جمعه 28 تیر 1387

نگاهمان بايد به کدام سو باشد! ناصر مستشار

فتحعلی شاه قاجار درگير جنگ نابرابر با روسيه تزاری بود. جنگی نابرابر چرا که در يک طرف ايران عقب مانده درهمه زمينه ها ودر طرف ديگر امپراتوری قدرتمندی بنام روسيه تزاری!در اين ميان فرانسه نيز با روسيه تزاری در حال اختلاف وجنگ بود.ناپلئون از فرصت جنگ ايران وروس استفاده می کرد ودائما به ايران وعده پشتيبانی عدوات توپخانه و افسران ورزيده نظامی را می داد اما هرگز آن وعده ها به ايران نرسيد وفرانسه وروسيه با يک معا هده همه جانبه همه آن کينه ها را به فراموشی سپردند .ايران که با تشويق های ناپلئون خود را در جبهه های جنگ با روسيه مشغول کرده بود از سازشکاری فرانسوی ها خبر نداشت و هر روز در انتظار کمک فرانسه بود، اماعاقبت شکست را پذيرفت!برعکس آنچه در تاريخ ايران دوره قاجار رابعضی ها به شکل مغرضانه نوشته اند وشاهان قاجار را بی کفايت وميهن فروش معرفی کرده اند، اما شاهان قاجار تا آخرين لحظه تلاش نمودند تا از ايران دفاع نمايند ولی معادلات سياسی و اقتصادی ونظامی ايران آنروز با سطح قدرت های بزرگ جهان آنروزقابل مقايسه نبود و ايران به توپ فوتبالی شباهت يافته بود که قدرت های بزرگ به يک ديگر پاس می دادند . هريک از آن قدرتها از ايران برای منافع ملی کشورخود بهره می برد به غير از مردم ايران!در حال حاضر نيز ايران بار ديگر به توپ فوتبالی تبديل شده است که برخلاف دوره گذشته، اينبار خود ايران هم به يکی از بازيکنان زمين بازی فوتبال تبديل شده است! حکومت ايران که از درون يک انقلاب توده ائی سر بر آورده است و همچنان از حمايت توده ائی هرچند نازل برخوردار می باشد توانسته است ازموقعيت فروپاشی اردوگاه سوسياليست و مشکلات عديده امريکا در عرصه داخلی وخارجی به شکل ماهرانه ائی به گونه های مانوری و ايضائی وقدرتی واقتصادی و سياسی برای خود در آن زمين فوتبال جايگاهی بيابد! بهمين خاطر گاهی اوقات ، توپ فوتبال در زمين ايران است و رهبران اسلامی در باره سرنوشت توپ تصميم می گيرند.اما در دوره قاجار هيچگاه توپ در زمين ايران نبود بلکه کل ايران مانند يک توپ در اختيار قدرتهای خارجی بود!
از يک طرف سپاهيان جمهوری اسلامی بدينگونه اظهار نظر می نمايند:
(سردار پاسدار محمد جعفر اسدی گفت: تهديدهای اخير غرب کاملا جدی است و با تهديدهای ۳۰ سال گذشته تفاوت دارد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

به گزارش مهر سردار پاسدار محمد جعفر اسدی فرمانده نيروی زمينی سپاه پاسداران ظهر امروز در جمع خبرنگاران اظهار داشت : کشورهای غربی و به ويژه آمريکا از ۳۰ سال پيش کشورمان را تهديد می کنند اما تهديدهای اخير آنها از نظر نيروی نظامی کشورمان جدی تلقی می شود.)
و از طرف ديگر رئيس همه سپاهيان از با کمال اطمينان ازعدم وجود خطر بدينگونه سخن می گويد:
(محمود احمدی نژاد در مورد احتمال اقدام نظامی آمريکا و اسرائيل عليه ايران گفت: "آمريکا و اسرائيل که سهل است، اگر صدها همچون اينها گرد هم آيند، جرات حمله به ايران را ندارند)."
اما همه بخوبی می دانيم که در ايران رژيمی تحريک آميز،تهديد کنند وتزويرکار بر سرکار است.در پائين می بينيم که چگونه خمينی سرسخت براحتی برای حفظ نظام نرم شد.تا آنجاکه محمد خاتمی در دوران رياست جمهوری خود به صدام "برادر" خطاب کرد!
)مقاومت ايران در برابر پذيرش بی چون و چرای قطعنامه۵۹۸ و تاکيد آيت الله خمينی بر اينکه «صلح با صدام دفن اسلام است» و نيز اصرار وی بر ادامه جنگ «تا رفع فتنه از عالم»، از يک طرف ادامه جنگ را به موضوعی حيثيتی برای جمهوری اسلامی تبديل کرد و از طرف ديگر قدرت های جهانی را در کنار صدام حسين ديکتاتور سابق عراق قرار داد.)
رژيم اسلامی در پشت صحنه با امريکا تماس هائی دارد.البته همه اين تماس ها دليل وابستگی آنها به امريکا نيست بلکه همانطور که در بالا نشان داده شد ايران به يکی از بازيکنان فوتبال تبديل شده است. از گفته های هوشنگ امير احمدی چنين برمی آيد که رژيم اسلامی اورا نيز بازی می دهد واز نامبرده تنها بعنوان يک" پست چی" ساده بهره می برد و رهبران رژيم از کانال های ارتباطی بسيار پرقدرت در جناح مختلف امريکا برخورد دار هستند!
تابناک: اما ديدگاهی در ايران وجود دارد که سطح شما آن‌قدر هم بالا نيست و در آمريکا اعتبار زيادی نداريد.
(اميراحمدی: اين ناشی از تصوری است که در ايران وجود دارد که به جای تقويت لابی حامی خود، آن را تضعيف می‌کند. به طور نمونه بارها شده است که مقامات رسمی آمريکا خواستار مذاکره با ايران شده‌اند و من با مقامات ايران صحبت کردم، اما مقام ايرانی گفت که الان زمان آن نيست و مدتی بعد از طريق طرف آمريکايی فهميدم که اين ملاقات انجام شده است که يک مورد آن ملاقات رسمی آقای ظريف با آقای خليل‌زاد، معاون وزير خارجه وقت آمريکا بود و اين هم ناشی از آن است که دولت‌ها با مسئله به طور جناحی برخورد می‌کنند و می‌خواهند کار تنها از طريق خودشان صورت گيرد اما در عمل نيروهای کاردان ندارند.)
امريکا در خليج فارس نيرو نظامی مستقر کرده است و جمهوری اسلامی را تهديد می کند. جمهوری اسلامی نيز با شور وهيجان پاسداران و نيروهای نظامی خود را در آماده باش نگاه می دارد وبرای مردم شعار های ميهن پرستانه می هد!همه اينها مرا به جريانات دوچرخه سواری فائزه رفسنجانی و حشمت الله طبرزدی می اندازد!فائزه رفسنجانی به حشمت الله طبرزدی آموزش می داد که اورا هنگام دوچرخه سواری کتک بزند تا او در ميان زنان و روشنفکران معروف بشود تابتواند در ميان جامعه پايگاهی بيابد؟(همه اينها را قبلا آقای حشمت طبرزدی افشاگری کرده است)
خبرگزاری فارس ادعا می کند که از زمان تصويب قطعنامه ها ظرفيت صادرات امريکا به ايران ده برابر افزايش يافته است!در تمام ۳۰ سال گذشته، شعار مرگ بر امريکا با انرژئی که از برنج امريکائی حاصل می شود ـ سر داده شده است! امريکا از يک طرف ادعا می کند که گزينه نظامی عليه جمهوری اسلامی بر روی ميز دارد واز طرف ديگر تقاضای افتتاح دفتر منافع امريکا در تهران را بر روی ميز دارد!
(سايت خبری ايران: آمريکا اعلام کرد که معاون وزير امور خارجه اين کشور برای اولين بار در نشست خاوير سولانا و سعيد جليلی شرکت خواهد کرد.

به گزارش سرويس بين الملل سايت خبری ايران به نقل از روزنامه نيويورک سان، (www.IranNewsAgency.com)، جان بولتون، نماينده سابق آمريکا در سازمان ملل با انتقاد از اين تصميم واشنگتن گفت: اين اقدام نشان‌دهنده سقوط عقلانی دولت بوش است. من فکر می‌کردم احتمال اتخاذ اقدام نظامی عليه ايران توسط دولت بوش در شش ماه باقی مانده ( از دوران رياست‌جمهوری بوش ) صفر است، اما اکنون فکر می‌کنم حتی از صفر نيز کمتر است.

بولتون علاوه بر آن گفت که اين اقدام موضع باراک اوباما، کانديدای دموکرات انتخابات رياست‌جمهوری آمريکا مبنی بر گفت‌وگو با مقامات ايرانی را " قانونی می‌کند " .

وی گفت: حتی اگر اين اقدام تنها يک بار توسط دولت بوش انجام گيرد به دولت اوباما اين اجازه را می‌دهد که آن را مجدداً تکرار کند.)
همه اينها به اپوزيسيون پراکنده ايران اين درس را می دهد که روی پای خويش بايد بماند وبه هيچ نيروی بگانه ائی نبايد اميد داشته باشد.اگر اپوزيسيون نوين و متحد شکل بگيرد ،آنموقعی است مستقل مانده باشد. در حال حاضرنيروهای سياسی به ظاهر ميهن پرستی ديده می شود که دائما خود را به حکيم ابوالقاسم فردوسی سراينده (چو ايران ايران ويران شود) می چسبانند واز طرف ديگر ميزبان حمله نظامی امريکا می باشند!به ميهن پرستی اين نيروها چگونه می توان باور آور د؟وای بر اپوزيسيونی که نگاهش بسوی بيگانه باشد نه مردم خود! تجربه نشان داده است که اپوزيسيونی که دلش به بيگانه خوش باشد و بيگانگان از اين اپوزيسيون مانند يک توپ فوتبال بهره ببرند ،در نهايت به آلت دست تبديل خواهند شد!از نگاه به خارج بايد دست کشيد و نگاه به درون رابايد آغاز کرد.اينک مدتهاست که جنبش مدنی در تمام زمينه ها آغاز شده است ،همه آنها را می توان به جنبش سراسری وملی تبديل نمود.امارژيم جمهوری اسلامی با اتکاء به شعارهای دروغين ميهن پرستی و خطر جنگ می خواهد جلوی رشد اين حرکت ها را سد نمايد. ماداميکه اپوزيسيون نيرومند و نوين شکل نگيرد و به يکی از بازيکنان اصلی صحنه سياست ايران تبديل نگردد ،هيچ آينده روشنی برای مردم ايران رقم نخواهد خورد!

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نگاهمان بايد به کدام سو باشد! ناصر مستشار' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016