تابستان امسال مصادف با بيستمين سالگرد کشتار زندانيان سياسی در ايران است . اگر اين فاجعه غم انگيز را از خاطر برده ايد و يا حتی در باره آن اصلآ چيزی نشنيده ايد، بدانيد که تنها نيستيد. با اين که گستردگی و خشونت اين کشتار دسته جمعی در تاريخ معاصر ايران بی سابقه است، اما با اين حال حکومت جمهوری اسلامی توانست اين تاريکترين گوشه از دوره ای تاريک را از چشم جهانيان و بسياری از ايرانيان پنهان دارد.
در سال ۱۳۶۷ چه اتفاقی افتاد؟
در طول دهه ی شصت، زندان های ايران از زندانيان سياسی از هر سن و هر جنسيت و نگرشهای گوناگون پر شد.
در ميانه ی مرداد ماه سال۱۳۶۷، اندکی پس از آنکه ايران در جنگ با عراق ناچار به پذيزش آتش بس شد و چند روز پس از آنکه نيروی نظامی ايران حمله ی مجاهدين خلق به مرزهای غربی را دفع کرد، آيت الله خمينی دو فرمان سری و غيرمنتظره صادر کرد که بر اساس آن تمام زندانيان سياسی در سطح کشور دوباره دادگاهی شدند و آن دسته از زندانيان سياسی که بر سر آرمانها و عقايد خود ايستادگی ميکردند، اعدام شدند. برای اجرای فرمان آيت الله خمينی, کميسيونی تشکيل شد که زندانيان آن را "کميسيون مرگ" ناميدند. اين کميسيون از نمايندگانی از قوه ی قضاييه، دفتر دادستانی و وزارت اطلاعات متشکل بود. در کميسيون تهران اين افراد عبارت بودند از جعفر نيری، مرتضی اشراقی و مصطفی پورمحمدی که به ترتيب از سازمانهای گفته شده شرکت کردند. وظيفه ی کميسيون مرگ آن بود که تعيين کند زندانی "محارب" است يا "مرتد", و هر دو گروه را اعدام کند.
در طول دو ماه چند هزار زندانی سياسی به طناب دار و يا جوخه های مرگ سپرده شدند که بنا بر تخمين آيت الله منتظری تعداد کشته شدگان بين ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ نفر است. آن تعدادی که از بازجويی « کميسيون مرگ» جان به در بردند نيز سرنوشت بهتری پيدا نکردند. بعضيها زير فشار روانی از آنچه در مقابل چشمشان اتفاق ميافتاد، خورد شدند, بعضی تاب آزار جسمانی که با جيره ی مداوم شلاق هراه بود را نياوردند و دست به خودکشی زدند.
به دنيا بگوييم:
نمی توان توقع داشت که جهانی که به سادگی از اين واقعه بيخبر است، در فرياد عدالتجويی ما هم صدا شود. برای از ميان برداشتن اين مانع بايد با دورانديشی بسيار دست به ايجاد يک کمپين اطلاع رسانی بزنيم، کمپينی پرجوش و زنده که پرونده ی سال ۶۷ را به نام پرونده ی حقوق بشری که به تمامی ايرانيان بدون توجه به تعلق سياسی آنها مربوط می شود، عرضه کند. بايد در روزنامه های محلی و بين المللی مقاله های تحليلی به زبان فارسی و به زبانهای معتبر جهان, بدون اغراق گويی و يا کلی گويی منتشر کنيم. بايد وبسايت های معتبر با طراحی حرفه ای داشته باشيم تا اطلاعات مربوط را منعکس کنند. بايد با روزنامه نگارانی که ميشناسيم وارد گفتگو شويم و بخواهيم که اين جنايت عليه بشريت را در گزارشها و مقالات خود پوشش دهند, و در صورتی که از ما خواستند تا به ايشان اطلاعات لازم را ارايه کنيم، بايد منبعی از گزارشهايی که به شيوهای درست و شايسته نگاشته شده اند آماده داشته باشيم. ما نياز داريم واقعه ی تابستان ۶۷ را از بلندگوی وبلاگها به گوش ديگران برسانيم. دانشگاهيان ما بايد مقالات دانشگاهی در خصوص اين واقعه بنويسند. بايد در زمينه ی اين واقعه, کنفرانسهای متعدد برگزار کنيم. کوتاه سخن آن که بايد اطمينان حاصل کنيم که ديوار سکوت فراگير بيست ساله را ترک داده ايم.
درخواست اجرای عدالت در پرونده ی سال ۶۷ نيازمند تلاش پيگير و جدی از جانب جامعه ی کوششگران حقوق بشر است. پيش از آنکه ما پروژه ی پيگرد عوامل دست اندرکار سال ۱۳۶۷ را به طور جدی آغاز کنيم، کارهای بنيادين بسياری بايد انجام پذيرد. تا به امروز دو دهه گذشته است، بدون آن که هيچگونه اقدام اساسی در برابر اين جنايات عليه بشريت صورت گرفته باشد. در اين دو دهه، خاطراتی کمرنگ شده اند و مدارکی گم شده اند. بايد دست به کار شويم. زمان برای از دست دادن نداريم.
کانون دفاع از حقوق بشر در ايران - بلژيک شما را دعوت می کند تا در اولين گرد هم آيی خود به مناسبت بيستمين سالگرد اين فاجعه در روز يکشنبه ۳۰ اوت به همراه ما باشيد،
زمان شروع برنامه ساعت ۱۷ شنبه ۳۰ اوت سالن کليسا معروق به پاتوق در آدرس:
Rue de Parvyse 17 SALLE : paroisse notre dame du sacré cœur –Etterbeek - Bruxelles