شنبه 18 اسفند 1386

چرا در انتخابات ناعادلانه مجلس هشتم شرکت کنيم؟ بيانيه تحليلی جبهه ‌مشارکت

بيانيه تحليلی جبهه ‌مشارکت ‌ايران ‌اسلامی در پاسخ به يک سئوال اساسی و مهم
چرا در انتخابات ناعادلانه مجلس هشتم شرکت کنيم؟

نگذاريم اقتدارگرايان به آرزوهايشان برسند


بسم الله الرحمن الرحيم


ملت عزيز ايران در حالی خود را برای تصميم‌گيری در خصوص شرکت در انتخابات مجلس هشتم آماده می کند که با ناديده گرفتن حقوق اساسی شهروندان، ناعادلانه‌ترين رويه‌ها در اجرا و نظارت بر آن غلبه دارد.

حذف اکثريت قاطع نامزدهای باتجربه، کارآمد، مؤمن و شجاع از جبهه اصلاحات، نشانه عزم حاکميت يکدست برای حفظ قدرت به هر بها حتی به قيمت عبور از ميراث گرانبهای امام راحل (قده) و خونبهای شهيدان و جانبازان و اميد حق‌طلبان و آزاديخواهان است.

رويکردی که در اين انتخابات برای حذف اصلاح‌طلبان در پيش گرفته شد و مديريتی که در مراحل مختلف تعيين و اعلام صلاحيت نامزدها، اعمال گرديد، نه تنها با موازين و آموزه‌های دينی بيگانه است، بلکه از هر تدبير و عاقيت انديشی نيز به دور است.

اساس جمهوری اسلامی که امام آن را بنيان گذاشت آرای واقعی مردم است و هدف آن بايد پاسداری از حرمت و کرامت و حقوق سلب ناپذير آحاد آدميان باشد. جمهوری اسلامی مورد تأييد مردم همانطور که در قانون اساسی آمده نظامی است توحيدی که در آن خداوند مردم را بر سرنوشت خود حاکم گردانده است.

هرگز قرار نبود اين نظام که جمهوريت و اسلاميت دو وجه جدانشدنی آن است، با قرائتی اقتدارگرا و متحجرانه از دين مضمون مردمی و آزاد خود را از دست بدهد. قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی برای ورود به خانه ملت در شجاعت و حق‌گويی را ببندند و راه تزوير و ريا را بگشايند. قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی ‌ به عوض اينکه مردم رئوس حکومت را تعيين کنند حکومت نمايندگان مردم را تعيين کند. قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی عدالت به پوستينی وارونه‌ و آزادی به عطيه‌ای حکومتی آن هم در محدوده‌ای تنگ و جناحی تبديل شود.

قرار نبود در جمهوری اسلامی، يخبندان سياسی، زوال سرمايه اجتماعی، بی‌رونقی اقتصادی و بحران‌های اخلاقی به جای آن همه آرمان‌ها و دستاوردهای بزرگ دوران انقلاب و پس از آن بنشيند.

خوشبختانه در شرايطی به سر می‌بريم که هنوز نسل اول انقلاب و مبارزان عرصه ستم‌شاهی و مجاهدان جنگ تحميلی حضور دارند و اين حضور به اقتدارگرايی اجازه تحقق سناريوی خود را نمی دهد. هنوز اکثريت مردم ايران با ياد روزها و شب‌های انقلاب و آرمان‌های بزرگی که برای آن انقلاب کردند زندگی می‌کنند. هنوز عمق آموزه‌های معمار فقيد انقلاب و نظريه‌پردازان نوانديش و مردمسالار آن چنان تأثيرگذار است که مردم بخوبی می‌توانند دو قرائت اقتدارگرا و دموکراتيک از جمهوری اسلامی را تفکيک کنند.

خوشبختانه تمايل مردم ما برای پيگيری آن آرمان‌ها و دستاوردها همچنان روح غالب بر جامعه است. ميل به پيشبرد اصلاحات از درون و ترجيح نيروی ملت بر هر نيرو و راهبرد خارجی آن چنان نيرومند هست که بتواند ترفندهای مختلف را برای اخراج ملت از صحنه اعمال حق حاکميت خنثی ‌کند. هنوز جوانان ما چنان به توان و آينده خود باور دارند که حاضر باشند برای جلوگيری از انحراف پيش آمده در مسير انقلاب که همان مسير پيشبرد معنويت ، عدالت و آزادی است به فداکاری و تلاش‌های اصلاح‌طلبانه‌ دست بزنند. هنوز انگيزه‌های آزادی‌خواهی، برابری‌جويی و برادری‌طلبی در اقوام متنوع ايران زمين آنقدر قوی هست که برای تحقق شعار هميشگی «ايران برای همه ايرانيان» سختی‌ها و مشقات کمرشکن را تحمل کنند و عرصه دشوار سياست‌ورزی را به نفع اقتدارگرايان ترک نکنند. و هنوز زنان تاريخ‌ساز ايران در عين به تنگ آمدن از تبعيض‌های روز افزون، چنان مصمم هستند تا نگذارند سرنوشت ايران و ايرانی سيری واپسگرا طی کند.‌

امروز انتخابات عرصه تجلی و رقابت دو رويکرد و دو تفکر کاملاً متفاوت درباره اساسی‌ترين مسائل کشور است. در يک سو تفکری است که به رأی مردم ، به آگاهی مردم و به حق مردم برای تعيين سرنوشت اعتماد واهتمامی ندارد، در سوی ديگر تفکری است که ميزان همه امور را رأی مردم می‌داند و مشروعيت حکومت را (حتی اگر صالح‌ترين انسان‌ها در رأس آن باشند) جز با اعمال رأی مردم محقق نمی‌داند.

تفکر نخست خود را قيم و شبان مردم می‌داند و برای مردمی که آن‌ها را به اندازه کافی بالغ نمی‌داند حداکثر حقی که قائل است تشخيص « اصلح » از ميان «صالحانی» است که مدعيان اصولگرايی قبلاً آنان را برگزيده‌اند. در حالی که تفکر دوم نه تنها مردم را به حد کافی دارای شعور و آگاهی برای تشخيص افسد از اصلح، صالح از فاسد و فاسد از افسد می‌داند، بلکه انتخاب حاکمان را حق آنان می خواند.

تفکر اول بيم آن دارد که اگر مردم در انتخابات آزاد باشند اول کسانی که بايد عرصه قدرت را ترک کنند خود آن‌ها هستند، اما در سوی ديگر تفکری است که بيم ٱن دارد که اگر به مردم آزادی در انتخابات داده نشود نه تنها جمهوريت، بلکه اسلاميت و در حقيقت اساس جمهوری اسلامی به خطر خواهد افتاد.

تفکر اول جمع محدود خود را عالم جامع می داند و چون به گمان خود برای هر مشکلی اعم از سياسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و بين‌المللی جوابی سهل الوصول و البته امنيتی در آستين دارد به مشارکت عموم مردم نياز نمی‌بيند و می‌داند که مشارکت عموم مردم سبب خواهد شد منافع سرشار عده‌ای در اين دايره بسته قدرت از بين برود، اما تفکر دوم حل مشکلات عديده و طاقت‌فرسای جامعه امروز ايران را همانطور که در قانون اساسی تصريح شده است جز با مشارکت همه مردم ايران اعم از زن و مرد، پير و جوان، ترک و بلوچ و لر و کرد و عرب و ترکمن، گرايش‌های متنوع سياسی و اجتماعی، مذاهب و اقليت‌های دينی،‌ هم‌انديشان و دگرانديشان، حوزويان و دانشگاهيان، در چارچوب ميثاق ملی مشترک که قانون اساسی است امکان پذير نمی‌داند و تنها راه مشارکت واقعی را برگزاری انتخابات آزاد و سالم و انتخاب نمايندگان شجاع و آزاده می داند.

تفکر اول وقتی از حريم جمهوری اسلامی و صيانت آن و جلوگيری از نفوذ غير در آن سخن می‌گويد آن را محدود به حريم جناحی و حزبی خود و جلوگيری از نفوذ آگاهی‌های نو و انديشه اصلاحات می‌کند. اما تفکر دوم از آن جمهوری اسلامی دفاع می‌کند که مبشر و مبلغ پيشرفت، آزادی و عدالت همه جانبه باشد و تکثر و تنوع جامعه و برخورداری شهروندان از حقوق اساسی و پايبندی به برنامه‌ريزی علمی و وجود نهادهای مدنی مستقل از قدرت را به رسميت بشناسد و به قدرت به صورت امانت و نه ملکيت بنگرد و برای پيشبرد اين امور، حق برابر برای همه ايرانيان قائل باشد و راه آنان را برای ورود به هر سطحی از قدرت باز کند.

جبهه‌مشارکت‌ايران‌اسلامی مفتخر است از زمان تأسيس تا کنون توانسته است از آرمان‌های اصيل انقلاب و امام طرفداری کند و شجاعانه در برابر کژی‌ها و زياده طلبی ها و خودخواهيها و خود محوريهائی‌ که به نام دين و انقلاب در درون حکومت ايجاد شده است بايستد و البته هزينه سنگين آن را نيز بپردازد.

ما خدای بزرگ را سپاس می‌گزاريم که به ما اين توفيق را عنايت فرمود تا در دفاع از حق مردم - حتی آنان که همفکر و همسو با ما نيستند-، پيرو امام خود علی ابن ابی‌طالب (ع) باشيم که بيرون کشيدن خلخال از پای دخترک يهودی را برنتافت و مرگ را بر چنان جفايی قابل سرزنش ندانست.

ما خدای بزرگ را سپاس می‌گزاريم که به ما قدرت تشخيص را عطا کرد تا در برابر حاکميت تبعيض و ستم راه صحيح را بپيمائيم. ما افتخار می کنيم که به نام دين از آزادی و عدالت، از دموکراسی و حقوق بشر و از صلح و گفت و گو سخن گفتيم و با انديشه اصلاحات، راه گشوده شده در انقلاب را برای اعتلای نام اسلام و ايران پيش برديم.

ما افتخار می‌کنيم در دوره اصلاحات جز به حقوق ملت و اعتلای ايران اسلامی نينديشيديم، اگر به دولت رفتيم به ايران سربلند در جهان بر اساس دانش و تجربه بشری انديشيديم و اگر به مجلس رفتيم، آن را «خانه ملت » و در «رأس» امور ديديم. ما تا آنجا که توانستيم به اصلاح قوانين و ساختارهای کشور کوشيديم و در آنجا که پای حقوق پايمال شده ملت به ميان آمد با اقتدا به شهيد مدرس که الگوی همه نمايندگان و منتخبان اين سرزمين است در برابر ناروائی‌ها و انحرافات ايستاديم. در اين روند است که ما تحصن نمايندگان مجلس ششم را برگ زرينی در تاريخ سياسی کشور می‌دانيم که از سر احساس مسؤوليت و شجاعت در برابر انحراف آشکاری که برای بی‌اثر کردن رأی ملت در شرف وقوع بود ايستادند و با صدای بلندی که در تاريخ شنيده می شود گفتند که مردمان نبايد جمهوری اسلامی را به اعتبار رويه و انديشه‌ای بشناسند که رأی مردم را زينتی برای تأييد خود و انتخابات را نمايشی از پيش تدارک شده می‌داند. متأسفانه ما امروز صحت تحليل و احساس خطر آن نمايندگان مردم را به وضوح مشاهده می کنيم و می‌بينيم حق انتخاب آزاد مردم چگونه به بازی گرفته می‌شود.

در انتخابات مجلس هشتم کسانی به اتهام عدم التزام به اسلام و جمهوری اسلامی و قانون اساسی رد صلاحيت شده‌اند که سابقه آنان در مبارزه با نظام شاه و در دفاع از جمهوری اسلامی و قانون اساسی از مجموع سوابق رد کنندگانشان در شورای نگهبان و در نهادهای اجرايی بيشتر است. امروز کسانی رد صلاحيت شده‌اند که سلامت نفس و وارستگی و ثبات قدم آن‌ها از بسياری از آنان که به مصلحت روز و منفعت قدرت سر از انقلابی‌گری و راديکاليسم در آورده‌اند به مراتب بيشتر است. اکنون کسانی ردصلاحيت شده‌اند که حتی در پشت درهای بسته شورای نگهبان جز به صداقت و صراحت سخن نگفته‌اند و نخواسته‌اند از ايمان و اعتقادخود به امام و انقلاب و مردم و اصلاحات برگردند. کسانی رد صلاحيت شده‌اند که اگر در ميدان رقابت‌های انتخاباتی حضور می‌يافتند به احتمال بسيار زياد رأی اکثريت مردم را جلب می‌کردند و در درون خانه ملت صدای رسای مظلوميت و محروميت مردم را انعکاس می‌دادند. کسانی رد صلاحيت شدند که چشم و گوش بسته مطيع هر فرمانی نبودند و «صلاح مملکت خويش را به خسروان» نمی‌سپردند.

غالب آنان همان کسانی بودند که چه در قوه مقننه، چه در قوه مجريه و چه در عرصه فعاليت‌های مدنی و سياسی و فرهنگی و دانشگاهی خود جز به مصلحت مردم راهی را برنگزيدند و تحت فشارهای آشکار و مخفی قدرتمندان از مسير حقی که انتخاب کرده بودند برنگشتند.

آری روح حاکم بر شورای نگهبان به نمايندگی از حاکميت يکپارچه نمی خواهداجازه دهد تا کسانی وارد دايره قدرت شوند که توان فکری، شجاعت روحی و سلامت نفس در ايستادگی مقابل هرگونه تبعيض و خودکامگی و مقاومت در برابر برنامه‌های بر باد دهنده ايران را داشته باشند.

آنان کسانی را می‌خواهند که به جای سياست‌ورزی قانونی و مدنی با تکيه بر سازمان‌دهی‌های نظامی و امنيتی، قدرت يکپارچه را چنانکه خود می‌گويند به انحصار کامل در آوردند و به جای پيشبرد و اصلاح امور فضای کشور را از تبليغات رسمی و دولتی پر کنند. آنان کسانی هستند که در برابر قتل‌های مخوف زنجيره‌ای فرياد عدالت‌خواهی سر ندهند و مفاسد اقتصادی صاحبان قدرت و ثروت و منزلت را نبينند و گرانی و تورم کمر شکن، بی‌خانمانی مردم، ازدياد فقر و فساد و فحشا، ‌تعطيلی روزافزون بنگاه‌های اقتصادی، ناکارآمدی مخرب دستگاه دولتی، حذف نيروهای کارآمد از مديريت کشور، انزوای کم نظير ايران در عرصه بين المللی و .... را وارونه به تصوير در آورند و برعکس توجيه کنند.

آن‌ها حتی نمی خواهند کسانی به مجلس راه پيدا کنند که سکوت کنند بلکه می خواهند تنها کسانی در صحنه باشند که بطور مطلق از هر چه و هر که جريان يکپارچه قدرت می خواهد حمايت کنند. البته اين خواست حتی اگر تحقق يابد سرشت و سرنوشتی جز آنچه بر حکومت های بسته و احزاب و نظام‌های کمونيستی گذشته است ندارد. بايد از تاريخ آموخت و تجربه دينی و ملی ما نيز خوشبختانه نشان می‌دهد که در جامعه ايران امکان اعمال اين شيوه به طور کامل و دائم وجود ندارد. نه به خاطر اينکه آنان نمی‌خواهند بلکه به خاطر اينکه نمی توانند. واکنش هوشمندانه فرزندان و تربيت يافتگان امام خمينی‌ و بزرگان آئين و ملت حتی در همين ايام ورای تقسيم‌بندی‌های روز سياسی و بر سر بروز انحراف‌هايی چون ورود نظاميان به سياست، خرافه‌گرايی و حذف جناح‌های سياسی نمونه‌ای روشن از همين واقعيت است. واقعيتی که تکيه‌گاه جنبش اصلاحات نيز هست. به همين سبب علی‌رغم اينکه ما در اين انتخابات با يک « فاجعه » روبرو هستيم و آن را در کمترين نسبت با مبانی جمهوری اسلامی می‌دانيم، اما عرصه سياسی را رها نکرده‌ايم و همچون همه «ايران دوستان» و مؤمنان به انقلاب اسلامی می‌دانيم که نبايد تکميل کننده سناريوی اقتدارگرايانی شويم که اينک اصل انتخابات را در کشور هدف گرفته‌اند.

واقعيت اين است که دايره عمل اصلاح‌طلبی در انتخابات مهندسی و مديريت شده پيش‌رو بسيار محدود و تنگ شده و درست است که اکثريت چهره های مشهور اصلاح‌طلب در انتخابات آينده به تيغ ناصواب نظارت استصوابی شورای نگهبان قلع و قمع شده‌اند اما برای همه کسانی که طالب اصلاح، آرامش، رفاه مردم و پيشرفت کشور هستند چاره‌ای جز اين نمی ماند که اين بار «نه» بزرگ خود را به گونه ای ديگر بيان کنند.

ما در اين انتخابات اساس را بر آن گذاشته‌ايم که در کنار خاتمی که نماد انديشه و گفتمان و مشی اصلاحات است، با «ائتلاف حداکثری ميان نيروهای اصلاح‌طلب» به حداقل‌های ممکن در سياست اکتفا کنيم. ما می دانيم که رقيبان اقتدارگرای ما کمر به اجرای پروژه «متفرق کردن اصلاح‌طلبان و حذف درصد عظيمی از آن‌ها از انتخابات و سپس برخورد مرحله به مرحله با آنان» بسته اند. ما می بينيم که مجلس هشتم با اکثريتی از پيش معين طراحی شده است، در عين حال نمی‌خواهيم ميدان را به رقيب اقتدارگرا واگذاريم تا با تشکيل مجلسی يکدست و يک‌صدا مراحل بعدی برنامه خود را به مرحله اجرا بگذارد.

هنوز در تعدادی از حوزه های انتخابيه می توان در ميان کسانی که به هر علت باقی مانده‌اند افرادی را جست که نماينده واقعی مردم باشند. هنوز می توان با حضور و انتخاب آگاهانه اقليتی از نمايندگان را به مجلس فرستاد که با آگاهی، ايمان و شجاعت و با تکيه بر حمايت اکثريت مردم بتوانند برهم زننده طرح‌های اقتدارگرايانه حاکميت يکدست برای نقض کامل حقوق شهروندان و تبديل «جمهوری اسلامی» به «حکومت اسلامی» باشند.

هنوز می توان بر انديشه‌های روشن، اراده‌های مصمم و دل‌های پرسوز– هر چند محدود- نقش اميد زد و برای دفاع از آزادی و استقلال و پيشرفت کشور و پاسداشت دستاوردهای اصلاحات رأی به آنان داد.

جبهه‌مشارکت‌ايران‌اسلامی به رغم آنکه روند انتخابات را، غير عادلانه و دور از معيارهای انتخابات سالم و رقابتی می‌داند و به رغم آنکه تکليف حدود دو سوم کرسی‌ها و طبعاً اکثريت مجلس را قبل از انجام انتخابات روشن شده می بيند و علی‌رغم آنکه به فرآيند‌های درون جبهه متحد اصلاحات برای گزينش نامزدها نيز انتقاد دارد،‌ اما خود را پايبند به سياست‌ورزی اصلاح‌طلبانه و پيشبرد اصل ائتلاف می‌داند. جبهه مشارکت در اين مرحله حساس، اتحاد و همبستگی ائتلاف همه اصلاح‌طلبان را مقدم بر هر اقدام و نتيجه سياسی ديگر می بيند.

بر اين اساس ما ضمن اعلام حمايت از تصميمات ستاد ائتلاف اصلاح‌طلبان که خود از ارکان آن بوده‌ايم اعلام می‌داريم که در حوزه‌هايی که امکان رقابت حتی محدود هست در انتخابات شرکت می‌کنيم. ما با تمام توان خود برای اينکه نگذاريم اقتدارگرايان به همه آرزوهای غيردموکراتيک خود برسند، از نامزد‌های معرفی شده توسط ائتلاف اصلاح طلبان (ياران خاتمی)حمايت می کنيم و از مردم عزيز، نجيب و شريف ايران می خواهيم تا در حوزه‌هايی که اين ائتلاف کانديدامعرفی کرده است حضوری پرشور داشته باشند و با حمايت از کانديداهای اصلاح‌طلب آن حوزه و اعمال نظارت بر صندوق‌های رأی، وفاداری خود را به آرمان‌های امام و انقلاب و پيشبرد روند دموکراسی در ايران ابراز دارند.

ما از مردم عزيز ايران می خواهيم هوشيارانه مراقب حرکات اختلاف افکنی باشند که از سوی اقتدارگرايان و گاه حتی به نام اصلاح‌طلبی انجام شده است و می‌شود. نام‌های غلط انداز، شعارهای انحرافی و چهره‌های با نقاب سبب نشوند تا کسانی با هجوم به انديشه و گفتمان خاتمی و آرمان‌های روشن اصلاحات به مخالفان اصلاحات کمک کنند و در اين شرايط دشوار سياسی راه را به سوی حاکميت يکپارچه تر اقتدارگرايان بگشايند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

جبهه‌مشارکت‌ايران‌اسلامی از نخبگان و عموم مردم می‌خواهد که با حضور انتخاب‌گرا و فعالانه خود در انتخابات ناعادلانه پيش‌رو در حوزه‌هايی که امکان رقابت نسبی و حداقلی وجود دارد به نامزدهای اصلاح‌طلب رأی دهند تا به رغم همه موانع نمايندگان معدود آنان بتوانند در دايره يک اقليت پارلمانی انديشه و راه اصلاحات را پيش برند.

اميد داريم ملت آگاه و هوشيار ايران نيز با حضور معنادار خود در انتخابات نا عادلانه پيش‌رو نگذارد مفهوم «جمهوريت» نظام و فرايند «انتخابات» به طاق نسيان سپرده شود و همه آرای مردم صورتی زينتی و نمايشی به خود بگيرد. ما پيشاپيش مسؤوليت عواقب مخرب چنين انتخاباتی بخصوص در حوزه‌هايی که امکان رقابت را از اصلاح‌طلبان و حتی نيروهای مستقل گرفته‌اند به عهده آنانی می‌گذاريم که در مراحل دشوار اداره کشور به جای جلب مشارکت همه شهروندان و استفاده از تمامی ظرفيت‌های ملی برای رفع مشکلات مختلف دايره قدرت را هر چه توانستند محدود کردند و به جای تکيه بر «قانون اساسی»، سليقه‌ و سياست جناحی را مبنای حاکميت قرار دادند.

ما اميدواريم که ملت با تکيه بر ميراث انقلاب اسلامی و اصلاحات، تجربه «ائتلاف» را ولو در حد محدود با مؤفقيت پيش برد و راه را برای پيشبرد حق حاکميت مردم و اصل انتخابات باز نگاه دارد.

از خداوند بزرگ توفيق ملت و فرزندان اصلاح‌طلبشان را در گذار از اين مقطع سخت و حساس آرزو می‌کنيم.

جبهه ‌مشارکت ‌ايران ‌اسلامی
۱۸/۱۲/۱۳۸۶

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'چرا در انتخابات ناعادلانه مجلس هشتم شرکت کنيم؟ بيانيه تحليلی جبهه ‌مشارکت' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016