لازمه تحریم فعال آن است که همه جریانات و محافلی که با خودکامگی دینی حاکم بر کشور مخالفاند بر سر عامترین خواستههای مبرمی که میتواند فصل مشترک همگانی باشد گفتار و کردار مشترکی را در برابر استبداد درپیش گیرند. مثلا میشود اگر اجماعی در کار باشد همراه با تحریم انتخابات شعار برگزاری انتخابات آزاد زیر نظارت سازمان ملل و یا رفراندوم را به عنوان شعار بسیج کننده جنبش ملی ضداستبدادی برگزید و مردم را برای همین خواست به تظاهرات و نافرمانیهای مدنی فرا خواند.
فرصتهای سیاسی که میتوانند راه را بر دگرگونیهای اساسی هموار کنند نادرند. سیاست پیشهگانی که نزدیک شدن این فرصتها را پیشبینی نمیکنند و جنبشهائی که ظرفیت بهره گیری از این لحظات نادر را ندارند، با از دست دادن فرصتها به حسرت پیشگان تبدیل میشوند. و آنگاه که در طول عمر سیاسی خود بارها فرصتها ی طلائی را از دست میدهند به شکست خوردگان دایمی تبدیل میشوند که حتی خود نیز هرگز به پیروزی خود امید چندانی ندارند.
انتخابات خردادماه ١٣٨٤ در ایران یکی از آن فرصتهای نادری است که ما مخالفان استبداد اگر از آمادگی و ظرفیت کافی برخوردار باشیم میتوانیم از آن برای دگرگونی اساسی در صحنه سیاسی ایران بهره برداری کنیم.
درانتخاباتهای پیشین هنوز چنین فرصتی وجود نداشت، اما این بار شرایط ملی و بین المللی به گونه ای است که آن را به یک فرصت استثنائی تبدیل میکند.
در عرصه ملی پس از آزمودنها و تجربههای گوناگون برای نخستین بار همه گرایشها و گروههای مختلف سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که انتخابات به سیاق پیشین، که در بهترین حالت رقابت میان جناحهای معتقد و ملتزم به جمهوری اسلامی است ارزشی مگر بازتولید استبداد حاکم ندارد. اینک نظر رایج در میان مردم، و در میان دانشجویان، روشنفکران و کوشندگان سیاسی آن است که در نظام موجود، با وجود ولایت مطلقه فقیه، نظارت استصوابی شورای نگهبان و قانون اساسی کنونی از مجلس و رئیس جمهور کاری ساخته نیست و شرکت در انتخابات از این پس کار بیهوده ای است که شرکت کنندگان را به سیاهی لشکر نظام و حاکمیت تبدیل میکند. این نظر در میان " دانشجویان و جوانان تا آنجا رسوخ پیدا کرده که اگر همین امروز نظارت استصوابی شورای نگهبان هم لغو شود و صلاحیت همه کاندیداهای موجود از جمله نامزد نهضت آزادی ابراهیم یزدی و یا فراتر از وی مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی هم تائید شود، بازهم به نظر نمیرسد اکثریت رای دهندگان به شرکت در انتخابات راغب شوند. البته حاکمیت نیز نه استعداد و نه قصد لغو نظارت استصوابی را دارد و نه صرفنظر کردن از ولایت مطلقه فقیه.
موقعیت وخیم و آسیب پذیرجمهوری اسلامی در صحنه جهانی نیز بر کسی پوشیده نیست. درست است اگر بگوئیم جمهوری اسلامی در این عرصه هرگز تا به این حد درتنگنا نبوده است. هماهنگی آمریکا و اروپا در ایجاد فشار به رژیم ایران و همزمان تمایل و آمادگی آنها به استقبال و حمایت از جنبش ملی ایرانیان علیه استبداد – اگر چنین جنبشی شکل بگیرد- امر بی سابقه ای است که در یکصد سالی که جنبشهای مختلفی در ایران سرکوب و یا پیروز شده اند، نظیر آن هرگز وجود نداشته است.
همین شرایط جهانی است که در یکسال گذشته موجب پیروزی سه انقلاب مخملی در سه کشور گرجستان، اکراین و قرقیزستان شده است و اتفاقا هر سه این انقلابهای آرام در مقابله و اعتراض مردم به انتخابات فرمایشی رخ داده است.
درخرداد ماه امسال رژیم جمهوری اسلامی قرار است انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری را برگزار کند. با توجه به آن چه گفته شد، این انتخابات فرصت مناسبی برای یک اقدام ملی دسته جمعی علیه استبداد پدید آورده است. شعار تحریم فعال انتخابات خرداد ماه اگر از همین ماه فروردین از طرف همه آنان که دیر یا زود قرار است این انتخابات را تحریم کنند پذیرفته شود و به جزئی از پروژه مخالفان استبداد برای دامن زدن به جنبش ملی ضد استبدادی تبدیل شود، میتواند صحنه سیاسی ایران را به نفع جنبش ملی ضد استبدادی دگرگون سازد. اما اگر شعار تحریم همزمان و در یک نقشه حساب شده مطرح نشود و هریک از گروههای سیاسی بطور جداگانه و غیرهمزمان و صرفا از موضع گروهی خاص خود از مشارکت در انتخابات صرفنظر کنند، اتفاق مهمی رخ نخواهد داد. و حاکمیت از چنین تحریمی که کم و بیش حالت انفعالی خواهد داشت زیان چندانی نخواهد دید.
لازمه تحریم فعال آن است که همه جریانات و محافلی که با خودکامگی دینی حاکم بر کشور مخالفاند بر سر عامترین خواستههای مبرمی که میتواند فصل مشترک همگانی باشد گفتار و کردار مشترکی را در برابر استبداد درپیش گیرند. مثلا میشود اگر اجماعی در کار باشد همراه با تحریم انتخابات شعار برگزاری انتخابات آزاد زیر نظارت سازمان ملل و یا رفراندوم را به عنوان شعار بسیج کننده جنبش ملی ضداستبدادی برگزید و مردم را برای همین خواست به تظاهرات و نافرمانیهای مدنی فرا خواند.