ماندگاری آثارجنبش های اجتماعی يکی ازشاخصه های ذاتی اين نوع پديده است.درواقع يکی ازوجوه تمايز آکادميک شورش وجنبش اجتماعی همين ديناميزم تاريخی جنبش هاست. براين مبنا است که حوادث گوناگون سالهای گذشته ازواقعه اکبرآباد اسلامشهرتاعصيان های مردمی درميانه ، فارس،سنندج، ترکمن صحرا و...هرکدام يک نشو نمای زمانی دارند اما جنبش دانشجويی ۱۸ تيرنه به عنوان حادثه ای محصور به يک بازه زمانی بلکه به نمادی ازآزاديخواهی دانشجويان ومردم ايران تبديل شده است.اين درشرايطی است که رشته مساعی دامنه دارازتحليل گران دل برحکومت سپرده گرفته تا تدابيرناشيانه وزارت علوم دردستکاری تقويم ترم های تحصيلی دانشجويان،جملگی مانع ازآن نگشت تا اين نقطه عطف جنبش دانشجويی – مردمی به طاق نسيان رود.به موازات تلاش ناکام برخی جريان های سياسی به منظور آنکه اين جنبش را به شورش کور تعبير کنند.کوششی ديگر نيز مترصد آن است تا با تقليل گرايی مطالبات اين جنبش آنرا درحد يک رفرم تنزل دهد.اما براستی پايه های برهان مقوم کدام ديدگاه است.
در تبيين ماهيت اين حرکت يک نگره برآن است که جنبش دانشجويی ۱۸ تير تفسيری ژرفنما ازرخ داد ۲خرداد بود. اگرچه طيفی از حکومتگران باهم نگری آرای مردمی درانتخابات ۲خرداد۷۶را به مثابه ی گرايش توده ها به روی کارآمدن يک جناح حکومتی تلقی کردند.درمقابل طيف ديگرحکومت نيز آنرابه معنای حمايت مردم ازنظام خواندند. اما ورای اين کلی نگری های تهی ازحقيقت تامل درشاخصه های جنبش دانشجويی تيرماه نشان ازتفسيری ديگردارد.اينکه بعدها بخشی ازنيروهای سياسی عبورازخاتمی رامطرح کردند (ونيزعبورازحاکميت) درواقع اين به معنای ظهور يافتن بن مايه تحولگرايی بود. تا آن زمان تبليغات مسلط رفرميستها موجب شد رويه ی اصلاح طلبی چهره حقيقی حرکت را مکدرو مستورکند و ۱۸ تيرخواست واقعی جنبش را شفاف نمود.
شايد بتوان برخی ويژگی های جنبش ۱۸ تيررا که مبين ماهيت اين جنبش است چنين برشمرد. فراگيربودن حرکت (حضورگروههای مختلف دانشجويی)-نگاه تحول گرايانه (توجه به شعارها)- تلاش در پيوند زدن جنبش دانشجويی ومردم(تظاهرات خيابانی) و سرانجام اتفاق نظر جناح های حکومت درسرکوب اين جنبش.
فراگيربودن حرکت - درمورد دايره ی شمول اين جنبش به جرات می توان گفت درهيچ موردی جز انقلاب ۵۷ سابقه نداشت که طيف های فکری وگروههای گوناگون دانشجويی اين چنين درحرکتی واحد برای ابرازخواسته های خود به همياری بپردازند. به نظر می رسد وحدت عمل کم نظيرگروههای دانشجويی دربرابرماشين سرکوب حاکميت خود گواه آن بود که مطالبات دانشجويان بزرگترازمقاصد سکتاريستی وگروه گرايانه بود، به اين منظورتدبيری جزاتفاق چاره سازنبود.
نگاه تحول گرايانه – علاوه برآنکه هيچيک ازچهره های گروههای سياسی درون حکومتی نتوانستند درآن ايام خشم دانشجويان را فرونشانند، عامل ديگری که نشان ازخواست تحولگرايانه و نه اصلاح طلبانه می داد شعارهايی بود که دانشجويان درتظاهرات خود سرمی دادند. شعارهايی نظير ۲۰ سال سکوت ديگربس است. اسم ساواک عوض شده انصارحزب اله شده – مردم چرا نشستين ايران شده فلسطين و ... حکايت ازنگاه ساختارشکن اين جنبش داشت. شايد به خاطردرک همين مساله بود که خاتمی ترجيح داد تا روزسرکوب اين جنبش نه تنها دربين دانشجويان حضورنيابد بلکه دربرابرظلم آشکاربه دانشجويان وياری طلبيدن مکررگروهی ازآنان لب به سکوت بست.
تلاش درپيوند حرکت دانشجويی – مردمی - يکی ازمولفه های ممتازجنبش دانشجويی ۱۸ تيرآن بود که برای نخستين باردانشجويان حرکت اعتراضی خود را ازخوابگاه ومحوطه دانشگاهی خارج نموده و به خيابان ها آمدند. آنها با راهپيمايی مسالمت آميز درشعارهای خود ازمردم دعوت می کردند تا به آنان به پيوندند. اين حرکت مورد اقبال عمومی قرارگرفته وچنانکه تداوم می يافت می توانست چهره ديگری به جنبش دهد. بازکردن درب خانه ها هنگامی که دانشجويان مورد يورش و تعقيب نيروهای سرکوب قرارمی گرفتند. تامين آذوقه دانشجويانی که درخوابگاه کوی محاصره شده بودند و ... نشانه هايی مبنی برتمايل مثبت مردم به اين پيوند بود. درمقابل طرفداران حکومت سعی نمودند تا با ايجاد بلواهای مصنوعی دانشجويان را آشوبگرمعرفی کنند.اين ترفند برخی را دچاراشتباه نموده وآنها تصورکردند هدف اصلی بلواهای مصنوعی به جهت آن بود تا بهانه برای سرکوبی دانشجويان فراهم گردد.عده ای نيز آگاهانه يا ناآگاهانه شماری ازگروههای دانشجويی را هدف اين اتهام قراردادند. درواقع غرض اصلی آشوب های مصنوعی آن بود تا مانع ازتداوم پيوند دانشجويان ومردم شوند. سرکوبگران همانطورکه درصبح ۱۸ تيرنشان دادن برای سرکوب مبارزان نيازی به بهانه نداشتند و بدون آنکه بلوايی درکارباشد به خوابگاه هجوم بردند .
وحدت جناح های حاکم درسرکوب جنبش – حاکميت ازمدتها قبل سمت گيری ساختارشکن جنبش را دريافته بود اين سمت گيری تا قبل از ۱۸ تيربصورت نهفته وجود داشت ودرواقع بروز اين جنبش تبيين حقيقی از حرکت مردم در۲خرداد بود. ای بسا يکی ازاهداف اصلی هجوم به دانشجويان سرکوبی نقطه ثقل جنبش تحول طلبانه بود.بازجوهايی که پس ازبازداشتمان درفردای جنبش ۱۸ تيردرزندان توحيد رژيم کنونی(کميته مشترک ضد خرابکاری رژيم قبلی ) ما را زيرفشارقرارداده بوند يکی ازحرف هايشان اين بود که می گفتند شما ها ابتدا بيانيه «راه حلی برای ساختار سياسی آينده »را ازطريق اتحاديه دانشجويان و دانش آموختگان منتشرکرديد سپس در حرکت تيرماه سعی نموديد آنرا عملی سازيد. با اين نگاه است که می توان علت وحدت جناح های حاکم درسرکوب جنبش ۱۸تيردانشجويان را بهتردرک نمود. تسامح اصلاح طلبان درحمايت ازدانشجويان وعقب نشينی بزرگ آنان درزمانی که قراربود دردانشگاه تهران اجتماعی درپشتيبانی ازدانشجويان برگزارکنند، سکوت خاتمی و بدترازسکوت سخنانی که درهمدان و يا درروزدانشجو درمورد نداشتن زندانی سياسی و خيانت شمردن تقاضا برای تغييرقانون اساسی مطرح نموده بود. همچنين اظهارات رفسنجانی درخصوص کيفيت حل بحران جملگی نشان ازهمسويی جناح های مختلف حکومت درسرکوب دانشجويان داشت. اکنون درنظرآوردن مجموع اين ويژگی ها کمکی است جهت درک ماهيت حرکت ۱۸ تير، نخست آنکه نه شورش بلکه يک جنبش اجتماعی بود.ديگرآنکه جنبشی تحول گرايانه ونه اصلاح طلبانه بود.ازهمين روی شايسته است ۱۸ تير به عنوان نقطه عطف جنبش آزاديخواهی دانشجويان ومردم ايران همواره به شيوه های ممکن زنده بماند .
محمد مسعود سلامتی
http://rozane1.blogspot.com