بسمه تعالی
جمعه ۲۳ فروردين ۱۳۸۷ آيت الله العظمی منتظری پذيرای آقايان : دکتر محمد ملکی ، مهندس صميمی ، دکتر عليرضا رجايی ، شايا شهوق ، خانم ميثمی و ديگر اعضای تحريريه ماهنامه توقيف شده "نامه" بودند.
در اين ديدار آقای مهندس صميمی طی سخنانی ضمن اشاره به فعاليت های آزادی خواهانه آيت الله منتظری طی ساليان قبل و پس از انقلاب و حمايت از حقوق مخالفان - حتی مخالفان فکری خود - به بيان وضعيتی پرداخت که ممکن است درباره برخورد با مخالفان صورت پذيرد. وی در همين باره فشار بر افراد ضعيف چون دانشجويان چپ را، سرآغاز فشار بر ديگران دانست و بويژه از اصلاح طلبان خواست نسبت به اين وضعيت آگاه بوده و جهت جلوگيری از سرايت فشارها به حلقه های ديگر در مقابل حق کشی ها، بدون درنظر گرفتن افکار و عقايد مظلوم ، سکوت پيشه نکنند. وی از فقيه عاليقدر خواست با توجه به عنايت ايشان در دفاع از حقوق مخالفان در اين باره به اصلاح طلبان نيز تذکر دهند.
همچنين در اين ديدار آقای دکتر عليرضا رجايی دغدغه خاطر دلسوزان را نسبت به دو مورد بيشتر دانست : ۱ - انقلاب و آرمان های اصيل آن ۲ - اسلام و خطراتی که از ناحيه افکار خشن و بنيادگرا متوجه آن شده است . وی آيت الله منتظری را شخصيتی توصيف کرد که تنها باقی مانده از قافله انقلابيون اصيل است که دارای وزنه مؤثری درباره موارد فوق میباشد که حتی مخالفينش هم به حسن نيت او اعتقاد دارند، بنابراين از ايشان خواست بيش از پيش با توجه به جوانب امر و لحاظ مصالح ، برای ثبت در تاريخ مواضع اصيل اسلام و انقلاب را به آگاهی جامعه برسانند.
سپس آيت الله العظمی منتظری ضمن دعای خير و سفارش حضار به انجام وظيفه شرعی و اجتماعی فرمودند:
آنچه مايه تأسف است اين که آيت الله العظمی خمينی (ره ) وعده هايی دادند ما هم به تبع ايشان همان ها را مطرح کرديم ، مردم هم به خيال اجرای آنها در صحنه آمدند، انقلاب کردند و هزينه های سنگينی هم دادند، اما آن وعده ها عملا محقق نشد. خيلی ها برای من ايميل میزنند و بنده را شريک آن وعده ها میدانند و اين که وعده ها محقق نشد مرا مقصر و شريک میدانند. درست هم میگويند ما به مردم قول داديم که آزادی باشد، استبداد نباشد و به مردم و نظرات آنها بها داده شود، ولی نشد. البته من در حد خود وظيفه ام را انجام دادم ولی کسی به نصايح و خيرخواهی ها توجه نکرد. حالا هم نظرات من سانسور میشود. بعضی افراد که به بيت من رفت و آمد کرده اند به آنها گفته شده چرا بيت فلانی رفته ايد؟
درباره انتخابات آنچه که هم ما و هم مردم میخواستيم اين نبود که حالا انجام میشود. زمان سابق مردم هيچ کاره بودند، از جمله در نجف آباد ما مردم مهيا شدند برای رأی دادن که از طرف دربار آمدند و گفتند: آقای محمود محمود بايد نماينده مردم آنجا شود. و از انجمن نظارت بر انتخابات آن وقت خواستند که نام ايشان را از صندوق ها درآورند. برای همين پس از انقلاب در مجلس خبرگان قانون اساسی - که بنده رئيس آن بودم و شهيد بهشتی نايب رئيس - آنجا اصل ۹۹ تأسيس شد تا از دخالت دولتی ها جلوگيری شود، و قديس تر از فقهای شورای نگهبان جهت نظارت بر امر انتخابات سراغ نداشتيم ; چون منصوب مرحوم امام خمينی (ره ) بودند. ولی متأسفانه آنچه میخواستيم نشد و همين شورای نگهبان که بايد نگهبان آزادی انتخابات باشد عملا آزادی انتخاب را از مردم گرفت و مردم مجبورند به کسانی رأی دهند که در وهله اول مورد نظر آقايان باشند. حال آن که مردم فاقد عقل و شعور نيستند. آنها حاضر نيستند به افراد فاسد و وطن فروش رأی دهند و آنها نيازی به قيم ندارند. شورای نگهبان برخی از کسانی را که علاقه مند، خدمتگزار و متخصص بودند و ساليان سال در پست های حساس کشور خدمت کردند با انگ عدم التزام به اسلام فاقد صلاحيت اعلام کردند.
من به آقايان بارها عرض کرده ام اين گناه و خلاف شرع بين است . شما کسانی را که در خط اسلام هستند متهم به بی دينی میکنيد و اين کار شما با موازين اسلام سازگار نيست . حتی پس از انتخاب فردی توسط مردم و رأی آوردن برای اين که فرد مورد نظر خودشان به مجلس رود رأی ها جابجا میشود; چنانچه چند سال قبل آرای همين آقای دکتر رجايی با ديگری جابجا شد تا آن فرد به مجلس برود! من آن روز خيلی غصه خوردم که آنچه امام و ما به مردم قول داديم اين نبود.
سفارش من به شماها اين است که نااميد نشويد، ما نيامده ايم تا حکومت کنيم ، خدا از ما انجام وظيفه خواسته است ; ما به قدر توان و قدرتمان انجام وظيفه میکنيم و خدا هم میداند بيش از اين قدرت نداريم . من بارها برای دوستان گفته ام سوره کوچکی مثل "والعصر" را زياد بخوانيد و در مضامين آن دقت کنيد و آن را دستورالعمل زندگی قرار دهيد. در اين سوره خدا افرادی را که عمل صالح انجام میدهند و تواصی به صبر و حق میکنند از کسانی میداند که در عمرشان دچار خسران و زيان نشده اند. و جای ديگر اجر صابران را بدون حساب میداند.
درباره برخوردهايی که با مخالفان میشود خاطره ای از آيت الله خمينی نقل کنم که روزی خدمت ايشان رسيدم ، سؤال کردم آقا! کسی در زندان است و میگويد: من به مسعود رجوی علاقه دارم چون با ايشان رفاقت داريم ، از آخوندها هم بدم میآيد، از آقای خمينی هم خوشم نمی آيد; اما ديگر از سياست خسته شده ام میخواهم مثلا بروم دنبال کشاورزی ; و ما هم میدانيم راست میگويد; آيا اين شخص را بايد باز هم در زندان نگه داشت ؟! ايشان فرمودند: نه ! چرا نگه داريم ؟ اگر کسی مرا قبول ندارد نداشته باشد مگر من خدا و يا پيغمبرم ! اين نظر ايشان بود; اما الان آقايان نظر ديگری دارند.
درباره برخورد با زندانيان ما سعی کرديم وظايفمان را در دفاع از حقوق آنها انجام دهيم . آقای محمدی گيلانی (قاضی القضات وقت زندان اوين ) از اين که من در قم دادگاه عالی برای رسيدگی به پرونده ها تشکيل داده بودم در اوايل راضی نبودند، ولی بعدا گفتند شما کار خوبی کرديد، چون که از اعدام ۶۰۰۰ نفر بيگناه جلوگيری شد و آنها آزاد شدند و مشکلی هم ايجاد نشد.
برخوردهايی که با برخی از دانشجويان با عقايد غيراسلامی میشود و شما هم به آن اشاره کرديد، يادم هست آيت الله خمينی در پاريس گفتند حتی کمونيست ها هم در نظام آينده ما آزادند که اظهارنظر کنند.
نگرانی و ناراحتی من اين است که تمام خلاف کاری ها به نام اسلام انجام میشود; به مردم اهانت میشود به اسم اسلام ; افراد به بی دينی متهم میشوند به اسم اسلام ; افراد خدمتگزار و متدين بايکوت میشوند به اسم اسلام . نظامی که نتواند افرادی چون آقای حجة الاسلام هادی قابل با آن همه سوابق خدمت به اسلام و انقلاب را تحمل کند و به اتهامات واهی ايشان را روانه زندان کند چگونه نامش اسلامی است ؟! او نه ضد نظام است نه ضد دين . او و امثال او افرادی خدمتگزارند که حرف ها و افکار آنها با نظرات برخی ها مخالف است . زمان سابق و رژيم گذشته هر کاری میشد پای اسلام وسط نمی آمد ولی حالا همه خلاف کاری ها پای اسلام گذاشته میشود.
من با اين که آفتاب لب بامم اما در عين حال کارم چندين برابر گذشته شده است . ولی در حد توان خودم وظايف را انجام میدهم . و هم گذشته و هم حال هيچ قصدی جز خير و اصلاح نداشته و ندارم ، از شما هم تشکر میکنم که وظيفه خود را انجام میدهيد.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته .
دفتر آيت الله العظمی منتظری
۱۳۸۷/۱/۲۵