جهان غرب و به ويژه اسراييل تهديدات اتمی رژيم ايران را بسيار جدی تلقی میکنند. روزنامه استاندارد در گفتگويی با ياسی ملمان نويسنده، کارشناس اتمی و ژورناليست روزنامه ها آرتص به همين موضوع میپردازد. ملمان کارشناس مسائل سازمانهای اطلاعاتی و امور امنيتی و استراتژيک نيز هست و تا کنون کتابهای زيادی از او منتشر شده که معروفترين آنها «تاريخچه موساد» است. تازهترين کتاب او درباره برنامههای اتمی رژيم ايران، با عنوان «معمای هستهای تهران: محمود احمدینژاد و حکومت ايران» با همکاری معير جاودانفر نوشته شده است. ملمان يکی از شرکتکنندگان کنفرانس «خطر از سوی ايران» بود که سوم و چهارم ماه مه در وين برگزار شد. دانستن نظرات کسانی که خطر رژيم ايران را جدی میگيرند، از اين نظر لازم است که بخشی از آيندهای که در انتظار ايران است، خواه ناخواه و بيش از هر چيز متأثر از اين نظرات خواهد بود و نه نظراتی که همچنان در بیخيالی بسر برده و اميدهای واهی درباره زمامداران جمهوری اسلامی در سر میپرورانند. ملمان در اين گفتگو به صراحت میگويد اسراييل اجازه نخواهد دشمنان وی به سلاح اتمی مجهز شوند. به همين دليل بايد از سال ۲۰۰۹ بر روی حمله به ايران حساب کرد.
س: نظر شخصی شما چيست؟ برنامه اتمی ايران در چه مرحلهای است؟ آيا اين برنامه اتمی وجود دارد؟
ج: به سادگی نمیتوان گفت اين برنامه در چه مرحلهای است. گزارشهای متناقض در اين زمينه وجود دارد. از سويی آنها هنوز در موقعيتی نيستند که بتوانند تمامی سانتريفوژهای خود را توليد کنند. از سوی ديگر گفته میشود که آنها مشکلات فنی در به کار گرفتن سانتريفوژهای موجود دارند. اما آنها اين مشکلات را حالا اگر امروز نشد، سال ديگر، يا ۲۰۰۹ و يا در سال ۲۰۱۰ حل خواهند کرد. سازمانهای اطلاعاتی در اين مورد توافق دارند که بين سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ ايران در موقعيتی خواهد بود که به اندازه کافی اورانيوم غنیشده برای ساختن دو سه بمب اول را داشته باشد. بعد اگر مصمم باشند، بيشتر خواهند ساخت. اينکه آيا اين کار را خواهند کرد يا نه، من مطمئن نيستم. اما اين بيشتر يک مسئله نمادين است. شايد آنها در ساختن بمب ترديد دارند ولی میخواهند همه چيز را برای توليد آن آماده داشته باشند، حتی اگر نخواهند آن را بسازند.
س: يعنی آنها الگوی آلمانیها يا ژاپنیها را در نظر دارند: قطعات و وسايل لازم يک بمب را در انبار داشته باشند.
ج: با اين تفاوت که کشورهای ديگری که عين همين کار را میتوانند انجام دهند، در اين مسير گام بر نمیدارند و بر روی کلاهکهای هستهای تحقيقات نمیکنند.
س: هدف ايران از داشتن بمب اتمی چيست؟
ج: نخست اينکه موقعيت خود را به عنوان يک قدرت منطقهای و شايد هم بيشتر، دامنه ببخشد. دوم، بقای رژيم را تضمين کند. سوم، به خاطر دلايل تاريخی مانند فشار از سوی سنیها، قدرتهای استعماری و آمريکا. گاهی بيماران پارانوئيد هم واقعا دشمن دارند. به همين دليل من فکر نمیکنم که آنها، اگر واقعا بمب اتمی وسيلهای برای رسيدن به هدفشان میبود، مانند کره شمالی به آسانی دست به توافق بزنند.
اگرچه اصلا معلوم نيست نظر خمينی درباره بمب اتمی چه بود. از سويی بمب اتمی برای او به عنوان سلاح کشتار همگانی، نماد فساد غرب بود که تر و خشک را با هم میسوزاند. از سوی ديگر او اهميت سياسی و استراتژيک آن را دريافته بود. به اين موضوع نيز بايد توجه داشت که جهان در دهه هشتاد در مورد استفاده عراق از سلاحهای شيميايی يک کلمه در دفاع از ايران نگفت.
س: به اين ترتيب همه چيز تقريبا عاقلانه به نظر میرسد. ولی درباره تهديدات رييس جمهوری اسلامی احمدینژاد چه میتوان گفت؟
ج: در اينجا يک تابو شکسته میشود. کشوری بر خلاف خواست جامعه جهانی برای به دست آوردن بمب اتمی تلاش میکند چرا که اين جامعه جهانی برای قاطعانه واکنش نشان دادن، بسيار ضعيف است. نتيجه آن عبارتست از اينکه کشورهای خاورميانه ناگهان به استفاده صلح آميز از انرژی هستهای علاقمند میشوند و همه زير پوشش آن يک مسابقه تسليحاتی را پيش میبرند، از عربستان سعودی، مصر و ترکيه تا حتی اردن و امارات. آنها از ايران و شيعيان میترسند. برای اسراييل نيز به اين معنی است که رژيمی دارای سلاح اتمی میشود که معتقد است اسراييل نبايد وجود داشته باشد و با دشمنان آن همکاری میکند. رييس جمهوری اسلامی ايران واقعا به وسواس اسراييل دچار است.
س: راه حل چيست؟
ج: من فکر می کنم، اگر همه طرفين شرکتکننده بطور جدی فشار بياورند، منظورم تحريمهای درست و سخت است، آن وقت حتما بر رژيم ايران تأثير خواهد داشت. ببينيد، رژيم ايران، رژيم نازیها نيست، رژيم خمر سرخ يا مشابه هم نيست. در ايران يک نوع تقسيمبندی دمکراتيک در جامعه وجود دارد و رژيم ايران نمیتواند و نمیخواهد همه مردم را از خود براند. ميان ادعای رژيم ايران و واقعيت تناقضهای بسياری وجود دارد. از فقر و فحشا و اعتياد تا فساد دستگاه اداری رژيم. رژيم اين همه را نمیتواند تغيير دهد، درست مثل ببری که نمیتواند لکههای پوست خود را برطرف کند. به همين دليل اين رژيم فرو خواهد پاشيد. حال پرسش اين است که آيا اين بمب قبل يا بعد از اين فروپاشی به دست خواهد آمد. من فکر میکنم رژيم ايران در برابر تحريمهای فراگير و متحد، واکنش نشان خواهد داد. در عين حال طرفدار گفتگوی آمريکا و تهران هستم. اين روند به گفتگو و فشار شديد نياز دارد.
س: شما از قرارداد شرکت نفت و گاز اتريش با ايران نيز انتقاد میکنيد.
ج: با اينکه من بلاتکليفی اتريش را در مورد منافعاش در زمينه انرژی میفهمم، ولی قرارداد شرکت نفت و گاز اتريش میتوانست به تعويق بيفتد و يا دست کم طور ديگری معامله شود. اتريش میتوانست برای بستن اين قرارداد از ايران چيزی مطالبه کند. بايد خيلی سختگيرتر از اين بود. اساسا ما در برابر ايران خيلی کوتاه میآييم. مثلا به خانم وزير امور خارجه سوييس نگاه کنيد که در تهران روسری گذاشت. اين يک نشانه است به اين معنی که ما به شما احترام میگذاريم ولی اصلا انتظار نداريم که شما به ما احترام بگذاريد! اتريش بايد از آلمان ياد بگيرد: آلمان بهترين متفق اسراييل است، حتی بهتر از آمريکا، چرا که منافع آلمان در دفاع از اسراييل نقشی ندارند.
س: اسراييل چه خواهد کرد؟
ج: اگر تلاشهای ايران به طور ديپلماتيک متوقف نشود، اگر توافقی در زمينه به رسميت شناختن حق ايران در داشتن انرژی هستهای همزمان با از ميان برداشتن تأسيسات غنیسازی اورانيوم، به دست نيايد، آن وقت به نظر من اسراييل دير يا زود حمله خواهد کرد.
س: اسراييل؟ آمريکا نه؟
ج: نه، من فکر نمیکنم آمريکا حمله کند. برعکس، بنا بر آنچه که من «دکترين بگين» مینامم، اسراييل به هيچ يک از دشمنان خود اجازه نخواهد داد صاحب سلاح اتمی شود. اين امر در سال ۱۹۸۱ در عراق و در سپتامبر سال ۲۰۰۷ در سوريه نشان داده شد. تأسيسات اتمی هر دو کشور همراه با سکوت تأييدآميز جامعه جهانی توسط اسراييل از بين رفتند. در سال ۲۰۰۹ يا ۲۰۱۰ اگر رژيم ايران متوقف نشود، ما شاهد اجرای بعدی «دکترين بگين» خواهيم بود. اسراييل امکاناتی مشابه آمريکا ندارد، ولی میتواند و اين کار را انجام خواهد داد.
س: در سال ۱۹۹۸ شما نوشتيد که دلفين اسراييل (زيردريايیهای مجهز به سلاح هستهای اسراييل) «يک بُعد جديد از مسابقه تسليحاتی را در خاورميانه» به همراه خواهد داشت. آيا صحبت بر سر توانايی تدافعی اسراييل است؟
ج: اين را من پيش از اين در سال ۱۹۹۱ در واشنگتن پست نوشتم و اين زمانی بود که آلمان به اسراييل اجازه داده بود دلفين خود را در کشتیسازیهای آلمان بسازند چرا که آلمانیها آن موقع از اينکه چندين شرکت آلمانی در پيشبرد برنامه اتمی عراق شرکت داشتند، وجدانشان ناراحت بود.