علی خامنه ای در پيامی به ملت ايران ادعا کرد که "ملت بزرگ ايران به ويژه جوانان با حضور پر قدرت و حماسه آفرين خود در انتخابات ۲۴ اسفند ماه، صحنه باشکوهی از اتحاد ملی را به نماش گذاشت. او می گويد: "ملت شريف و مسئوليت شناس ايران بار ديگر به نام خدا به ميدان آمد و با همت و هوشياری خود ترفندهای شيطانی و حجم سنگين جنگ روانی دشمن را در هم شکستند و نشان دادند که انقلاب اسلامی زنده است و با گذران زمان بالنده تر می شود."
خامنه ای مدعی شده است : "جمهوری اسلامی با برگزاری ۳۰ انتخابات مردمی وآزاد در کمتر از ۲۰ سال... نشان داده است که صادق ترين نظام مردم سالار در جهان جديد است... که الگوهای مادی، از دموکراسی های دين گريز تا استبداد فردی و حزبی و صنفی، به تدريج در چشم هوشمندان جامعه جهانی؛ مورد سئوال و ترديد اساسی قرار خواهد گرفت او خطاب به مردم می گويد: "اينک نظام مردمی و اسلامی شما که مدل های ضد دينی يا ضد مردمی را به چالش کشيده است، " با همت و هشياری شما يک بار ديگر همه ترفندهای شيطانی از صدور قطع نامه و تحريم انتخابات تا دعوت ناظران بيگانه به دخالت در حقوق و زندگی مردم، از سياه نمايی در خصوص مديريت کشور تا ترساندن مردم از خطر حمله دشمن، از تهمت ناسالم بودن انتخابات تا تلقين دلسردی و بی تفاوتی مردم و بخصوص پيش گوئی های تبليغاتی و شيطانی درباره ی شرکت نکردن جوانان، همه و همه به سنگ خورد و در هم شکست."
پيش از هر چيز به اين ادعای خامنه ای بپردازيم که گويا ملت با تمام قدرت در انتخابات شرکت کرد. بنابه آمار رسمی يعنی بنا به گفته فرماندار تهرا ن که در خبرگزاری های رسمی دولتی ايرنا و ايسنا روز شبنه هم زمان با صدور بيانيه خامنه ای به چاپ رسيده است در تهران "حدود ۴۰ درصد" از حائزان شرايط در انتخابات شرکت کرده اند و البته کيست نداند که برگزارکنندگان انتخابات فرمايشی به خاطر رضايت رهبر و به شکست کشاندن "توطئه های دشمن" در آمارها دست کاری هم می کنند وقطعا آمار شرکت کنندگان که وزارت کشور تعداد آنان را ۶۰ درصد در سراسر ايران اعلام کرده ساختگی است.
اگر چنين نبود وزارت کشور ناظران غيرهم سو با اصول گرايان را از حوزه های رای گيری اخراج نمی کرد و اصلاح طلبان درباره "حرف و حديث ها" و تقلب و دست کاری درانتخابات تهران و ساير نقاط کشور اعتراض نمی کردند.
تقريبا همه ناظران انتخابات در شهرهای بزرگ بر خلوت بودن حوزه های رای گيری تاکيد کرده اند. اگر فرض کنيم که دست کاری در تعداد آرا، بيش از ده درصد نبوده می رسيم به رقم ۵۰ درصد شرکت در سراسر ايران و کم تر از ۴۰ درصد در تهران و شهرهای بزرگ. از اين آمار اگر البته تعداد کسانی که به خاطر بيضه اسلام چند بار رای می دهند و يا از سر احتياط وترس به پای صندوق ها می روند و يا مهمتر از آن نيمی از شرکت کنندگان که به اميد تغيير وضع موجود و انتخاب نمايندگانی که شرايط را عوض کنند به پای صندوق ها حاضر شده اند کم کنيم آن وقت تعداد کسانی که در تاييد نظام حاکم و يا منويات "رهبر معظم انقلاب" در انتخابات شرکت کرده اند در اقليت فاحش قرار می گيرند.کافی است به اين واقعيت اشاره کنم که نماينده اول تهران با کمتر از ۱۵ درصد رای حائزان شرايط به مجلس می رود. خامنه ای هر چقدر هم که آدم خودبينی باشد و گوشش فقط برای سخنان اطرافيان شنوا باشد، باز هم اين جمع و تفريق ساده را بلد است و خوب می داند که تعداد کسانی که در انتخابات شرکت نکرده اند، به اضافه آن هايی که شرکت کرده اما با او و ايادی او مخالفند اکثريت مطلق ايرانيان را تشکيل می دهند. بنابراين، اين که خامنه ای می خواهد القا کند که ملت با قدرت و عظمت از نظام حاکم پشتيبانی کرده يک دروغ بزرگ است که هر ذهن ساده ای می تواند آن را تشخيص دهد.
از اين واقعيت ها که بگذريم و همه آمار و ارقام رسمی وزارت کشور جمهوری اسلامی را بی کم و کاست بپذيريم باز هم اين ادعا که مردم با شرکت در انتخابات حماسه آفريده و همه ترفندهای دشمنان را خنثی کرده اند يک حرف مفت است. چرا که معنای حماسه شرکت در انتخابات و ريختن رای در صندوق نيست. در نظام های دموکراتيک رای دادن برای انتخاب نماينده مجلس به خودی خود نه باطل کننده ترفند و توطئه محسوب می شود و نه حمايت از نظام حاکم. مطابق برخی از گفته های پيشين خود خامنه ای مردم ممکن است "بی غيرت" ها و "فريب خوردگان" و "آلت دست دشمن" ها را انتخاب کنند. چنان که در انتخابات مجلس ششم شرکت مردم در انتخابات بی سابقه بود، اما نتيجه آن انتخاب نمايندگان نا هماهنگ با "رهبر معظم" بود. انتخاب مجلس ششم ثابت کرد که شرکت عظيم مردم هميشه برای خامنه ای "حماسه" نمی آفريند و گاهی هم ممکن است برای او دردسر آفرين باشد. مگر آن که رهبر از اشتباهات گذشته خود در جريان انتخابات رياست جمهوری دوم خرداد و انتخابات مجلس ششم چنان درس عبرتی گرفته باشد که اين بار با محکم کاری هر چه تمام تر، از آغاز، اکثريت مطلق نمايندگانی که قرار است از صندوق های رای بيرون بيايند را مشخص کرده باشد و بنابراين هيچ دغدغه ای در مورد نتيجه انتخابات خاطر خطيرايشان را مکدر نکند.
پرسشی که سيد علی خامنه ای نمی تواند به آن پاسخ دهد آن است که در کشوری که رای همه ملت نمی تواند، شخص خامنه ای را از جای خود بردارد و کس ديگری را به جای او بنشاند، چگونه می توان نظام را مردمی دانست. وقتی رای شخص خامنه ای که منتخب ملت نيست به تنهايی می تواند سرنوشت اکثريت مطلق مجلس را پيشاپيش تعيين کند، اما رای همه ملت در نهايت اقليت بی اختيار وکوچکی را روانه مجلس می کند که تازه همان اقليت نيز قبلا بايد از صافی شورای نگهبان گذشته باشند چگونه نظام ايران می تواند بهترين و صادق ترين نظام مردمی در جهان امروز باشد؟
و اما پرسش ديگر آن است که اگر جمهوری اسلامی صادق ترين نظام مردم سالار در جهان جديد است..." و سالم ترين انتخابات را در جهان معاصر برگزار می کند، پس چرا آقای خامنه ای تا اين حد از نظارت داخلی و بين المللی بر انتخابات وحشت دارد؟ اگر واقعا آقای خامنه ای آن چنان که می گويد مردم ايران را هوشيار و آگاه و هوشمند می داند چرا تا به اين حد از اطلاع رسانی سالم و شفاف رسانه ای به اين مردم می ترسد؟ چرا اجازه نمی دهد، مردم هر که را خود تشخيص می دهند به نمايندگی خود انتخاب کنند؟ و از دغدغه اين که مبادا اين مردم "هوشمند"، فريب دشمن و آلت دست های دشمن بخورند به جای آنان تصميم می گيرد و بسياری از کسانی که احتمال انتخاب شدن دارند را از صحنه انتخابات حذف می کند؟ اين همه غربال کردن های هيات های نظارت و شورای نگهبان و منحصر کردن نامزدهای انتخابات به دايره تنگ اصول گرايان و وفاداران به نظام و اين همه دست کاری های پشت پرده وزارت کشور در صندوق های رای نشانه چيست؟ آيا مردم هوشيارند و چون هوشيارند سيد علی خامنه ای از آزادی آن ها در انتخاب نمايندگان واقعی خويش می ترسد و پيشاپيش کسانی را که ممکن است مورد حمايت مردم قرارگيرند از صحنه بيرون می کند و يا آن که مردم ناهوشيار و ناآگاهند واو در مقام شبان برای هدايت "رمگان"، پيشاپيش، نامزدها را دست چين می کند و به آنان نشان می دهد؟ در هر دو مورد ابراز شادمانی آقای خامنه ای از هوشياری ملت ساختگی و دروغ است. انشا خامنه ای در اين بيانيه به گونه ای است که گويا جامعه ايران و مردم بيش از پيش دين باور شده اند و در انتخابات نيز به خاطر اسلام شرکت می کنند. پرسش اين است که اگر اين ادعا درست است، چرا صدها و هزاران نفر از دين باوران مسلمان قديم که پيشينه شرکت در انقلاب اسلامی، جنگ هشت ساله و خدمت به نظام حاکم در کارنامه ی خود دارند، حالا به خاطر عدم التزام به اسلام رد صلاحيت شده اند.آيا خامنه ای می تواند به اين پرسش پاسخ دهد که چرا مردم روزبه روز دين باورتر اما کارگزاران و دست اندرکاران جمهوری اسلامی روزبه روز دين گريزتر شده اند؟
نظارت بين المللی نيز اگر ريگی در کفش حاکمان نباشد کار بسيار پسنديدای است که اطمينان عمومی را نسبت به صحت انتخابات بالا می برد. نه فقط در آمريکا و کشورهای اروپايی در جريان برگزاری انتخابات، رسانه ها و ناظران بين المللی توسط نهادهای حکومت و يا جامعه مدنی دعوت می شوند بلکه در کشورهای نيمه دموکراتيک مثل ترکيه نيز ناظران جهانی برای تشخيص صحت انتخابات دعوت می شوند. فقط در نظام های استبدادی و خودکامه است که به بهانه مخالفت با دخالت خارجی با نظارت بين المللی مخالفت می شود و حاکمان اين مخالفت خود را که ناشی از ناسازگاری ذاتی استبداد با انتخابات واقعا آزاد است را به حساب استقلال طلبی می گذارند. و البته اگر سيد علی خامنه ای اندکی در احوال و سرنوشت خودکامه گان به تاريخ سپرده شده و يا هنوز پابرجا دقت کند می بيند که در اين شيوه ها او نه مرجع تقليد بلکه يک مقلد ساده است.استبداد در ايران هرگز به استقلال کمک نکرده است. مجلس گوش به فرمان هيچ گاه نمی تواند پاسدار استقلال ايران باشد. حکومتی که پس از ۳۰سال تکيه بر يکی از بزرگ ترين ذخاير نفتی جهان هنوز بنزين مورد نياز کشور را از خارج وارد می کند و برای حفظ حمايت روسيه از منافع ايران در دريای خزر چشم می پوشد در زمينه حفظ استقلال کشور نيز مورد سئوال است.
در نظام های مردمی نه فقط همه مقامات عالی به رای آزادانه مردم تعيين می شوند بلکه جامعه مدنی، رسانه های آزاد و احزاب سياسی مخالف، بدون ترس از نيروهای نظامی و امنيتی، چارچشمی بر روند انتخابات نظارت دارند و کوچک ترين دست کاری در انتخابات جنايت محسوب می شود.در نظام های مردمی نه نامزدها از غربال وزارت کشور و شورای نگهبان می گذرند و نه در آرای به صندوق ريخته دخل و تصرف می شود و نه رهبر مادام العمر سياست های کلان کشور را تعيين می کند. در نظام های مردمی رابطه شبان- رمگی ميان حاکم و ملت برقرار نيست. در نظام مردمی هيچ ضرورتی به قتل نويسندگان و روشنفکران و روزنامه نگاران منقد و شجاع نيست. حکومت به نظر يه نصرت بالرعب متکی نيست. در اين نظام ها هيچ پرسشی از زمام داران ممنوع و مستوجب عقوبت و انتقام نيست.
آقای خامنه ای بيانيه شما پيش از آن که نشانه هوش و درايت باشد ناشی از خودبينی، جهالت بی اطلاعی از اوضاع جهان و دست کم گرفتن شعور مردم ايران است. و با اين توهم نوشته شده که آوردن مردم به پای صندوق ها نظام را در بربر چالش های ملی وبين المللی بيمه می کند. اگر چنين بود نظام های به اصطلاح مردمی و دموکراتيک اروپای شرقی که در اين گونه تبليغات استاد جمهوری اسلامی بودند و حکومت ولايت فقيه کپی ناقصی از آن ها است، يکی پس از ديگری در قبرستان تاريخ دفن نمی شدند. در شرايطی که کوس رسوايی انتخاباتی که از مرحله تائيد صلاحيت ها تا شمارش آرا همه سراسر دروغ و تقلب است و بحث فرمايشی بودن و تقلب و دست کاری مورد بحث همه مردم حتی کارگزاران و مسئولان جمهوری اسلامی است، بيانيه خامنه ای از يک سو تلاش ناموفقی در مشروعيت بخشيدن به يک مجلس فرمايشی است و از سوی ديگر پيام تهديدآميزی است به همه معترضانی که به روند برگزاری انتخابات معترضند. او با اين پيام می خواهد گماشتگان و ايادی خود را در وزارت کشور دلگرم و مخالفان و منتقدان تقلب ها و رسوايی های انتخاباتی را دلسرد و مرعوب کند.
۲۶ اسفند ماه ۱۳۸۶
علی کشتگر