اشاره
مثل هميشه , آرام و صميمي , صبور و مصمم , پرشور و با نشاط , با تبسمي از ما استقبال كرد. به همه سئوالات ما پاسخ گفت و در پاسخ بعضي سئوالاتمان هرچند مشخص بود كه احساس مظلوميت مي كند ولي باز هم با تبسم پاسخ مي داد.
هاشمي رفسنجاني , يار ديرين امام و انقلاب و مردم , كسي كه در لحظه هاي پرخطر و پرحادثه و پرالتهاب , سكاندار كشتي جنگ تحميلي بوده و در سنگرهاي مختلف , توانمنديها , رشادتها و دلاوريهايش را , بي هيچ تلاشي براي خودنمائي , همگان ديده اند و ستوده اند.
اگرچه او سالها پيش در بهار 58 قرار بود اولين قرباني گروهكهاي تروريستي شود و خودش مي گويد زيادي زنده است ولي هنوز هم قرباني تبليغات مسموم كساني است كه گوئي از جوسازي عليه او لذت مي برند.
هاشمي رفسنجاني , چهره ناشناخته و ناآشنائي نيست . او اكنون يك كارنامه پنجاه ساله از مبارزات خستگي ناپذيرش در دوران استبداد ستم شاهي گرفته تا مبارزات ضداستعماري و ضداستكباري , از تلاش براي استقرار و استمرار نظام مقدس جمهوري اسلامي گرفته تا زحمات خستگي ناپذيرش در جبهه نبرد حق عليه باطل , از مبارزات در سنگر مجلس گرفته تا فعاليت در نظام اجرائي و از راهگشائي ها در مجمع تشخيص مصلحت نظام گرفته تا امروز , هميشه خود را يك سرباز جان بركف انقلاب معرفي مي كند ولي همه مي دانند اين خضوع و خشوع هاشمي , از ابهت اين سردار نامدار تاريخ معاصر اسلام و انقلاب و كشور چيزي نمي كاهد.
هاشمي نيازي به معرفي و تعريف و تمجيد ندارد. ولي سمپاشي عليه او بويژه جوسازيهاي كينه توزانه عناصر ناراحت در دوران انتخابات مجلس ششم و در طول دوران 4 ساله گذشته را هيچكس فراموش نكرده است كه چگونه عناصر قلم به مزد , براي لجن پراكني عليه او , از يكديگر سبقت مي گرفتند.
فرصت تازه اي براي « انتخاب اصلح » فراهم آمده است . اگر قرار است مردم به برنامه ها و كارنامه ها توجه كنند و اطلاعات خود را در فرصت مناسبي تجزيه و تحليل كنند , شنيدن آخرين ديدگاههاي نامزدها در اين زمينه بسيار مهم و تعيين كننده است . چرا كه بما فرصت مي دهد كه جمع بندي آخرين « اطلاعات به روز » بپردازيم .
شواهد و قرائن موجود نشان مي دهد كه 4 سال آينده , 4 سال تعيين كننده و حياتي براي كشور , منطقه و حتي جهان اسلام است . نمي توان و نبايد اين فرصت ها را به راحتي از دست داد. درك حساسيت ها و پيچيدگيهاي شرايط موجود , اهميت اين موضوع را بيشتر نشان مي دهد و بما ثابت مي كند كه حتي يك راي من و تو نيز تعيين كننده است . مشروط بر آنكه آگاهانه تصميم به انتخاب بگيريم و مناسب ترين فرد را برگزينيم .
روزنامه جمهوري اسلامي براي انعكاس ديدگاه داوطلبان رياست جمهوري از آنها دعوت بعمل آورده تا در مصاحبه هاي به سئوالات مطرح پاسخ دهند.
آقاي هاشمي رفسنجاني , دعوت ما براي مصاحبه را پذيرفت و به سئوالات ما بي هيچ محدوديتي پاسخ گفت . البته اين دعوت از همه نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري همچنان به قوت خود باقيست . بعضي از اين مصاحبه ها با ساير نامزدها به چاپ رسيده و برخي ديگر در اولين فرصت منتشر مي شود.
ث جناب آقاي هاشمي , از اينكه با مشغله فراوان اين روزها , وقتي براي روزنامه جمهوري اسلامي اختصاص داديد , تشكر مي كنيم . اولين سوال ما اين است كه جناب عالي براي آمدن به صحنه انتخابات براي مدتي ترديد داشتيد , منشا اين ترديدها چه بود و چه چيز باعث شد كه نهايتا وارد انتخابات شويد
بسم الله الرحمن الرحيم .
همان چيزهايي بود كه همان موقع در ديدارها و مصاحبه ها مي گفتم . مطلبي را از مردم مخفي نكرده ام . مراجعات براي آمدن زياد بود و براي من هم مهم بود كه راه بندان نكنم و بگذارم استعدادهاي جوانان بروز كند و به ميدان بيايند و خيال همه راحت شود كه كشور در مديريت فقير نيست . براي خودم اين را يك وظيفه ملي مي دانستم و احساس مي كردم مي توانم كمك كنم . تا لحظه آخر صبر كردم . با اين آرايش مشخص بود كه رئيس جمهوري با راي بالا انتخاب نمي شود. همه حرف من اين بود. مي دانستم آمريكايي ها براي راي كم رئيس جمهور و تنش زياد , استراتژي دارند. متاسفانه مي ديدم كه وضع موجود درست در جهت هدف آمريكايي هاست . فكر كردم كه اگر بياييم , در نقطه مقابل آن استراتژيك هستم و مشاركت بيشتر مي شود. رسالت من هم كم كردن تنش مي باشد. همان عصر سه شنبه , بيست ارديبهشت تصميم گرفتم در نهايت بيانيه اي صادر كردم .
دادگاهي براي خودم در درگاه الهي درست كردم و گفتم اگر خدا از تو بپرسد كه با اينكه تحليل داشتي , چرا نيامدي جوابي براي خدا ندارم . وقتي ديدم در دادگاه خداوند محكوم هستم , چيزي نمي توانست مرا در وضع گذشته نگه دارد.
ث بعضي از كانديداها مي گويند با آن بيانيه , اهانتي به آنها صورت گرفته است .
هرگز چنين قصدي نداشتم , در چند جاي بيانيه عبارت « ضمن احترام فراوان به ساير كانديداها » را آوردم . اتفاقا همه از دوستان من هستند و اگر روزي رئيس جمهور شوم , بايد از همه استفاده كنم . در اين مدت حاضر نبودم كه يك كلمه عليه نامزدها بگويم . مسئله اين بود كه از افكارسنجي ها و شرايط به اين نتيجه رسيده بودم كه راي مناسبي براي انتخاب ندارند.
ث گروههايي مثل كارگزاران , خود را به شما منتسب مي كنند و مردم از انتساب اين گروهها به شما نگران هستند و از عواقب آن شديدا احساس ناراحتي مي كنند. در اين زمينه صحبت هايي با شما شده و از شما خواسته شده به نحوي مرزبندي خودتان را با آنها مشخص كنيد. آيا بنا نداريد در اين زمينه صريح تر بيان بفرمائيد كه از وجود اين گروهها استفاده مي كنيد يا خير
فكر مي كنم به اندازه كافي صريح گفته ام كه از كسي براي حمايت درخواست نكردم و گروهها با تشخيص خود حمايت مي كنند. الآن گروههايي كه با ائتلاف نهم هستند , خيلي زيادند. دهها حزب , گروه و افراد كار مي كنند. كارگزاران مثل يكي از اين گروههاست . كساني در حزب هستند كه قبولشان دارم و از دوستان من هستند و كساني هم هستند كه قبولشان ندارم . بنا ندارم در اين دوره به يك حزب يا گروه نزديكتر باشم . اشخاص براي من مهم هستند. از آدمهايي كه براي مملكت مفيد باشند و بتوانند مديريت كنند , در جاهاي مناسب استفاده مي كنم . الآن از بين جمعيت هاي فراواني كه دارند كار مي كنند , نمي توانند ادعا كنند نسبت به ديگر جناحها به من نزديكترنيست .
ث بعضي ها از حضور و تاثيرگذاري اين افراد در ستادهاي شما احساس نگراني مي كنند. براي رفع نگراني اينها چه توصيه اي داريد
بي جهت احساس نگراني مي كنند. من راه خودم را مي روم . نمي توانم بگويم فلان گروه از من حمايت نكند. درست اين است كه كاري به اين مسايل نداشته باشم و تصميم خودم را بر مبناي مصالح دين , انقلاب و كشور بگيرم . بنا ندارم كه بگويم فلان گروه اطراف من نباشد. معمولا چنين طبعي ندارم . در سابق هم اين كار را نمي كردم . در جلسه اي كه با اعضاي شوراي ستاد داشتم , گفتم در سراسر كشور از افراد بد نام استفاده نشود و اسم كسي را نبردم .
ث بعضي از افراد چهره و ظاهر مناسبي ندارند و راه , روش و مشي آنها با شما سنخيت ندارد.
شايد بعضي ها شيطنت مي كنند و شايد بعضي ها فكر مي كنند كار آنها درست است . البته انتخابات مثل سطح وسيع انقلاب است . دل ما مي خواهد هيچ كس با انقلاب بيگانه نشود و بيايد خدمت و ابراز ارادت كند. نمي توانيم بگوييم فلان كس به انقلاب ابراز ارادت نكند. الان هم شايد كسي از نظر ما اشكالاتي داشته باشد , ولي مي خواهد در انتخابات شركت كند. من از كسي نخواستم بيايد اين كارها را بكند.
ث كساني خود را منتسب به شما مي دانند و راه و روش شان غير از شماست و نشان مي دهد كه هيچ ارتباطي با شما ندارند. ولي هيچ وقت از سوي دفتر شما واكنش يا تكذيبيه اي داده نشد.
دفتر من ربطي به انتخابات ندارد. اين كار ستاد است كه بيانيه داده است .
ث منظورم گروههايي مثل نهضت آزادي است كه بعضي ها گفته بودند درصورت رياست جمهوري هاشمي از آنها هم استفاده مي شود.
اينكه تكذيب شد. البته من ستادي تشكيل ندادم و خودشان ستاد تشكيل دادند. درگذشته از من دعوت مي كردند و الآن هم دارند تبليغ مي كنند. فقط از دكتر حبيبي خواستم كه شوراي مركزي را اداره كند. در مورد اين مسايل , اگر موردي به شخص من مربوط شود , دفتر تكذيب مي كند.
ث اين روزها از زبان بعضي از نامزدها مطالبي مطرح مي شود كه حاكي از ايجاد مطالبات جديد براي طيفي خاص در جامعه است . مطالباتي مثل سهم دادن به گروههاي قوي خاص مطرح مي شود كه در دولت آينده توقعاتي را ايجاد مي كند كه شرايط را براي رئيس جمهور آينده سخت خواهد كرد. چنين حرفهايي را از جانب شما نشنيديم , ولي وقتي چنين فضايي ايجاد شود , توقعات بالا مي رود. چگونه مي توان با اين مسايل برخورد كرد
نظر خودم را درباره آنچه كه عملي است , نوشتم . غير از مطالبي كه در ميثاق نوشتم , وعده اي به كسي ندادم و خيلي علاقه دارم كه به سخنانم در ميثاق عمل كنم . كساني كه چنين وعده هايي مي دهند , مي خواهند راي جمع كنند و به بعد از انتخابات فكر نمي كنند. من هم چند ملاقات از اين نوع داشتم , ولي به آنها گفتم كه من همه مردم ايران را به صورت مساوي مي بينم . بارها گفتم كه راي فرمايشي نمي خواهم . طبعم اين است كه حتي به يك نفر در قبال راي وعده ندهم . در اين عرصه با خدا معامله كردم و با هيچ كس ديگر معامله نمي كنم .
ث در رابطه با فرزندان شما هم انتقاداتي در جامعه هست . البته يكي از آنها مدير لايقي است كه توانسته مترو تهران را سروسامان بدهد و ديگري در بيماري هاي خاص موفق بوده است . صحبتهايي درمورد بعضي از فرزندان شما هست كه در برابر آن حرفها , با اينكه رضايت نداريد , عكس العمل نشان نداديد و موضع نگرفتيد.
مثلا چه موردي هست كه مورد رضايت من نيست
ث ترويج بعضي از كارها در ورزش بانوان كه در جامعه ما براي خيلي ها قابل قبول نيست . يا انتشار آن روزنامه كه جنابعالي براي بسته شدنش اقدام كرديد كه در مراحلي تاثير منفي داشته است .
منظور شما فائزه است . به نظر من , او زني مسلمان و انقلابي است . بچه هاي من نسبتا خوب هستند , ولي او غرق در اهداف و كارهايش است . در ورزش بانوان عميقا احساس مي كنم كه خانمهاي ما بايد ورزش كنند. بهداشت سلامت جامعه بستگي به ورزش زنان دارد. نمي توان آنها را ناديده گرفت . قطعا فضاي اسلامي و انقلابي جامعه به آن بها نمي دهد كه خسارت بزرگي است . كار او را مي پسندم . هدف كار او درست بود. البته در ميدان عمل اشكالاتي هم بود كه بهتر بود نباشد. بالاخره اين طلسم بايد شكسته شود تا زنان بتوانند با معيارهاي اسلامي براحتي ورزش كنند و ما هم وظيفه داريم فضاهاي مناسبي براي خانمها درست كنيم كه اخلاق اسلامي رعايت شود. لذا كار او را در اين زمينه درست مي دانم , ديگران به او ظلم كردند. يا در روزنامه اش جمله اي از يك خانم درباري آمده بود. اتفاقا همان روزها , همان خبر در روزنامه هاي ديگر هم آمده بود. متاسفانه برخي همين كار را سوژه قرار دادند و در نمازجمعه به او توهين كردند. در صورتي كه او بدون تعريف و تمجيد , مطلب را نوشته بود. درست نبود من هم در مقابل ظلم ديگران به او ظلم كنم . البته قبول دارم كه بعضي از نويسندگان روزنامه ناباب بودند و معلوم شد كه او قدرت اداره روزنامه را ندارد . به همان دليل روزنامه را بست و 100 ميليون ضرر كرد و خانه اش را فروخت . با اين شرايط از سياست زده شد و دنبال تحصيل به انگليس رفت . بچه هاي ديگر من هم خوب هستند. مهدي كارهاي بهتر از محسن انجام داده است . تكنولوژي صنايع دريايي , سكوهاي دريايي و لوله هاي زيرآب را كه در ايران نبود , به كشور آورد كه افتخار است .
ث مسئله اين است كه شخص معتقد و متدين بايد دافعه اي هم داشته باشد. در واقع اگر كسي با جايي سنخيت ندارد , نبايد جذب شود.
من هم وقتي احساس كردم قدرت اداره روزنامه را ندارد , گفتم نمي خواهد كار كند.
ث در مورد كابينه گمانه زني هاي زيادي است كه خود شما گفته ايد با يك تيم جديد كارتان را آغاز مي كنيد , خوب يك مقدار روشن تر بيان كنيد كه منظور شما چه كساني و با چه تفكري است كه مي خواهيد به عنوان همكار از آنان استفاده كنيد. آيا از يك جناح و گروه خاصي هستند و يا فراجناحي خواهند بود. اينكه به شما نسبت مي دهند كه قصد داريد از برخي گروههاي معاند مثل نهضت آزادي استفاده كنيد , صحت دارد يا خير.
قطعا كابينه من از گروه خاصي نيست . چون چنين گروهي ندارم . هيچ قيدي ندارم كه حتما از يك جناح باشند يا نباشند. آدمهاي صالح , امتحان داده و كاري را كه اعتماد داشته باشم و رهبري هم قبول داشته باشند , انتخاب مي كنم . چون بدون نظر رهبري نمي توانم در مسئله اي به اين مهمي عمل كنم . در گذشته هم درباره اعضاي كابينه با ايشان توافق مي كردم . ملاك من افراد متدين , قابل اعتماد و كارآمد است . با هيچ يك از جناحهاي سياسي كشور مشكل ندارم . با بعضي از تندروهاي هر دو جناح مشكل دارم .
ث شما با شعار « همه با هم كار , براي سربلندي ايران » شروع كرديد. از اين شعار بوي دوري از فرهنگ و سياست به مشام مي رسد.
اصل شعار من « همه با هم , كار براي سربلندي ايران اسلامي » است كه در بعضي از روزنامه ها و پلاكاردها چاپ نمي شود. منظورم از « همه با هم » اتحاد و همدلي است . « كار » هم فقط اقتصادي نيست . همه زمينه ها را شامل مي شود. « سربلندي » هم به خاطر اميدبخشي و الگودهي در شعار آمده است و « ايران اسلامي » هم به خاطر اين است كه در درجه اول براي مسلمانان الگو باشيم و بعد براي ديگران . چون ايران اسلامي براي همه ايرانيان عزيز است .
ث در جمع بندي عملكرد 8 ساله شما در دولت گذشته , به تكرار مي گويند بيشتر مسائل اقتصادي و اجتماعي مهم بود و به همان نسبت به مسائل سياسي و فرهنگي اهميت نداديد. در صورتي كه مي بايست متوازن باشند.
همه زمينه ها با هم عمل شده اند. شما , « اقتصادي » را گفتيد و من « سياسي » را توضيح مي دهم . در پايان دولت من بيش از 30 ميليون نفر با علاقه و عشق در انتخابات شركت كردند كه نشان از نشاط سياسي است . يعني دولت به گونه اي عمل كرد كه مردم اين گونه شدند. دانشجويان تحكيم وحدت طيف شيراز كه چند روز پيش به اينجا آمده بودند , مي گفتند : در دولت شما كار به جايي رسيده بود كه دانشجو سرنوشت ساز بود و انتخابات را هدايت مي كرد و امروز كار ما به جايي رسيده كه به تحريم رسيده ايم و بحث جدي داريم كه مشاركت نكنيم . نيازي نبود شعار بدهيم . فضايي درست كرديم كه مردم علاقه مند شدند. وقتي ديدند كشورشان در حال ساختن و پيشرفت است , وارد شدند كه در مورد كارهاي فرهنگي هم مسووليت هايي كه بعهده ما بود , خيلي خوب انجام شد. بعضي كارها واقعا در دست ما نيست . همه زمينه هاي توسعه فرهنگي را در آموزش و پرورش و دانشگاهها ايجاد كرديم . در شوراي انقلاب فرهنگي سياست هاي درستي تهيه كرديم كه به مسايل مهم فرهنگي اشاره دارد. منشور جوانان كه يك سند تاريخي و افتخارآميز است , در آن دوره تهيه شد. اما الان نرم افزارها فرهنگ ساز هستند كه اتفاقا كساني كه درست كار نكردند , الان مدعي هستند. صدا و سيما بخش اعظم مسئوليت فرهنگي را بعهده دارد. سازمان تبليغات اسلامي در همه جاي كشور گستردگي دارد. حوزه هاي علميه با علما و طلبه ها در سراسر كشور هستند. نمايندگي نهاد رهبري در همه دانشگاهها هست . اينها به كجا مربوط هستند دولت چقدر بر آنها اشراف دارد چقدر از آنها مسائل فرهنگي درآمده است وزارت ارشاد با دولت بود كه اتفاقا در دولت من دست كساني بود كه الان مدعي هستند. اتهام كم توجهي دولت به مسايل فرهنگي بي صفايي است . من هم به خاطر طبيعتم نمي توانم سخنراني , مصاحبه و اظهارنظري داشته باشم كه در آنها به مسايل ريشه اي فرهنگ اسلامي توجه نشود.
ث بخش تقويت و تعميق آرمانهاي انقلاب چطور
اينها بايد آرمانها را تفسير و تحليل كنند. تمام امكانات نرم افزاري در دست اينها بود. در عين حال خيلي دقت مي كرديم و با انحرافات برخورد مي شد. طبيعت تاريخ با اين رسانه ها و انفجار اطلاعات و شرايطي كه با اينترنت و ماهواره پيش مي آيد , اقتضائاتي دارد كه بايد تدابير تازه داشته باشيم . در دوره هاي قبل شيوه هاي سنتي جواب مي داد , ولي بايد براي شرايط جديد طرح نو بريزيم . واقعا الان اين ممنوع كردنها چه نتيجه اي دارد جوان را از مطلبي ممنوع مي كنيم و او در ماهواره و اينترنت هرچه را كه بخواهد , مي بيند. خام در CD مبتذل به قيمت CD شبانه روز هم در اختيارش هست . در خيابان اختيار جوانان است . اين شرايط , جديد است و بايد از مصون سازي دروني وارد شويم و راه ديگري پيدا كنيم . البته اين راه جديد است و بايد با مشورت راه جديدي پيدا كرد. به هرحال برخي تحولات طبيعت حركت جامعه است . نمي خواهم بگويم آنها كوتاهي كردند. مي گويم اگر قرار باشد ادعايي در اين زمينه شود , آنها بايد جوابگو باشند.
ث از جمع بندي فرمايش شما مي توان اينطور استنباط كرد كه اين بخش , يكي از راهكارهاي دولت آينده خواهد بود. يعني يك نگاه نو به بخش فرهنگ .
قطعا بايد باشد. من هم علاقه مندم . مطمئن هستم با اين شيوه ها نمي توانيم در مقابل امواج واقعا خروشان كاري از پيش ببريم . خيلي روشن است كه استعمار و استبداد در گذشته براي حضور در جوامع , مثلثي از امور سياسي , اقتصادي , نظامي داشتند و الان ضلع چهارم را كه فرهنگي است , اضافه كرده اند. چون آسانتر , ارزانتر و سريعتر است و مي توانند خيلي از مقاومتها را از اين ناحيه بشكنند.
ث البته اگر درست برخورد كنيم , مي توانيم اهرم فشار را در دست خودمان قرار دهيم . مثلا شبكه بسيار محدود « المنار » به گونه اي عمل كرد كه صهيونيسم بين الملل و غرب در مقابلش گارد گرفتند. اگر در زمينه فرهنگ درست عمل كنيم , مي توانيم مهاجم باشيم .
اتفاقا يكي از راهها همين است . چون محتواي فرهنگي ما در ابعاد اسلامي و ايراني قوي است و براي عرضه كردن , مطالب فراواني داريم . نقاط ضعف بسيار زيادي دارند كه بايد به آنها تهاجم كنيم . منتهي به يك برنامه جامع نياز داريم . از اين طرف بايد مصونيت سازي كنيم . چون جنگي نيست كه خيالمان راحت باشد كه چند رسانه مي توانند همه توطئه ها را خنثي كنند. بايد برنامه جامعي داشته باشيم . من در اين فكر هستم و خوب است كه كارشناسان كمك كنند.
ث در منشوري كه منتشر كرديد , در زمينه هاي وحي , اسلام , انقلاب اسلامي و تفكرات امام خميني , مطالب زيادي ديده مي شود. ولي اين مفاهيم در پوسترهاي شما و ساير نامزدها كمتر ديده مي شود. اين تفاوت از چيست بهتر نيست مطالب منشور در پوسترها هم باشد كه نشان دهنده ديدگاه و مشرب فكري نامزدها باشد
حق با شماست . دليلش اين است كه ستادها مال من نيست . من اصلا ستاد تبليغاتي ندارم . بخشي از ستادهاي ما ائتلاف نهم است و بخش ديگر را احزاب و گروهها به صورت خودجوش زدند و فعاليت مي كنند. حتي بعضي از اشخاص منزل خود را ستاد كردند. شنيدم كه افرادي در روستاها هم ستاد زدند. به هر دليلي كار و حرفهاي ما را به عنوان شعار مطرح مي كنند. باور كنيد وقت ندارم كه حتي خبرهاي ستادها را بخوانم .
ث آيا نمي توان به آنها رهنمود داد
اتفاقا من بارها گفتم . يك بار كه به جلسه شوراي سياست گذاري ستاد رفته بودم , به آنها گفتم كه اسراف نكنيد. من نياز به عكس و پوستر ندارم . مواظب باشيد آدمهاي بدنام نباشند. البته گفتم كه محدود نكنيد. اگر آدمهاي خوب مي خواهند ستاد بزنند , مانع نشويد. آنها هم تا حدي مراعات مي كنند. ولي ما موقعي شروع كرديم كه چند روز بيشتر وقت نداشتيم . در مقدمه ميثاق نكته مهمي است كه براي ما افتخار است . هنوز نديدم كه كسي روي آن تكيه كند. تحليلي ارائه دادم كه ملت ها در حال حاضر به وضعي رسيدند كه در مقابل ابرقدرتي كه مي خواهد كدخداي جهان باشد و استبدادهاي داخلي موضع مي گيرند. اين اتفاق به خاطر آگاهي مردم در دنيا در حال افتادن است . نزاع جديد بين آنهايي است كه مي خواهند بر مردم مسلط شوند. بعد گفتم كه افتخار انقلاب اين است كه از 30 سال پيش اين مسير را شروع كرد . كار بزرگ امام اين بود كه مردم را كشف كرد و به صحنه آورد و همه كارها را با مردم كرد. تا الان هم اين گونه بود. بايد آن افتخار را كه آن موقع كشف كرديم , حفظ و با مردم كار كنيم , يعني قدرت انقلاب اسلامي با مردم است . آمريكايي ها تازه اين مطلب را فهميده اند و روي اين موج سوار شدند. با اسم آزادي ملتها و دموكراسي شروع به كار كردند. البته خيلي زود شكست مي خورند. چون وقتي وارد مي شوند , مي بينند مردم در مقابل آنها ايستاده اند. همين اتفاقي كه در عراق افتاد. آقاي بوش هم گفت كه ما درسي كه از عراق گرفتيم , اين است كه لشكركشي آسان است , اما اهدافي داريم كه به آساني تحقق پيدا نمي كنند.
ث جناب آقاي هاشمي , شعار دمكراسي و تلاش براي آزادي ملتها كه آنها مي دهند , دروغ است .
من هم كه همين را گفته ام , اين شعار پوشش است . ديدند كه اين موج مورد علاقه مردم است و سوار اين موج شدند تا استفاده كنند و نفوذ نمايند و مهره چيني كنند. همين كاري كه مي خواستند درعراق بكنند و نشد. يعني مي خواستند مجلس ودولت از خودشان باشد كه نشد. اين خيلي مهم است . همه كشور در تصرف آنهاست , ولي نمي توانند يك مهره بگذارند. نشان خوبي از دخالت مردم در سرنوشت خويش است . من ميثاق را به گونه اي تنظيم كردم كه بايد با مردم كار كنيم و آنها را با نشاط در صحنه نگه داريم و آنها هم باور كنند كه نظام دنبال منافع آنهاست و فقط شعار نمي دهد.
ث در مورد عدم سفر شما به استانها , سو تعبيرهايي شده است . عده اي مي گويند احيانا از رويارويي با مردم اكراه داريد. دليل عدم سفر شما به استانها چيست
واقعيت اين است كه اولا روزي كه تصميم گرفتم نامزد شوم , وقتي نمانده بود كه براي سفر به همه استانها برنامه ريزي كنم . ثانيا اگر بخواهم به هر استاني بروم , نمي توانم از امكانات دولتي استفاده نكنم . ثالثا در اينجا كار دارم . مسئوليتهايي كه بعهده من است , به من اجازه نمي دهد كه زمان طولاني در مركز نباشم . روزانه كار دارم . در بيانيه ام به مردم گفتم كه عشقم اين است كه در بين مردم باشم . الان هم به صورت روزانه با اقشار مختلف مردم ديدار و گفت و گو مي كنم .
ث ظريفي مي گفت تفاوت آقاي هاشمي با ديگر نامزدها در اين است كه اكثر دانش آموزان بايد شب امتحان درس بخوانند تا از پس امتحان برآيند و چند دانش آموز استثنايي هستند كه بدون خواندن شب امتحان , در آزمون شركت مي كنند.
نه , ادب حكم مي كرد كه به عنوان نامزد به همه استانها بروم . ولي واقعا شرايط ايجاب نمي كرد كه سفرهاي استاني داشته باشم و از همين جا از مردم سراسر كشور عذر مي خواهم .
ث آيا نوعي اعتماد به نفس نيست كه با كارنامه اي 25 ساله نيازي به تبليغ نداريد
اين به قضاوت مردم بستگي دارد. در اين مدت مرا شناختند و برداشت هاي متفاوتي دارند كه با حرفهاي مثبت و منفي تغيير نمي كند. حقيقتا خود را خدمتگزار انقلاب و مردم مي دانم . احساس نيازي براي تبليغات ندارم . اگر به من واگذار مي شد , مثل دوره هاي گذشته , ستادي تشكيل نمي دادم . ولي خيلي ها با برداشت هاي خود ستاد تشكيل دادند.
ث منشور شما با چارچوبهاي سياست هاي كلي رهبري كه توسط مجمع تشخيص تدوين شد , چشم انداز 20 ساله و برنامه 5 ساله دولت چه نسبتي دارد آيا در مقابل , در چارچوب , در عرض يا در طول آن سه برنامه است
در مقدمه منشور گفتم كه مطالبم در سياست هاي كلي مصوب مجمع تشخيص كه از سوي رهبري ابلاغ شده و چشم انداز 20 ساله و برنامه 5 ساله مي گنجد . البته قدرت مانوري دارد كه دولت بايد داشته باشد. در مقابل آنها نيست , بلكه براي تحقق خواسته هايي است كه در سياست ها آمده است .
ث عده اي ادعا مي كنند كه عامل بيكاري , ركود اقتصادي , تورم و كاهش ارزش پول ملي ناشي از بعضي از سياست هاي عملكرد دولت شماست . نظر شما چيست
سياست هايي كه در برنامه اول آمده بود , دولت , مجلس و رهبري قبول داشتند و خيلي خوب بود و عمل شد و خوب نتيجه داد. آنچه امروز سياست شده , آن قدر از آن سياست ها جلو افتاده كه تفاوت آنها مثل دبستان و دانشگاه است . مي خواستيم دولت را خيلي محدود و كوچك و اختيارات مردم را بيشتر كنيم .الان در سياستهايي كه به تاييد رهبري رسيده , وسعت بيشتري دارد. روي آن اتفاق نظر است . كار به جايي مي رسد كه رهبري از ما مي خواهند اصل 44 قانون اساسي را براي سياست كلي ديگري بنويسيد كه نوشتيم .
دليل عمده سياست هاي تعديل آن زمان اين بود كه به تدريج از تمركز امور در دولت كم شود و بخش خصوصي و مشاركت مردم را تقويت كنيم و اقتصاد ازحالت فرمان بيرون بيايد و به طرف اقتصاد آزاد و رقابتي برود. آن سياست ها امروز منكر ندارد. حتي انسانهاي خيلي راديكال اقتصادي هم منكر آن روش نمي شود. اگر يادتان باشد , بعد از پيروزي انقلاب , وقتي كه مجلس سياست هاي دولتي كردن را تصويب مي كرد , شوراي نگهبان بعنوان متولي شرع جلوي آن مي ايستاد. در مسئله زمين , معادن و سياست خارجي ايستاد. آنقدر ايستاد كه امام مجمع را تاسيس نمودند.
ث الان تلقي ديروز از اصل 44 را نداريم .
آن موقع هم داشتيم . در ذيل اصل 44 به آن توجه مي شود . منتهي در اين سالها به خاطر جو دولت زدگي به ذيل توجه نمي شد. اتفاقا رهبري به ذيل توجه كردند و گفتند : اصل را براساس ذيل بررسي كنيد. چون در اصل مي گويد : اين تعداد مال دولت است و در ذيل مي گويد : اگر اينها باعث شود كه اقتصاد ضعيف شود و نظام ضرر كند , اعتبار ندارد. در اين چارچوب پذيرفته شد. كارشناسان بررسي كردند و گفتند از دولتي كردن بعضي از اينها ضرر مي كنيم .
ث تلقي شما اين است , اين يك تعريف جديد است
يك تعريف دقيق تر است . همان موقع علمايي كه در خبرگان بودند , توجه داشتند كه نمي توان همه چيز را دولتي كرد. منتهي فضاي اول انقلاب دولتي كردن بود و آنها هم اين ذيل را با احتياط گذاشتند تا دست نظام در آينده باز باشد و گرفتار نشود. اتفاقا شوراي نگهبان با معيارهاي اساسي جلوي مصوبات مي ايستاد. چون روحيه اسلامي اين نيست كه همه چيز را به دولت بدهند.
ث چنانچه جنابعالي به عنوان رئيس جمهور انتخاب شويد , مشخصا چه برنامه هايي براي وعده هاي داده شده در مورد تك رقمي كردن نرخ تورم خواهيد داشت
مسئله مهمي است و خوب است رسانه ها روي آن كار كنند. الان از نظر درآمد در بهترين شرايط تاريخ هستيم . قيمت نفت و ارز خيلي خوب است . از نفت پول زيادي به دست مي آوريم . اگر قرار بود از بودجه راضي باشيم , در اين شرايط است . ولي همين امسال بودجه اي در مجلس تصويب شد كه كارشناسان مي گويند 5 هزار ميليارد تومان كسري دارد . يعني هزينه هايي ديدند كه منبع ندارد. عملا هم ديديد كه تقريبا نصف بودجه عمراني عملي مي شود. با اين بودجه چگونه مي خواهيد اشتغال ايجاد كنيد از چه طريقي مي خواهيد به كشور رونق بدهيد مردم بايد كار كنند و گردش سرمايه باشد. از شما مي پرسم كه آيا واقعا راهي هست
ث نقد كردن منابع يك روش است . يعني همه را به جريان بيندازيم .
به جريان انداختن بودجه جاري كه اشتغال ايجاد نمي كند. حقوق مي دهيم و مردم صرف امورات روزمره زندگي مي كنند و تقاضاي بازار زياد مي شود. اگر مي خواهيم كاري كنيم , بايد در جهت توسعه باشد. چه منبعي داريد كه توسعه را سريع كند
ث الان زمينه هاي زيادي در نفت , گاز و پتروشيمي داريم كه مزيت ما محسوب مي شود.
اين كارها را با تمام قدرت انجام مي دهيم , ولي بيكاري ما روز به روز بيشتر مي شود. حتي نيروهاي كيفي ما بيكار مي شوند. وقتي بيكاري باشد كه مردم چيزي به دست نمي آورند.
راه حل من اين است كه الآن بايد از منابع كوچك و بزرگ مردم كه به صورت پراكنده در سكه , بورس , ارز و غيره وارد مي شود و متلاطم مي كند , استفاده كنيم . در درجه اول منابع خودمان را از طريق بخش خصوصي وارد چرخه سازنده اقتصادي كنيم . قطعا اينها كافي نيست . از منابع ايرانيان خارج از كشور كه خيلي فراوان هست , با همان مديريت و دانش استفاده كنيم . اگر باز نياز داشتيم , از خطوط اعتباري كه الان در دنيا ارزان وجود دارد , استفاده كنيم . ما هم دولت خوش حسابي هستيم و دنيا با ما كار مي كند. بايد بتوانيم از طريق برنامه هاي توسعه اي رونقي به اقتصاد كشور بدهيم كه اشتغال ايجاد كند. گردش سريع با بخش خصوصي بهتر مي شود , چون بهره وري را بالا مي بردند و گردش پول در چرخه اقتصاد سريع تر مي شود و در سال دو سه بار مي گردد و انگيزه آنها هم بيشتر است . دولت هم منابع جديد پيدا مي كند و مي تواند ماليات بگيرد. الان درآمد مالياتي دولت كم است . همچنين مي تواند مطالبه كند و آنها هم بايد پاسخگو باشند. آنچه كه توسعه چهارم و سياست هاي كلي ايجاب مي كند اين است كه ما رونق اقتصادي را با فعال تر كردن حضور مردم در مسائل توسعه اي به وجود بياوريم . در اين فرض بيكاري خيلي تنزل مي كند. چون نيروي كار وارد عمل مي شود و بهره وري بالا مي رود. الان توليد ما گران تمام مي شود , چون بهره وري نيست . بخش خصوصي مي تواند اين بهره وري را بالا ببرد.
دولت هم وقتي ببيند بخش خصوصي جلو است , اگر منابع داشته باشد , كار مي كند. پس مي توان با بهره وري , گردش سريع سرمايه , جذب سرمايه هاي مزاحم به بخش فعال و سازنده هم بيكاري را كم و هم تورم را مهار كرد.
ث آيا اين نگراني بوجود نخواهد آمد كه تخصيص منابع و تسهيلات به يك گروه خاص اجتماعي و اقتصادي شكل بگيرد عده اي مي گويند در زماني كه شما رئيس جمهور بوديد , دولت شما باعث شكاف طبقاتي شد. آيا در اين زمينه توضيحي داريد
اگر كسي بخواهد برعكس حرف بزند , همين حرفها را مي گويد. چون در آن دوران شاهد بوديد كه ضريب جيني به نفع ضعفا اصلاح شد. وضع دو دهك پايين , بهتر شد و درآمد و خرج دو دهك بالا كمتر شد. اين يك افتخار بود كه بعد از انقلاب هيچ وقت اتفاق نيفتاد. فكر مي كنم قبل از انقلاب هم كم داشتيم . به مناطق محروم و روستاها خوب رسيدگي شد. خيلي چيزها به روستاها رفت . شكافي كه بين مناطق جغرافيايي بود , تا حدودي كم شد. تامين اجتماعي كه داشت از بين مي رفت , فعال شد و وضعيت بهتري پيدا كرد. مهمترين مسئله اين بود كه بيكاري از 16 درصد به 9 درصد رسيد و مردم اشتغال پيدا كردند و سطح زندگي آنها اصلاح شد. ادعا آسان است . وقتي از مدعيان آمار و ارقام مي خواهيم , مي گويند آمار درست است .
ث يكي از اين بحث هايي كه در اين زمينه مطرح مي شود , اين است كه در اواخر دولت شما وضعيت براي نقاط محروم از نظر گراني كاملا محسوس بود كه فشار سنگيني روي طبقات محروم مي آمد كه يكي از علل آن افزايش قيمت دلار بود.
اگر با آمار و رقم حرف بزنيم , نتيجه اين نمي شود. ما دولت را از مهندس موسوي تحويل گرفتيم , تورم 30 بود
ث دولت مهندس موسوي در زمان جنگ بود.
مي خواهم نتيجه بگيرم . ما با 30 درصد تحويل گرفتيم و يكي دو سال به زير 10 درصد رسانديم . وقتي تحويل آقاي خاتمي داديم , 17 درصد بود . معدل 8 سال دولت من 24 درصد بود .
ث افرادي كه از پيچيدگي هاي اقتصادي اطلاع ندارند , روي ارقام بحث نمي كنند. شايد ظرافت ها را درك نكنند. ولي در زندگي روزمره خود ديد كه مرغ را قبلا 200 تومان مي خريد و الان 400 تومان مي خرد ـ منظورم دوره شماست ـ حس مي كند كه دو برابر شد. ممكن است يك قلم دوبرابر شده باشد , ولي مي گويد تورم دو برابر شد.
كاملا قبول دارم كه مردم بسياري از مسايل اقتصادي را براساس اقلام سفره خويش تجزيه و تحليل مي كنند. ولي بايد به دريافت ها توجه كرد. سياست ما اين بود كه حقوقها كمي بيشتر از تورم باشد تا عقب افتادگي هاي قبلي را هم به تدريج جبران كنيم . فكر مي كنم اين سياست اجرا شد. آنها كه حقوق مي گرفتند , به موازات تورم مي گرفتند. بايد مقايسه كنيد.
ث نمونه ديگري بگويم كه نفع اين روش در جامعه به عده محدودي مي رسد. بعضي از تسهيلات به بخش خاصي اعطا مي شود. جوايز و بخشودگي ها هم به همين طيف تعلق مي گيرد. مثلا در صادرات جوايزي در نظر مي گيريم كه قشر خاصي از آن بهره مند مي شوند. ولي در مقابل آنها براي معلمين كه بيش از 1 ميليون نفر هستند , اگر بخواهيم 10 درصد به حقوق آنها اضافه كنيم , مي گويند بار مالي سنگيني براي دولت دارد. در صورتي كه روي تك تك خانواده اينها تاثير مي گذارد. بعضي وقت ها رقمهاي ميلياردي را كه به چند نفر اختصاص مي يابد , راحت مي پذيريم و براي رقمهاي پايين كه بايد در مقياس ميليوني پرداخت شود , خيلي سخت تصميم مي گيريم . علت چيست
مقايسه شما درست نيست . به كدام قشر تسهيلات مي دهيم
ث به واردكنندگان و صادركنندگان
از واردكنندگان كه عوارض گمركي و تعرفه مي گيرند.
ث بعضي وقتها رقم بخشودگي ها خيلي بالاست .
اساس بر اين است كه دولت سود واردات را ببرد. در مورد صادرات جايزه گذاشتند كه در همه دنيا مطلوب است . علت آن , اين است كه اگر درست انجام شود , توليد بالا مي رود و قدرت رقابت كشور زياد مي شود و بازار جهاني را جذب مي كند. الان توليدات زيادي داريم كه روي دست توليدكنندگان مانده است . بايد به نحوي وارد بازار شويم . البته سودش به همه مي رسد. وقتي توليد اضافه مي شود , درست است كه كارخانه سود مي كند , ولي يك حركت ملي است . در مورد معلمان هميشه اين نگراني بود كه اگر بخواهند كاري براي آنها بكنند , هزينه بالا مي رود. ولي من قبول ندارم . فكر مي كنم معلم بايد معيشت قابل قبولي داشته باشد. معلم نقش بزرگي در تربيت بچه ها دارد. اگر افسرده باشد و وارد كلاس شود , كافي است كه افسردگي خود را منتقل و بچه ها را نسبت به آينده مايوس كند. به علاوه يك معلم شاداب كه زندگي اش تامين باشد , فكر مي كند , بهتر درس مي دهد , نشاط تزريق مي كند. هرچه براي معلمان هزينه كنيم , سرمايه گذاري است و براي كشور مي ماند.
ث خودم با معلمي شروع كردم . الان اگر به بچه ها درباره آينده بگوييم كه معلم شويد , اكراه دارند. اگر اين شيوه ادامه يابد , لطمه اش را فردا مي بينيم .
شما هم حرف مرا تاكيد مي كنيد. مي توانيم معلمان را راضي كنيم . امسال حقوق دانشگاهيان را بالا بردند و طبعا بعد از اين نوبت معلمان است .
ث مي توانيم اين مژده را به معلمان بدهيم كه اگر مسوول شديد , فكري براي اين قشر مي كنيد
بله , واقعا جزو خواسته هاي من است . فقط مختص معلمان نيست . براي كارمندان هم نگرانم . الان دريافت نيروهاي كار كه شغل ديگري ندارند , كفاف زندگي را نمي دهد. يكي از آثار خصوصي سازي اين است كه مسووليت و تعهدات دولت كم مي شود و مي تواند به كارهاي اصلي برسد. دولت را كوچك و كارمندان را راضي كند و بهداشت , محيط زيست و آموزش را به عنوان امور زيربنايي بهتر انجام دهد. الان دولت در كارهايي افتاد كه ديگران بايد بكنند و به ما ماليات بدهند.
ث بحث انرژي اتمي مسئله مهم اين روزها و حتي ماهها و سالهاي آينده ماست . آمريكا و اروپا حساسيت زيادي دارند و معتقدند شما با توجه به تجربيات طولاني و شناختي كه از توانمندي هاي داخلي و عرصه هاي بين المللي در زمينه سياست خارجي و جهاني داريد , در اين زمينه ديدگاه خاصي را طرح خواهيد كرد. ديدگاه شما چيست
خوشبختانه الان همه ما در زمينه فن آوري هسته اي تقريبا نظر واحدي داريم . نبايد اجازه دهيم حق ملت از دستمان برود. ايران هم از جمله چند كشور دنياست كه مي تواند به اين فن آوري دست پيدا كند و تا حدودي هم دست پيدا كرده است . بنابراين مصمم هستيم كه اين را حفظ كنيم . طرف ما هم لااقل در مذاكرات به صراحت نمي گويد كه نبايد داشته باشيد , مي گويد به شما اطمينان نداريم . شما روزي تصميم مي گيريد و اين را نظامي مي كنيد. تنها راه اين است كه با كسي مذاكره كنند كه به حرف او اعتماد كنند و ما مي خواهيم دنيا را به اين اطمينان برسانيم كه مطمئن باشند ايران دنبال استفاده نظامي از فناوري هسته اي نيست . رمز قضيه همين است , منتهي ديپلماسي و راهكاري كه چگونه آنها را متوجه كنيم , مهم است كه اميدوارم بتوانيم اين كار را بكنيم .
ث اين اعتماد بايد دو طرفه باشد. آيا شما به اروپايي ها اعتماد داريد
ما اعتمادي نمي خواهيم . فقط مزاحم ما نشوند.
ث نكته اين است كه مزاحمت اروپا و آمريكا به خاطر عدم اعتماد نيست . نمي خواهند اين فناوري را داشته باشيم و اينها بهانه است . شما مي گوييد مي خواهيم اعتمادسازي كنيم , ولي به نظر مي رسد كه شما هم قبول نداريد.
ممكن است ته دل آنها همين باشد. منكر اين نيستم . حتي صريح مي گويند شايد الان قصد نظامي نداشته باشيد , ولي اگر روزي قدرت آن را داشته باشيد , مي گوييد مي خواهيم كار كنيم . اين را مي گويند. ولي وقتي ما مي گوييم مصمم هستيم و حفظ مي كنيم , تا جايي مي توانند ما را معطل كنند. مي خواستيم شروع كنيم و تا به حال زمان نمي دادند و مي گفتند مذاكره مي كنيم و به زمان مي رسيم . اين دفعه كه ديدند جدي هستيم و مي خواهيم شروع كنيم , دو ماه زمان مشخص كردند. اين دوماه را هم صبر مي كنيم . آقاي دكتر روحاني گفته كه بايد در طرحي كه مي دهيد , غني سازي گنجانده شده باشد. فكر مي كنم موفق بوديم . چون آقاي بوش حرفي زد كه تا به حال هيچ وقت اين حرف را نزده بود. دو نكته گفته كه نشان مي دهد متوجه شده اند كه ايران عقب نشيني نمي كند : يكي اينكه گفته كه محصولات يو.اف .سيكيس اصفهان مانعي ندارد و به آن معنا غني سازي نيست . دوم اينكه اگر سطح غني سازي ايران به نظامي نخورد , مي تواند داشته باشد كه اتفاقا ما همين را مي خواهيم . بحث ما غني سازي 5,3 درصد است كه در سوخت كاربرد دارد. وقتي اين حرف را رئيس جمهور آمريكا زد , عقب نشيني بزرگي براي آنهاست . بعد از اينكه اين حرف را زد , بعضي از استراتژيست هاي بداخلاق گفتند : شما در خاورميانه تبديل به مزدوران ايران شديد. به بوش گفتند : با لشكر خود مشكلات ايران را حل و اين كشور را تبديل به يك قدرت بلامنازع در منطقه كرده اي .
اينكه درست است يا نه , بحث ديگري است . ولي آنها واكنش نشان داده اند. پس مقاومت ما ستايش انگيز است . مي توانستيم در اين مسئله , خشن , انعطاف ناپذير و دگم عمل كنيم كه كار براي ما و آنها مشكل مي شد. به تدريج دارند قانع مي شوند كه ايران بايد اين فناوري را داشته باشد. مهم نظارت است . چون نمي خواهيم نظامي شود , پذيرفتن هرگونه نظارتي ضرر ندارد.
ث البته درمورد عراق ديديم كه نظارت آنها بي حد و مرز است .
ما نمي گذاريم بي حد و حصر باشد.
ث نبايد طرف مقابل تصميم گيرنده باشد. آنها گفتند كه شما نيازي به فناوي صلح آميز هسته اي نداريد. چون نفت و گاز داريد.
اين حرف را پس گرفتند.
ث در زمينه نفت و گاز هم چوب لاي چرخ ما مي گذارند. اگر بپذيريم كه اصلا فناوري هسته اي نداريم , باز بهانه تراشي مي كنند. الان آمريكا مدعي خط انتقال گاز ايران به پاكستان است .
من مي گويم ما مي خواهيم داشته باشيم و حرفهاي آنها هم براي ما مهم نيست . ما مي خواهيم زمان بندي كنيم و در همان ظرف زماني عمل كنيم .
ث بحث اين است كه اگر آنها تعيين كننده باشند , در مورد نفت و گاز ما هم تصميم مي گيرند.
اين ما هستيم كه تعيين كننده ايم . آنها طرف مذاكره ما براي جلب اعتماد هستند.
ث با هر كشوري به توافق مي رسيم , بلافاصله گروهي از وزارت خارجه آمريكا مي روند و پيشنهادهايي مي دهند كه توافقات را به هم بزنند.
وقتي خصومت است , اين كارها طبيعي است . الان بحث هسته اي است كه ما و اروپا در حال مذاكره هستيم .
ث مي خواهم بگويم كه بحث هسته اي بهانه است .
حتي اگر براي آنها بهانه باشد , ذاتا مهم است . مي تواند بهانه كارهاي ديگر هم باشد. براي ما و آنها مهم است , ولي مسئله مهم ما در مذاكرات اعتمادسازي است .
ث فقط ما بايد اعتمادسازي كنيم و كاري به اسراييل نداشته باشند
مسئله اعتماد سازي ما ربطي به اسراييل ندارد. آن , ميدان ديگري است . يك بحث شد و ايران نگذاشت به نتيجه برسد . چون گفت خلع سلاح را NPT ماه در مقدم بداريد. مواضع ما قابل دفاع است . روسيه و آمريكا هم براساس مصوبه اي كه امضا كردند , بايد خلع سلاح هسته اي شوند. ما الان روي آن ايستاده ايم .
ث مي خواهم نگرشي را طرح كنم . در شروع انقلاب اسلامي نمي خواستند اين انقلاب پا بگيرد و مي گفتند نظام جمهوري اسلامي ظرف سه روز از بين مي رود. الان صدام در كار نيست و طالبان كه پشت مرزهاي ما بود , از بين رفت و انقلاب اسلامي و نظام منبعث از آن به اقتدار منطقه اي رسيده است . مي خواهم نتيجه بگيرم كه بعد از 26 سال , ما پيروز منطقه هستيم . آيا فكر نمي كنيد كه اين جوسازي ها در مسئله هسته اي و مسايل ديگر به خاطر اين است كه نه احساس پيروزي كنيم و نه به خود جرات دهيم كه اظهار پيروزي كنيم
ما كه هم احساس و هم اظهار پيروزي مي كنيم , وقتي آمريكا به عراق آمد , گفتم در باتلاق گرفتار مي شود. وقتي گفتند داريد محاصره مي شويد , گفتم آمريكا دارد محاصره مي شود. درست است كه ما پيروزيم . شرطش اين است كه انسجام خود را حفظ كنيم . ما با اتكاي به قدرت مردم عمل كرديم . بايد از دعواها كم كنيم و به ميداني برويم كه كشور را بسازيم و مردم را راضي كنيم و الگوي خوبي از كشور مسلمان به دنيا ارائه دهيم . اين كارها راههاي پيروزي را براي ما هموارتر مي كند. الان درمنطقه در هر كاري به ديوار ايران برخورد مي كنند.
ث درمورد مسائل آمريكا خيلي ها مي گويند آقاي هاشمي مي خواهد اين مسائل را حل و فصل كند و در صحبتهاي خودتان بارها گفته ايد تصميم نهايي با رهبري است . الان دو حرف مطرح است : يكي اينكه شما درصدد حل اين موضوع هستيد و دوم اينكه رهبري تصميم مي گيرند. اين دو چگونه مقابل جمع است
نظر من در مورد آمريكا هميشه اين بوده كه اگر دست از خصومت بردارند و در مسايل با حالت تساوي برخورد كنند و قبل از هر اقدامي , حسن نيت خودشان را نشان بدهند , درست است كه وارد مذاكره با آنها شويم . در زمان امام نامه اي نوشتم و هفت موضوع را مطرح كردم و گفتم شما در زمان حياتتان اين مسائل را حل كنيد : يكي مسئله مكه بود كه امام دستور دادند برويد حل كنيد. يكي اختلافات مجلس با شوراي نگهبان بود كه قانون گذاري را فلج كرده بود كه امام با تاسيس مجمع تشخيص مصلحت حل كردند. يكي مسئله آمريكا بود كه امام روي آن اقدامي نكردند , ولي فرمودند اگر آمريكا آدم بشود , مي توانيم با آن كار كنيم . يكي مسئله جنگ بود. وقتي فرمانده جنگ شدم و براي خداحافظي خدمت امام رفتم , گفتم : نظرم اين است كه عمليات موفقي در خاك عراق بكنيم و منطقه اي از عراق را بگيريم كه عراق بدون آنجا نتواند زندگيش را ادامه بدهد و بعد حقوق خود را بگيريم . يعني اگر مي خواهيم صدام محاكمه شود يا خسارت بگيريم , دست بالا داشته باشيم . البته ايشان جوابي ندادند و لبخندي زدند و گفتند : شما فرمانده جنگ هستيد و برويد بجنگيد. در جبهه هم همين حرف را به فرماندهان جنگ گفتم . عمليات خيبر بود كه مسوول شده بودم . آن عمليات را با آن هدف شروع كرديم . مي خواستيم جاده هاي بغداد به بصره از كنار دجله و ناصريه را قطع كنيم و اين طرف دست ما بيفتد. البته عمليات ناقص ماند و فقط تا جزيره جلو رفتيم .
در مورد آمريكا در دوران رياست جمهوري گفتم علامت حسن نيت اين است كه اموال ما را كه در آنجا مانده , به ما برگرداند. وقتي اين علامت انجام شد , مي توانيم وارد مذاكره شويم . اين نظر من است . در دوران من اين اتفاق نيافتد و الان هم نيافتد و هنوز بر آن نظريه هستم . البته اگر بخواهد بشود , قطعا رهبري بايد موافقت كنند. وقتي آمريكا آماده شد اين قدم را بردارد , بايد با رهبري صحبت كنيم . به امام فقط نامه نوشتم هفت موضوع را در آن نامه گنجانده بودم كه يكي از آنها مسئله آمريكا بود. هنوز آمريكا به اين حرف ما جواب نداد. اگر جواب بدهد با رهبري صحبت مي كنيم و وارد مذاكره مي شويم .
ث يعني بعد از اين همه تحولات در منطقه هنوز حرف ده سال پيش را مي زنيد
بله , اگر آمريكايي ها حاضر باشند اين حسن نيت را نشان دهند , وارد مذاكره مي شويم .
ث با توجه به حضور اشغالگران آمريكا در عراق و افغانستان و نفوذ در جمهوري هاي آسيايي ميانه كه پايگاههاي نظامي دارند و در كشورهاي حاشيه خليج فارس آرايش نظامي دارد , آيا فكر نمي كنيد كه بايد شروط جدي تري مطرح شود
ممكن است حرفهاي جدي تر در مذاكرات مطرح شود. اين كه گفتم , براي شروع مذاكره است . با اين شرايطي كه شما گفتيد , بايد دنبال راه معقولي باشيم . مردم بايد قانع باشند. ما يك راه خوب ارائه داديم كه منطقي است . اول بايد باب مذاكره باز شود تا وارد جزييات شويم . اگر آمريكا شروع كرد , با رهبري صحبت مي كنم .
ث با توجه به آرايش مجلس و طيف هاي مختلف نقش آفرين كه ممكن است مخالف برنامه هاي شما باشند , چه تدبيري انديشيد
اكثريت مجلس با شناختي كه از افكار من دارد , با من همراه است . يك بار حدود 150 نفر از آنها و بارها نمايندگان متفرقه آمدند و گفتند : اين حرفها را قبول داريم . خيلي از آنها با امكانات خودشان در حوزه هاي خود ستاد زده اند و دارند كار مي كنند. من فكر مي كنم در بين نامزدها از همه بيشتر مي توانم با مجلس كار كنم .
ث با توجه به كانديدا شدن 8 نفر در رياست جمهوري , آيا احتمال نمي دهيد در مدت باقي مانده ائتلاف و تحولي صورت گيرد اگر كساني به ائتلاف برسند , شما كنار مي رويد
قبل از اينكه نامزد شوم , اين بحث نه از طرف آنها , از طرف من جدي بود. واقعا مي خواستم اينها متحد شوند كه مجموعه آرا روي يك نفر متمركز شود تا رئيس جمهور با آراي بالا انتخاب شود. با رهبري هم تفاهم كرده بوديم . بعد از مدتها آقاي حداد آمد و گفت : نمي توانيم نظر شما را تامين كنيم . براي اتحاد خيلي تلاش كردند و نتوانستند به وحدت برسند. من به حرفي كه زدم , عمل كردم . الان كه آمده ام , جاي تغيير عقيده نيست و خواهم ماند و هستم . در هر دو جناح آنهايي كه آن روز مي توانستند كنار بروند و امتيازي بگيرند , نرفتند.
ث فكر نمي كنيد انتخابات به دور دوم كشيده شود
هميشه احتمال هست . ولي فكر مي كنم در دور اول يا در دور دوم با فاصله زياد راي مي آورم . البته هر اتفاقي مي تواند بيافتد.
ث آيا در صحنه هاي مختلف زندگي احساستان هم با تغيير مسئوليت تغيير كرده است
در زندان به مبارزه و انقلاب فكر مي كرديم و به زندگي فكر نمي كرديم . مي خواستيم فقط به هدف نهايي كه حكومت اسلامي است , برسيم . اما بعد از انقلاب حيات من براساس كليت انقلاب و جامعه است . چه رئيس جمهور , چه رئيس مجلس و چه رئيس مجمع تشخيص باشم , براساس شرايط روز تصميم مي گيرم . ولي در حد متوسط احساس آدمها كمي فرق مي كند.
ث در طول اين دوران 15 ساله كه امام نيستند , مواضع و ارتباط شما با رهبري چگونه است
بسيار صميمي است . شايد خالص ترين دوستي , بين من و ايشان است . گاهي دور از هم تصميم مي گيريم و وقتي به هم مي رسيم , مي بينيم يكسان فكر كرديم و افكار ما خيلي بهم نزديك است و نمي توانيم از هم جدا شويم .
يك روز خدمت امام بودم . حال ايشان وخيم شده بود. كنار تختشان ايستادم و دستم را روي دست ايشان گذاشتم . حالت خاصي بود و ايشان انگشت مرا گرفت و سه مطلب گفتند : يكي بازنگري قانون اساسي بود كه تا زنده هستم , انجام شود و دوم اينكه تا شما متحد باشيد , انقلاب پيش مي رود و سوم اينكه نگاهي به من كردند و گفتند مخصوصا شما و آقاي خامنه اي . اين حرف آن موقع روشن نبود الان مي بينم كه ايشان كجا را مي ديدند. در ملاقاتي ديگر گفتند آن موقع كه قطعنامه را پذيرفتم , برايم تلخ بود , ولي الان كه مي بينم بعد از مرگم اين مشكل را از جلوي شما برداشته ام , شيرين شده و راضي هستم .
ث آيا احتمال مي دهيد سالهايي كه شما سكان اجرايي كشور را در دست داشته باشيد , سالهاي همدلي و اتحاد مردم باشد
آرزويم اين است و نهايت تلاشم را خواهم كرد. البته مي بينم كه افراد دو جناح با كينه توزي برخورد مي كنند. كينه چيز بدي است . تلاش مي كنم با هم باشيم . نظرم اين است كه همه باشند و كسي فكر نكند ترد شد و موضع بگيرد. بايد هر دو جناح دست به دست هم دهند و به منافع ملي فكر كنند. البته ميدان عمل با ميدان آرزو كمي تفاوت دارد.
ث خيلي ممنون كه اين وقت را به روزنامه جمهوري اسلامي داديد.
موفق باشيد.
يك بار به جلسه شوراي سياست گذاري ستاد انتخاباتي رفته بودم , به آنها گفتم اسراف نكنيد , من نياز به عكس و پوستر ندارم , مواظب باشيد آدمهاي ستاد بدنام نباشند
به جريان انداختن بودجه جاري اشتغال ايجاد نمي كند اگر مي خواهيم كاري كنيم بايد در جهت توسعه باشد
همه ما در زمينه فن آوري هسته اي تقريبا نظر واحدي داريم و نبايد اجازه دهيم حق ملت از دستمان برود
طبعم اين است كه حتي به يك نفر در قبال راي وعده ندهم و در عرصه انتخابات با خدا معامله كردم و با هيچ كس ديگر معامله نمي كنم
آمريكائيها با اسم آزادي ملتها و دموكراسي شروع به كار كردند , البته خيلي زود شكست مي خورند چون وقتي وارد مي شوند مي بينند مردم در مقابل آنها ايستاده اند , همين اتفاقي كه در عراق افتاد
در پايان دولت من بيش از 30 ميليون نفر با علاقه و عشق در انتخابات شركت كردند كه نشان از نشاط سياسي است , يعني دولت بگونه اي عمل كرد كه مردم اينگونه شدند
از آدمهائي كه براي مملكت مفيد باشند و بتوانند مديريت كنند , در جاهاي مناسب استفاده مي كنم
اتهام كم توجهي دولت به مسايل فرهنگي بي صفايي است
مي دانستم آمريكايي ها براي راي كم رئيس جمهور و تنش زياد , استراتژي دارند و متاسفانه مي ديدم كه وضع موجود درست در جهت هدف آمريكايي هاست , فكر كردم اگر بيايم , در نقطه مقابل آن استراتژي هستم و مشاركت بيشتر مي شود.