آرش صالحی:
امروز- اگرچه خانم دوکوهکی به وبلاگ نونهال من لینک نداد... با وی گفت وگویی را ترتیب دادم...
خانم دوکوهکی از رئیس جمهور در مورد فضای مجازی چه انتظاری دارید؟ برای وبلاگ ها...
فکر می کنم بیشترین مشکل ما، فیلترینگ است. آن هم فیلترینگ بی ضابطه. اگر قرار است که فیلترینگ صورت بگیرد باید ضابطه و قانونی داشته باشد.
- یعنی قانونی، مثل قانون مطبوعات؟
من این را نمی دانم باید کارشناسان در این زمینه نظر بدهند.
- به نظر شما وضع قانون به محدودیت این فضا نمی انجامد؟
باید کارشناسان پیش نویسی تهیه کنند و درباره قانون گذاری نظر بدهند. کسی که حقوقدان در زمینه اینترنت است باید در این زمینه اظهارنظر کند. کارشناسان در این زمینه هم به دولت و هم به قوه قضائیه نظرات خود را ارائه کرده اند اما از نظرات اینها استفاده نشده است.
- دادستان عمومی و انقلاب تهران به تازگی خبر از تشکیل دفتر اینترنت داده اند چه دورنمایی را می بینید؟
دورنمای خیلی خفن... پرونده وبلاگ نویسها حاصل همین دفتر است. این دفتر چیز جدیدی نیست. اما خبر آن را به تازگی گفته اند این دفتر حداقل 3 سال از موجودیت آن می گذرد. پرونده سینا مطلبی هم مربوط به همین دفتر بود.
سراغ «آق بهمن»، رفتم زیر بار مصاحبه نرفت یکی دیگر از اساتید هم به خاطر اینکه پدرش را خیلی دوست داشت صحبتی نکرد... یکی از دوستان مرا به یک وبلاگر معروف دیگر معرفی کرد. به طور اتفاقی دیشب خواستم به آن وبلاگ سری بزنم که فیلتر بود... خلاصه این وبلاگ نویس شجاع اسم خود و وبلاگش را گفت اما بله به گفته خودش مشاورانش به وی توصیه کردند که در این مصاحبه نام و نشان وی را حذف کنند. به هرحال...
- شما عکاسید یا روزنامه نگار یا وبلاگ نویس؟
من... ، عکاس و وبلاگ من هم... است. من هر روز از آقای معین عکس می گیرم اما امروز علاوه بر این کار آمدم تا به عنوان کسی که سال ها در اینترنت فعال است از آقای معین سؤال های خود را بپرسم.
- نظر شما درباره دفتر اینترنت چیست؟
ان شاءالله همگی می رویم آنجا فعالیت می کنیم...
- در این فضای وبلاگی از رئیس جمهور آینده فارغ از اینکه از چه جناحی باشد چه انتظاری دارید؟ اما روشن است که حضور شما البته در این جلسه بی معنی نیست و جهت گیری شما را نشان می دهد...
از رئیس جمهور آینده انتظار داریم هیچ کمکی در این زمینه به ما نکنند. چون در اینجا هر وقت چیزی قانونمند می شود قانون کمتر به نفع کسی است. قانون ما دست و پا گیر است.
- پس بنابراین شما با چیزی مثل دادگاه مطبوعات و... در این حوزه مخالفید؟
بله، این کاملا بدیهی است. در خود اینترنت کسی با کسی مشکلی ندارد و اگر هم مشکلی است، همان جا حل می شود. وقتی این مشکلات از این جامعه مجازی بیرون می آید، سرنوشت دیگر مشکلات را پیدا می کند. جامعه مجازی مشکلات خود را خود حل می کند و همین طور به پیش می رود.
- یعنی به نظر شما هیچ مشکل امنیتی، اخلاقی... در این حوزه وجود ندارد؟
نه این مشکلات در هیچ خبری وجود ندارد. به هرحال حکومت بحث امنیت ملی، اخلاق و خط قرمزها را مطرح می کند و این مشکلات به هرحال وجود دارد. دست کم برای حاکمان این دغدغه ها وجود دارد. سؤال شما درباره دغدغه های جامعه است یا دغدغه های حاکمان؟ حالا از اینکه بگذریم مسأله من این است که اگر آقای معین رئیس جمهور بشوند، به وبلاگ نویسی ادامه می دهند یا نه؟ اگر رئیس جمهور نشوند وبلاگ می نویسند یا نه؟ آقای ابطحی از معین خواسته که قول بدهند که در صورت رئیس جمهور شدن به وبلاگ نویسی ادامه دهند. اما من می خواهم بدانم که اگر رئیس جمهور نشوند چه می کنند؟ آیا بازمی نویسند.
ـ به نظر شما وبلاگ معین، وبلاگ موفقی است؟
اصلا وبلاگ نیست.
ـ اگر وبلاگ نیست؟ پس چی هست؟
بخش نظرخواهی وبلاگ را باز بکند شاید بیشتر شبیه وبلاگ بشود.
«حرف غریب» را دیدم. «حرف غریب» با نشاط و پر مغز است و این روزها تلاش می کنند که با مخاطبان خود درباره دخالت خارجی و عواقب آن و ضرورت دموکراسی حرف هایی بزند که امیدوارم زیاد غریب نماند.
-در وبلاگت درباره چه موضوعاتی می نویسی؟
[با خنده] حجم عمده آن اراجیف است، به مسائل سیاسی هم می پردازم. دغدغه های ذهنی خودم است. دوست دارم ببینم که واکنش دیگران نسبت به این دغدغه ها چیست؟
- برای شما پیش نیامده که از نوشتن مطلبی ترس و واهمه داشته باشی؟
ترس من از نظر قانونی و این حرف ها نیست. ترسم از این بوده که فلان شخصیت از مطلب وبلاگ من خوشش نیاید. در این جور مواقع گاهی با چند نفر مشورت می کنم و آنها می گویند که برای مثال اگر این مطلب را ننویسی بهتر است و من از آن صرف نظر کرده ام. وبلاگ نویسی را به خاطر این انتخاب کردم که هرچه را دوست دارم بنویسم. البته جاهای دیگر هم با محدودیت می توان نوشت که برای من زیاد جالب نیست. من وقت اضافه خود را صرف وبلاگ نویسی می کنم و دوست ندارم که خیلی قید و بند داشته باشم.
- حتی بعد از آن موقع که وبلاگ نویس ها را گرفتند، شما فتیله را کمی پایین نکشیدید؟
ببینید، دعوا سر یکسری افراد خاص است. من توی دعوای آنها نیستم. دعوا بین دو جناح خاص است. و این افرادی هم که دستگیر شدند، درواقع افرادی بودند که بیشتر در انجمن های غیردولتی فعالیت می کردند.
- اگر فرد گمنامی گرفتار بشود و به هیچ جریانی هم وابستگی نداشته باشد چه؟
یکی از مواردی که دستگیری وبلاگ نویس ها را برجسته ساخت دستگیری حنیف مزروعی بود که پدرش سیاستمدار سرشناسی است. حنیف زمانی که دستگیر شده هنوز وبلاگ نمی نوشت بلکه در یک سایت مشغول به کار بود....
این گفت وگو ناتمام ماند چون خانم بنی یعقوب به ما تذکر داد که صدایمان بلند است و ما به حرف های معین گوش دادیم و حالا با آرش حسن نیا از وبلاگ گروهی هنوز:
- آرش خان فکر نمی کنید دعوت از وبلاگ نویس ها یک نوع سوءاستفاده باشد؟
چرا سوءاستفاده، هرکس دعوت کند، می رویم.
- هرکس دعوت کند می روید؟
نه.
- معین در همین جلسه به وبلاگ نویس ها گفت که با گذشت چهار پنج سال از عمر وبلاگ نویسی چرا هنوز صنف و یا... تشکیل نداده اید؟
به نظر من شکل گرفتن صنف که درواقع در راستای گسترش نهادهای مدنی و Ngoهای دولتی است، چیز خوبی به حساب می آید. اما اگر به بهانه تشکیل صنف یا انجمن قید و بندهای غیرلازم بخورد، فلسفه خود وبلاگ را از بین می برد.
- من درباره شرایط ایران از شما سؤال می کنم نه نفس تشکیل صنف یا انجمن. فکر نمی کنید این کار باعث محدودیت فضا بشود؟
مشکل این است که شکل گیری قانون در کشور ما بر محدودیت ها متمرکز می شود. بدین ترتیب نفس تشکیل صنف یا انجمن زیر سؤال می رود انجمن یا صنف برای این تشکیل می شود که افراد راحت تر به فعالیت ادامه بدهند، اما در ایران تا چنین چیزی ایجاد می شود، روی آن تمرکز می کنندتا آن را محدود نمایند. با این کار وبلاگ که خود به خاطر محدودیت های مطبوعات چنین کارکردی پیدا کرده، خود با مشکل مواجه می شود.
- در این مدت بسیاری از روزنامه نگاران وبلاگ نویس شدند و حرف های خود را در وبلاگ خود فرافکنی می کنند...
به خاطر اینکه برای بچه ها در این سال ها قید و بندهایی در روزنامه ایجاد کرده اند، وبلاگ نویسی رونق پیدا کرد. فکر می کنم کارکردی که وبلاگ در ایران پیدا کرده در کمتر جایی از دنیا سراغ داشته باشیم. وبلاگ در ایران کارکرد رسانه ای پیدا کرده.
- درباره دفتر اینترنت...
در ایران به جای اینکه همه از قانونمند شدن استقبال کنند، چون قانون طوری تنظیم می شود که کمتر با حوزه مورد نظر ارتباط دارد، بیشتر افراد از قانونمند شدن می ترسند. چون به احتمال زیاد قانون را کسی می نویسد که در مورد وبلاگ اطلاعی ندارد.
- به این سؤال جواب بدهید: آره یا نه، درحال حاضر با دادگاهی مثل دادگاه مطبوعات در حوزه وبلاگ نویسان موافقید یا نه؟
نه. در شرایط فعلی به هیچوجه موافق نیستم. قانونمند شدن الزاماتی دارد و ما چون فاقد این الزامات هستیم به نظر می آید این گونه قانونمند شدن، فقط به محدودیت، سانسور و نفی آزادی بیان بینجامد. آزادی بیان به این نوع قانونمندی ارجحیت دارد.
- از وبلاگ گروهی شما روزانه چند نفر بازدید می کنند؟
حدود 500 نفر.
-آیا در حوزه وبلاگ نویسی ترس هم به سراغ شما آمد؟
وبلاگ هنوز زمانی تاسیس شد که روزنامه وقایع اتفاقیه توقیف شد، رسانه نداشتیم و احساس می کردیم که در رسانه های موجود هم نمی توانیم کار کنیم و تصمیم گرفتیم که «هنوز» را تأسیس نماییم.
- به نظر شما آیا همان کسانی که مطبوعات را محدود کردند، نمی توانند حوزه وبلاگ نویسی را هم محدود کنند؟ آیا به خاطر مخاطبان محدود این حوزه که اقدامی جدی انجام نداده اند؟
بله، یک دلیل به مخاطب کمتر این حوزه برمی گردد. یک دلیل دیگر این است که هنوز ]نه آن «هنوز»[ به این باور نرسیده اند که وبلاگ چه قدرتی می تواند داشته باشد.
شاید البته کم کم به این باور رسیده باشند که این حوزه تأثیرگذار است و تأسیس این دفتر را باید در همین راستا بررسی کرد. وقتی به این باور رسیدند همه جور محدودیتی قانونی، فراقانونی... به وجود خواهند آورد.
- وبلاگ معین چطور است؟
وبلاگ زیادهم خوبی هم نیست. اما فکر می کنم اولین وبلاگ در میان نامزدها بود. بحث داشتن وبلاگ مطرح نیست. بحث باورها است. باور داشتن به اصل اینترنت، فضای مجازی و آزادی بیان اهمیت دارد.
- وبلاگ نویسی چه تأثیری در حرفه روزنامه نگاری شما داشته؟
من در وبلاگ عقده گشایی می کنم. اما در روزنامه چون فضا محدودتر است. آرام تر می نویسم.
- پس در وبلاگ داد می زنید؟
بله دروبلاگ می شود فریاد کشید.
- فکر می کنید بهتر است در دنیای مجازی فریاد زد یا دنیای واقعی. بدین ترتیب وبلاگ برای شما حکم دوش آب سرد را دارد.
به نظر می رسد این فریادها کم کم به چشم می آیند و بازخورد دارد.
معین با الپر و حنیف گپ می زد. حنیف را از سر میز معین صدا کردم. از او خواستم که با من گفت وگویی داشته باشد.
- حنیف، این روزها در صدر اخبار و تیترهای روزنامه ها قرار گرفتی، آیا باز هم می خواهی فعالیت خود را در زمینه وبلاگ نویسی ادامه بدی؟ واهمه ای نداری؟
قطعا ادامه خواهم داد. هم در نوشتن و اینکه در گفتن حقیقت ترسی به خود راه نخواهم داد.
-چه حقیقتی؟
حقیقتی که در دوره ای برای من اتفاق افتاده و نمی خواهم آن حقیقت را کتمان کنم و تا آخر می ایستم تا این حقیقت روشن تر بشود و مطمئنا جلوی کسانی که می خواهند این حقیقت را کتمان کنند و آن را بپوشانند می ایستم. ترسی هم ندارم که من را به همان دوران و همان مخوف گاه برگردانند. می ایستم و حقیقت را می گویم و عافیت طلبی هم نمی کنم.
- در این جمع وبلاگ نویس ها از رئیس جمهور آینده در فضای سایبر و مجازی چه می خواهید؟
فضای آزاد در دنیای مجازی را انتظار دارم و قوانین فضای آزاد در فضای سایبر رعایت شود. و انسان ها را با فیلترینگ ناقص ندانند و برای بقیه تصمیم نگیرند. من انسانم، می توانم تصمیم بگیرم که جایی بروم یا نروم.
-به تازگی در دادستانی دفتر اینترنت تشکیل شده، در این باره چه می گویید؟
نظری ندارم.
با خانم ناصری گفتگو میکنم، ناصری در نشست گذشته وبلاگنویسان از اینکه مردم گروگان فلان حزب شدهاند گله داشت...
- خانم ناصری فکر می کنید چقدر این حرف ها عملی می شود؟ چقدر تخیلی است؟
انتخابات فرصتی خوبی است برای عقده گشایی. حرف هایی زیاد و سنگینی که روی دل جوان ها انباشته شده، گفته می شود. من هم می دانم که خیلی از این حرف ها عملی نمی شود... خیلی از این جوان ها هم به این مسأله آگاهی دارند... اما فرصتی است که حداقل این مشکلات طرح بشود. اینکه کاندیدایی که می خواهد احتمالا رئیس جمهور بشود دست کم به بخشی از مسائل جامعه آگاهی پیدا کنند امر میمون و مبارکی است. ما به عنوان کسانی که دغدغه اجتماعی سیاسی داریم باید دست کم به آن نامزد کمک کنیم که در جریان مسائل جامعه قرار بگیرد.
- یک سؤال؟ رأی می دهید؟
قطعا، قطعا، قطعا.
- کی به این نتیجه رسیدید؟
بعد از انتخابات مجلس هفتم مصمم شدم.
-اسم وبلاگتون؟
«آزادی شما شبحی بیش نیست».
-چند نفر بازدیدکننده دارید؟
گاهی که حرف های سیاسی می زنم بازدیدکننده زیاد می شود.
-نظرتان درباره دفتر اینترنت...؟
اول آقای دادستان باید اطلاعات جامع و کاملی از اینترنت پیدا کنند بعد دنبال اقدام بعدی باشند... اگر می دانستند که وبلاگ چیست که مانند کره شمالی می شدیم.
- فکر می کنید نظام واقعا می خواهد همه منافذ را ببندد؟
نه این طور نیست.
- به نظر شما این نشان ازنوعی عقلانیت است؟
بله فکر می کنم بین عده معدودی این عقلانیت وجود دارد.
- وبلاگ در حرفه روزنامه نگاری شما چه تأثیری داشته؟
من حرف هایی را که تند باشد در وبلاگم می نویسم.
- قلم شما در روزنامه بعد از وبلاگ نویسی کندتر شده؟
در وبلاگ جیغ می زنم اما در نشریه حرفم را، با این توضیح که زیاد به کسی برنخورد.
- ترس هم داشتید؟
نه از وبلاگ نویسی نترسیدم. اما وقتی امید معماریان را گرفتند. خیلی ناراحت شدم. چون می دانستم که جوانی است مثل خود ما و فکر کردم این اتفاق ممکن است برای همه ما بیفتد. اما فکر نمیکنم هیچ موقع فتیله را پایین کشیده باشم.
- نمره وبلاگ معین چند است؟
یازده. معین وبلاگ نویس نیست، که البته طبیعی است...
-اگر کلاس تقویتی برود چطور؟
البته اگر کلاس تقویتی خود را پیش «الپر» نرود.
- به ابطحی چند می دهید؟
وبلاگ ابطحی خیلی خوب است. اول اینکه خیلی وقت پیش وبلاگ نویسی را شروع کرد و معلوم بود که مسأله وی انتخابات نیست.
ـ وحرف آخر؟
همان طور که به معین هم گفتم نکند از ترس کسی دیگه در دام آدمی بیفتیم که زیاد هم فرقی با دیگران ندارد. این را من مجبورم در جلسات متفاوت تذکر بدهم. اگر معین عقاید خوبی دارد، طوری بگوید که مردم هم بفهمند.
***
در پایان نشست از معین سؤال کردم که فکر نمی کنید که مانند اقتصاد و یا هر حوزه دیگر اگر دست دولت کوتاه باشد، به نفع خلق خدا نخواهد بود؟ آیا می خواهید با سیاسی کردن این مساله، هویت این حوزه را هم قلب کنید؟
معین: ما وقتی که حقوق شهروندی را مطرح می کنیم تنها در بعد سیاسی نیست.
- آقای معین اگر آرمانگرایانه نگاه کنیم حرف شما درست است.
معین: شعار استراتژیک ما شهروند توانمند است.
-آیا این شعار عملی می شود؟ با 22 میلیون رای تحقق نیافت.
معین: حتما تحقق می یابد. گذشت زمان به نفع دیدگاه اصلاح طلبان و نواندیشی است. مساله حقوق بشر، دموکراسی خواهی، عدالت خواهی، حقوق شهروندی و حقوق بشر به طورکلی، یک پدیده جهانی است. هیچ کشوری نمی تواند خود را بیرون از این جریان نگه دارد. بنابر این وقتی ما سخن از حقوق شهروندی می گوئیم، یکی از الزامات دسترسی به منابع اطلاع رسانی، ازجمله اینترنت و ماهواره است.
- آقای معین نوشتن قانون کار مشکلی نیست، چه کسی آن را تفسیر می کند؟
معين: دولت باید تلاش کند که قانون وضوابطی تصویب شود که هم واقعبینانه و هم در عین حال از لحاظ حقوقی هم قابل دفاع باشد. نگاه ما جهانی و عمل ما بومی و متناسب با کشورمان است.