خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس سياسي
هفتهنامهي "يالثارات" در شمارهي 297 خود كه چهارشنبه مورخ 29 مهرماه منتشر شده است، در ستون "نگاه هفته" با عنوان "دههي سوم انقلاب در انتظار مديريتي ويژه" به سه جريان موجود در جامعه كه در حال فعاليت براي انتخابات رياست جمهوري هستند، اشاره كرده است.
به گزارش گروه مطالعهي خبرخبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) نويسندهي اين مقاله با اظهار تاسف از جنبهي مصداق يافتن اين فعاليتها به جاي بحث احزاب پيرامون وظايف، شرايط و ويژگيهاي رييس جمهور آتي، جريان اول را مجموعهي گروههاي دوم خردادي و اصلاحطلبي ميداند كه به اعتقاد "م. اردبيلي" نويسندهي اين مقاله، جرياني بيمار است و فقدان استراتژي و برنامهي مشخص و عملكرد ضعيف به ويژه در دورهي اول شوراها عليرغم در اختيار گرفتن دو قوه از سه قوهي كشور منجر به رويگرداني كامل مردم از اين جريان و شكلگيري شوراهاي دورهي سوم به ويژه در تهران و مجلس هفتم با گرايش كاملا اصولگرايانه شده است.
نويسندهي اين مقاله جريان دوم را با محوريت حزب كارگزاران سازندگي معرفي ميكند كه با شگرد بندبازي سياسي و با بهرهبرداري از جايگاه روحاني و سياسي هاشمي رفسنجاني سعي در دوباره به صحنه آوردن وي دارد.
اين مقاله در حاليكه به شعار "خروج از حاكميت" جريان اول اشاره ميكند، اصطلاح "به آب و آتش زدن براي ماندن در حاكميت" را بر اين جريان عارض ميكند و مصداق آن را "دنبال كانديداتوري شخصيتي كه نماد اصلاحات نيست، ولي به دلايلي مورد احترام مردم است" ميداند و با دم دمي مزاج خواندن اين جريان تصريح ميكند كه البته آدم عاقل با طناب دم دمي مزاجان سياسي به چاه نميرود.
در همين راستا نويسندهي مقاله رويكرد سياسي كارانه به هاشمي رفسنجاني را نقطهي اتصال دو جريان فوق ميداند و ميافزايد: "بعد از دوم خرداد، تخريب هاشمي نقطه اتصال اين دو جريان بود، اما عليرغم اينكه جريان دوم به طور جدي به دنبال طرح نام هاشمي است و بخشي از جريان اول نيز با هدف تاكتيكي به نوعي منافع حزبي خود را در به صحنه آوردن هاشمي رفسنجاني ميداند، احتمالا روز به روز اين انگيزه تقويت خواهد شد.
نويسنده، نقطهي اوج تخريب هاشمي در طول تاريخ پس از انقلاب را مقطع پس از دوم خرداد 76 ميداند و با طرح اين پرسش كه "معلوم نيست آيا هاشمي هم به اين دو جريان تعلق خاطر دارد يا نه؟" او را با ديدگاهي فراجناحي كه هميشه آينده و مصالح انقلاب را مدنظر قرار ميدهد، معرفي ميكند و اظهار ميدارد كه "شايد به همين دليل است كه او تا به حال براي حضور مجدد در انتخابات رياست جمهوري تمايل قطعي نشان نداده است".
نويسنده، جريان سوم را بر خلاف دو جريان قبلي، جرياني متشكل از نيروهاي اصيل انقلاب معرفي ميكند كه سازندگي و پيشرفت و توسعهي كشور را اموري در دسترس ميبيند و با اتكا به قدرت و توانمندي داخلي در قالب اصول و ارزشهاي انقلاب و قانون اساسي حركت ميكند.
به گفتهي نويسنده اين جريان، مديريت و ادارهي جنگ تحميلي را با تكيه بر همين اصل به عنوان تجربهي عملي پشت سر دارد و اهل امتياز دادن و سر فرود آوردن در مقابل اجانب نيست و رگهاي از همين جريان است كه مديريت شورا و شهرداري تهران را بر عهده گرفته است و عملا نشان داده كه در هر شرايطي ميتواند معضلات شهر تهران را با تمام پيچيدگيها تحت مديريت و كنترل درآورد و آن را به سمت اصلاح واقعي سوق دهد.
اين مقاله با بيان اينكه الان افكار عمومي كشور ما به دنبال تسري همين شيوهي مديريتي يعني "خدمت بيريا و صادقانه" هستند، ميافزايد: "به راستي در حوزهي اقتصاد و در شرايطي كه قيمت نفت نيز به طور قابل توجهي بالا رفته است، چرا بايد روز به روز شاهد عمق يافتن شكاف بين قشر فقير و غني باشيم؟ آيا اگر اين سبك مديريتي در قوهي مجريه تسري پيدا كند به شهرام جزايريها اجازهي سوءاستفاده ميدهد؟ آيا مردم ميدانند شاهد داستانهايي باشند كه در جريان استيضاح خرم وزير معزول راه و ترابري مطرح شد؟ آيا اگر چنين مديريتي در شئونات قوهي مجريه سرايت كند اجازه ميدهد به فلان كارگردان - كه علنا به تمايل فرزندش به زندگي با سبك و سياق آمريكايي اذعان ميكند - مبلغ صدها ميليون تومان براي تاسيس شبكه تلويزيوني در انگلستان بپردازد".
نويسنده با اظهار اميدواري نسبت به عطش افكار عمومي و استقبال آنها از ظهور و بروز اين نسل از مديران و اين نوع تفكر مديريتي تصريح ميكند كه "قطعا همين جريان در انتخابات رياست جمهوري سال آتي، برجستهترين و تعيينكنندهترين جريان سياسي كشور خواهد بود" و به واقع "مهم نيست كه كانديداي جريان اصولگرا احمدينژاد، لاريجاني، ولايتي يا ديگري باشد، بلكه مهم آن است كه اين طرز تفكر و سليقهي مديريتي با تجربه موفق كه نمود آن در زمان جنگ تحميلي و مديريت شهر تهران آشكار شده است، به تمام شئونات جامعه به ويژه مديريت قوهي مجريه تسري پيدا كند".