تحليلی پيرامون پايگاه های اينترنتی* و برادران بزرگ و کوچک!
يک توضيح: تجربه شخصی من (به عنوان خواننده و نويسنده) از کاربری "سايت گويا" آن است که اين سايت پايبند به اصول روزنامه نگاری حرفه ای بوده و ماهيتا هيچ نسبتی با سازمانهای اطلاعاتی نظير سيا و امثالهم ندارد، اما قبل از هر چيز بايد از مديريت آن پوزش بطلبم به خاطر آنکه در برخی جاها برای ارائه مفاهيم مورد نظر خود مجبور بوده ام که "گويا" را با "سيا" يکی فرض کنم!
***
خبرنامه گويا چندی است که لوگوی تبليغی سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا (سيا) را در صدر صفحه اول خود قرار داده است. اين اقدام سايت گويا تاکنون واکنش هايی را برانگيخته است. اولين يادداشتی که خواندم و از طريق آن متوجه تبليغ "سيا" در سايت گويا شدم، يادداشت گلايه آميز آقای حميد فرخنده بود، چندی بعد نوشته ای "افشاگرانه!" از "کيهان!"، رسانه! سربازان گمنام امام زمان! به قلم شخصی به نام "سعيد متين" در خبرنامه گويا منتشر گرديد! بعد از آن نيز، ف- م – سخن در کشکول هفتگی خود (با دلخوشی از اينکه انشاالله ايرانی ها هميشه بر سينه "سيا" دست رد خواهند زد!) به اين موضوع پرداخت.
از دلخوری آقای فرخنده و دلخوشی ف- م- سخن که بگذريم، سخن "افشاگرانه!" اهل دلی به نام "سعيد متين" که "درد دلی" را از ارگان سربازان گمنام امام زمان! مطرح کرده، از همه خوشتر و شنيدنی تر است! هم او که ابتدا با ادبيات شبه مارکسيستی* از جنايات سيا می گويد و با لحنی دل انگيز! از رنجهای مردمان تحت ستم آمريکا می نالد، و سر آخر حرف اصلی دل خود را اينگونه مطرح می کند:
[بازهم بايستی خدا را شکر کرد که دشمنان اين ملت را احمق آفريد. کسانی که خود بهتر از هر کسی، خودشان را افشاء می کنند. اگر روزگاری برای يافتن سندی مبنی بر وابستگی بعضی آدم ها به بيگانه، بايد هزاران راه خطرناک، پيموده می شد، جاسوسخانه ای همچون سفارت آمريکا به تصرف درمی آمد و اسناد سرسپردگی، رشته رشته در کنار هم قرار می گرفت تا بلکه گوشه ای از خيانت ها روشن گردد، امروز ديگر به سهولت اين مدارک به دست می آيد. تنها بر آگاهان و نويسندگان و محققان متعهد است که بار ديگر کارنامه سياه استعمارگران و اذنابشان را تحت هر عنوانی که هستند، بيرون بکشند و در معرض قضاوت اذهان نسل امروز قرار دهند، ديگر آن سوی قضيه، يعنی يافتن نوکران، چندان سخت نيست.]
در هر حال "شبيه خوانی" آقای "سعيد متين" به آنجا ختم می شود که آسوده خاطر می نويسد: [ديگر آن سوی قضيه، يعنی يافتن نوکران، چندان سخت نيست]... و ما نيز به فکر فرو می افتيم که: عجبا "ما"، "گويا" عضو "سيا" بوديم .....خود نمی دانستيم!
هر چند که "روشنی!" را خوشتر و واضح تر از "سعيد متين" نمی توان گفت!...و هر چه را که "ما" بگوييم از نگاه «افشاگران روشنگر کيهان!» جز "اعترافات تلخ" چيزی ديگری نخواهد بود!
ولی...
وقتی سازمانی نظير "سيا" با يک آگهی! خود را در معرض ديد کاربران اينترنتی قرار می دهد، و از طريق سايتی خبری و سياسی به تبليغ خود می پردازد، اين اقدام غيرمعمول! قاعدتا بايد فرصتی را فراهم آورد تا تحليلگران سياسی و منتقدين، ديدگاههای سياسی و انتقادی خود را پيرامون اين قضيه( چه عملکرد سيا و چه عملکرد سايت گويا به خاطر درج تبليغ آن سازمان) ارائه کنند، تاييد و يا تکذيب هر کدام از آنها (سيا و گويا) نه تنها به درک ما از "شرايط جديد" کمکی نمی کند بلکه هيچ آگاهی و اطلاعاتی را نيز پيرامون اين قضيه در اختيار ما قرار نمی دهد.
البته تحليل سازمانهای اطلاعاتی همواره امری خوفناک بوده است، چرا که "سازمانهای اطلاعاتی" عمدتا تحديدی از جانب تکذيب کنندگان و تاييد کنندگان خود احساس نمی کنند بلکه اگر تحديدی باشد، همواره از جانب تحليل گران و تحليل هايشان متوجه (برنامه های) آنها خواهد بود، چونکه ممکن است تحليلگر، ناخودآگاه به اموری اشاره کند که جزء خطوط قرمز آن سازمانها باشد.
اينجانب به دليل آنکه در يادداشت های ارائه شده پيرامون قضيه "تبليغ سيا در سايت گويا" نکات قابل تاملی نديدم، به همين خاطر در صدد برآمدم (حتی با اندکی ترس!) مطالب زير را تقديم کنم:
قبل از هر چيز بايد بگويم "انحصار اطلاعات" در نزد هر سازمانی از جمله سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا (سيا) می تواند منشاء مخاطرات فراوانی برای جهانيان باشد (کما اينکه برای ايرانيان چنين بوده است) اما مناسبات امروز جهان، وجود سازمانهای اطلاعاتی نظير سازمان سيا را ناگزير کرده است. هر دولتی برای حفظ منافع شهروندان خود مجبور است تمام سازو کارهای سياسی و ابزارهای آن را، برای اعمال قدرت در جهان امروز فراهم آورد.
مشکل عمده ای که سازمانی همچون سازمان سيا می تواند برای جهانيان داشته باشد آن است که اگر منافع ملی آمريکا از نظر برنامه ريزان اين سازمان به منافع عده ای از سرمايه داران بين المللی تقليل يابد و اين سازمان نيز برای تامين منافع آن سرمايه داران! در صدد باشد تا در امور ساير کشورها دخالت کند و دست به نفوذ و معاملات اطلاعاتی با سرويس های اطلاعاتی حکام مستبد(برادران کوچکتر) بزند، و ورق را همواره به نفع مستبدان برگرداند، شرايطی را فراهم می آورد که همواره عده ای "مطلقا" حاکم بر سرنوشت عده ای ديگر خواهند شد و جهان هرگز شاهد "دموکراسی" نخواهد بود، بلکه دموکراسی فدای "سرمايه سالاری"، "اطلاعات سالاری" و "ديوانسالاری" خواهد شد!(از اينکه "کيهان سالاری" را از قلم انداختم، معذرت می خواهم!)
حال آنکه برخلاف يک نظام استبدادی که امنيت خود را مديون نا آگاهی و بی اطلاعی شهروندان خود است! يک نظام دموکراتيک بايد امنيت خود را از طريق آگاهی، دانايی و گسترش اطلاعات در جهان کسب کند!
تبليغ يک سازمان اطلاعاتی (حال متعلق به هر کشوری که باشد) در سايتی فارسی و سياسی موضوعی نيست که بتوان به سادگی و بی تفاوت از کنار آن گذشت، چه رسد تبليغ سازمانی مانند "سيا" که سايه سنگين دخالت های آن همواره در اقصا نقاط جهان احساس می شود.
مديريت محترم سايت گويا توضيح کوتاهی در واکنش به يادداشت گلايه آميز آقای حميد فرخنده منتشر نمود. اما علی رغم مفاد مطرح شده در يادداشت توضيحی مديريت سايت گويا و جدا از انگيزه گردانندگان آن سايت پيرامون درج آگهی تبليغاتی سيا، بايد گفت، ورود علنی سازمانهای اطلاعاتی به فضای مجازی! حکايت از تغيير و تحولی است که يک رسانه جديد (مانند اينترنت) می تواند در زندگی اجتماعی همه گروهها و سازمانها ايجاد کند. در "شرايط جديد" قطعا "سيا" نيز از اين قاعده مستثنی نيست.
تبليغ علنی سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا "سيا" در يک رسانه سياسی اينترنتی که به فارسی منتشر می شود، هر چند برای ما ايرانيان (که خاطره خوشی از عملکرد اينگونه سازمانها نداريم) خوشايند نيست، اما اين موضوع نشان می دهد که "تحولات جديد رسانه ای" (همچون رسانه اينترنتی) در نزد "سازمانهای اطلاعاتی" از اهميت فوق العاده ای برخوردار است، اهميت اين موضوع نيز بيشتر به نقشی مربوط می شود که اين "تحولات رسانه ای" می توانند در "تحولات سياسی" بازی کنند.(مخصوصا ما ايرانی ها در گذشته نيز شاهد تاثير "تحولات رسانه ای" در "تحولات سياسی" کشور خود بوده ايم!)
بر اساس "منطق رسانه ای" خصوصا منطق رسانه های اينترنتی، نمی توان تبليغ "سيا" را در سايت گويا مورد انتقاد قرار داد، اما پيرامون اين موضوع به نکات جالب و قابل تاملی می توان اشاره کرد. همه آنان که وب گردی می کنند و به سايت های اينترنتی سرک می کشند! می دانند که در ميان سايت های فارسی زبان که به مسائل حقوقی، خبری، سياسی، فرهنگی و ورزشی می پردازند، سايت گويا از متنوع ترين و دموکراتيک ترين سايت های فارسی زبان به شمار می آيد، يعنی افکار متنوع و گاه متضادی در سايت گويا منتشر می شود، تا جايی که حتی مطالب "کيهان شريعتمداری" هم در آن منعکس می شود و همچنين "مدل اينترنتی" او نيز در سايت گويا قلم می زند!
علی رغم آنچه که از "پشت پرده" سايت گويا گفته می شود و فارق از مکانيسم و ملاحظاتی که در گزينش مطالب منعکس شده در آن، لحاظ می شود، به علاوه، تجربه ای که خود من نسبت به ارسال و انعکاس مطالبم در اين سايت داشته و دارم (حداقل دو سال و نيمی که بازديد کننده و ارسال کننده مطالبم هستم) نشان می دهد که اين سايت مبتنی بر همان معيارهايی است که در معرفی نامه خود به آن اشاره کرده است. يعنی مقيد به "گردش آزاد اطلاعات"!
علی رغم تعهد حرفه ای و تنوع محتوايی سايت گويا، بی ترديد، نکات قابل توجه و تاملی پيرامون درج آگهی "سيا" توسط سايت گويا وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنم.
اولين نکته ای که در اينجا قابل توجه و تامل است آن است که در اين موضوع شاهد هستيم که دو پايگاه کاملا متضاد! يعنی يکی "گرداننده آزاد اطلاعات" و ديگری "جمع کننده و نگهدارنده انحصاری اطلاعات" به يکديگر سرويس می دهند و به هم نفع می رسانند!
نکته دوم آن است که اين دو "پايگاه خبری" در شرايطی به هم سرويس می دهند که يکی محتويات خبری کاملا شفاف، متنوع و درهمی دارد و ديگری محتوياتش کاملا پنهان، مبهم و دسته بندی شده است.
نکته سوم آن است که در اين جريان(انتفاع دو پايگاه متضاد از يکديگر) بازهم موجب نشده که دشمنان و منتقدان يکی از اين پايگاهها (يعنی دشمنان سيا) نسبت به استفاده از پايگاه ديگر(يعنی سايت گويا) منصرف شوند.
بهره وری دشمنان "سيا" از "سايت گويا" برای انعکاس ديدگاههايشان، صرفا نمی تواند از ناگزيری اين نويسندگان ناشی شده باشد، چرا که سايت های اينترنتی زيادی هستند که در کار اطلاع رسانی و خبر رسانی اشتغال دارند. آنچه که بسياری را به "گويا" متمايل کرده، ويژگی های حرفه ای و دموکراتيکی است که اين سايت به آن پايبند مانده است. اين واقعيت نشان دهنده آن است که حتی اگر "گردش آزاد اطلاعات" توسط "سيا" انجام شود، بازهم آنان که به دنبال گردش آزاد اطلاعات هستند نمی توانند از اين گردش! روی برگردانند و افکار و انديشه های خود را در اين "گردش" به جريان نيندازند!
اينکه "سيا" يا "گويا" به چه قصدی نظرات متنوع ايرانيان را بازتاب می دهند و به گوش يکديگر می رسانند به خودشان مربوط است، آنچه که "ايرانيان متنوع و دگرانديش" را برای انعکاس ديدگاه خود، به گويا (نه به کيهان) می کشاند! منش دموکراتيک و آزادانه ايست که "گويا" برای اطلاع رسانی برگزيده است. "گويا" اگر بخواهد به عنوان يک رسانه حرفه ای رونق داشته باشد( چه حرفه ای و چه اقتصادی) بايد آزاد و دموکراتيک باشد(حتی در رابطه با انعکاس لوگوی تبليغی سيا) و اگر بخواهد آزاد و دموکراتيک بماند، بايد تحملش نيز (حتی در مقابل اتهام به همکاری با سيا) زياد باشد.
اکنون حتی اگر گويا و سيا را (از حيظ موجوديت و انتفاء)يکی بدانيم، باز هم "گويا" به عنوان پايگاه "گردش آزاد اطلاعات" شخصيتی جدا و مجزا با "سيا" به عنوان "جمع کننده و نگهدارنده انحصاری اطلاعات" خواهد داشت.
قطعا "سيا" از رسانه ها و رسانه های آزاد بهره می برد، در اين موضوع جای هيچ ترديدی نيست، چون پايگاهی که نافش را به "خبر" بسته اند نمی تواند از پايگاههای خبری استفاده نکند، اما "همه خبرهای" مورد مصرف "سيا" در رسانه های آزاد پيدا نمی شود، سيا برای کسب بسياری از خبرها "مجبور" است که به پنهان کاری روی بياورد! همين "پنهان کاری" است که "سيا" و هر سازمان اطلاعاتی ديگر را نزد افکار عمومی به سازمانی "مخوف" تبديل می کند!
اگر رسانه ای مانند گويا حرفه ای عمل کند( يعنی مبتنی بر گردش آزاد اطلاعات باشد) و اگر همين فردا "سيا" بگويد که "گويا" مال من است، يا گويا بگويد، من از آن "سيا" هستم! اين موضوع واقعا چه تاثيری می تواند در "شخصيت حرفه ای گويا" داشته باشد؟
حتی اگر سيا با تبليغ خود در سايت گويا قصد تخريب گويا و نويسندگان آن را داشته باشد بازهم آسيبی نمی تواند به شخصيت "حرفه ای" گويا و نويسندگان آن بزند، اولا اطلاعاتی که "طبقه بندی شده" باشد و به درد "طبقه بندی" بخورد! در ميان رسانه ها يافت نمی شود، چرا که اطلاعات منعکس شده در رسانه ها در دسترس همگان قرار می گيرد. ثانيا، "جمع آوری اطلاعات طبقه بندی شده" نيز فقط از طريق جاسوسی و پنهانکاری امکان پذير است! جاسوسی و پنهانکاری نيز امری است که با حرفه رسانه ای و روزنامه نگاری مغاير و متضاد است.
فرضا اگر "گويا" با "سيا" و يا سازمانی نظير آن! خارج از رفتار حرفه ای خود تعامل ديگری داشته باشد! يعتی اگر تصور کنيم که "گويا" با سازمانی مانند "سيا" و يا هر سازمان اطلاعاتی ديگر مراوده اطلاعاتی داشته باشد! بازهم، واقعا "خبرنامه گويا" چه اطلاعاتی (جز اطلاعات شخصی نويسندگان) را در دست دارد که بخواهد در اختيار سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا و يا هر سازمان اطلاعاتی ديگر قرار دهد؟! حتی اگر سايت گويا در يک فضای رسانه ای نقش "افکار سنجی" برای "سيا" داشته باشد! بازهم اين موضوع هيچ خدشه ای به شخصيت حرفه ای گويا وارد نمی کند، چون "فضای رسانه ای" مبتنی بر شفافيت و سنجش افکار است نه مبتنی بر ابهام و "پنهان کاری" افکار!
اگر حکومتی(مانند جمهوری اسلامی) خود را از ابزارهای شفاف "افکار سنجی" مانند مطبوعات و رسانه های آزاد محروم می کند و به ابزارهای پنهانی(اطلاعاتی) روی می آورد! اين مشکل، مسئله يا "برنامه" خود آنهاست! و گرنه رسانه های آزاد و شفاف در اختيار همگان قرار دارند.
وقتی "سيا" و يا هر سازمان اطلاعاتی يا غير اطلاعاتی ديگر به تبليغ علنی روی می آورد! قطعا ناگزير است که تبليغ خود را از طريق رسانه های علنی و آزاد ارائه کند! اين موضوع هيچ دخلی به رسانه های ارائه کننده آن تبليغات ندارد. لزوما نمی توان گردانندگان چنين رسانه هايی را وابسته به چنان سازمانهايی به حساب آورد. همانطور که می دانيم، تمام کاربران اينترنتی به تمام رسانه های اينترنتی دسترسی دارند، در نتيجه، هدف مورد نظر يک لوگوی تبليغی! در يک رسانه اينترنتی، لزوما نمی تواند به نويسندگان و خوانندگان حرفه ای آن رسانه خلاصه شود، بلکه هر کسی می تواند از هر کجای دنيا فقط و فقط برای سرکشی به لوگوی تبليغی مورد نظر، به سايت ارائه کننده آن، مراجعه کند! يعنی در چنين شرايطی، سرجوخه و آبدارچی همانقدر امکان دسترسی به تبليغ مورد نظر را دارند که رئيس ستاد کل و وزير! عقل سليم است که می داند کداميک از اينها می توانند مشتريان "کاردرستی" برای صاحب آن تبليغ باشند! می خواهم بگويم ظهورعلنی سيا در فضای رسانه ای و روزنامه نگاری لزوما نشان دهنده نزديکی و اينهمانی "سيا" با رسانه ها و روزنامه نگاران نيست!
رسانه های حرفه ای و عناصر فعال در آنها واجد اطلاعات محرمانه ای نيستند که بخواهند مورد بهره برداری سازمان اطلاعاتی خاصی قرار گيرند بلکه اين مناصب و جايگاههای حساس هستند که واجد اطلاعات محرمانه هستند و می توانند در معرض فعاليت های جاسوسی قرار گيرند!
يک روزنامه نگار! در فضايی مانند ايران اگر بخواهد "جاسوس" هم که باشد! فقط می تواند "لوليدن موشها در کانالهای فاضلاب شهری" را به مرکز اطلاعاتی مورد نظر خود گزارش کند و گرنه آنجائی که روزنامه نگاران و خبرنگاران می توانند بروند! و آنچه را که آنان می توانند ببينند! و خبری که آنان می توانند کسب کنند! آنچنان جايی را همگان می توانند بروند، ببينند و کسب خبر کنند! البته در ايران "برخی جاها" را، حتی مردم ايران، خبرنگاران ايرانی و نمايندگان مردم ايران نمی توانند ببينند! فقط ماموران و يا شايد خبرنگاران خارجی هستند که می توانند آنجاها! را ببينند و گزارش کنند! (مانند مراکز هسته ای ايران و برخی جاهای ديگر را!) با اين وجود در تعجبم که چگونه سربازان گمنام امام زمان! از تبليغ سيا در سايت گويا ابراز نگرانی می نمايند و آن را "به روی دايره ريختن" و "زدن به سيم آخر" دشمنان خود تعبير می کنند!
بی ترديد اگر همين فردا "صدا و سيمای جمهوری اسلامی" و يا "روزنامه کيهان"( نه حتی يک رسانه غير دولتی)! معيارهای حرفه روزنامه نگاری و خبر رسانی را به طور کامل رعايت کند! و اگر دگرانديشان بتوانند ديدگاههای خود را بدون آنکه مورد تعقيب و گريز قرار گيرند و يا بدون آنکه به دست "تشنگان عدالت" و سربازان گمنام امام زمان! سپرده شوند، در آن ارائه کنند،(يعنی امنيت بعد از نوشتن داشته باشند) قطعا بسياری از "نويسندگان دگرانديش" همين فردا نسبت به انتشار مطالبشان علاوه بر رسانه هايی نظير نيويورک تايمز، بی بی سی، گويا و... در صدا سيما و کيهان جمهوری اسلامی نيز اقدام خواهند نمود، حتی اگر رسانه های ياد شده بخواهند "هر چند دقيقه يک بار"، رپرتاژی هم از تشکيلات سربازان گمنام امام زمان! پخش کنند!
در صورت وجود "تعلقاتی" بين سيا(به عنوان سازمانی مخفی) و گويا( به عنوان رسانه ای علنی)! تنها می توان گفت اين تشکيلات "سيا" هست که از رويه خود عدول کرده و از"بازی پنهان" به "بازی آشکار" روی آورده است. چنين رخدادی حتی می تواند مايه بسی خوشبختی نيز باشد! بدبختی از آنجا آغاز شده و می شود که تشکيلاتی مانند "کيهان" از رويه شفاف رسانه ای خود خارج شده و به رويه "پنهان" اطلاعاتی(اختلافاتی)** روی آورده است. به راستی چرا صدای سربازان گمنام امام زمان! در آمده است و از "بازی روباز سيا" ابراز نگرانی می کنند؟!" مگر"بازی بسته و پنهان" از "بازی روباز" بهتر است؟! مگر "بازی پنهان سيا" تاکنون چه گلی به سر ايرانی ها زده است؟! عوامل جمهوری اسلامی معلوم نيست که چرا از "هر چه شفافيت" بدشان می آيد؟ تو گويی "جمهوری اسلامی" در پرتو بازيهای پنهان سازمانهای اطلاعاتی(برادران کوچک و بزرگ) است که جان می گيرد و ادامه حيات می دهد و گرنه چه دلايلی برای مخالفت و دشمنی با "بازی روباز سيا" می تواند وجود داشته باشد!
سيا با تبليغ خود می تواند به دنبال "دو نوع" عضو گيری باشد! يکی عضوگيری از ميان افرادعادی و "صفر کيلومتر" است که اين افراد بعد از آموزش های لازم و نفوذ در مراکز حساس سياسی و نظامی، می توانند برای آن سازمان مفيد باشند!
ديگر آنکه به دنبال عضو گيری از ميان مقامات ارشد و بلند پايه است، در اين صورت ممکن است بخواهد با استخدام نيروهای جديد، نيروهای قبلی خود را تقويت کند! تا شايد بتواند با تجديد قوا، اهداف از پيش تعيين شده خود را محقق سازد. هر "دو نوع" اين گزينش ها به هر شيوه ای باشد(خواه پنهان و خواه شفاف) هيچ دخلی به موقعيت رسانه های حرفه ای و روزنامه نگاران حرفه ای نداشته و نخواهد داشت!
هر نوع عضوگيری سيا، مخصوصا در شرايط "روباز"، قاعدتا نبايد افکار سربازان گمنام امام زمان! را به مخاطره بياندازد چون اولا آنها به "خودی هايشان" خيلی اطمينان دارند و ثانيا "غيرخودی ها" نيز اطلاعاتی ندارند تا در اختيار بيگانگان قرار دهند. مخاطرات سربازان گمنام امام زمان! فقط می تواند به اين دليل باشد که آنها وجود شفافيت را حتی در شيوه عضوگيری سيا نيز نمی پسندند و همواره دوست دارند که "سازمان سيا" فقط در پنهان عضوگيری کند! تو گويی رابطه ای ميان پنهان کاری سيا و يکه تازی سربازان گمنام امام زمان وجود دارد! وگرنه عضوگيری جديد سيا از ميان "صفرکيلومترها" يا "صاحبان مناصب"(چه در حالت پنهان و چه در حالت آشکار) کدام مخاطره را می تواند برای سربازان گمنام امام زمان ايجاد کند؟!
آيا سربازان گمنام امام زمان! حاضرند ماموران خود را از طريق تبليغ در رسانه ها استخدام کنند؟! آيا کسانی که از طريق "تبليغات رسانه ای" جذب سازمانهای اطلاعاتی می شوند، اصولا می توانند ماموران مطلوبی برای چنين سازمانهايی باشند! استخدام افراد معمولی که مسئوليتی در مناسب حساس ندارند چه دردی از درد اطلاعاتی سازمانهای مذکور را دوا خواهد کرد؟! بدين ترتيب "هدف" تبليغ يک سازمان مخفی در يک رسانه علنی لزوما نمی تواند منحصر به موارد مطرح شده در آن تبليغ باشد! بلکه می تواند اهداف چند منظوره ای را دنبال کند. يکی از اهداف سيا برای تبليغ خود در سايت گويا می تواند ايجاد دستاويز برای سربازان گمنام امام زمان باشد! سربازانی که آماده اند با "چراغ" دروغين خود نورافکن های منتقدان و مخالفان را خاموش کرده و نابود کنند!
سازمان سيا در هر شرايطی چه در گذشته و چه امروز اعضای خود را تکميل و عضو مورد نظر خود را استخدام می کند! اما سوال اين است در شرايط ديروز و امروز ايران! چه کسانی بازار عضويت در سيا را رونق بخشيده اند؟! من می گويم آنان که فضای اختناق را در کشور ايجاد کرده و گسترش داده اند به طور طبيعی به اين بازار رونق بخشيده اند! چه بسا خود اين آقايان يا مشاورانشان پيشتر از همه عضو سيا يا عضو تشکيلات برادران بزرگتر ديگر نظير موساد، اينتلجنت سرويس و کا. گ . ب بوده بوده باشند!
اگر سازمان های اطلاعاتی (برادران بزرگتر) نظير سيا، اعضای خود را از ميان "دانه درشت ها" استخدام می کنند، بر عکس برادران کوچکتر آنها در جهان سوم خصوصا کشورهای استبدادی به علت "مردمی بودن!" عادت دارند اعضای خود را از ميان مردمان عادی و معمولی(مستضعفان!) سرزمين خود استخدام کنند! چرا که اين "برادرهای کوچک" نيازی به ماموران اطلاعاتی در ساير کشورها ندارند! و اصولا آن را دخالت در امور ديگران به حساب می آورند! آنها فقط به ماموران داخلی بسنده می کنند!، چرا که آنها تنها به امور داخلی (خصوصی) شهروندان خود کار دارند! حتی اگر به دنبال "مامور" خارجی باشند، باز هم آنها را از ميان مردمان عادی و معمولی(مستضعفان!) جهان اختيار می کنند تا به جای عمليات اطلاعاتی! به کارهای "اختلافاتی" مشغول باشند! نظير برادران مستضعفی! که حماس را در مقابل فتح ايجاد کردند و حزب الله را در مقابل نيروهای مترقی لبنان بوجود آوردند! بدين ترتيب "تشکيلات برادران کوچکتر" همواره صحنه رويارويی و روکم کنی "تشکيلات برادران بزرگتر" خواهد بود! در واقع برادران بزرگتر اختلافات و رقابت های خود را در زمين برادران کوچکتر دنبال می کنند.
به اميد روزی که هيچ سازمان اطلاعاتی و امنيتی در جهان وجود نداشته باشد، اما اگر وجود چنين سازمانهايی در جهان گريزناپذير و ضروری باشد! اميدوارم همه آنها تحت پوشش يک نهاد "حقوق بشری" در جهان فعاليت کنند و تابع قوانين "حقوق بشر"جهانی و بين المللی باشند نه تابع منافع يک فرد، يک گروه يا حتی يک ملت! متاسفانه آنچه که امروز معيار و مبنای فعاليت های سازمانهای اطلاعاتی است نه حتی منافع يک ملت، بلکه منافع گروه و افراد خاصی است!
الف. ع. خ
---------------------------
پی نوشت
*"اينترنت" را نمی توان صرفا يک "رسانه" به حساب آورد چرا که رسانه ها فقط رساننده "خبرها" هستند و ظرفيتی محدود دارند. اينترنت قبل از آنکه يک رسانه باشد پايگاه و نمايشگاه خبر است. نسبت "اينترنت" با "خبر و آگاهی" يک نسبت ظرف و مظروف است. يعنی اينترنت ظرف و هر چه که از جنس خبر و آگاهی است، مظروف آن است. به دليل ويژگی باشگاهی و نمايشگاهی که اينترنت دارد، "رسانه اينترنتی" ماهيتا با رسانه های کاغذی و مخابراتی (روزنامه ای، راديويی و تلويزيونی) متفاوت است. عدم توجه به اين تفاوت ها باعث سوء تفاهمات فراوانی شده است. بارها ديده ايم، واکنش هايی نسبت به نحوه عملکرد سايت های اينترنتی نشان داده می شود که اين واکنش ها بيشتر به عصر رسانه های کاغذی و مخابراتی مربوط می شود. غافل از آنکه اينترنت و رسانه های اينترنتی مقتضيات مخصوص به خود را دارند.
**ادبيات آقای سعيد متين را به اين دليل "شبه مارکسيستی" دانسته ام، چونکه "مارکسيسم" اگر ادعايی بر عليه نظام سرمايه داری و تشکيلات اطلاعاتی آن دارد، آن ادعاها همواره مبتنی بر يک سری مبانی جامعه شناختی بوده است، مارکسيسم، اصولا "انحصار اطلاعات" و "انحصار سرمايه" را موجب مشکلاتی می داند که در نظامات سرمايه داری بوجود می آيد. حال ادعای يک عضو احتمالی "جوجه سيا" وطنی که در ظل يک نظام انحصاری ولايی" زندگی می کند، نظامی که مظهر بدترين شکل سرمايه داری(يعنی سرمايه داری دلالی) است، چه نسبتی می تواند با مارکسيسم داشته باشد فقط خدا! می داند؟!
***اينجانب، تشکيلات امنيتی جمهوری اسلامی را به هيچ وجه تشکيلات اطلاعاتی نمی دانم، بلکه آنچه که سربازان گمنام امام زمان در ايران انجام می دهند کارهای "اختلافاتی" است يعنی ايجاد اختلاف در صفوف مردم و نيروهای مترقی وگرنه کار اطلاعاتی کاری برون مرزی است، نه درون مرزی!