طبق آخرين آمارهاي اعلام شده توسط وزارت كشور، از 22 ميليون به ترتيب هاشمي، كروبي، احمدي نژاد، قاليباف و معين رأي آوردند. البته شوراي نگهبان نتايج 24 ميليون را اعلام كرده كه نتيجه هاشمي، احمدي نژاد، كروبي، معين است. بامزه اينجاست كه آراي كروبي از 24 ميليون شوراي نگهبان 3.600 هزار است، در حال كه از 22 تاي وزارت كشور 4 ميليون است!
آخرين اطلاعات غير رسمي هم كه دارم، شورا ميگويد من نتايج 28 ميليون را دارم كه احمدي نژاد دوم است، در حالي كه وزارت كشور ميگويد هنوز نتايج ده ميليون آراي آخر را ندارند. شوراي نگهبان قانونا حق اعلام ندارد، ولي آماري كه از تهران و اصفهان و مشهد آمده، حتي اگر كمي خطا هم داشته باشد، باز هيچ تحول جدياي را نشان نميدهد. حداكثر شايد همينطور كه گفتهاند جاي كروبي و احمدي نژاد عوض شود، كه بعيد است.
به هرحال، براي من مهم اين است كه دكتر معين شكست خورد. در كل كشور حداكثر به 5 ميليون برسد، كه نميرسد. قطعا به دور دوم نميرويم و در خوشبينانهترين حالت به رتبه سوم ميرسيم.
البته احتمال وقوع تقلب و تخلف زياد منتفي نيست. همين كه نتايج اينقدر متناقض است و سايتهاي ايلنا و ايسنا را با مشكل روبرو كردهاند و ... يك بوهايي ميدهد. اما خب به هرحال بعيد ميدانم تقلب گستردهاي صورت گرفته باشد. نتايج همين است.
فقط عجيبترين قسمت ماجرا اين است كه نتايج نظرسنجيها ايندر با نتايج انتخابات متفاوت شده است، خصوصا از لحاظ كروبي. يعني اينقدر مردم بعضي جاهاي ايران گرسنهاند؟! هرجا هم كروبي بالا رفته، آراي معين را خورده: كرمانشاه، خوزستان، بوشهر، لرستان...
از اين حرفها بگذريم. اخلاق شكست هم بايد داشت. بعضيها تا ديشب نتايج نگران كننده را ميشنيدند پرخاش ميكردند كه اين مشاركتيهاي فلان و آن تحريميهاي فلان و اين بسيجيهاي فلان و .... به نظرم مسخره است اين رفتارها. باخت عيب نيست، اينگونه چرخيدنهاي ساعتي عيب است.
ما به يكسري ايدهها و شعارها اعتقاد داشتهايم، تا اينجاي كار آمديم، بعد از اين هم چيزي عوض نشده است. بايد پس از اين، شبكه سراسري بسيج را كه توانست آراي احمدي نژاد را يكشبه بالا ببرد، بيشتر جدي بگيريم. امكان دورويي و فريبكاري را كه آراي زيادي را براي قاليباف خريد، دستكم نگيريم. و مهمتر از همه توجه كنيم كه شكاف ذهنيت و زندگي در بخشهاي مختلف ايران اينقدر زياد است كه يك عده لنگ دموكراسي و حقوق بشر اند و عدهاي ديگر لنگ پنجاه هزار تومان پول.
بعد از اين خيلي قدر خاتمي را خواهيم دانست. او توانست خواستههاي مردم چهارگوشه ايران را زير يك چتر جمع كند. هيچكس ديگري نتوانست چنين كاري بكند. قدر او را خواهيم دانست، چون توانست مردم حاشيهنشين را با شهرها همزبان كند. چون توانست بيست ميليون رأي از مردمي بگيرد كه الان ديگران در پنچ شش ميليون اش گير كردهاند. مطمئنم كه پس از اين بيشتر قدر او را خواهيم دانست.
بعد از اين خيلي بحثها خواهيم داشت، با كساني كه تصور ميكردند با نيامدن معين و تحريم انتخابات اتفاق مهمي ميافتد، كساني كه بحث داشتند بر سر اينكه آيا انداختن عكس خاتمي كنار معين آراي او را بالا ميبرد يا نه! كساني كه فكر ميكردند زنان، اقوام و مذاهب بيشترين آرا را براي معين خواهند ريخت، كساني كه حرف بعضي از ما را كه معين بايد براي اقشار پايين شهر و براي مذهبيها حرف براي گفتن داشته باشد محكوم ميكردند، كساني كه بلافاصله شروع به غر زدن سر اصلاح طلبان ميكنند، در حالي اگر شكستي بود براي همه حاميان معين است، كساني كه ...
شش ماه تلاش كرديم. پس از اين، مدتها بايد فكر كنيم. كار تشكيلاتي تمام نميشود. جرقه هاي بسياري در اين دوره خورده است كه نبايد از دست برود. ايدههاي مهمي مطرح شده است كه بايد پيگيري شود. نيروهاي خوبي جمع شدهاند كه نبايد پراكنده شوند. كار زياد داريم.