برخی رسانه ها، تصمیم گرفتم تا با کسانی که با ایشان ملاقاتی داشتند صحبت و گفتگویی داشته باشم تا ضمن کسب اطلاعاتی نزديک در باره ایشان، علل این شایعات را هم بررسی کنم. خبر فوت فرح ديبا فورا از سوی برخی منابع نزدیک به ايشان تکذیب گرديد.
به سراغ آقای عرفان قانعی فرد محقق دانشگاهی که به دنبال کار تحقيقی خود که کتابی درباره زندگی جلال طالبانی رئيس جمهور عراق می باشد و تا کنون با بيش از ۱۳۳ شخصيت برجسته سياسی جهان مصاحبه کرده؛ رفتم.
اختر قاسمی - آقای قانعی فرد شما کی و کجا با خانم فرح ديبا ديدار داشتيد؟
عرفان قانعی فرد - من در ابتدا از سال ۱۳۸۲ به بعد گاه به گاه از طريق ای. ميل با ايشان در ارتباط بودم و حتی برايشان بارها طرح سوال کردم اما هر بار در پاسخ، مسافرت و يا کاری را مستمسک قرار می دادند و من هم به خاطر ماخوذ به حبا بودن اصراری نمی کردم. گاهی می نوشت "فرزند گرامی اول همه گفت و گوهای من را بخوانيد در سايت... و سپس سوال های خود را بفرستيد". آخرين ای. ميل هم به ۹ ماه پيش مربوط است که دريافت فيلم کاخ نياوران را اعلام داشتند. بعدا در نمايشگاهی نقاشی در پاريس ايشان را ديدم که تمايلی به روشن کردن بعضی صحنه های تاريخی نداشته و ندارند و مهر سکوت بر لب نهاده اند. در کل ۲ بار ايشان را ديده ام و هر دو بار به رسميت بوده و گفتگويی چالشی بر مسايل تاريخی صورت نگرفته است.
- علل اين ديدار چه بوده و در چه مواردی با ايشان گفتگو کرديد؟
- در سال ۱۳۸۳ بيشتر می خواستم تاريخ سياسی انقلاب را با ايشان مرور کنم. اما در سال ۱۳۸۴ فيلمی از کاخ نياوران تهيه کردم که برايش فرستادم تا روی آن تصوير روايت خود را از ده سال آخر سلطنت بازگو کند که باز هم ابا داشتند از اين کار.
در سال ۱۳۸۳ بود که از وی خواستم به چند پرسش من درباره محمدرضا پهلوی پاسخ دهد که هر بار با مهر و محبت ای. ميل می زد و از پاسخ به گونه ای محترمانه طفره می رفت. هر چند می دانست که مستقل و بی طرفانه و بی هيچ آداب و ترتيبی - فقط به عشق تاريخ سياسی ايران - از او درخواست کرده ام.
در پاييز ۱۳۸۴ در پاريس ديدمش، باز هم در اوج ادب و احترام. هر چند فيلم کل کاخ نياوران را به او داده بودم تا ببيند و روی هر صحنه روايت خود را بازگويد؛ اما مدت ها گذشت و خبری نشد. به داريوش همايون گفتم؛ که هميشه هر آن چه را بخواهد و بداند در اختيار محقق ها می گذارد؛ اما او هم نتوانست فرح را به گفتن آن روايات وادارد و چنين بود که آن فيلم بدون راوی فقط ۳ نسخه دارد، يکی نزد او و يکی نزد دانشگاه هاروارد و يکی هم در کتابخانه من. اميدوارم تا دير نشود کل روايتش را بازگويد تا در تاريخ معاصر ايران اثر گذار باشد.
گزارشی را قبلا درباره کتابخانه اش نوشته ام که نشان گر اوج سليقه هنری است. (در پايان اين مصاحبه گزارش را می توانيد بخوانيد.)
- چرا آن گزارش با واکنش هايی روبرو شد؟
- چون من گفتم بعضی ها کتاب سازی می کنند و داستان می بافند و اين با اصل ماجرا سنخيت ندارد و خود افراد دخيل در دوران گذشته هم اين نظريه را تاييد می کنند که بسياری از کتاب ها چسب و قيچی کردن مطبوعات زمان شاه است و اصول علمی بر آن حکمفرما نيست . حالا بعضی افراد از اين حرف ناراحت اند. به گمانم راز تاريخ از همه مهم تر است.
- آيا در مورد مسائل ايران در گذشته هم از او سوالاتی کرديد؟
- بله در فهرست سوال ها وجود داشت اما پاسخی دريافت نکردم.
- شما او را چگونه می ديديد؟
- هميشه اعنقادم بر اين بوده که فرح - بدون توجه به فضای ذهنی و سياسی پيرامون او - تنها راوی معتبر برای تاريخ سياسی معاصر است که می تواند دوران ۲۰ سال آخر شخص محمدرضا پهلوی را بازگو کند اما سکوت کرده؛ تعمدی و يا ناخواسته و مصلحتی.
در ديدار اول برای هر شخصی که کمی نوستالژی تاريخی هم داشته باشد شايد بسيار اغراق آميز باشد . اما برای من دانشگاهی وی شخصيتی است آرام و بسيار مؤدب و مأخوذ به حيا و مردم دار. من بدون در نظر گرفتن تمايل و جهت سياسی و نگرش وی، او را فقط در اين مختصات می بينم. چون وظيفه من بازنويسی روايت تاريخ سرزمين ام، به شيوه ای مستقل و آکادميک است و نمی توانم به عقيده و مرام کسی نظر داشته باشم. دنبال پاکی و بدون عيب بودن و بی گناهی هم در بازنگری روای تاريخی نبايد بود.
ذات روايت تاريخ سرزمين مان مهم است و ايشان اين چند سال هم خود مهر سکوت بر لب نهاده اند و در آمريکا و فرانسه اگر تمايلی می داشت می توانست روايت ها را بازگو کند.
اما فراموش نکنيم و منصفانه ببينيم که اگر امروز در تهران تئاتر شهر و موزه هنرهای معاصر و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و حضور هنرمندان هنر مدرن داريم بايد بدون محافظه و ملاحظه کاری از او تشکر کنيم . حال بنا به هر عقيده ای که انجام داد ذات اين کارها ارزشمند بود و مثلا حمايت او از هنرمندان و چهره های فرهنگی در ايران را نبايد در تاريخ گم کرد.
مثلا کمک او به عمل جراحی شادروان محمد قاضی برای معالجه سرطان حنجره و...
- شما می دانيد که شايع شده است ايشان فوت کرده اند. علل اين شايعات را چه می بينيد؟
- من هم در "گويا" و خبرگزاری فارس خواندم و تمايلی ندارم که با ديدگاه دايی جان ناپلئونی ببينم که چه چيزی پشت پرده بوده. حالا خبرنگاری، مريضی ايشان را ديده و کمی خواسته پيش دستی کند. من در اين مورد نظری ندارم.
- آقای قانعی فرد ضمن تشکر از اين که وقتتان را در اختيار من گذاشتيد و همچنين سپاس از اين که عکس هايی چاپ نشده از خانم ديبا را از آرشيو کتابخانه تان به همراه مطلب ارسال کرديد.
***
کتابخانه تنها راوی معتبر دوران محمدرضا پهلوی - عرفان قانعی فرد
به اميد روزی که مرکزی درست از تاريخ شفاهی ايران عزيز داشته باشيم و بی هيچ محذوراتی برای بازنگری و بازنويسی تاريخ سرزمينمان از ان سود بجوييم .
www.erphaneqaneeifard.blogfa.com
گزارشی از کتابخانه فرح در کاخ نياوران
امروز دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۴ - اول آگوست ۲۰۰۵ - دوباره به کاخ نياوران رفته ام و قرار است که کتابخانه فرح پهلوی را ببينم؛ آقای رضا دبيری نژاد، مرا به مسئول فعلی کتابخانه - پروانه احدی - معرفی می کند. در روی ميز کناری هم آذر اسلامی مشغول خواندن نسخ خطی است،کنار اثر هنری - هيچ- پرويز تناولی ايستاده ام، از دور هم اثر هنری مستطيلی با حجم واقعی اما از جنس نقرهای سزار با لوار چينی رخ می نماياند؛ کتابخانه ای که ۲۳۰۰۰ جلد کتاب دارد، اما حدود ۶۷۰۰ جلد به زبان فارسی است و اکثر کتاب های لاتين، زبان فرانسه، هر چند که زبان های انگليسی، ايتاليايی، آلمانی، روسی، لاتين و... کتاب هايی ديگر را تشکيل داده اند. اطلس نفيس voyagge du chevalier - chardin en perse و يا اطلس
Flora Super ba اثر panljones را به آرامی ورق می زنم و بعد کتاب le Secret des nomades d'lran را برداشتم و ورق ورق نگاهش می کنم. جالب است که بسياری از نويسندگان خودشان - شخصا - کتاب را امضاء کرده اند و به فرح ديبا - همسر شاه پهلوی - هديه داده اند؛ از منوچهر آتشی، عيسی صديق، ذبيحا... صفا، حسينقلی مستعان، ابوالحسن خلعتبری، سعيد نفيسی، حبيبا... بلور، احسان يارشاطر، محمد حجازی، آذر رهنما، رضا زاده شفق، احمد متين دفتری، غلامرضا رشيد ياسمی، علی دشتی، بهمن موسس، وحيد دستگردی، شاپور اردشير (جی ريپورتر) ، نصرا... فلسفی، فخرالدين شادمان، ابراهيم پورداوود و... تا ريچارد فرای و...بيشتر از همه تعجبم از ديدن امضای پروين اعتصامی، بود که به شاهزاده ايران تقديم کرده بود .
اما واقعا خوشحال بودم که امضای شاپور اردشير را يافتم، با موافقت مسئول کتابخانه، امضای او را اسکن کردم و پس از بازگشت به منزل به ناشرم ارسال نمودم که بر روی جلد همان کتاب مشهور او - اصطلاحات فارسی به انگليسی - که تصحيح کرده بودم استفاده کند. به گمانم – از نظر علمی - تنها شخص راوی زنده ای که می تواند محققان تاريخ معاصر ايران را در بازشناخت ۱۱ سال اخير حکومت پهلوی در داخل کاخ نياوران ياری دهد خود "فرح ديبا" است! چون هزاران عکس و سند پراکنده و ناشناخته، در داخل کاخ وجود دارد؛ اما اکثر توضيحات به چيزی شبيه قصه و داستان می ماند و واقعيت امر در پی زاويه پنهان است!... در داخل اين کاخ هزاران اتفاق رخ داده است که جزيی از تاريخ معاصر ما هستند ....هر چند که اين کاخ شانس بس بزرگی دارد که انسان با شعور و خلاقی مانند مسعود صالحی مسئوليت آن را به عهده دارد، اما واقعا اين مجموعه را بايد کاوش علمی کرد... کاری که بدون تعارف و ملاحظه کاری راويان و داستان سرايانی مانند "خسرو معتضد، عبدالله شهبازی، دکتر عاقلی، پارسا و حتی مسعود بهنود " بر نمی آيد! ... اين کار – کار يک هيات علمی – تحقيقی تاريخی آکادميک و روشمند است که بازکاوی کند آن ۱۱ سال را... و حيف است که اين سندها از بين برود ... مانند اسناد دفتر شاه! ..که همه اوراقش پس از خروجش غيب شده اند !....
مثلا از خاطرات فرح ديبا، ورق پاره هايی در اينجا هست که با آن چه وی منتشر کرده است مغاير است! و... صدها اگر و مگر ديگر!... به هر حال، در حين نگاه کردنم به اسباب و اثاثيه داخل کتابخانه؛ دبيری نژاد هم توضيح می دهد، گاه نگاهم به اوست، گاه گوشم به او،...
«کتابخانه اختصاصی کاخ نياوران در ضلع شرقی ساختمان کاخ در دوطبقه و يک زيرزمين با زيربنای تقريبی ۷۷۰ مترمربع در سال ۱۳۵۵ احداث شده است. ساختمان فوق که طراحی داخلی آن توسط عزيز فرمان فرمائيان و Charles Sevigny به انجام رسيده، دارای ويژگی های متمايزی در نوع معماری و ساختار سازه می باشد. شيوه به کار رفته در معماری اين ساختمان براساس الگوی رايج معماری مدرن در دهه ۵۰ خورشيدی است. ترکيب هوشمندانه شيشه و حجم سنگی، نمای شاخص اين بنا را شکل داده است فضای داخلی ساختمان در سه سطح جداگانه به عملکردهای گوناگون کتابخانه اختصاص يافته است. بخش های اصلی کتابخانه مشتمل بر فضای مطالعه و قفسه های کتاب در طبقات هم کف و اول قرار گرفته است. جايگاه کتابدار و تحويل دار، آبدارخانه، اتاق های صوتی - تصويری، همچنين سرويس های بهداشتی اختصاصی و کارمندان ديگر فضاهای موجود را تشکيل می دهند. علاوه براين بخش عمده ای از سطح زير زمين برای مخازن کتاب ها و تابلوهای نقاشی درنظر گرفته شده است. دسترسی به بنا از سه طريق جداگانه تامين شده است.
در طراحی داخل ساختمان ترکيب برنز و شيشه در سطح زيادی به کاررفته است. همچنين مجموعه ای نفيس از آثار حجمی و نقاشی هنرمندان ايرانی و خارجی در دکوراسيون داخل کتابخانه به کار رفته است. يکی از عناصر شاخص تزئينی ـ کاربردی کتابخانه ترکيب حجمی بزرگی شامل بيش از سه هزار استوانه شفاف است که تامين روشنايی سقفی کتابخانه را نيز برعهده دارد. مجموعه کتابخانه اختصاصی که پس از بيست و پنج ماه کار علمی و دشوار (اسفند ۱۳۸۰ تا فروردين ۱۳۸۳) توسط يک تيم متخصص به طور کامل شناسايی و ساماندهی شده است، حاوی بيست و سه هزار جلد کتاب، پايان نامه، روزنامه، مجله (تک شماره يا دوره های صحافی شده)، بروشور و کاتالوگ است. البته پيش از اين نيز تلاش های پراکنده ای بين سال های ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۹ برای ساماندهی اين کتابخانه به عمل آمده بود ولی در حد ثبت مجموعه متوقف ماند تا اين که در سال ۱۳۸۰ و با اصرار و حمايت مهندس سيدمحمد بهشتی رياست وقت سازمان ميراث فرهنگی ساماندهی به شکل جدی آغاز گرديد. مجموعه چاپی کتابخانه اختصاصی نياوران از يک سو به خاطر کتاب های اهدايی از سراسر ايران و جهان و از سوی ديگر به خاطر ادغام تمام کتاب های متعلق به خانواده سلطنتی (موجود در مجموعه) از لحاظ زبان و محتوا بسيار متنوع است ليکن زبان های اصلی مجموعه، فارسی و فرانسه و شاخص ترين زمينه موضوعی آن ادبيات، تاريخ و هنر است. در ميان اين سه رشته کتاب های مربوط به تاريخ ايران، ادبيات فرانسه و هنر نقاشی از غنای بيشتری برخوردار است. چاپ های اول بسياری از سفرنامه های به نام و معتبر خارجيان به آسيا و ايران در کتابخانه موجود است. مجموعه نسبتاً کامل انتشارات دانشگاه تهران و بنياد فرهنگ ايران با صحافی اختصاصی به رنگ آبی سلطنتی، آثار بسيارمعتبر از نقاشان معروف دنيا به ويژه نقاشان قرن ۲۰ ميلادی با چاپ، کاغذ وصحافی نفيس در ميان مجموعه به چشم می خورد وجود مجموعه های کاملی از آثار تعدادی از نويسندگان فرانسوی قرن ۱۸ و ۱۹ ميلادی که در زمان حيات خود آنان به چاپ رسيده است بر ارزش های مجموعه افزوده است.
قديمی ترين کتاب موجود در مجموعه غيرفارسی که ۳۹۵ سال از انتشارش می گذرد کتابی است که توسط Josephus Flavius در مورد تاريخ قوم يهود نوشته شده و در سال ۱۶۰۹ ميلادی در پاريس به چاپ رسيده است. قديمی ترين کتاب فارسی، ديوان حافظ به شرح سوری است که به ناصرالدين شاه قاجار اهداء شده است. اين کتاب در سال ۱۲۵۲ هجری شمسی (۱۸۷۳ميلادی) در لايپزيک منتشر شده است. جديدترين اثر خارجی مجله ای است با عنوان Soap Opera Digest که در ژانويه ۱۹۷۹ به کتابخانه رسيده آخرين اثر فارسی، جزوه ای است که در اوج انقلاب اسلامی (احتمالاً اواخر پاييز ۱۳۵۷) وارد مجموعه شده است. يادداشت های موجود در کتاب ها که توسط اهداکنندگان نوشته و امضاء شده است، ارزش معنوی و تاريخی به کتاب های عادی بخشيده است. در ميان اين يادداشت ها خط و امضای پروين اعتصامی روی ديوان شعرش، علی نقی وزيری، جان اف کندی، والت ديزنی، جواهر لعل نهرو، بازيکنان تيم فوتبال چلسی، چائوشسکو، گيرشمن، پوپ و امضاء بسياری از افراد سرشناس ديگر در خور توجه است.
بسياری از کتاب های عادی به خاطر صحافی های هنرمندانه و نفيس ونحوه بسته بندی می توانند مثل يک شیء هنری بازديدکنندگان را مجذوب سازند. کتاب هايی که در جعبه های چرمی منقش، چوبی معرق کاری شده، فلزی کنده کاری شده، منبت، مرصع و غيره قرار دارند، از اين قبيل اند. از نظر قطع، کوچک ترين کتاب اين مجموعه قرآنی است به قطع ۸ * ۵ سانتی متر و بزرگ ترين آن اطلسی است به زبان لاتين در قطع ۲ * ۵۷ سانتی متر. مشخصات کامل تک تک آثار اين گنجينه با تمام ويژگی های عمومی و اختصاصی در پايگاه اطلاعاتی رايانه ای کتاب های فارسی و لاتين به صورت علمی و بر مبنای استانداردهای جهانی به اضافه ويژگی های خاص اين مجموعه ذخيره شده و از هر طريق قابل جست و جو و بازيابی است و به زودی از طريق اينترنت وارد شبکه جهانی خواهد شد. کتابخانه همچنين دارای مجموعه ارزشمند ديگری شامل ۱۶۳ عنوان نسخه خطی می باشد. از جمله کاتبان اين نسخه می توان به ميرعلی هروی، احمد تبريزی، وصال شيرازی، زين العابدين حسينی، محمدتقی مشهدی، محمد اصفهانی، شهيد شيرازی، احمد نجفی زنجانی و غلام حسين اميرخانی اشاره کرد.
کوچک ترين نسخه موجود، کتاب دعائی در قطع بازوبندی (۵/۵ * ۵/۴سانتيمتر) و بزرگ ترين نسخه، قرآنی در قطع رحلی تيموری يا سلطانی (۵/۳۸ * ۲۴ سانتيمتر) هر دو به خط نسخ می باشد. قديمی ترين نسخه خطی کتابخانه، ديوان حافظ (۹۶۰ ه. ق) به خط حسن کاتب شيرازی است. يکی ديگر از نمونه های ارزنده و جذاب اين مجموعه، دعای امام جواد (ع) بر روی طوماری از پوست آهو به طول ۱۰ متر و عرض ۷ سانتيمتر است. از بخش های ديگر کتابخانه، کلکسيون آثار هنری است که مجموعه ای بيش از ۳۵۰ اثر شامل تابلوهای نقاشی و آثار حجمی را دربر می گيرد. از جمله هنرمندانی که آثارشان در اين کلکسيون ديده می شود می توان به بهمن محصص، مارکو گرگوريان، منوچهر يکتائی، پرويز تناولی، مسعودعربشاهی، منصور قندريز، صادق تبريزی، ديه گو جاکومتی، اندی وارهول و پير ارماندو فرناندز (آرمان) اشاره کرد. اين آثار می تواند نشان دهنده بخشی از تاريخ هنر معاصر به ويژه جريان های نوگرای هنر ايران در دهه سی و چهل خورشيدی باشد. اين کتابخانه پس از ساماندهی کتاب ها و عمليات اوليه بازسازی همزمان با روز جهانی موزه و بزرگداشت ميراث فرهنگی در خردادماه ۱۳۸۳ بازگشايی گرديد.»
۱۸ عکس منتشر نشده از فرح ديبا: