آنها که زنده اند
«در آستانه ی بيستمين سالگرد فاجعه ی تابستان ۶۷»
يادمان کشتار زندانيان سياسی ايران در دهه ی شصت
دست هايم را در باغچه می کارم
سبز خواهم شد
می دانم، می دانم، می دانم...
در آستانه ی بيستمين سالگرد کشتار زندانيان سياسی ايران در تابستان سال ۶۷ هستيم؛ فاجعه ای که به تنهايی می توانست و می بايست ملتی و بلکه جهانی را در اندوه و حيرت و خشم، از کابوس هولناک «واقعيت» بيدار کند و به چاره جويی و همبستگی و پيکار فراخواند. اما دريغ و درد که در جغرافيای جنوبی سرزمين ما ، اين يگانه فاجعه نبود و بلکه تنها نماد تلخ و سياهی بود از روند فجايع و کشتارهای سياسی سال های تاريک و خونين دهه ی شصت. به همان سان که عريانی و قساوت آن ، به سان تصوير بی واسطه ای از ماهيت جمهوری اسلامی ، نماد شوم و قاطعی بود از تدارک و تداوم فجايع آينده. فجايعی که مردم ميهن ما در اشکال گوناگون در زندگی هر روزه ی خود تجربه می کنند و به دشواری بتوان دامنه و ابعاد آنها را بر شمرد.
و باز دريغ و افسوس که در جغرافيای ناهمگون زمين ، اين کشتار سازمان يافته و دهشت بار، بدون هيچ پرسش ،کند و کاو ، روايت و دادخواهی، در ميان انبوه فجايع ديگر، در هيايوی دنيای مجازی رسانه ها و در هزارتوی بيگانگی «مصرف کنندگان خاموش» گم شد. تو گويی «زمين» به فاجعه خو کرده است و اين خود بی گمان بزرگترين فاجعه ی «زمان» خواهد بود.
اما «جان» های شريفی که در تابستان ۶۷ و سال های پيش از آن، بی باکانه و با چشمان باز، مرگ را پذيرا شدند، بی گمان «عاشق ترين زندگان» بودند. چرا که حيات پرشور و مرگ بلندشان، همواره اميد به زيستن و باور به انسانيت و دنيايی «ديگرگون» را تداوم بخشيده است.
بر ماست که با بازخوانی و روايت سرگذشت آنان، که پاره ای زنده و ملموس از کابوس زندگی جمعی ماست ، روند کنونی تاريخ ميهن مان را دريابيم. باشد که با بازشناسی سرشت بنيادين واقعيت های شومی که از هر سو ما را احاطه کرده اند و همچون ديوارهای بلند زندانی به وسعت يک «سرزمين»، راه نور و جنبش و رشد را بر همگان بسته اند، امکانات «رهايی» را جستجو کنيم.
باری، از اين منظر، يادمان و بازخوانی فاجعه ی کشتار ۶۷ ، تنها ورق زدن برگ های فراموش شده ای از تاريخ معاصر و ادای دينی به گذشتگان نيست؛ بلکه بيش از آن وظيفه ای است برخاسته از ضرورت شناخت ريشه های «بحران» کنونی و دلايل بازتوليد آن و از اين رو تعهدی است نسبت به سرنوشت خود و مسٔووليتی انسانی در برابر «زندگان» و آيندگان.
نيل بدين منظور بدون شک، عزم و تلاشی جمعی را می طلبد. کانون ۶۷ (جمع مستقلی از جوانان و دانشجويان و فرزندان جان باختگان) در نظر دارد، با برگزاری يادمانی در اين خصوص و بازخوانی اين فاجعه، به سهم خود گام کوچکی در راستای اهداف ياد شده بردارد. ما دست تمام انسان های آزاده را برای هرچه پربار تر بودن اين يادمان می فشاريم و در انتظار ديدگاه ها، پشتيبانی و حضور شما هستيم.
«اعلام برنامه»
سخنران ها و برنامه ی هنری:
دادخواهی، تلاشی برای امروز / رضا معينی، فعال حقوق بشر
ياد آن تابستان / دکتر محمد رضا نيکفر، نويسنده و پژوهشگر
باوری دگر در مورد موضوع دادخواهی / مرجان افتخاری
روايتی از ۶۷ / مهدی اصلانی، يک شاهد عينی
راهکارهای حقوقی برای دادخواهی در عرصه بين المللی و داخلی / پژمان سليم، حقوقدان جوان مقيم لاهه و از فرزندان جان باختگان دهه ی ۶۰
روايتی ناتمام / کانون ۶۷
مرثيه ی شکفتن / کانون ۶۷
بحث و گفتگوی آزاد پيرامون بازخوانی و دادخواهی کشتارهای دهه ی ۶۰
و
موسيقی اعتراض / اجرای زنده ای از تپش ۲۰۱۲ و شاهين نجفی (ما مرد نيستيم)
زمان برگزاری : شنبه ۳۰ آگوست (اوت) ۲۰۰۸ ساعت ۱۶:۰۰ تا ۲۰:۳۰
مکان:کلن ـ آلمان، مرکز انترناسيوناليستی کاريتاس ، اشتولز اشتراسه، شماره ی 1a
(Internationales Zentrum der Caritas- Stolzstraße 1a, 50674 Köln)
شماره تماس : ۰۱۷۶۲۱۵۳۹۹۲ (۰۰۴۹)
ايميل: [email protected]
آدرس سايت: www.tabestan67.com