تهران- خبرگزاري كار ايران
ميثاق نامه مشترك جوانان نسل سومي با مصطفي معين، كانديداي نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري منتشر شد.
به گزارش ايلنا، متن كامل اين ميثاق نامه به شرح زير است:
مقدمه
نسل سوميهاي ياريگر معين (نسيم) جمعي از جوانان فعال سياسي و اجتماعي هستند كه به حضور موثر و تاثيرگذاري مثبت بر سرنوشت سياسي كشور ميانديشند. اين گروه، مدتي پيش با هدف حضور و فعاليت در عرصههاي اجتماعي - سياسي در جامعه شكل گرفت. جوانان نسيم بر آنند كه آغاز حضور اجتماعي خود را با انتخابات رياست جمهوري همراه كنند، كه از 8 سال پيش به عنوان يكي از نقاط عطف جدي در جامعه ما شناخته شده است. انتخابات فرصتي براي همه قشرهاي اجتماعي فراهم ميكند كه ايدههاي نو و حرفهاي جديد را بگويند و بشنوند و دست آخر جهت حركت چهار سال آينده جامعه را تعيين كنند.
همه ما ميدانيم كه 8 سال پيش فردي با تمام اميدهاي يك ملت آغاز به كار نمود. فردي كه پرچمدار اصلاحات نام گرفت و حركتي را آغاز كرد كه با همه كاميابيها و ناكاميها، امروز 8 ساله شده است. حركتي كه هرچند كند پيش رفت و با هزاران مانع روبرو بود، تنها راه حركت به جلوي ايران ما بود. اصلاحات با تمام فراز و فرودهايش و تمام اميدها و ياسهايي كه به همراه داشت، تنها راهي بود كه ميتوانست به دموكراسي و توسعه كشور بيانجامد. خاتمي در آغاز حركتش ميثاقي نانوشته با ملت ايران و ميثاقي مكتوب نيز با كابينه و همراهانش بست. ميثاق اول به دليل سست شدن حلقههاي ارتباطي خاتمي با مردم ناكام ماند و به رغم صداقت خاتمي، باعث شد جمع زيادي از مردم نه از شخص خاتمي كه از دولتش جدا شوند.
ميثاق دوم هم ميثاقي بود كه خاتمي براي پيشبرد اصلاحات با وزراي دولتش بست. شايد اگر كابينه خاتمي به طور كامل به آن ميثاق پايبند ميماندند. بخشي از بياعتماديها و نااميديهاي قبلي و شكسته شدن عهد اول خاتمي با مردم را شاهد نميبوديم.
اما در بين وزراي دولت خاتمي، تنها وزارتخانهاي كه به طور كامل به مفاد آن ميثاق نامه پايبند ماند و برطبق آن عمل كرد، مجموعه وزارت علوم و شخص دكتر معين بود. وي در پايبندي به اين ميثاق تا جايي پيش رفت كه حاضر شد درست در مقطعي كه تلاشهاي چند ساله او و مجموعه همفكرش در وزارت علوم در آستانه نتيجه دادن بود، مجبور شد از سمت خود استعفا دهد. استعفايي كه از سويي اعتراض به رفتارهاي غيرعلمي و غيرمنطقي با دانشگاه و دانشگاهيان بود و از سوي ديگر فرصتهاي جديدي را پيش پاي روند تحول و نوسازي ساختار دانشگاهها قرار داد. وي با اين استعفا حاضر شد حذف خود را نيز به بهاي تغيير ساختار و تضمين استقلال دانشگاهها بپذيرد.
دكتر معين يك بار نشان داد كه ميتوان به پيمان بسته شده وفادار ماند. همين ما را بر آن داشت كه حرفهاي خود را در قالب ميثاقي با معين طرح نماييم. در اين راه از نظرات و همكاري جمعي از جوانان فعال در عرصههاي اجتماعي و سياسي نيز بهره گرفتيم. جواناني كه همراه ما شدند تا خواستههاي يك نسل را به گوش كسي برساند كه ميخواهد رييس جمهور ملت ايران باشد.
در ايران همواره رييس جمهور را به عنوان فردي بالاتر از مردم و مسلط به آنان شناختهايم و به ما شناساندهاند. اما نسل جديد در شرايط فكري جديد و شرايط جهاني نوظهور، چنين نظام سلسله مراتبي از بالا به پايين را نميتواند بپذيرد و فرد برگزيده خود را موجودي ماورايي نميداند و او را قهرماني كه از وراي ابرها آمده و ميخواهد ايران و ايراني را يك شبه به سعادت برساند، نميشناسد.
رييس جمهور آينده ايران نبايد خود را از بدنه ملت جدا بداند و شعارهاي خود را آن قدر بلند و كلي و دست نيافتني برگزيند كه همه فكر كنند حرفهاي خوبي زده، اما آخر سر هيچ كس نفهمد كه آيا به آن شعارها عمل شد يا خير.
رييس جمهور، نماينده جمهور مردم در بدنه دولت است و بايد وكالت مردم را در حاكميت عهدهدار باشد. مواضع رييس جمهور بايد برآمده از انتظارات جامعه و همراستا و همگرا با انديشه مردم باشد. در اين ميان نبايد از نظر دور داشت كه نسل كنوني تبلور تفكرات و ايدههاي خود را در فردي جستجو ميكند كه تفاوتهاي اين نسل با نسلهاي پيشين را به رسميت بشناسد، به ايدهها و ارزشهاي اين نسل احترام بگذارد و سعي كند تا حد ممكن خود را به افق ذهني اين نسل نزديك سازد. مسلما همراهي و همفكري فردي از نسل گذشته با نسل جديد ميتواند باب مفاهمهاي جديد و صميمانه و اثرگذار را در آينده تعاملات بين نسلي در جامعه ايران بازنمايد.
اين ميثاق نامه در يك مقدمه و 30 بند تنظيم شده و در روز جهاني جوان ( 8 ارديبهشت) به امضاي دكتر معين و 30 جوان فعال در حوزههاي مختلف سياسي، اجتماعي، مطبوعاتي و اينترنتي رسيده است. آقاي معين متعهد شده است كه چه در كسوت رياست جمهوري و چه غير آن در راستاي تحقق اين 30 بند تلاش نمايد. جوانان امضا كننده اين ميثاق نامه نيز متعهد شدهاند از هر تلاشي در جهت ياري رساندن به دكتر معين براي اجراي اين بندها دريغ نكرده و او را در مسئوليت سنگيني كه در پيش روي خواهد داشت، تنها نگذارند. از سوي ديگر به پيشنهاد دكتر معين، جوانان نسيم با همت ديگر جوانان علاقهمند تلاش خواهند نمود در قالب يك تشكل غير دولتي، نظارت بر حسن اجراي اين ميثاق را بر عهده گيرند.
دكتر معين با به ميان گذاردن 5 الگوي رفتار مديريتي خود (صميميت، صداقت، صراحت، صبوري و صلابت) و جوانان با در ميان گذاشتن 5 ارزش انساني و آرماني (معنويت، آزادي، صلح، دموكراسي و توسعه) اين ميثاقنامه را امضا كردند و هم سوگند شدند كه تمام همت خود را براي اعتلاي نام پرافتخار ايران در جهان به كار گيرند و تا رسيدن ميهن عزيزمان به سهم شايسته خود از فرهنگ، اقتصاد، سياست و تكنولوژي در نظام جهاني لحظهاي از تلاش باز نايستند.
*************جهان امروز
جهان امروز، با سرعتي روزافزون در حال پيشرفت و تحول و ساختن آينده خود است، آيندهاي مشترك كه بشريت را فارغ از رنگ پوست و نژاد و آيين همگرا كرده و خواه ناخواه سرنوشت ما نيز با آن پيوند خورده است. جهان امروز با شتاب به يكپارچگي ميگرايد و جامعه بشري را در مفاهيم بنيادين زندگي خويش، به سمت ارزشهاي انساني و معنوي مشترك رهنمون ميسازد.
در دنياي به هم تنيده كنوني، توسعه و پيشرفت بدون تفاهم و تعامل با ديگر كشورها و ملتها و حضور موثر و فعال در عرصه فرهنگ، سياست و تكنولوژي جهاني و همپيوندي با نظام اقتصادي جهاني، ميسر نيست. انزوا جستن از جهان، دشمنتراشيهاي بيفايده، خود را فراتر از ديگر جوامع و بينياز از ديگر فرهنگها دانستن و بيتوجهي به شرايط زيستن در جهان جديد و ارزشهاي جهاني مانند صلح ، دموكراسي و حقوق بشر، بزرگترين چالش كنوني براي پيشرفت كشور ماست.
در جهان جديد، هيچ كشوري نميتواند به افتخار ملي و اعتبار بينالمللي دست يابد، مگر آنكه ابتدا نسبت خود را با جهان پيرامون مشخص كرده باشد. در جهان جديد، هيچ فرهنگي نميتواند باقي بماند و شكوفا شود، مگر اينكه نسبت خود را با ارزشهاي انساني مشترك كه ميراث هزاران سال تجربه بشري است، مشخص كرده باشد. در جهان جديد، هيچ كشوري نميتواند در عرصههاي علمي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي حرفي براي گفتن داشته باشد، مگر در جايگاهي كه در جهان براي خود تعريف كرده و بدان دست يافته است. در جهان امروز، براي پيشرفت و همزيستن در جهان، راهي جز زيستن با جهان وجود ندارد.
**********انسان امروز
انسان امروز، ميراثدار ثمرات قرن ها تلاش فكري و علمي بشر است و تجربه تلخ و شيرين هزاران سال زندگي را پشت سر گذاشته است. شيريني پيشرفتهاي فكري و گشايشهاي علمي بارها كام او را شيرين كرده و آرامش و سهولت روزافزون زندگي را براي او به ارمغان آورده است. ناكاميها و جنگها و نابرابريها نيز هزاران بار كام او را تلخ كرده و باز از آن خلاصي نداشته است.
ميل به پيشرفت و ترقي، گرايش به آزادي، عدالت و دموكراسي و تلاش براي فردايي بهتر از امروز و جهاني انسانيتر و اخلاقيتر از اكنون، جانمايه سعادتمندي است كه انسانها براي خود پسنديدهاند و در راه رسيدن به آن در حركتاند. انسان امروز آموخته است كه هيچ جامعهاي بدون مدارا، عدالت و آزادي از قدرت و ثبات كافي برخوردار نخواهد گشت. ميداند كه همه بشريت با هم بر يك قايق سوارند و اگر سعادت و پيشرفت و وضعيت بهتري هست، سرنوشتي مشترك است كه جز با همياري و همكاري همه دولتها و ملتها، همه جوامع و فرهنگها و همه انسانها ميسر نيست.
انسان امروز بر اين باور است كه حقيقت در انحصار پيروان هيچ انديشه و آييني نيست و اديان و فرهنگهاي ملل مختلف بايد در كنار هم و در تعامل با هم، در جهاني متكثر به حيات خود ادامه دهند. در اين چشمانداز است كه انسان امروز ايراني، هم در برزخي از تقابلهاي نافرجام ميان سنت و مدرنيته، در جستجوي راهي است كه بتواند از آرامش بيشتري در درون خود و در جامعه خود، و از سهم بيشتري در جهان متنوع برخوردار باشد. انسان امروز ايراني هم تشنه اخلاق، معنويت و عدالت و نيازمند صلح، آزادي، دموكراسي و ديگر ارزش هاي مشترك بشري است.
*********ايران امروز
ايران امروز، با پيشينه تاريخي و ذخائر و ميراث غني فرهنگي خود كه مملو از ارزشهاي انساني و اسلامي است، و با اين حجم عظيم منابع طبيعي و نيروي انساني و سرمايههاي اجتماعي، و با جمعيت كثير جوانان پرانرژي و فعال كه اكثرا تحصيلكرده و بامهارت به شمار ميروند، حق دارد كه در مقايسه با ديگر كشورهاي جهان شاني درخورتر داشته باشد. ايراني كه براي همه ايرانيان، از هر ديار و شهر و مذهب و فرهنگ و قوميتي باشد. ايراني كه براي همه ايرانيان در سراسر جهان باشد و همه ايرانيان به آن افتخار كنند. اما با كمال تاسف بايد بگوييم. ايران ما جايگاه شايسته خود را در جهان و حتي در منطقه به دست نياورده است.
ملت ايران با اينهمه سابقه تمدني و تاريخي، حق دارد كه در جهان اعتبار و احترام داشته باشد، همسطح كشورهاي پيشرفته و مرفه زندگي كند و در عرصه فرهنگ و سياست جهاني، نقشي درخور شان ايران ايفا نمايد. اين حق هر ايراني است كه در جهان به دانش، ثروت و تلاش خود شناخته شود، نه به خشونت، بيتدبيري و انزوا. ايراني با منبع سرشار استعداد علمي، ميتواند به جايگاه والايي در نظام جهاني دست يابد. اما متاسفانه فاصله و شكاف عظيمي بين خواستههاي ايرانيان و دستاوردهاي ايشان ديده ميشود.
توسعه ايران و دستيابي به علم، فناوري، پيشرفت، رفاه و تعالي، بدون تعامل با ديگران و جدا از ديگران، محال است و يكي از وظايف دولت آينده، مشخص كردن فاصله خود با گفتماني است كه قائل به بستن مرزهاي فكري و فرهنگي و اقتصادي و سياسي و زيستن در انزوا است. دلخوش بودن به شاخصهاي كلي و نسبي، تاكيد بر خودكفايي به جاي استقلال، سيطره گفتارهاي عوامانه بر شعارها و برنامههاي اقتصادي و سياسي، اصرار بيهوده براي رشد كشور در متني از انزواي جهاني، سايه انداختن نگرشهاي جزمي غيرعلمي بر روابط سياسي و اقتصادي و تاكيد مفرط بر توسعه سختافزاري بدون توجه به اهميت توسعه منابع انساني ميانگين سياستهاي بيحاصلي هستد كه تاكنون بر كشور ما حاكم بوده است.
آيندهنگري، توسعهگرايي، برنامهريزي علمي و نگاه جهاني شاخصهاي حركتي هستند كه ميتوانند مسير آينده توسعه كشور را تغيير دهند و با فاصله گرفتن از تنگنگري و جزميتهاي گذشته، راه را براي توسعه همهجانبه ايران عزيز فراهم كنند و افق اميدبخشي از آينده ايران را فراروي نسل جديد بگذارند.
اما توسعه كشور بدون بسط دموكراسي، بدون توسعه منابع انساني، بدون توجه به حقوق فردي و شهروندي، بدون وجود آزاديهاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي ممكن نيست، و تجربه يك سده گذشته نيز نشان داده كه هر تلاشي براي توسعه آمرانه كشور و تحميل مدرنيزاسيون از بالا به جامعه، به تشديد تعارضها و شكافهاي اجتماعي، ايجاد بحرانهاي سياسي و در نهايت غلطيدن دوباره و چندباره به چرخه معيوب استبداد و هرج و مرج ختم ميشود.
ملت ايران ملتي با سابقه تمدني و فرهنگي درخشان است. در گذشته شكوفاي ايران، ما نه تنها ثروت مادي فراوان داشتيم، كه صاحب ذخاير معنوي فراوان هم بودهايم. اكنون هم نيازها و گرايشهاي فرهنگي و سياسي جامعه پوياي ايران كم از خواستههاي اقتصادي و رفاهي ايشان ندارد؛ بلكه اين دو سنخ از خواستهها با هم هماهنگ و همراهاند.
پس توسعه اقتصادي به عنوان يك برنامه بايد با الگوهاي دموكراتيك و همراه با توجه به آزاديها و مراعات حقوق مدني تعقيب شود. هيچ مقام و مسوولي حق ندارد به بهانه توسعه اقتصادي، مانعي در برابر توسعه عدالت، آزادي و دموكراسي ايجاد نمايد.
اين حق نسل نو است كه در كشوري مانند ديگر كشورهاي آزاد جهان زندگي كند و از حرمت و كرامت و حقوق اساسي برابر برخوردار باشد، از حداقل امكانات رفاهي لازم براي زندگي بهرهمند باشد و در توسعه دموكراتيك ايران سهم داشته باشد؛ و هيچ كس حق ندارد اين حقوق را به هيچ بهانهاي سلب كند.
*********جوان امروز ايراني
جوان امروز، با انرژي و تواني كه به خاطر جواني به وديعه گرفته است، و با سرمايه عظيمي از آگاهي كه به سبب ارتباط بيش از پيش با جهان در اختيار اوست، و با گسترده دانش و عقلانيت بشري كه دستاورد و ميراث مجاهدت نسلها، علمآموزي و تجربهاندوزي است و اكنون به او رسيده، توان اصلاح و پيشبرد برنامههاي توسعهمحور در اين كشور را دارد؛ توسعهاي همهجانبه كه ما را به مدار جهاني نزديكتر از قبل سازد.
امضاكنندگان اين سند معتقدند وقت آن رسيده است كه گفت و گو و تعامل واقعي ميان نسلي و حضور نسل جديد در قدرت و حركت به سمت ايجاد نوعي موازنه نسلي و تحول در مسووليتها و مديريتها آغاز شود تا نسل جديد رفته رفته به جايگاه شايسته خود در مديريت كشور نائل شود، و نقش موثري را در تعيين سرنوشت آينده جامعه ايران ايفا كند.
انتخابات دوم خرداد نقطه آغاز روندي بود كه در آن نسل جوانان پس از جنگ، براي اولين بار به سن راي دادن رسيدند ، توانستند هرم قدرت را در ساختار حاكم بر ايران دگرگون كنند. قدرت اين نسل پرجمعيت بود كه دوم خرداد و تمام تحولات حاصل از آن را رقم زد، اما به دليل فقدان تشخص و سازماندهي مستقل اين نيروي جوان، سيطره اقتصادي و اجتماعي سنتي نسلهاي پيشين، پدرسالاري ريشهدار نهفته در فرهنگ ايران، نبود امكان تجربه، تهديد و محدوديت مداوم و مستمر جوانان و دلايل متعدد ديگر، نسل جوان پس از خرداد 76 توانست تاثيرگذاري اجتماعي و سياسي خود را مستقل از نسل قبل به نتيجه برساند.
اين انتخابات نقطه عطفي است كه در آن "نسل انقلاب" و "نسل جنگ" ، يعني مجموعه رهبران و تصميمگيران پيشين كشور، براي اولين بار با نسل جواني مواجه ميشوند كه ديگر نسلهاي قبل نميتوانند همه خواستهها و ارزشهاي آنها را نمايندگي كنند. جوانان اين نسل ديگر نميپذيرند كه با آنها مانند يك موجود منفعل و صامت برخورد شود، به نام آنها سخن گفته شود، به نفع آنها شعار داده شده و جلب راي شود، با آنها مانند يك مجموعه دلخوش به شعار دستيابي به چند درصد كابينه رفتار شود، هويت آنها بازيچه تلقي شود و آينده و سرنوشت ايشان به بازي گرفته شود.
نسبت ارزشها، گرايشها، آرمانها و خواستههاي اين نسل با گذشته و فضاي ذهني نخبگان نسل گذشته به نحوي است كه به ندرت كسي از نسل قبل را ميتوان يافت كه براي بيان و عرضه خواستههاي نسل جوان در جامعه و نمايندگي آنها در سطح قدرت شايسته باشد. در عين حال نخبگان فكري و اجتماعي اين نسل نيز هنوز به سطحي از نفوذ اجتماعي و قدرت سياسي نرسيدهاند كه بتوانند به طور كاملا مستقل در عرصه سياسي حضور يابند و نمايندگان خود را داشته باشند.
گروهي از جوانان برآن شدند كه پس از بررسي جوانب اشاره شده ميثاقي را براي كار تدوين كنند. امضا كنندگان اين ميثاق نامه، فرصت به دست آمده در دوره جديد را براي رشد و حضور مستقل جوانان در عرصههاي مديريتي، اجتماعي و سياسي كشور مغتنم دانسته و بر اين باورند اين دوره زمان طلايي تمرين جوانان براي پذيرش تدريجي مديريتها، كسب قدرت و انتقال آن از نسل پيشين به نسل حاضر است. دورهاي كه پايان آن با حضور بسياري از جوانان در عرصههاي جدي تر جامعه همراه خواهد بود. چهار سال آينده زماني است كه جوان ايراني بايد بتواند و تجربه آن را به دست آورد كه عهدهدار مسووليتهاي مهم در اين كشور گردد.
اين ميثاق نامه، حاوي ارزشهاي مشترك و تعهدات متقابلي است كه دكتر معين و جوانان امضاكننده پذيرفتهاند و همگي به آن پايبند خواهند ماند.
جوانان امضا كننده اين سند انتظار دارند دكتر معين پس از انتخاب شدن به عنوان رييس جمهور ايران همواره خود را نماينده و مدافع حقوق ملت در حاكميت بداند. اسير محافظهكاري كه ميراث هميشگي قدرت است، نشود در شكاف ايجاد شده بين ملت و حكومت خود را در سمت ملت قرار دهد و تمام تلاش خود را براي پر كردن اين شكاف و گردن نهادن حكومت به خواست ملت انجام دهد. پافشاري رييس جمهور بر حقوق يكايك شهروندان حفظ آزاديهاي ملت و تضمين حقوقي كه قانون اساسي برشمرده ضروري است و جوانان انتظار دارند دكتر معين در اين راه هيچ گاه صلابت خود را به عنوان نماينده ملت از دست ندهد، تعامل و رابطه هميشگي رييس جمهور با ملت و نخبگان جامعه ضروري است و در اين راه صداقت و صراحت رييس جمهور از مهمترين وظايف اوست.
هيچ راز پوشيدهاي بر ملت وجود ندارد و شايسته است رييس جمهور و كابينه وي به طور مستمر به افكار عمومي گزارش دهند. حضور دورهاي رييس جمهور در تلويزيون (حداقل هرماه يكبار) حضور مستمر در دانشگاهها (حداقل هر 6 ماه يكبار) مصاحبه با مطبوعات و روزنامهها و برگزاري مستمر جلسات نقد و پرسش و پاسخ با عموم شهروندان پرسشگر گزينش نشده حداقل خواستههاي جوانان در اين زمينه ميباشد.
تجربه دولت اصلاحات نشان داد دولتي كه ارتباط هميشگي و مستمري با افكار عمومي برقرار نكند. حتي اگر در ابتدا با راي اكثريت مطلق آراي عمومي نيز انتخاب شده باشد از تحقق همه برنامهها و نيل به خواستههاي فزاينده جامعه باز ميماند. دولت و حكومتي كه تنها ارتباط نهادينه آن با افكار عمومي هر چهارسال يكبار باشد بيشك هم از فضاي عمومي جامعه دور ميافتد و هم پشتوانه لازم براي اقتدار رييسجمهور و اجراي برنامههاي دولت را از دست ميدهد. ارتباط دولت با افكار عمومي ارتباطي دوسويه است و علاوه بر اطلاعرساني شفاف و پاسخگويي بايد نظر افكار عمومي درباره سياستهاي كلي كشور همواره استخراج و بر اساس آن عمل شود. دولت آينده خود را ملزم به هماهنگي دائمي با افكار عمومي ميداند و تشكيل يك نهاد ملي نظرسنجي زير نظر رييس جمهور با تطبيق هميشگي عملكرد حكومت با نظرات مردم و بهرهگيري از قدرت افكار عمومي به عنوان پشتوانه تصميمات دولت ميتواند بسترهاي تحقق اين امر را فراهم سازد. به علاوه دكتر معين تلاش ميكند كه در دولت آينده هيچ تصميم مهم مملكتي اتخاذ نشود مگر آنكه حداقل از حمايت بيش از نيمي از افكار عمومي برخوردار باشد.
نظارت نخبگان بر دولت و فعاليتهاي آن از ضروريات دموكراسي است. فعاليت دولت بايد شفاف باشد و در معرض نقد جامعه و به ويژه نخبگان دانشگاهي و اهل انديشه و قلم قرار گيرد. رييسجمهور و اعضاي دولت بايد انتقادپذير باشند و بمانند فضاي لازم را در اين زمينه فراهم كنند و در جهت سوق دادن بقيه بخشهاي حكومت به اين سمت تلاش نمايند.
دكتر معين تعهد ميكند كه در دولت آينده فضا را براي تولد دوباره نشريات منتقد فراهم كند تلاش براي آزادي منتقدان دربند را از اولويتهاي خود پس از پيروزي در انتخابات بداند و مانع تكرار فجايعي از اين دست باشد. جوانان و دكتر معين اعتقاد دارند كه دولت آينده بايد به طور جدي پاسدار حقوق و آزاديهاي جامعه باشد و به طور ويژه زمينه را براي اظهار نظر نخبگان جامعه مطبوعات دانشگاهيان پژوهشگران درباره مسائل راهبردي كشور مانند رابطه با آمريكا، بحران هستهاي، تهديدات خارجي، رانتهاي اقتصادي، آزاديهاي اساسي، آسيبهاي اجتماعي، نوانديشي مذهبي، طرح نظريههاي متفاوت با ايدئولوژي محافظهكاران، نقد وضعيت فرهنگي سياسي و اخلاقي كشور و قانون اساسي فراهم كند.
تعيين سرنوشت حق هر جوان ايراني است. تحميل شاخصهاي هويتي دو نسلي كه يكي با انقلاب و بعدي با جنگ زيستهاند و هويت يافتهاند به نسلي كه ميخواهد يك زندگي انساني مطابق با معيارهاي نو و جهاني داشته باشد و ميخواهد از ظرفيتهاي جديد جهاني براي پيشرفت ايران و دستيابي به جايگاه شايسته در جهان استفاده كند نه شايسته است و نه شدني.
اين حق نسل سوم است كه در فضايي آزاد به بازسازي هويت نسلي خود مبتني بر شرايط روز جامعه و جهان دست بزند و نسبت خود را با دين، مليتف فرهنگ و جايگاه خود در جهان پيرامون مشخص سازد. حق متفاوت بودن و در فضايي متفاوت از نسلهاي گذشته، زيستن حق مخالف بودن از جمله حقوق فراموش شده نسل جوان است. اين در حالي است كه شرط لازم براي توسعه و پيشرفت كشور تفاهم بين نسلها و تلاش براي كم كردن فاصله و شكاف نسلي است اما اين تنها در صورتي محقق ميشود كه هويت مستقل نسل جديد به رسميت شناخته شود. پس حكومت بايد به جاي تلاش براي تحميل قالب هويتي مورد پسند خود و تعيين تكليف براي نسل جديد شرايط و بسترهاي لازم را براي رشد اين نسل و احراز هويت آن فراهم سازد و دولت آينده در اين زمينه مسووليتهاي سنگيني برعهده دارد.
نگاه مبتني بر سرپرستي و هدايت جوانان در اين سالها باعث شد كه انرژي عظيم نسل جديد كه علي الاصول بايد در خدمت توسعه ملي قرار ميگرفت در مواجهه با ساختارهاي بوروكراتيك و مقاومتهاي سنتي به هدر برود. تا جايي كه امروزه از مساله جوانان بيشتر يك تصوير ويتريني و تزييني براي نمايش دادن و راي گرفتن باقي مانده است.
اين وضعيت بايد تغيير كند و دولت آينده بايد در تمام حوزههاي نفوذ خود زمينهساز تحول جدي در نگاه به جوانان و جدي شدن نقش آنان در تصميمگيريها و مديريتها باشد.
در اين جهت بازانديشي انتقادي در نهادهاي متولي امر جوانان نظيرسازمان ملي جوانان، ضروري به نظر ميرسد. از پيشنهادهاي مطرح در اين باره تحول سازمان ملي جوانان به سوي "سازمان مشاركت ملي جوانان" و تغيير وظيفه اين سازمان از تصديگري و هدايت فعاليتهاي حوزه جوانان و نظارت و مديريت NGO ها به بسترسازي و تمهيد مقدمات براي فعال شدن مستقل تشكلهاي غيردولتي جوانان و مشاركت خودمحور آنان در حوزههاي مختلف اجتماعي و فرهنگي است. به علاوه ايجاد بسترهاي لازم براي فعالتر شدن سازمانهاي غيردولتي جوانان و زمينهسازي و رفع موانع ايجاد يك نهاد صنفي براي تشكلهاي غيردولتي در اين جهت لازم است.
دكتر معين و جواناني كه اين ميثاقنامه را پذيرفتهاند بر اين باورند كه نسل سوم با نگاه جهاني و توسعهگراي خود ميتواند و بايد نقش جدي در تعيين مسير آينده كشور و ساختن ايران فردا، بازي نمايد.
دكتر معين انتظار دارد جوانان ايراني با كاستن از فاصله ذهني كه ميان آنان و دولت ايجاد شده مشاركت جديتري در مناسبات سياسي فرهنگي اقتصادي داشته باشند. در مقابل وي تعهد ميكند كه زمينهساز ورود جوانان نخبه و توانمند به عرصههاي جدي تصميمسازي و اداره كشور باشد و تمام امكانات دولت آينده را براي رفع موانع تحقق اين امر به كار گيرد.
در اين مسير اجراي برنامهاي زير نظر مستقيم رييس جمهور با هدف شناسايي جذب و به كارگيري نخبگان جوان در بدنه اجرايي كشور و فراهم كردن امكان تجربه اندوزي براي ايشان ضروري به نظر ميرسد. با اين چشمانداز كه بعد از چهار سال نسبت مشخص و قابل سنجشي از مديران و متخصصان جوان در لايههاي جدي تصميمساز و مجري دولت حضور داشته باشند؛ تا بتوانند حاملان انتقال تدريجي قدرت به نسل جديد باشند.
دكتر معين نيز بر تدريجي بودن اين روند و لزوم ترميم شكافهاي تاريخي سياسي اجتماعي جنسيتي و نسلي در همه ابعاد جامعه تاكيد دارد و مصمم است كه در چهار سال آينده آرايش مديريتي دولت را به سمت ايجاد موازنه قدرت و عدالت نسلي (به معناي تلفيق فكر و خلاقيت جواني با تجارب هزينه نسلهاي پيشين) هدايت كند.
ساختارهاي اداري و مديريتي دولت ايران بسيار كهنه شده است و بسياري از كارشناسان نياز به يك تحول جدي در اين ساختارها و تطبيق آنها با شرايط جديد اجتماعي و اقتصادي كشور و شرايط جهاني را دريافتهاند. اما تحقق اين امر نياز به مديريت شجاع و نوگرايي دارد كه بتواند اين تغيير و تحول را رهبري و مديريت كند.
دكتر معين در دوران اخير مديريت خود در وزارت علوم نشان داده است كه از جرات و جسارت لازم براي ايجاد تحولات ساختاري به رغم دشواريها و روبرو شدن با مقاومتها برخوردار است. وي مصمم است كه در دولت آينده همان تحولات ساختاري را كه براي دانشگاهها و وزارت علوم در نظر گرفته بود و به صورت قانون درآمد و اجراي آن آغاز شد به تمام اجزاي ساختار پوسيده بوروكراسي موجود تعميم دهد و برنامه مشخصي را براي نوسازي ساختارهاي اداري دولت به اجرا بگذارد.
دوران هشت ساله اصلاحات با شعار جامعه مدني و توسعه همهجانبه خصوصاً توسعه سياسي آغاز شد و به بخشي از اهداف خود نيز دست يافت. از آنجا كه تنها راه جلوگيري از فساد حكومت، توسعه تعميق و نهادينهسازي دموكراسي در ساختار حكومت است اكنون در ادامه راه اصلاحات بايد به حركت به سمت "جامعه مدرن ايراني" در سطح اجتماعي و "توسعه و تعميق دموكراسي" در سطح سياسي توجه داشت. دكتر معين مصمم است بسط گسترش و نهادمندسازي دموكراسي را يكي از اصول راهبردي دوران تصدي رياست جمهوري بداند و التزام به اين امر را از دولت تحت نظر خود آغاز كند. تقويت نهادها ترويج آموزش و بسط آگاهيهاي دموكراتيك و تضمين آزاديها مبناي تمام برنامههاي سياسي اجتماعي و فرهنگي دولت در اين زمينه خواهد بود.
اين حق همه ماست كه از جايگاه و حرمت شهروندي برخوردار شويم. شرط وجود عدالت در جامعه اين است كه يكايك شهروندان همانگونه كه در جامعه داراي تكاليفي هستند بتوانند از حقوق اساسي خود نيز بهرهمند شوند. شهروندان ميتوانند و بايد تمامي مسووليتهاي اداره شهر را به مفهوم عام آن برعهده بگيرند و به عنوان نقاداني فعال نظارهگر عملكرد منتخبان خود باشند. شهروند توانمند كسي است كه بتواند از حقوق خود از نظر اقتصادي اجتماعي، فرهنگي و سياسي برخوردار شود. شهروندان در مقابل دولت داراي حقوقي متقابل هستند و حرمت نهادن به شهروندان از جمله وظايف اصلي دولت است.
احترام به هويت فردي شهروندان مساواتگرايي احترام به عقايد و ديدگاههاي مختلف و تلاش در جهت بالا بردن سطح رفاه در جامعه از جمله حقوقي است كه شهروند توانمند ايراني بر گردن دولت دارد. براي اين منظور دكتر معين تاكيد ميكند كه دولت آينده بايد برنامه دقيقي براي پرورش شهروندان آگاه و توانمند كه بتوانند بدون نياز به نظارت و سرپرستي دولت سرنوشت اجتماعي خود را تعيين كنند به اجرا بگذارد و تمام تلاش دولت را در راه رشد و توانمند سازي كليه شهروندان و حركت در مسير عدالت سياسي مدني اجتماعي اقتصادي نسلي جنسيتي و رسانهاي مصروف نمايد.
دموكراسي يكي از روشهاي پذيرفته شده جهاني است كه كمتر انسان معقولي با آن به مخالفت ميپردازد. اما متاسفانه گاهي برخي صاحبان قدرت دموكراسي را به حضور تزييني مردم تقليل داده و به نام مردم سالاري عليه آن عمل كردهاند؛ كه نتيجه آن عدم اقبال عمومي به شركت در چند انتخابات اخير بوده است. اين بر عهده رييس جمهور است كه از تحريف و استحاله دموكراسي به نفع صاحبان قدرت جلوگيري كرده و تلاش خود را در جهت اجراي كامل و بدون قيد دموكراسي در كشور به عمل آورد.
رييس جمهور به عنوان بالاترين ركن اجرايي كشور بايد متعهد به برگزاري آزاد انتخابات باشد و در برابر برگزاري انتخابات غير آزاد و غيردموكراتيك و هرگونه تحريف و استحاله مفهومي و مصداقي در دموكراسي از سوي نهادهاي غيرمنتخب مقاومت كند. از اصول مغفول مانده دموكراسي چرخش نخبگان در حكومت است لذا هيچ منصبي در حكومت دموكراتيك مادامالعمر نيست. دكتر معين متعهد ميشود كه تلاش خود را براي ايجاد فضايي كه تمامي نخبگان و شايستگان كشور توانايي حضور در عرصههاي اجرايي را داشته باشند مصروف بدارد.
جامعه ايران نيز با جامعه 26 سال پيش بسيار متفاوت است و نيازها, توقعات, ارزشها و آرمانهاي اين جامعه با سه دهه پيش بسيار فرق كرده است. پس همانطور كه رهبر و معمار انقلاب اسلامي در دوازده بهمن پنجاه و هفت حق تعيين سرنوشت را از آن هر نسلي ميدانست و گفت: "پدران چه حقي دارند كه براي آينده تعيين تكليف كنند" نسل جوان امروز هم حق دارد كه به قانون اساسي فعلي نقد داشته باشد يا خواستار تغيير در بعضي از بندهاي آن شود. تابوي نقد قانون اساسي بايد شكسته شود و رييسجمهور بنا به سوگندي كه در همين قانون اساسي فعلي آمده بايد ضامن آزاديها و حقوق اساسي مردم در اين خصوص باشد. از اين رو دكتر معين تعهد ميكند كه فضاي آزاد لازم را خصوصاً در مطبوعات و محيطهاي سياسي و آكادميك براي نقد و ارزيابي قانون اساسي - چنانكه شايسته نظام و جامعه اصلاح طلب است - فراهم سازد.
تنظيم معيارهاي مناسبات اجتماعي و تعيين هنجارهاي جامعه بر عهده دولت و حكومت نيست و هر تصميمي در اين باره بايد به خود جامعه واگذار شود. دكتر معين با اعتقاد جدي به لزوم پرهيز دولت از دخالت در حوزه خصوصي شهروندان تعهد ميكند كه دستكم در حوزههاي زير نظر دولت اين اصل را به عنوان يك سياست كلي مدنظر داشته باشد و تمام تلاش دولت خود را براي همراه كردن ديگر بخشهاي حكومت در اين مسير به كار گيرد.
جوانان امضا كننده معتقدند كه حكومت نبايد خود را پدر شهروندان و حاكم بر سرنوشت ايشان بپندارد بلكه بايد مدافع آزاديهاي اجتماعي باشد.
دكتر معين نيز با رد تلقيها و ديدگاههايي كه معتقد به كنترل جامعه توسط دولت هستند، تصريح ميكند كه نخبگان اجتماعي و نهادهاي مدني غيردولتي بايد جاي دولت را در ارزش داوريها بگيرند. دو طرف اذعان دارند كه قانونگذاري و تعيين حد از سوي دولت براي حوزه خصوصي شهروندان پذيرفته نيست و هر تحميل و اجباري در سبك زندگي ناقض آزاديهاي فردي است. مواردي مانند نوع پوشش شكل لباس پوشيدن الگوي روابط اجتماعي و امثال اينها بايد به عرف جامعه و درك پويا از احكام ديني واگذار شود و در اين موارد حكومت بايد به سلامت هنجارها و عرف جامعه اعتماد كند به آزاديها و حقوق شهروندي نيز احترام بگذارد و از مداخلههاي ناروا و اعمال سليقه و جبر پرهيز كند. بديهي است كه خانوادهها به عنوان اصليترين واحد جامعه ايراني نقش مهمي در سلامت فرهنگي دارند.
ارتباطات جديد ركن اساسي روند جديد توسعه جهاني است و گردش آزاد اطلاعات فراتر از مرزهاي جغرافيايي و ايدئولوژيك نه تنها شرط لازم پيوستن به جهان كه حق طبيعي شهروندان محسوب ميشود. دكتر معين و جوانان بر اين باورند كه با شبكه گسترده ارتباطات جهاني نميتوان با مقاومت و منع يا انفعال و خودباختگي روبرو شد بلكه بايد در اين فضا حضور مثبت و فعال داشت و در عين تاثيرپذيري و هماهنگي بر آن تأثير گذاشت.
فيلتر كردن اينترنت، محدود كردن ماهواره و عقب ماندن از لحاظ تكنولوژيك در اين زمينهها نمونههايي از اقدامات و سياستهاي نامطلوب پيشين است كه در صورت تداوم نتيجهاي جز جا ماندن از روند همگاني جهاني و ايجاد خلل در رشد و توسعه كشور نخواهد داشت.
دكتر معين با اعتقاد راسخ به لزوم گسترش امكانات ارتباطي با جهان و بهرهمندي عمومي از مزيتهاي دنياي بيمرز اطلاعات تعهد ميكند كه دولت آينده تمام تلاش خود را در جهت توسعه ارتباطات جديد، آزادي ماهواره، توسعه تكنولوژيهاي اطلاعرساني، رفع فيلترينگ بيمبناي كنوني در اينترنت و بسترسازي براي تعامل با همه فرهنگهاي ديگر به كار گيرد. در جهان امروز حقوق بشر به عنوان يكي از ارزشهاي اوليه و معيارهاي جهاني پذيرفته شده است. اما متاسفانه اتهام نقض حقوق بشر همواره به دولتهاي گذشته ايران وارد بوده و حكومت هم در تعاملات خارجي و هم در چالشهاي داخلي دائماً باپرسش از عدم رعايت حقوق بشر مواجه بوده است.
اين مساله به دليل مشكلات متعدد سياسي فرهنگي و اجتماعي هنوز باقي است و به نظر ميرسد كه "حقوق بشر" يكي از چالشهاي اساسي دولت آينده نيز باشد. دكتر معين با تاكيد بر فهم حقوق بشري از قانون اساسي لزوم پايبندي دولت به رعايت حقوق بشر و دفاع آشكار از حقوق شهروندان پيشنهاد تشكيل معاونت حقوق بشر را مطرح كردهاند كه با استقبال نخبگان و فعالان اجتماعي كشور نيز روبرو شده است. نياز به وجود چنين نهادي براي پيگيري اجراي حقوق بشر و بررسي و اعلام صريح موارد نقض حقوق بشر در جامعه و يا توسط حكومت ضروري است.
دولت آينده بايد متعهد باشد كه وجود اين نهاد دولتي باعث دولتي شدن حقوق بشر و تصديگري دولت در اين حوزه نشود عرصه را براي فعاليت تشكلهاي غيردولتي حقوق بشري تنگ نسازد و صرفا نقش چشمان تيزبين مردم در عرصه حاكميت را براي نظارت بر اجراي دقيق حقوق بشر ايفا كند. وظايف ومسووليتهاي اين معاونت از جمله وظايف مشخص زير در دولت آينده خواهد بود.
الف) توسعه گفتمان حقوق بشر (آموزش، پژوهش و توانمندسازي)
.
ب) تمهيد راهكارهاي اجرايي با همكاري حقوقدانان، دانشگاهيان، فعالان حقوق بشر، نهادهاي غيردولتي حقوق بشر و نهادهاي بينالمللي.
ج) پيگيري موارد نقض حقوق شهروندان و برقراري ارتباط مستقيم با مردم براي دريافت گزارشها.
د) ارائه منظم و دورهاي گزارشهاي صريح، شفاف و بيابهام به مردم در زمينه رعايت يا عدم رعايت حقوق بشر در كشور.
انديشه نوين بشري با همه تنوع و تكثر فكري و فرهنگي موجود در آن صلح را به عنوان يك ارزش متعالي انساني پذيرفته و به رسميت شناخته است. جنبشهاي گسترده صلح در كشورهاي مختلف و در بين مردماني با فرهنگهاي مختلف نشان از اين دارد كه بشريت از جنگ خسته شده و خواستار آرامش ثبات امنيت و صلح جهاني است. دفاع از صلحجويي خصوصاً براي ايران ما كه در چهار سال گذشته دو جنگ بزرگ دنيا و ناآراميهاي سياسي متعددي را در كنار مرزهاي خود ديده است و اخيرا به طور مداوم از سوي برخي دولتهاي مهم دنيا تهديد به جنگ ميشود، اهميتي دوچندان دارد. دولت آينده بايد در خارج از ايران منادي صلح جهاني و دوستي ملتها و در داخل مدافع همه فعالان صلح باشد و تمام تلاش خود را براي گفت و گو و همكاري با همه صلحطلبان جهان بدون استثنا به كار گيرد. به علاوه به همان اندازه كه مقابله با جنگطلبان خارجي در سياست خارجي دولت ضرورت دارد مقابله و مهار جنگطلبان داخلي نيز از وظايف رييس جمهورآينده است. هر سياستي كه با موضعگيريها و اعمال و رفتار افراطي و غير قابل فهم در جهان ايران را به سمت جنگ سوق دهد، جز ويراني و عقبافتادگي را براي ايران به ميراث نخواهد گذاشت. رييسجمهور به نمايندگي از ملت در اين خصوص بزرگترين مسووليت را دارد كه به اقدامات بازدارنده از جنگ در همه سطوح بپردازد.
در دنياي به هم تنيده كنوني توسعه و پيشرفت بدون تفاهم و تعامل با جهان امكانپذير نيست. هيچ كشوري نميتواند خود را جزيرهاي منزوي جدا از جهان و تافته جدا بافته بداند و زنده بماند و رشد و پيشرفت يك كشور جز از طريق همپيوندي با نظام بينالملل حضور موثر در عرصه سياست فرهنگ و اقتصاد جهاني و تلاش براي تاثيرگذاري بر روند جهاني شدن ممكن نيست.
دكتر معين و جوانان همفكر او، با توجه به تحولاتي كه پس از فروپاشي شوروي سابق و پس از رخداد يازده سپتامبر در عرصه تعاملات جهاني رخ داده است سياست تنشزدايي را براي تنظيم روابط خارجي كشور كافي نميدانند و بر استراتژي تفاهم با جهان به عنوان اصليترين محور سياست خارجي دولت آينده ايران تاكيد دارند.
دولت آينده بايد دولت تفاهم با جهان باشد و ضمن تعامل سازنده با همه كشورهاي جهان برمبناي توسعه و منافع ملي از دشمن تراشيهاي بيهوده پرهيز و جلوگيري كند. كنار نهادن خط قرمزهاي بي معنا و بيمبنايي كه در ربع قرن گذشته سدي در مقابل تنظيم سياست خارجي ايران بر اساس منافع ملي بودهاند ضرورتي اجتنابناپذير است و در تمام راهبردها و رويكردهاي خارجي منافع ملي بايد در اولويت قرار گيرد.
ايالات متحده آمريكا به عنوان يك قدرت بزرگ جهاني در سالهاي اخير حضور خود را در كنار مرزهاي ايران به عنوان متحد تحميلي كشورهاي همسايه ما جدي و پررنگ ساخته است. نه ميتوان از اين واقعيت صرفنظر كرد و نه بايد از وجود آن هراسناك بود. بلكه بايد در همين شرايط موجود به دنبال منافع كشور بود و با هوشمندي از هر تهديدي فرصتي ساخت تا منافع مردم ايران تامين شود.
فارغ از هرگونه ارزيابي درباره قطع رابطه ايران با آمريكا در ربع قرن گذشته در اين نكته نميتوان ترديد كرد كه تداوم اين وضعيت نه به سود منافع ملي است و نه به سود توسعه و پيشرفت كشور. با واقعيت نقش اول آمريكا در جهان امروز با همه نقدهايي كه هست, بايد بيتعارف و بيترديد روبرو شد و بدون افراط و تفريط مواجههاي منطقي, مثبت و انتقادي با آن داشت. به نظر ميرسد كه انجام مذاكره و برقراري رابطه با آمريكا تصميمي گريزناپذيري است كه ملاك تحقق آن تنها بايد در برگيري مصالح كشور باشد. مهم اين است كه اين روند به شكلي دموكراتيك طي شود و انجام مذاكره و برقراري رابطه در جهت حفظ منافع ملي براساس خواسته و اراده ملت و توسط منتخبان ملت انجام گيرد نه بر اساس تحميل شرايط خارجي و داخلي. هيچ مذاكره مخفيانهاي پذيرفته نيست و دولت آينده تمام تلاش خود را براي شفافسازي در روابط خارجي كه به سود منافع ملي است انجام خواهد داد و در صورت لزوم در اين موضوع به افكار عمومي مراجعه خواهد كرد.
ملت ايران, داراي سابقه فرهنگي و تمدني تاريخي است. شايسته اين ملت بزرگ است كه در جهان قدر ببيند و بر صدر نشيند. سابقه تمدن بزرگ ايران و ژرفاي فرهنگ تاريخي اين ديار به قدري هست كه در عين توجه به تكثرهاي مختلف قوميتي فرهنگي و مذهبي زمينهساز هويتي يكپارچه باشد. تاكيد بر هويت ايراني و ارج نهادن به نمادهاي ملي نبايد به عنوان عملي ضد ديني قلمداد شود بلكه حكومت بايد هويت ملي را به عنوان محوري براي گرد هم آمدن ايرانيان با افكار عقايد و مذاهب مختلف به رسميت بشناسد و آن را نشانهاي از همپذيري ميان فرهنگ اسلامي و فرهنگ ايراني بداند.
دولت آينده و همه نخبگان جامعه بايد در جهت بازسازي چهره خشن و نامناسبي كه از ايران و ايراني در افكار عمومي جهان ساخته شده است تلاش كنند. احترام و به رسميت شناختن تنوع و تكثر فرهنگي در كشور و در مناطق و بين اقوام مختلف همان طور كه در بيانيه تنوع فرهنگي يونسكو بر آن تاكيد شده در اين زمينه راهگشاست. همچنين ضروري است كه در برنامهريزي و طراحي حركت ملي به سمت توسعه و پيشرفت و تعاملات جهاني نقش نهادهاي ديرپاي مذهبي و فرهنگي مد نظر باشد و از ظرفيتهاي آنها به نحو ممكن و مطلوب در جهت ارتقاي معنوي و فرهنگي كشور استفاده شود.
تصوير نامطلوب سياسي از ايران در جهان لطمههاي جدي به اقتصاد كشور وارد كرده و مانع رشد و توسعه ايران شده است. دولت آينده بايد برنامه مشخص و صريحي براي رفع تدريجي موانع سياسي و فرهنگي در دستيابي ملت به درآمدهاي كلان ملي ناشي از توريسم ترانزيت و .... داشته باشد. همچنين جوانان انتظار دارند رييس جمهور آينده بكوشد كه موانع سياسي فراروي ورود سرمايههاي خارجي و سرمايههاي خارج شده از ايران را برطرف سازد. در اين مسير توجه به سرمايهگذاري خارجي و نيز پيوستن به معاهدات و سازمانهاي جهاني و اجراي ميثاقهاي امضا شده ميتواند چاره ساز باشد.
در دنياي كنوني استقلال اقتصادي و توليد همه كالاهاي مورد نياز در يك كشور بيشتر يك تخيل است. اما اين به اين معنا نيست كه ما براي به دست آوردن كالاي خارجي مورد نياز ارزشمندترين ثروت ملي خود يعني نفت را از دست بدهيم. رييس جمهور آينده بايد متعهد باشد كه درآمدهاي نفتي كشور را شفاف كند و در مقابل محل خرج ثروت حاصل از فروش نفت پاسخگو باشد. تلاش دولت در جهت بالا بردن توليد ملي و دستيابي به توليدات قابل عرضه در بازارهاي جهاني ضروري است.
داشتن حداقل رفاه، برخورداري از فرصتهاي برابر در جامعه، بهرهمندي از حداقل امكانات زندگي و دستيابي آسان و بيدغدغه به خدمات بهداشتي و درماني از جمله حقوق مسلم شهروندان است كه تامين آنها به عهده دولت است.
در وضعيت خاص جامعه ايران كه از سويي با جمعيت پرتعداد جوانان بيكار روبرو است و از سوي ديگر قشر عظيمي از كارگران و كارمندان در اين جامعه وجود دارند رفاه و تامين اجتماعي كمترين خدماتي است كه دولت بايد خود را به آنها ملزم نمايد. فقدان نظام بيمهاي كارآمد براي پوشش اقشار مختلف اجتماعي, وجود ساختارهاي نامناسب و بوروكراتيك در ميان نهادهاي اجتماعي و بيتوجهي به نقش بخش غير دولتي و خصوصي در اين زمينه, نظام تامين اجتماعي را در كشور با خللهايي روبه رو ساخته است. ساختار بيمار نظام بهداشتي و درماني كشور و مشكلات بسيار موجود در اين حوزه نيز ضرورت توجه بيشتر دولت آينده به سلامت عمومي و حوزه بهداشت و درمان را دوچندان ميكند. از اين رو دكتر معين متعهد ميشود كه نهايت تلاش خود را براي اصلاح و پيشبرد نظام تأمين اجتماعي و دستيابي آسان و بيدغدغه همه شهروندان ايراني به خدمات گسترده و موثر بهداشتي و درماني به كار گيرد. براي اين منظور ضروري است كه در دولت آينده عدالت به عنوان يك ارزش و دغدغه جدي و هميشگي مورد توجه قرار گيرد و در عين حال از سوء برداشتهاي كهنه و كليشهاي از مفهوم عدالت نيز به شدت پرهيز شود.
اشتغال جوانان از جمله مشكلات جامعه ايران است كه همه به اصل وجود آن پي بردهاند اما غالبا با تجويز راهحلهاي عوامگرا و سطحي به تشديد اين مشكل به جاي حل آن دامن ميزنند. يكي از خواستههاي مشخص جوانان از دولت آينده حمايت از كارآفرينان جوان است كه در صورت تحقق ميتواند زمينهساز تحولي جدي در اقتصاد كشور در پيوند با اقتصاد جهاني باشد. ايجاد زمينههاي لازم براي راهانداختن كسب و كار كوچك توسط كارآفرينان جوان يكي از پيشنهادهاي مشخص در اين زمينه است كه مورد موافقت دكتر معين قرار گرفته است.
اين حق نسل جوان است كه بتواند از تمامي مواهب و دستاوردهاي بشر برخوردار باشد. ما بايد بتوانيم با تمامي نقاط دنيا به تعامل بنشينيم و از يافتهها و علوم ايشان بهرهمند شويم. خروج نيروهاي با استعداد براي تحصيل در ديگر كشورها نه تنها حق جوانان جوياي علم و نوآوري است بلكه ميتواند زمينهساز آيندهاي توسعهمدار براي كشور باشد. نگاه مسوولين و خصوصاً دولتمردان به ايرانيان خارج از كشور, بايد نگاه به سرمايههاي بالقوهاي باشد كه ميتوانند زمينههاي رشد و پيشرفت كشور را رقم بزنند و ايران را به دروازههاي نظام جهاني برسانند.
در اين جهت اصل دفاع از تمامي ايرانيان خارج از كشور بايد سرلوحه برنامههاي دولت آتي قرار گيرد. لذا دكتر معين تلاش خواهد نمود با تسهيل ورود و خروج جوانان بر اين حق مسلم ايشان تاكيد ورزد و تمام تلاش خود را در جذب سرمايههاي انساني و مادي ايران كه در خارج از مرزهاي اين كشور فعال هستند مصروف بدارد.
حمايت �
عدالت جنسيتي همان گونه كه دكتر معين نيز بر آن بارها تاكيد داشته است, اولين خواسته به حق اين زنان و دختران جوان ميباشد. برخورد شفاف با مسائل حقوقي زنان و اصلاح قوانين غير منطقي و برداشتن موانع موجود براي راهاندازي تشكلهاي مربوط به زنان از جمله نكاتي است كه رييس جمهور آينده بايد بدان متعهد باشد. اصلاح مقررات و قوانين مدني و مقابله نهادمند با خشونتورزي عليه زنان از اقدامات اوليهاي است كه بايد در اين راه به آنها رسيد. دكتر معين متعهد ميشود در راه اصلاح قوانين مدني و خانوادگي به نفع زنان از هيچ كوششي دريغ نورزد.
اسلام مروج آزادي است و هر فرد ايراني حق دارد عقيده و مذهب خود را داشته باشد. مطابق قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران, آزاديهاي اساسي از جمله آزادي تفكر و بيان به رسميت شناخته شده است. جستجو, تفتيش و دخالت در اعتقادات به منزله دخالت در حوزه خصوصي شهروندان است, كه نه تنها دولت, كه هيچ منصبي حق دخالت در آنها را ندارد. اما عملكرد نابجا و غلط نهادهاي رسمي در اين زمينه, تناقض در رفتارها و نگرشهاي اجتماعي و نهادي شدن رفتارهاي مبتني بر ريا و دورويي و ديگر آفات يك نظام ديني را موجب شده است؛ كه آشكارا خلاف آموزههاي اخلاقي و اسلامي است.
تلاش براي دميدن روح معنويت و آزادگي ديني در اين جامعه كه متاسفانه به خاطر عملكرد بعضي مسوولان غيرمسوول به تحجر و جمود فكري, ريا و دورويي و بعضي خصلتهاي ناپسند اخلاقي خو گرفته از ضرورتهاي دوران جديد است.
دولت بايد بستر مناسب را براي تضارب آرا ايجاد نمايد و شرايطي را فراهم كند كه عقايد و آراي مختلف بتوانند در فضايي سالم رشد نمايند. همچنين, دولت به عنوان مجري قانون بايد با متخلفاني كه اجازه بروز و ظهور عقايد مختلف را در كشور نميدهند, يا به بهانههاي مختلف رسمي و غيررسمي به تفتيش عقايد ميپردازند, مقابله كند.
تاريخ ايران مملو از فراز و فرودهايي است كه با حجم بالايي از اميد آغاز شده و با موجي از نااميدي به پايان رسيده است. مردم ايران در دو سده گذشته ناكاميهاي زيادي را به چشم خود ديدهاند كه پس از حركتها و تحولات بزرگ و به دنبال ايجاد توقعات فزاينده در ذهن جامعه به وجود آمده است. مردمي كه پس از يك تهاجم بزرگ و ويراني گسترده دوباره شكوفا ميشدند به همين سادگي و به سرعت در مسير انحطاط قرار ميگرفتند و درخت آرزوهاي بلندشان در تندباد واقعيتها درهم شكسته ميشد.
مردم ايران عادت كردهاند كه در هر نظام و در هر شرايطي پس از موجي از اميد و نشاط در انتظار ياسي فراگير و گسترده باشند و به آساني سرمايههاي اجتماعي خود را از دست بدهند. اميد و نشاط از جامعهاي رخت ميبندد كه حجم انتظارات برآورده نشده مردم و مطالبات و خواستههاي برزمين ماندهشان بسيار بيشتر از گزارشهايي باشد كه از عملكرد مديران نظام به مردم داده ميشود. دولت آينده بايد در جهت ايجاد فضايي پرنشاط و پراميد تلاش كند و براي ماندگاري اين فضا چاره انديشي نمايد, اين جز با ارتباط مستمر با مردم و رفع نيازهاي اساسي و كمك گرفتن از توان آنها امكان پذير نخواهد بود.
طبيعي است كه برآوردن اين همه خواستههاي متكثر و گاهي فزاينده تنها با تعيين اولويتها و برنامهريزي دقيق و علمي براي رسيدن به آرمانها و يافتن ساز و كارهاي جديد براي تحقق آنها امكانپذير خواهد بود. پس بايد به تمام اين خواستهها به صورت فرايندي و تدريجي نگريست و با نگاهي اصلاح گرايانه براي رسيدن به آنها برنامهريزي كرد و خيز برداشت. رسيدن به نسبتي نو با دنيا و اتخاذ رويكردي نو در مسائل داخلي، نقاط برجسته و محوري حركت جديد دولت در گام دوم اصلاحات خواهد بود.
دكتر معين با به ميان گذاشتن پنج ارزش مبنايي مديريتي خود (صداقت، صميميت، صراحت، صبوري و صلابت) و جوانان نسل سومي با به ميان گذاشتن پنج ارزش انساني و آرماني (معنويت، آزادي، صلح، دموكراسي و توسعه) اين ميثاقنامه را امضا ميكنند و همسوگند ميشوند كه تمام همت خود را براي اعتلاي نام پرافتخار ايران در جهان به كار گيرند و تا رسيدن ميهن عزيزمان به سهم شايسته خود از دانش، فرهنگ، اقتصاد، سياست و تكنولوژي در نظام جهاني، لحظهاي از تلاش باز نايستند.