پشت پا زدن به اصول دليل ضعف ليبرال ها ، بهائی که همه بايد بپردازنند
وقتی استفان ديان به رهبری حزب ليبرال با ۱۳ % آرای اوليه بر ايگناتيف که ۴۰% ،ارای نمايندگان کنگر را داشت پيروز شد دموکراسی وعنصر صلاحيت به چالش کشيده شد. پيروزی ای که بر اساس دشمنی باب ری با ايگنتاتيف حاصل شده بود در نوشته ای تحليلی در دسامبر ۲۰۰۶ که در سايتها منتشر شد و هنوز اعتبار تحليلی دارد نوشتم که ديان بايد تلاش زيادی برا ی وحدت حزب بکند تا به نخست وزير ی برسد که با توجه به ضربه پذير بودن هارپردر مورد افغانستان کار چندان دشواری نيست . و نيز اشاره کردم که حزب به راست چرخيده است که زمان نشان داد درست بوده است .
متاسفانه ليبرال ها در زمانی که بايستی به دولت هارپر در مورد تمديد ماموريت نيرو ها د رافعانستان رای عدم اعتماد می دادند حاضر نشدند که پای اصول خود بايستند . آنها مجبور شدند از مواضع قبلی خود پايئن بيايند و با تحقير های هارپر در مورد حزب ليبرال تمديد تا سال ۲۰۱۱ را بپذيرند. د رحاليکه ماموريت نيروها در ۲۰۰۹ پايان می پذيرفت.
در مورد ديگر ليبرال ها در جريان تغييرات سيستم مهاجران که هارپر آنرا فرصت طلبانه به عنوان تبصره ای در لايحه بودجه آورده بود، کوتاه آمدند و به بودجه رای مثبت دادند . د رحاليکه با آن مخالف بودند .
ديروز ديان اعلام کردکه سيتسم مهاجرت را در صورت پيروزی تغيير خواهند داد.
آمار ها نشان ميدهد که ۳۷% کبکی ها هارپر را آدم نامطبوعی (nasty) می دانند در مقابل ديان ۱۱% ولی در عين حال ۲۴% آنها به هارپر رای ميدهند در مقابل ۱۴% به ديان . د رحاليکه در انتاريو اين رقم ۲۹ به ۱۸ می باشد ولی ۳۷% به هارپر رای ميدهند در مقا بل ۱۲% به ديان. در اين نظر سنجی ، پاسخ دهندگان معتقدند هارپر، منافع آنانرا بهتر می تواند حفظ کند. ۱ مردم در سراسر دنيا از سياستمداران قاطع خوشش می آيند زيرا در کل علاقه ای به جزئيات ندارند و سياست راهم سالم نمی دانند .
اقليت ها سياهی لشگر دموکراسی
رهبرا ن احزاب به مهاجران و اقليتها تنها برای رای دادن نگاه می کنند و در تصميم گيری های حزبی هم بعيد می دانم آنها را شرکت بدهند. تمامی احزاب کانادا تلاش می کنند تا از حضور نيروهای اقليت در مراکز تصميم گيری خود جلوگير ی کنند . بنابراين با ان جريانی که می گويد بايد رای دادتاديده شوی موافق نيستم .
درصد زيادی از کانادائی ها مخالف حضور ارتش در افغانستان و کشته شدن سربازان کانادائی هستند.
دليل افزايش حمايت ان.دی پی و جک ليتون در اين است که آنها فرصت طلبانه با حضور نيروها در افغانستان مخالفت کردند زيرا ليتون يک فرصت طلب سياسی هست . او خوب می داند که نمی تواند قدرت سياسی را بدست بگيرد و ادامه حضور پررنگ ان دی پی در نمايندگی صداهای مخالفان جنگ و شعارهای سوسياليستی هست . د يان به آسانی می تواند با اعلام خروج نيروهای کانادائی از افغانستان در صورت پيروزی نيروهای زيادی از حزب ان دی پی را به خود جلب کند .
ليبرال ها می توانند با صرفه جويی در ماموريت افغانستان به هر نفر ۱۰۰ دلار بدهند و رای های زيادی را از محافظه کاران بگيرند .
انتشارصورت حساب لشگر کشی افغانستان به دستور هارپر به تعويق افتاده است زيرا می تواند نارصايتی شديد ی را در بين رای دهندگان عادی د رزمان انتخابات برای محافظه کاران ايجاد کند. آن بخشی که تنها به کاهش ماليات ها که گاها برای بسياری از خانواده ها از ۱۰۰ دلار در سال افزايش پيدا نمی کند دلخوش هستند. بنابر گزارشها رقم غير رسمی بيش از ۴ ميليارد دلار هزينه هست البته خريدهای اداوات نظامی و ماشين آلات جديد هست که در اين گزارش حساب نشده است .
"ديان " اگر خودش را از قيد و بندهای حزبی رها کند و به خواستهای لايه های اجتماعی پاسخ بدهد و نشان بدهد که اهل جنگيدن برای اصول خود هست با کمک " طرح انتقال به سبز " تعداد زيادی از رای دهندگان سبزرا که ميدانند حزب سبز قدرت تشکيل دولت را نخواهد داشت را خواهد گرفت و از هارپر پيشی خواهد گرفت بعيد بنظر می آيد که استراتژين های ليبرال بتوانند در مقابل هارپر که از ابتدا استراتژيک عمل کرد و توانست خودی نشان بدهد در اين ۳ هفته باقی مانده تغييری جدی در رای ايجاد کنند .
در هر حال انتاريو سرزمين مهاجران تعيين کنند ه اصلی اکثريت مجلس هست د رحالی که در تورنتوو شهرهای بزرگ که مهاجرين ساکن هستند ، ليبرال ها برنده هستنند شهرهای کوچک تر بيشتر متمايل به محافظه کاران هست . هر چند درمورد سياست مهاجرت ليبرالها و محافظه کاران هم نياز به بررسی جدی است .
پنج حزب ( ليبرال – محافظه کار – ان.دی .پی وسبزو حزب کبک ) با شدت و ضعف " سفيد " تصميم می گيرند و "سفيد " عمل می کنند . نامزدهای انتخاباتی احزاب را نگاه کنيد تا واقعيت را بيابيد . زمان زيادی لازم است تا اين حلقه تصميم گيری برا ثر فشار روز افزون اقليت های مهاجر و تغيير نمودار جمعيتی تغيير کند.
البته حزب کمونيست کانادا هم تقريبا همه سفيد پوست هستند ولی تعداد رای آنها نشان از وخامت اوضاع سياسی آنان دارد . در انتخابات ۲۰۰۶ تعداد ۳۰۲۲ رای با تعداد ۲۱ کانديد در سراسر کانادا بدست آوردند يعنی ۲ ۰۰% رای دهندگان کانادا.
زمان آن هست که احزاب چپ ايران که سالهاست ماندگار کانادا شده اند، با شناخت بهتر از سيستم سياسی کانادا و آزادی ليبرال دموکراسی در شعارهايشان دوباره نگری کنند.
رای بدهيم تا ديده شويم؟! يا با ديد باز رای بدهيم؟!
يکی از ايراداتی که به ابراهيم يزدی و اصلاح طلبان دولتی در مورد انتخابات اخير مجلس و رياست جمهوری در ايران وارد است، اين است که که شما مردم را به رای دادن تشويق می کنيد و صفها را طولانی ميکنيد .
در حالی که در مورد سلامت رای بعد از رای دادن هيچ تضمينی نيست هر چند همين صف ها , از آنجا که اراده حزبی موجود نيست ، به عنوان صف موافقان دولت ديده می شود و به رخ جهانيان کشيده می شود و بر عليه اين جريانات استفاده سياسی می شود.
البته در کانادا سلامت رای همه تضمين هست. هر چند در کانادا امکان برنده شدن کانديد مستقل در شهرهای بزرگ بسيار کم است ولی انتخاب نمايندگان بستگی به تعداد رای های در صندوق دارد که آن هم به پارامترهای مختلفی بستگی دارد
برای احزاب سياسی کانادا ، نقش مهاجران مانند تماشاچيان فوتبال هست که برای تيم مورد علاقه خود بليط می خرند و هورا می کشند . هر چه تعداد بيشترطرفدار بيشتر باشد تيم و بازيکن هم در آمد بيشتری دارد و حقوق بيشتر برای بازيکن تيم در پی دارد . بازيکن معروف هم در ازای اين حمايت در خيابان می ايستد و با شما عکس يادگاری می گيرد و عکس را امضا هم می کند بدون اينکه حتی اسم شما را هم بداند ويا آنرا بپرسد .
از آنجا که ما ايرانی ها در کانادا تشکيلات منسجم و فراگير و لابی قدرتمند وسالم سياسی نداريم و هرکسی ساز خودش را می زند و ارتباط با احزاب را ملک شخصی خود می داند . در انتخابات به اين حزب يا آن حزب بطور رفاقتی رای می دهيم . ما در حاليکه برای سياستمد اران يک شغل خوب با درآمد مکفی ايجاد ميکينم که آينده سياسی خود و فرزندانشان را هم تامين می کنند ولی هيچ خواست مشخص و قانونی در مورد جامعه ايرانی از آنها نداريم . يعنی بدون اينکه اين منتخبان ، دين قانونی به ما رای دهندگان داشته باشند رای خود را مجانی به آنها می دهيم در حاليکه رای دادن بدون درخواست مشخص يعنی چک سفيد به نمايند ه منتخب ، برای حوزه سياسی که اثرات آن در زندگی ما و فرزندان تک تک ما تاثير گذار هست .
بد نيست بدانيد که هارپر برای اعلام روز ۱۴ اکتبر به عنوان روز انتخابات با رهبر مذهبی در کنگره يهوديان کانادا مشورت کرده بود مشورتی که با اقليتها و مذاهب ديگر نکرده است . يعنی درجه بندی شهروندی در امورسياسی .
سوالات مشخص از کانديداهای مشخص
از نمايندگانی که در حوزه ها ی انتخاباتی شان ايرانی های زيادی ساکن هستند و حق رای دارند سوالاتی را را برای اطلاع رسانی جامعه کرده ام که منتظر پاسخ آنها هستيم هرچند برای بعضی از آنها خوشايند نيست .
۱.چرا ايرانی ها بايد به شما و حزب شما رای بدهند ؟
۲. چرا حزب شما تلاش نکرده است به تمامی لايه ها ی اجتماعی کاميونينی ايرانيان برسد ؟ . موضع گيری های سياسی متعددی توسط برخی نمايندگان شما نشان از عدم آگاهی شما به جامعه ما دارد ؟
۳. آيا اگر شما انتخاب شويد قول می دهيد با توجه به سياسيت تبعيض گرايانه هارپر و رد فله ای تقاضانامه ها به بهانه " واهی اقامت در کانادا " ، در مجلس اتاوا ، برای ايجاد يک سيستم عادلانه که شئونات ايرانيان متقاضی ويزا را تامين کند ، اقدام جدی بکنيد ؟
۴. آيا از تحقيق توسط پليس فدرال کانادا ( آر.سی .ام . پی ) د رمورد اتهامات پيرامون بدر فتاری و رشوه خواری در سفارت کانادا در تهران حمايت می کنيد ؟
Bryon Wilfert
ويلفرت می گويد که تعدادی از ايرانی ها در هيت مديره حوزه انتخابيه ريچموند هيل حزب ليبرال منجمله ريئس آن ايرانی هستند و وی با جامعه ايرانی ارتباط نزديک داشته است . نماينده ليبرال ريجموندهيل اضافه می کند که من ايرانی نمی شناسم و همه کانادايئ هستيم .
می گويم ما ايرانی کانادائی هستيم می گويد من همه راکانادائی می شناسم گفتم کانادائی درجه يک يا درجه دو، زيرا ايا با انگليسی تبارها هم در سفارت کانادا مانند ايرانی ها و چينی ها درتهران و پکن رفتار می شوند ؟
البته قرار شد که روز شنبه تلفن کند و نظر کامل خود را بگويد که تا دوشنبه انجام نشده است.
حوزه استراتژيک برای ايرانيان در انتخابات بعدی
دو حوزه ريچموند هيل و( اوکريج-مارکهام ) مناطق استراتژيکی برای جامعه ايرانی هستند . زيرا در حدود ۳۰ هزار ايرانی در ريچموند هيل هستند و يک پايگاه قوی سياسی برای نمايندگان ايرانی خواهد بود . تعداد ايرانيان اوکريچ و مارکهام را نمی دانم . ولی زمان ان رسيده است که حداقل در دو حوزه ريچموند هيل و اوکريچ نماينده ايرانی تبار به اتاوا بفرستيم .
در حوزه های تورن هيل بدليل حضور ۴۰ هزار کانادائی يهودی و مارکهام - وان - – ويلوديل – دان ولی شرقی و غربی وشهر ونکوور – مونترال ايرانيها درصد زيادی را تشکيل نمی دهند ولی با اتخاذ استراتژی درست می توان منافع سياسی و اجتماعی برای جامعه مهاجرايرانی و مهاجر آسيائی بدست آورد .
برای دوره بعد انتخابات بهتر است نمايندگان ايرانی تبار بخصوص از نسل جوان ما کانديد شوند و برای بدست آوردن کرسی پارلمانی تلاش کنند.
اگر کسان دلسوز و اگاه به سياست و تشکيلات منسجم داشتيم بايستی برای اين دوره جوانان ما ن را وارد صحنه می کرديم تا با تجربه اندوزی خود را برای دوره بعدی حاضر کنند. اگر نتوانيم به اتاوا نماينده بفرستيم بدون ترديد در انجمن مدرسه ( تراستی ) و نماينده شهر می توانيم نمايندگان ايرانی داشته باشيم .
رقابت ايرانی ها و چينی ها
در دفتر اين دو نماينده (برايان ويلفرد و لويی تملکسوکی – روسی تبار) Lui Temelkovski چينی تبارها هم کارمند هستند و هم داوطلب که مسلما خود را از نظر تجربه سياسی برای گرفتن نمايندگی آماده می کنند .
با نگاهی به مناطق ويلوديل – مارکهام و ريچموند هيل که چنيی ها حضور فشرده ای دارند رقبای ليبرال ها از حزب مخافظه کار چينی تبار هستند . هرچند ممکن است که اين افراد به نمايندگی انتخاب نشوند و لی حضور پررنگ خود را به بازيگران اصلی سياست و تصميم گيران پشت پرده سياست به رخ خواهند کشيد . اگر درست حرکت کنيم د ردوره بعدی رقابت اصلی بين ايرانيها و چينی ها خواهد بود .
با گذشت زمان و استقرار مهاجران منجمله ايرانی ها و نسل جوان ما که با اين سيتسم بزرگ شده است بطور طبيعی با توجه به خاستگاه اقتصادی و فکری خود به سمت احزاب ليبرال و يا محافظه کار خواهد گرويد . بنابراين هر چه در تربيت کادر های سياسی جوان کوتاهی کنيم در حمايت يکپارچه جامعه از آنان در دوره بعد دچار مشکل خواهيم شد.
اگر امروز فکر چاره نباشيم بايد تا سالها تماشاچی فوتبال سياستمداران باشيم و در ۴۰ سال بعد هم در حال نامه نگاری به دولت وقت باشيم که جامعه ايرانی اينقدر به توليد ناخالص ملی کانادا کمک کرده است و در افزايش سرمايه گذاری در کانادا نقش داشته است ، در زمينه علمی و دانشگاهی چنين و چنان کرده است لطفا به ما لطف کنيد و به پدران ومادران ما ويزا توريستی بدهيد.
بدنيست بدانيد که دوران پل مارتين ليبرال ها هم وزير دادگستری از هندی تبار ها بود که از حزب ان دی پی به ليبرال ها گرويد . Ujjal Dosanjh
رحيم جعفر نماينده رنگين پوست اگاندائی تبار عضو حزب محافظه کار از ادمونتون هست . خانم ياسمن راتنسی هم تانزانيائی تبار عضو ليبرال ها هست
حداقل چهار تا هندی ليبرال – ۳ مرد ويک زن خانم دکتر رابی دهالا از برامتون در اتاوا نماينده مجلس هستند .
- Ruby Dhalla -Sukh Dhaliwal ( B.C.)- Navdeep Bains ( Miss.-Bramton)
يکی از وزرای استان انتاريو نيز هندی تبار است ( تخار ) . يک پاکستانی تبار وجيد خالد که نمانيده ميسی ساگا هست و به محافظه کاران پيوست و يک نمايند ه در مجلس انتاريو که دکتر هست .
بنابر اين زمان تغيير رسيده است . يک مدل خوب ايرانيان کانادا برروی سياست داخل ايران هم تاثير مثبت خواهد گذاشت و روند دموکراسی وطنی را تسريع خواهد کرد.
جوانان ايرانی تبار که به سياست علاقه دارند پاپيش بگذارند ما با تجربه سياسی و جامعه با حمايت مالی و معنوی از آنها حمايت خواهيم کرد . درست عمل کنيم مطمئن باشيد نخست وزير برای دوره بعد با نمايندگان جامعه ايرانی هم د رامور سياسی مهم مشورت خواهد کرد .
البته يک شرط وجود دارد و آن شرط حمايت ما حضور جوانان ايرانی هست بدليل اينکه آينده از آن آنان هست و از آلودگی های سياسی و قيد وبندهای حزبی و تعاريف دگم سياسی که از گذشته سياسی ايران برای ما به ارث مانده است ، بدورهستند و به خوبی کار تيمی آشنا هستند و از مهمترين عامل شکست پيشرفت جامعه ايرانی از آنجا که همه می خواستند ريئس باشند مبر ا هستندو با کلمه نه هم بخوبی آشنا هستند.
با احترام به تمامی بزرگان جامعه ايرانی و هم نسلهای خودم و پوزش از فعالين اجتماعی ، دلخوشی به وحدت نسل ما آب در هاون کوبيدن هست . روی نسل جوان خود انرژی بگذاريم .