کوس رسوائی نمايش انتخاباتی مجلس نهم رژيم اسلامی چنان پرطنين است که نيازی به افشاگری ندارد. خود رژيم باگزينش پيشاپيش مهره های خود،آنهم بصورت"رسمی وقانونی وعلنی"، طبل اين رسوائی را درچهارگوشه عالم بصدادرآورده است. بطوری که هرکس می تواند ازهم اکنون حول نتيجه ای که ازدرون صندوق های رأی بيرون خواهد آمد با خيال راحت به هرميزان که دلش می خواهد شرط بندی کند،بی هيچ بيمی ازهرباخت.والبته درست بهمين دليل بازارقماربازان حرفه ای هم سوت وکوراست! جالب است که اين بار خود رژيم برای آن که خيالش را ازهرجهت آسوده کند، فتيله تنورانتخاباتی را پائين کشيده و باتدوين مقررات سفت وسخت توسط مجلس دست نشانده ،برای کنترل تبليغات خيابانی ومعابرعمومی برآن شده که ازملتهب کردن فضای"انتخاباتی"جلوگيری کند.هدف آن است که "آزمون انتخاباتی"صددرصد بی دردسربرگزارشود وازهرگونه دست اندازی احتمالی توسط باصطلاح رأی اعتراضی،بهره برداری رقبای داخلی برای سهم خواهی بيشتر وتعبير خواب های مخملين ِتوطئه گران جهانی دوربماند.غرض آن است که "انتخابات"هم چون تعويض لباس بهنگام تغييرفصل،بی دردسرگردد.بی شک کم رمق نگهداشتن آتش تنور،برای جلوگيری ازسوء استفاده دشمنان ورقبا گرچه حاکميت را ازدردسرهای نشان دادن پزدموکراتيک رهامی سازد وبحسب ظاهر روزنه هائی را برای جلوگيری ازرخنه دشمنان رنگارنگ می بندد،اما درعوض با گشودن روزنه های ديگروبزرگ تر، وبا سيبل کردن کل نظام آن را آسيب پذيرترمی کند. ازجانبی بنظرمی رسد هزينه هائی را می کاهد اما ازسوی ديگر پرداخت ماليات های سنگين تری را باو تحميل می کند: دروجه مناسبات درونی زخم ها و تنش های مربوط به تقسيم قدرت را تشديد کرده وبانازک کردن قاعده هرم مشارکت طيف های حامی رژيم برناپايداری آن وشکنندگی نظام می افزايد؛ شکاف بين خود ومردم را وسعت بيشتری بخشيده وبادوقطبی کردن آن،صدای گام های مارش براندازی را پرطنين تر می کند؛ ودرسطح جهانی نيزبا نشان دادن بيش ازپيش ماهيت ضددموکراتيک خود هم هم نفرت جهانی عليه خود را دامن ميزند وهم قدرت مانور دشمنانش را برای افزايش فشارفراهم می سازد. درحقيقت رژيم به خيال روئين تن کردن خود دربرابر"باران فتنه" و ازطريق سراب يکدست کردن بيشتروبيشتر،چالش هايش را به عرصه های نوين تر،خطرناک تر،وبازگشت ناپذيرتری سوق می دهد ودرست بهمان اندازه پوک تروشکننده تر و بی آينده ترمی شود.درکوتاه مدت،اوالبته می تواند درمقابل پوسخند مردم ايران و استهزاءجهانيان صندوق های خالی را با آراء جعلی پرکند،وهمانطورکه با توهم بسته شدن پرونده هسته ای-که درواقعيت امر چيزی جزبستن يک مرحله و گشودن مرحله تازه ای از پرونده جديد هسته ای نبود- جشن هسته ای برگزار می کند، درفردای پيروزی خيالی "انتخابات" هم می تواند جشن انتخاباتی برپاکند وهم چون ديکتاتورهای سرمست ازپيروزی"خود تضمين کرده"، به خويشتن تبريک بگويد.
نگاهی به سيرواژگونی حکومت های خود کامه نشان دهنده آن است که موش کورتاريخ فقط ازيک مسيرنقب نمی زند. يکی ازاين کوره راه ها ،کوربين کردن چشمان حکومتی است که تنها قادراست نوک دماغش را به بيندونه دوقدم آنطرف تررا.اگرکسی چشم بند رابه نحوی به چشمانش به بندد که فقط قادربديدن جلوی پای خود باشد وبدون افق،سرنوشتی جز تصادم مداوم باديواروديوارهای تازه ای که هردم دربرابرش برافراشته می شوند ندارد.آری می توان به خيال خود ازدام و مهلکه ای گريخت،اما هرفرارفتی ازاين گونه، برای نظام های استبدادی وبرای ديکتاتورها چيزی جزفرورفتن بيشتردردامی مهيب تروتنگ ترکردن حلقه طناب داربدورگردن خويش نيست.رانده شدن بسوی قربانی کردن هرچه بيشتر عوامل ومولفه های پايه ای بقاء يک حکومت بسود مولفه ها و منافع لحظه ای آن، جزتنگ ترشدن حلقه محاصره نيست. بعبارت ديگر وقتی يک حکومت مجبورمی گردد، برای تداوم حيات ننگين اش،شرايط پايدارتربقاء خود را بدست خويش نقض کند،حاصلی خود زنی و تنگ ترشدن حلقه محاصره ندارد.تجربه نشان می دهد که ورود به وادی اين مهلکه، يکی ازحلقات مهم زنجيره ای است که سرنگونی نظام های ارتجاعی و مستبد را تشکيل می دهد.
نسخه اول ودوم سناريوی "انتخابات" !
درنسخه اول تن پوش انتخابات تنها به اندام جناح "اصول گرا" و مطلقا آنهائی که وفادار و"خودی ِخودی" بودند پرو شده بود.و درکنارآن سپاه پاسداران نيز،تمام قد واردصحنه شده وبه رقبا ومخالفين اين جناح چنگ ودندان نشان می داد.آش چنان شورشد که فرياد" واحلقومای" رقبا درآمد ورژيم دچارتب بحران حکومتی شد: آنها که سرشان بی کلاه مانده بود،سريعا يک"رجل سياسی" و دارای رانت معتبرسياسی را کشف وروانه ميدان کردند.چنين بودکه نوه ويادگارعزيز"امام خمينی" با پلاتفرمی حامل سه محور وارد صحنه شد:اعتراض به حضورعلنی سپاه درصحنه سياسی و بعنوان نقض کننده آشکار وصيت نامه امام،رد صلاحيت های گسترده که منجربه سلاخی شدن بيرحمانه کانديداهای رقبا توسط هيئت های اجرائی ونظارت شده بود، وبالأخره بی توجهی به سنت امام درتصميم گيری ها و تمرکزتصميم گيری دربيت رهبری بدون مشورت با ياران امام دفن شده. واکنش اوليه جناح رقيب به دوپينگ جناح رفسنجانی وشرکاء، بی اعتنائی بود وحتا فراترازآن،گيردادن به لپ سرخ وماشين بنزنوه امام!.وچنين بود که توسلی،اين ياروفاداروهميشه گوش بفرمان امام،درحين سخنرانی اعتراض آميز در مجمع تشخيص مصلحت، ازشدت برافروختگی وغصه درجا دق کرد ومرد وشد شهيدزنده ای که رفسنجانی درنمازجمعه برايش اشک افشانی کرد،محتشمی درمراسم بزرگداشتش سخنان طوفانی برزبان راند وکروبی فرصت طلب و کرکری خوان عمامه اش را بدورسرش چرخاند؛ يعنی که تا سهممان را ندهيد ساکت نخواهيم شد. باری سه رجل مغبون،رفسنجانی وخاتمی وکروبی نشستند وشورکردند وسپس به ديدار رهبری شتافتند.سايتی که به لپ سرخ و ماشين بنزنوه امام بندکرده بود بسته شد وسوراخ سوزن شورای نگهبان راهم کمی گشادکردند تا چنددوجين ازهمراهان اين جريان بتواند باعبورازآن، شانس خود رابرای گذشتن از بقيه خوان ها بيازمايند.رفسنجانی به تشکرازمسئوليت پذيری ولطف شورای نگهبان پرداخت و سپاه هم بدون اين که ازصحنه خارج شود، وببينی و نبينی، ازپيش فنگ وپس فنگ کردن آشکاروتحريک آميز دست برداشت. بارديگربرای همه ثابت شد که انداختن چندتکه خردوريزجلوی پای حضرات برای راضی کردنشان کافی است. وچنين بود که نسخه اندکی اصلاح شده سناريوی اول به عنوان متن نمايشنامه انتخاباتی بروی صحنه آمد:
برطبق اين سناريو صحنه گردانی اصلی هم چنان دراختيارجناح اصلی يعنی اصول گرايان ووفاداران صددرصد امتحان داده باقی می ماند که درکسوت جبهه متحد اصول گرايان وائتلاف فراگيرمعرکه گيری کنند وادای انتخابات رقابتی وچند قطبی را دربياورند. درکنارآن ها،حاشيه باريک ديگری مرکب ازجبهه اصول گرايان باصطلاح پراگماتيست هم چون رفسنجانی وحاميان آن و راست ترين بخش اصلاح طلبان حکومتی قراردارند که برای بهره بردن از سهميه تعيين شده خود درتلاشند تابه خواست حضوريک اقليت "موثروفعال"درساخت قدرت ادامه داده وباين ترتيب به حيات انگلی ونباتی خويش تداوم بخشند.وقتی که آنها ازاصطلاح اقليت فعال ومؤثرسخن به ميان می آورند،بلافاصله درمقابل اين سؤال بی پاسخ قرارمی گيرند،که اين چه اقليت فعالی است که درمجلس هفتم باپيشه کردن سکوت مطلق،حتا صدای مخالفين درونی اصول گرايان پرطنين تر ازصدای آنها بود؟!
البته درحاشيه سناريوی فوق چندين نکته رقت انگيز وچندش آور ديگری وجوددارند که اشاره ای کوتاه به آنها خالی ازلطف نيست:
نخست آن بخش ازاصلاح طلبان موسوم به حکومتی (نظيرجبهه مشارکت ومجاهدين انقلاب اسلامی) هستند که جناح حاکم سهميه ای برای آنان درنظرنگرفت. بااين وجود آنها هم چون دون کيشوت لباس رزم پوشيده وسواربراسب چوبين به ميدان جنگ شتافتند و ستادانتخاباتی وسخن گو ترتيب دادند .آنها باوجود آنکه از"سياست ورزی" مستقل محروم ماندند، اما بدليل آنکه خود را صاحب خانه وجزئی ازنظام می دانند،ناچارگرديدند که درنقش واقعی وبرهنه شده خود،يعنی گرم کردن تنورانتخابات وتحريم شکنی ايفاء نقش کنند. تمامی هدف و تلاش آنها رخنه درصفوف گسترده تحريم کنندگان ازکارگران ومعلمان و دانشجويان و زنان و هنرمندان و... بوده وهست.وتنها اميدشان به ميزان شکسته شدن يخ های تحريم است. آنها به عنوان زائده جناح راست اصلاح طلبان وبه سردمداری خاتمی که بيرون قرارگرفتن ازچرخه انتخاباتی نظام را فاجعه جبران ناپذير می داند و همانند تمامی بزنگاه های تاريخی هم چون برگزاری انتخابات نمايشی پايان رياست جمهوری وسرکوب جنبش ۱۸ تير ولحظه کنونی، با خيانت به ادعاها و باورهای باصطلاح مردم سالاری دينی درصحنه ظاهرشده،درآمده اند.
درکنارآنها ورقت آورترازآن ها،عناصری چون نهضت آزادی قراردارند که به بهانه مشارکت درفرايند دموکراسی! حضوردرآن را برخورد واجب عينی می دانند. وچندش آورترازاين ها،آن جنازه های موميائی شده سياسی، چون فرخ نگهدار وبابک امير خسروی و مليحه محمدی و... هستند که بايدک کشيدن ردای فاخر"اپوزيسيون يا پوزيسيون؟!"به مردم پيام می دهند که مبادا فرصت شرکت درانتخابات را ازدست بدهند!(والبته دراين ميان آنتنی کردن اين رويکرد توسط رسانه هائی چون راديو فارسی فرانسه درکناربی اعتنائی به صف گسترده تحريم کنندگان نيزخالی ازتماشا نيست).فراخوان اين حضرات درشرايطی است که حتی جرياناتی هم چون جبهه ملی وتحکيم وحدت ونيز ملی-مذهبی ها وعناصری چون سحابی وپيمان و... عدم شرکت خوددراين انتصابات را اعلام داشته اند!
بی شک آنچه که به صورت عشق بی ريا وخالصانه اين جماعت به رژيم تماما گنديده نمايان می شود،دراصل نه ازروی حب وجذبه عطرمسحورکننده يار،بلکه نشأت گرفته ازبغض معاويه وترس ازآن سوی است: آنها راست وحسينی نگران پی آمدهای تحريم گسترده وموجهای برآمده ازآن ونگران يک برآمدتوده ای و نافرمانی مدنی-اجتماعی گسترده هستند.آنها درزمانی به فکرآشتی دادن مردم با رژيم و صندوق با رای مردم برآمده و بجرگه تحريم شکنان پيوسته اند،که رژيم بی اعتنا به اندرزهای آنها وبا تکيه بر تنها ابزاربقاء خود يعنی سرکوب،هيچ گونه توهمی رابرای دخيل بستن به امامزاده صندوق ها باقی نگذاشته وسعيد حجاريان ازپديده بت واره شدن صندوق سخن به ميان آورده است.
آری اکنون بيش ازهرزمانی راه خيابان، کارخانه،مدرسه،دانشگاه وخانه از"صندوق" جداشده وآهنگ گام های سنگين مارش مستقل راه پيمايان پرطنين ترشده است.بگذاررژيم درانزاو وتنهائی خود جشن پيروزی برپا دارد وآرمان باختگان و بريدگان ازمردم،به صندوق های ازقبل تعيين تکليف شده دخيل به بندند!
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com