جمعه 2 آذر 1386

برای مظلوميت داريوش و پروانه فروهر، مهدی عربشاهی

مهدی عربشاهی
پيش از هر چيز به ياد مظلوميت داريوش و پروانه فروهر ميافتم که اگرچه حتی رهبر جمهوری اسلامی هم به نجيب بودن آنها معترف بود، زنده بودنشان هم در ساخت قدرت ايران تحمل نشد و امروز هم با گردهمايی ساده ای به ياد آنها اينگونه برخورد می شود

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

تنها باری که موفق شدم داريوش فروهر را از نزديک ببينم سالگرد مهنس مهدی بازرگان زمستان ۷۶ در حسينيه ارشاد بود. راست قامتی که بيش از نيم قرن در راه اعتلای وطن و برای آزادی و عدالت تلاش کرده بود هنوز استوار و محکم در چشمانش اميد به آينده موج می زد. من که نوجوانی سرمست از آرزوهای دور و دراز و خوشبين به آينده اصلاحات تازه متولد شده در ۲ خرداد ۷۶ بودم در چهره او و ديگر خوشنامان عرصه سياسی به دنبال الگويی برای تلاشهای خود می گشتم.
آذرماه سال بعد ناگهان خبری مثل بمب در فضای ملتهب سياسی ايران پيچيد. داريوش فروهر دوستدار هميشگی دکتر محمد مصدق ، رهبر حزب ملت ايران و وزير کار دولت موقت به همراه همسر و ياور خود پروانه کاردآجين شده و به شکلی فجيع به قتل رسيده بود. چند روزی گذشت و محمد مختاری و محمد جعفر پوينده هم به آنها پيوستند. کيهان مثل هميشه آدرس غلط می داد و قتلها را ناشی از اختلافات درونی منتقدين نظام می دانست و روزنامه های اصلاح طلب خبر از ليست ۱۰۰ نفره ای می دادند که به زودی نوبت آنها سر می رسد.
دولت خاتمی اما در يکی از معدود اقدامات قابل اعتنای خود محفلی لانه کرده در وزارت اطلاعات را که مسبب اين فاجعه بودند رسوا نمود تا تاوان آن را به تعبير رييس جمهور وقت با فاجعه ای ديگر در ۱۸ تير ۷۸ به چشم ببيند و از پيگيری بيشتر برای يافتن آمران و شاه کليد اصلی چشم پوشی کند...
امروز اما ۹ سال گذشته از آن روزها در سالروز فاجعه فراموش نشدنی قتلهای زنجيره ای به دعوت پرستو فروهر بنا بود تا برنامه ای برای گراميداشت ياد آن عزيزان برگزار شود. اما شيوه برخورد دولت آزادترين کشور دنيا !!! با اين مساله بسيار جالب توجه بود. شبکه تلفن همراه منطقه بزرگی تنها به دليل اين مراسم قطع شده بود و نيروهای انتظامی با بستن کوچه ای که خانه فروهرها در آن قرار داشت از برگزاری اين مراسم جلوگيری کردند. موتورسواران حکومتی برای ايجاد رعب و وحشت در ميان کسانی که برای شرکت در اين مراسم آمده بودند در اطراف محل ويراژ می دادند و نيروهای امنيتی مشغول تصوير برداری از چهره مردم بودند.
پيش از هر چيز به ياد مظلوميت داريوش و پروانه فروهر ميافتم که اگرچه حتی رهبر جمهوری اسلامی هم به نجيب بودن آنها معترف بود، زنده بودنشان هم در ساخت قدرت ايران تحمل نشد و امروز هم با گردهمايی ساده ای به ياد آنها اينگونه برخورد می شود. پس از آن هم سوالی از حاکمان به ذهن می رسد که " راستی آقايان از چه چيزی می هراسيد که اين روزها حتی دورهم جمع شدن چند نفر در پارک هم برای شما سوال برانگيز و مساله ای امنيتی شده است؟!!"

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'برای مظلوميت داريوش و پروانه فروهر، مهدی عربشاهی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016