Click for Amazing Phone Card








پنجشنبه 1 اردیبهشت 1384

از اداره اماکن تا کاخ ریاست جمهوری، قاليباف بايد پاسخگو باشد، سحرخيز، آفتاب

علیرضا حکمت - عيسي سحرخيز، عضو هيأت مرکزي انجمن دفاع از آزادي مطبوعات و مدير مسئول روزنامه توقيف شده اخبار اقتصادي درباره حضور قاليباف در انتخاب نهم گفت: "ما بايد عملکردهاي او را در نيروي انتظامي بررسي کنيم و به مردم اعلام نمائيم. چرا ايشان فضايي براي نقد و بررسي عملکردهايشان فراهم نمي آورند؟ "مدير مسئول ماهنامه توقيف شده آفتاب با استقبال از حضور هاشمي گفت: "در اين مقطع آمدن ايشان را مثبت ارزيابي مي کنم و اتفاقاً توصيه بر اين است که ايشان حتماً وارد عرصه شوند."

سالهاست که نظاميان از شغل هاي مختلف وارد عرصه انتخابات مي شوند. آيا اين حضور و پيروزي احتمالي آنان، نمي تواند، به دولتي شبه نظامي منجر شود؟ بويژه اينکه آقاي قاليباف با نگاهي به ظاهر نو و تازه خود را غير نظامي نشان مي دهد و بر آن تأکيد مي کند.

اگر بخواهيم ورود نظاميان به بالاترين سطح قدرت سياسي را مورد بررسي قرار دهيم بايد پيشينه اين امر را ببينيم و اينکه از چه زماني اين کار طراحي شده. آنگونه که به خاطر مي آورم در جريان جنگ و قبل از پايان جنگ تحميلي نظاميان اين ادعا را مطرح مي کردند که ضرورت دارد آنان قدرت سياسي را در دست بگيرند. استدلالشان هم اين بود که ما نمي توانيم همزمان در کشور دو دولت داشته باشيم. يکي دولتي که عملکرد نظامي دارد و در جبهه ها مي جنگد و ديگري دولتي که به اداره امور غيرنظامي و مسائل اجتماعي مشغول است و در جامعه قدرت دارد. آنان مي گفتند که اگر ما بخواهيم در جنگ پيروز شويم بايد اين دو دولت ادغام شوند و دولتي واحد بوجود آيد و قدرت در دست نظاميان باشد.

اين ماجرا در زمان حيات امام (ره) اتفاق افتاد. رهبر انقلاب با اين نظر مخالف بود. اگر اشتباه نکنم نظاميان ما اين نگاه را در جلسات داخلي خودشان به بحث گذاشتند و نتيجه مباحث شان هم به صورت مقاله هايي در آمد که در روزنامه اطلاعات آن روز و به قلم يکي از افرادي که هم اکنون کانديدا هست، با نام مستعار منتشر شد. شايد نگاهي به آرشيو روزنامه اطلاعات سالهاي 67-66 مويد اين مطلب باشد. در آن سالها اين تفکر نيروهاي نظامي بالا گرفت. اما شخص امام با اين نگاه مخالف بودند.

موضوع اينست با توجه به اين رويکرد نظاميان، آيا ما در جنگ هشت ساله پيروز شديم يا نه. اگر پيروز شديم جايزه اين پيروزي را بايد به چه کسي بدهيم و اگر هم شکست خورديم، مقصرينش چه کساني بودند. کاري که ما در دوره اصلاحات هم فرصت نکرديم به نقد علمي آن دوره بپردازيم همين بود. ادعاهايي که از سوي نظاميان صورت مي گرفت و عملکرد آنها بعد از سال هاي مختلف چگونه بوده است. آنچه که بعد از جنگ به جا مانده اينست که ما يکسري از فرماندهان دوران جنگ تجليل کرديم و بدون کمترين نقد، آنان را به عنوان قهرمان شناختيم. فارغ از تمام ارزيابي ها و عملکردهايشان.

اين دو رويکرد يعني قدرت طلبي آنها و عدم ارزيابي ما از آنان که البته با هاله مقدسي که به دورشان تنيده شده، جور در نمي آيد. بعد از پايان ما شاهد بوديم که جمعي از همين نظاميان لباسهايشان را ازتن درآوردند و به نهادهاي اقتصادي و فرهنگي رو آورده و به کلي چهره اي تازه پيدا کردند. اما همچنان از سياست دور بودند. يک نمونه از اين رهبران نظامي که اتفاقاً به بالاترين پست فرهنگي رسيد، آقاي لاريجاني بود. او سالها فرمانده نيروهاي نظامي بود. از سويي ضرغامي و وردي نژاد که هم اکنون در مشاغل فرهنگي به فعاليت مشغولند از آن جمله اند. البته حضور آنان در عرصه فرهنگي موجب بروز نارضايتي هايي در بعد اقتصاد فرهنگي هم شد. نارضايتي که در جريان دوم خرداد خود را نشان داد.

بعد از اين جريان باز هم مواجهيم با حضور نظاميان و افراد امنيتي که در ساختار دولت حضور داشتند که خاتمي از فعاليت بخشي از آن جلوگيري کرد. جلوي فعاليت اقتصادي وزارت اطلاعات گرفته مي شود. جلوي برخی افراد را مي گيرند.
هم اکنون غير از رضايي و لاريجاني که لباس از تن درآورد، قاليباف نيز به آنها ملحق شد. البته چند سال بيشتر شمخاني نيز لباس از تن درآورد و به عرصه انتخابات وارد شد. و پس از عدم پيروزي به جايگاه خود برگشت.

اما لاريجاني و رضايي از عرصه نظامي بيرون آمده و به سياست آمدند تا به عالي ترين مقام سياسي يک کشور برسند.
در اروپا و امريکا ما شاهد حضور نظاميان در عرصه سياست هستيم. اما اين افراد به محض خروج از نظامي گري، سالها درشغل هاي زيرين به دانش اندوزي مي گذرانند و پس از کسب تجربه و بعد از سالها به عرصه انتخابات وارد مي شوند.
در ايران اينگونه نيست. چه در دوره گذشته شمخاني و همين حالا، قاليباف مي خواهد از جايگاه نظامي به رياست جمهوري برسد. بدون کمترين سبقه سياسي و ديپلماتيک. اگر هم در اين عرصه موفق نشدند، به جايگاه خود باز مي گردند.

آيا فقط اين کافي است که به صرف نظامي بودن، کسي وارد عرصه بشود يا نه؟!

من فکر مي کنم که بايد امکان نقد شفاف در مورد همه آدم ها را بايد داشته باشيم. مثلاً عملکرد افراد چگونه بوده است. بعضي وقت ها نقش ها فقط تقسيم مي شد. همه تنها ايفاگر نقش ها خود بودند. ما اگر بخواهيم ورود قاليباف را به عرصه انتخابات بپردازيم بايد امکان نقد عملکردهايش را داشته باشيم، تا مردم بتوانند در فضايي شفاف به انتخاب دست بزنند. اگر در زمان ايشان، دانشجويان به راحتي تظاهرات مي کردند و شعار مي دادند، دستگير هم مي شد.

او بايد بگويد که لباس شخصي چه کساني بودند. چه کسي آنها را اداره مي کند. لباس شخصي ها تنها يک مورد است. بازجوهايي که دانشجويان را بازجويي کردند، بازجوهاي وبلاگ نويسها و مسأله اماکن، زير نظر او بودند. کسي که نمي تواند اداره اماکن نيروي انتظامي را اداره کند، چگونه مي تواند يک کشور را اداره کند. او مي گويد که از اقدامات اين اداره بي اطلاع است!

من خيلي خوشحال مي شدم اگر آقاي قاليباف به دعوت انجمن صنفي روزنامه نگاران پاسخ مي گفت و در جلسه اي که پيرامون آزادي بيان و قلم و مسأله اداره اماکن تشکيل مي شد، حضور مي يافت.

قاليباف مي گويد که نظامي نيست. او حتي از وابستگي به جناح اصولگرا خودداري مي کند.

هر کس مي تواند در مورد خودش به تعريف و ارائه نظرات موافق جامعه بپردازد. او مي تواند بگويد که فردي مستقل است. اما مردم هم حق دارند که قضاوت کنند که يک فرد چگونه است و برنامه هاي او چيست. اين در فضايي شفاف اتفاق خواهد افتاد. در اين عرصه افراد بايد اولاً برنامه هاي خود را شفاف بيان کنند و در برابر سوالات مشخص، روشن بگويند که چه کار خواهندکرد.

حضور هاشمي را چگونه ارزيابي مي کنيد. البته اگر تصميم جدي بر آمدن بگيرد.

هاشمي الان دغدغه هاي خاصي دارد. شايد دليل عدم تصميم گيري ايشان همين باشد. او تمام قضاوت هاي اجتماعي را مورد بررسي قرار مي دهد. يعني جايگاهشان در دوران جنگ کجا بود، اين سوالات که چرا در يک دوره به ادامه جنگ پرداختيم يا حتي بحران بين المللي اخير و حتي پرونده قتل هاي زنجيره اي و حضور فلاحيان در کابينه. من فکر مي کنم که اصلاحات حداقل کاري که کرد اين بود که الان هاشمي را هم به فکر پاسخگو بودن انداخته. او بايد بگويد که چه تضميني مي دهد که با آمريکا وارد جنگ نشود. يا در صورت مذاکره با آمريکا چه اهدافي را در نظر دارد.

آقاي هاشمي مي داند که بر اساس نظرسنجي ها ميزان آراي او پايين خواهد بود. او در يک انتخابات آزاد احتمالاً شايد به اين فکر مي کند که نمي توان در مرحله اول پيروز شود. اين واقعيت است که تعداد مخالفان جدي ايشان، در مقايسه با موافقان اش بيش از دو برابر است و اگر انتخابات به مرحله دوم کشيده شود سيل مخالفان سياسي او وارد عمل خواهند شد. ايشان هم اکنون در بدترين دوران عمر سياسي شان هستند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اما در مجموع آمدن ايشان را مثبت ارزيابي مي کنم. خودم به عنوان يک فرد که در مجلس ششم به ايشان توصيه کردم که نيايد، اما الان توصيه جدي من اينست که حتماً بيايد و به فضاي روشن سازي و شفاف سازي کمک کنند. او بايد اين حضور را با تمام تبعاتش بپذيرد. اين تنها به خاطر کشور و جامعه است و نه خودش. چرا که اگر بيايد، تمام سابقه سياسي اش مي تواند به يکباره فرو بريزد. هاشمي بايد اين ريسک را براي جامعه بپذيرد. شايد با حضور ايشان ما بتوانيم بر بخشي از تاريخمان نورافکن بياندازيم و شفاف سازي کرده و پرده از مسائل برداريم.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/21350

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'از اداره اماکن تا کاخ ریاست جمهوری، قاليباف بايد پاسخگو باشد، سحرخيز، آفتاب' لينک داده اند.
خبرنامه گويا از هيچ نامزد انتخاباتي حمايت نمي کند. همه نامزدان مي توانند در اين صفحه تبليغ کنند. براي درج آگهي با اي ميل advertisement @ gooya.com تماس بگيريد.

Copyright: gooya.com 2005