* در 14 ژوئن ( 24 خرداد ) فرستنده تلویزیونی ﺁرته ، گزارشی طولانی پیرامون ایران و « انتخابات » انتشار داد . در پایان ﺁن، گفتگوئی با دو کارشناس انجام گرفت . یکی از ﺁن دو، بنا بر اطلاعی که حاصل کرده بود، گفت: این انتخابات ﺁزاد نیست و 70 درصد جامعه ایرانی بیرون از ﺁنند . بدین قرار، در روزی که تبلیغات انتخاباتی به پایان می رسد، دست کم 70 درصد مردم کشور این رژیم را نمی خواهند . گزارش دقیق زیر که امروز از تهران دریافت شده است ، قول کارشناس ﺁلمانی را تأیید می کند :
1- امروز پیدا کردن یک موافق رژیم در یک سازمان دولتی شاید چندان ﺁسان نباشد. چون همه برای همه تقریبا شناخته شده اند، شاید بتوان از هر 10 یا 20 و یا 30 نفری یک موافق نسبی با رژیم پیدا کرد.
2- واژه موافق نسبی مهم است . زیرا دیگر هیچ فردی نمی یابید که حتی اگر سرسپرده رژیم هم باشد، انتقادات سخت (به اشخاص نظام) و نرمی به خود نظام وارد نکند.
3- اما اگر یک هفته توی شهر هم بگردید، یافتن فردی که موافق نظام باشد نخواهید یافت. پیدا کردن یک موافق در شهر مانند پیدا کردن یک سوزن در انبار کاه واقعا سخت است. شاید یکی از این روست که اگر هم موافقی وجود داشته باشد، از فرط شرمندگی چهره و آراء خود را پنهان می کند. مگر آنکه، بعد از ظهر، از کنار یک مسجد که پایگاه بسیج است رد شوید و با موافقی روبرو شوید.
4- تبلیغات در این روزها گیج کننده است. تبلیغات به ترتیب قالیباف، هاشمی، لاریجانی، احمدی نژاد – معین و رضایی (این سه در یک حد) و در آخر کروبی و در آخر آخر مهر علی زاده قرار دارند. اما در آخرین هفته انتخابات یعنی از شنبه 21 خرداد تبلیغات آقای هاشمی از همه جلوتر زده است. هزینه های تبلیغاتی ﺁقای قالیباف فکر می کنم سر به چند ده میلیارد تومان بزند . هزینه تبلیغات او اصول گرایان را نیز مات و مبهوت و گیج کرده است.
5- اما مردم در برابر همه این تبلیغات تقریبا بی تفاوت هستند. رای قاطع آنها عدم شرکت است. به نظر می آید که میزان مشارکت در تهران چیزی بیش از 10 تا 15 درصد نباشد. که از این مقدار ممکن است 6 تا 8 درصد آن هواخواهان رژیم باشند (بیشتر در جنوب و حواشی تهران)، و حدود نیمی دیگر کسانی هستند که از ترس ، ترس از مهر نخوردن شناسنامه ، آنها را به سمت صندوق های رأی می کشاند. نکته با اهمیت اینجاست که تقریبا تعداد کسانی که به خاطر مهر خوردن شناسنامه شان به پای صندوق های رأی می روند اگر بیشتر ازتعداد آراء طرفدارن نظام نباشد، کمتر از آنها نیست . هنوز که هنوز است این توهم از ذهن مردم پاک نشده است. و هنوز که هنوز است این رژیم به عمد نمی خواهد این توهم را از ذهن مردم پاک کند. تا جائی که ، در صحبت با یکی از جوانان ، او معتقد بود که اگر بیایند و هزار قسم هم بخورند، من قبول نخواهم کرد. و دیگری، شخصی که در حال تحصیل در دوره فوق لیسانس حقوق است، در پاسخ به این سخن که هیچ کاری با کسی که در انتخابات شرکت نکند، ندارند و این شائبه تنها به دهه اول انقلاب باز می گردد، می گفت : می دانم شما راست می گویید اما شاید کاری داشتند!! شاید در یک اداره با یک آدم عوضی و متعصبی روبرو شدیم که کاری داشت!! از این جماعت پاسخ های عجیب و غریبی می شنوی که ﺁدمی مات می ماند از مکانیسم خود ترساندن و خود تحقیر کردن .
آماری که بیشتر از 15 درصد رأی دهنده در تهران را نشان دهد، تقلب است. چنانچه آقای گنجی در مانیفست خود به سه نوع تقلب متداول و عرفی شده در ایران اشاره کرده است. همچنین در صحبتی که بعد از انتخابات مجلس هفتم با یک معلم دوره دبیرستان در منطقه بهشت زهرا بمیان ﺁمد، او می گفت : از 4000 نفر کسانی که در آن منطقه حق رای داشتند، (به دلیل اینکه در آن منطقه اکثرا پدر و مادرشان و خانواده هایشان به دلیل جرم و یا بزهکاری در زندان بودند، احساس کینه توزانه ای نسبت به تمامت رژیم داشتند)، در دو حوزه ( یکی در مسجد و یکی در دبیرستان) حدود 100 نفر رأی دادند . چون دیدند ممکن است آخر شب آبروریزی شود، نمایندگان هر دو طرف (ناظر و مجری ) طی صورتجلسه ای حدود 800 نفر شرکت کننده را تصدیق کردند.
6- اما حجم تبلیغات و ترس از قالیباف و هاشمی این حس را در آدم به وجود می آورد که تبلیغات یواش یواش دارد درصد اندکی از مردم را سست می کند. و به طرف خود می کشاند. به تصور من این درصد ممکن است از 5 درصد به بالا در نوسان باشد.
7- عده معدودی از جوانان لمپن و یا امروزی مایل اند که به هاشمی رای بدهند. همچنین عده معدودی از کسانی که معتقدند فقط و فقط آمریکا می تواند منجی ایران باشد، ممکن است آراء خود را بسود آقای هاشمی به صندوق بریزند. درک دسته دومی ها آسان است اما منطق گروه اول، از آن پدیده های شگفتی است که قابل درک نیست. هرچند آراء این افراد آنقدر سطحی است که با یک گفتگوی ساده و ابتدایی حرف خود را پس می گیرند.
* تبلیغات در خارج از ایران نیز بسیار وسیع است . تا روز یک شنبه که بمب گذاریها انجام شدند، عنوانهای مطبوعات غرب ، « موج تحریم ایران را فرا گرفته است » ، « مردم نسبت به انتخابات بی تفاوت هستند » ، اعتصابها در دانشگاهها و در زندان ها گسترش می یابند، بودند . بمب گذاریها، برای مدتی کوتاه ، موضوع خبر و گزارش ها شدند . اما از روز سه شنبه ، از نو، تبلیغ بسود هاشمی رفسنجانی و باز جنبشهای اعتراضی موضوع گزارشها شده اند . از جمله گزارش فیگارو ( 24 ژوئن ) « انقلاب زنان ، موضوع بحثهای انتخاباتی در ایران » گشت .
شما خوانندگان
می دانید که سانسورها مانع از ﺁنند که صدا و نوشته این معتمد شما به مردم ایران برسد . بنا بر این ، اگر ﺁن را بیان حقیقت یافتید، سانسور شکن شوید و بیان حق را با دیگران در میان گذارید و از ﺁنها نیز بخواهید که به نوبه خود چنین کنند .
Entekhabat-84 -- BANISADR blog ADRESS
http://ahbanisadr.blogspot.com/