آقاي خاتمي ثاني! داماد خميني كبير! تسليت!
تصورش را بكنيد كه الان در ستاد مركزي آقاي معين چه ميگذرد و چه شوك عظيمي به حضرات اصلاح طلب حكومتي وارد شده. آنها بايد ميدانستند كه وقتي پوستر تبليغاتي معين با عكس خاتمي كه ميگفت معين بايد بيايد را جلوي چشم مردمي كه از خاتمي به خاطر دروغ گفتنها و بازي با احساسات مردم، به شدت دلزدهاند، نصب ميكردند، از راي خودشان ميكاستند. حقيقت اينست كه برخلاف ادعاهاي روشنفكرنمايان دوم خردادي(از مسعود بهنود و ابراهيم نبوي و حسين درخشان گرفته تا ورژنهاي داخلي آنها)، خاتمي نه مصدق بود و نه اميركبير. چرا كه اصولا خودش نخواست تا در مقابل شخص اول مملكت - مخالف اصلي اصلاحات - بايستد و اينهم به اين موضوع برميگردد كه آخوند اگر گوشت آخوند را هم بخورد استخوانش را دور نميريزد. در هر حال بيست و هفت خرداد هم بيست و هشت مرداد نبود و مردم منفعل نبودند. بلكه لااقل پرونده حزب مشاركت و مجاهدين انقلاب و نهضت آزادي بسته شد
درخشان! بابا! مردم را فحش بده تا سبك شي!
آنهايي كه توي اين مدت كلي فك زدند كه آي مردم از احمدي نژاد و قاليباف بترسيد و بياييد به ما راي بدهيد حسابي چيزسوخته شدند. آن بچههاي وبلاگ نويسي كه خودشان را در خيابانهاي تهران به خاطر معين كشتند، تصورش را هم نميكردند كه نامزدشان در تهران، سومين شهر پرجمعيت دنيا ، فقط چندصد هزار راي بياورد و در كل كشور تنها سيزده درصد آرا از آنشان باشد
شكست شعار دوباره ميچاپمت وطن!
بالا آمدن غيرمترقبهي كروبي نشان داد كه مردم از شعارهاي معين، بيشتر بوي دوباره ميچاپمت وطن شنيده بودند تا چيز ديگر. ضمن اينكه يك بار ديگر مطمئن شديم كه در ايران نظرسنجي كممعنا و امري غير قابل اتكاست. اصولا تمسخر و توهين و لفظ پنجاه هزار را چماغ كردن هم پوشش شكست آدم نميتواند باشد.
باز بگيد سيزده نحس نيست!
مفتضح اول انتخابت، يا همان قدرتمندترين مرد جمهوري اسلامي تنها سيزده درصد آراي ايرانيان را در دامن گرفت. شخص دوم جمهوري مردمي ايران باشي و فقط شش مليون راي از چهل و هفت مليون راي واجدان شرايط راي دادن را بگيري؟ اين يعني شكست بسيج لشكر هيپيها و سوسولها و فاحشهها براي راي جمع كردن. اين يعني ياسر و مهدي و فائزه و فاطمه و... تمام كرديم. اين يعني تبريزي مارمولك با آن فيلم تبليغاتي خفنش، خفه شد. اين يعني اكبراقا را بدون عمامه و در حال اصلاح سر و كنار دريا و با بغض در كلام و لرزش در چشمها نشان دادن بي فايده بوده و احتمالا بايد اكبرآقا را با شورت و توي ديسكو نشان ميدادهاند تا آراياش كمي بيشتر ميشد
مشروعيت برادران لندني در ايران !
هر انتخابات في نفسه خيلي خوب است. حتي در اين شكل كه مشاركت و تحريم 50-50 شده و وضعيت مضحكي است. مثلا يك آدمي كه به عدد 525 خيلي حساسيت دارد و متولد عراق است، كمتر از دو مليون راي مياورد تا از اين به بعد به اندازهي كوپناش خود را نماينده ايران بداند و بفهمد كه حتي وقتي از شيرين عبادي توي فيلم تبليغاتياش تقدير ميكند - كه لابد بعدش مجبور ميشود دهنش را آب بكشد - باز هم نميتواند راي جمع كند. مردم بر سر مبارك كسي كه در تمام دوران رياستش بر يكي از عريض و طويلترين و پرخرجترين بنگاههاي رسانهاي دنيا، مداوما به حالگيري از جامعه پرداخته، اينطوري مجسمه يادگاري ميسازند!
فقط بير مليون؟!
مهرعليزاده كه وقتي صلاحيتش با حكم حكومتي تائيد شد از رهبري به خاطر احقاق حقوق همه ملت - شخص خودش - تشكر كرد، حالا ديگر بهتر از صدا و سيما فهميده كه چقدر مردم به طرفداري رضازاده و علي دايي از شخص خاصي حساسند و به همين نسبت از تشويق به شركت در انتخابات آدمهاي ورزشي تاثير ميگيرند
بابا كرم! دوست دارم! اگه ژيلت بزني، لباس اسپورت بپوشي، باز تفنگدار مني!
بزرگترين شوك بعد از رفسنجاني و معين به قاليباف وارد شد. وي لابد الان از اينكه گريهكردنش در برنامهي صندلي داغ نتيجه نداده و مردم ما بعد از تجربهي خاتمي ديگر به كانديداهايي كه گريه ميكنند، اعتماد ندارند، به شدت سرخورده است و از اينكه چهل ميليارد پول بيزبان را به باد داده، حسرت ميخورد. حالا قاليباف مانده و طلب كميتههاي جنگ رواني و بمب گذاري و فلش سازي و ستادهاي پرهزينهي نوجوان رنگ كن
احمدي نژاد، يا راه نجات!
باور كنيد اگر شوراي نگهبان احمدينژاد را به دور دوم انتخابات كشور بكشاند، به شخصه به او راي ميدهم. مي پرسيد چرا؟ سادهست. از قديم گفتند مرگ يكبار و شيونم يكبار.بابا نترسيد. قبل از احمدي نژاد هم مملكت دست مصباح و سپاه پاسداران و خامنهاي بود و حالا ويترين و ظاهر حكومت با باطن آن يكدست ميشود. همين.
به قول رضا مارمولك : معٌين باشيد انشاالله!
بيست هفت خرداد نه روز بيست و هشت مرداد بود و نه حادثه به توپ بستن مجلس و استبداد صغير. بيست و هفت خرداد روز واقع بيني بود. بيست و هفتم، پرده از چشم خيليها كنار زد. ديروز خلوتي صندوقها در صبح تا بعداز ظهر از يكطرف و بعد تشويش و نگراني بعضي و ازدحام يكباره در پاي بعضي شعب نشان داد كه از بايكوت كامل انتخابات نميتوان صحبت كرد، همانطور كه حقيقت با آنچه جمهوري اسلامي مدعيست بسيار متفاوت است و اكثريت قريب به نصف ايرانيان در انتخابات، با اين ايده كه سيستم حكومت را قبول ندارند، شركت نكردند. چنانكه بي شك خيلي از كساني كه راي دادند نيز با اصل نظام به جد مشكل دارند و تنها از روي ترس يا فقر يا جهل در اين تله تاتر، نقش سياهي لشكر گرفتند
و اما چند آيتم:
يك- حق راي براي بچههاي پونزده ساله، كه نه تاريخ خواندند و نه روزنامه و كتاب ميخوانند، عموما اشتباه است و يكي از درروهاي بزرگ براي بازي انتخابات ايران است
دو- يكي از شرايط ديگر انتخابات - اجازه راي به كساني كه از حداقل سواد يعني خواندن و نوشتن بيبهرهاند- هم كمك بزرگي به دست بردن در آراي مردم است
سه- از روي ترس راي دادن و راي سفيد انداختن، نتيجهاش اين ميشود كه چند درصد برگههاي آرا- كه سفيد است - به نفع كانديد روزهبگيرهاي پنجشنبه هر انتخابات سياه شود
چهار- مشخص شد كه سقف شعارهاي مصطفي معين، حتي كف مطالبات مردم نيز نبود و حالا مردم دلشان با فحش دادن كانديداها به جنتي و سعيد مرتضوي خنك نميشود و عامل اصلي انسداد سياسي و اقتصادي جامعه را، شخص اول مملكت - خامنهاي- ميدانند و بهمين دليل اصلاحات را بيحاصل ميدانند
پنج- خيلي از كساني كه ديروز راي دادهاند، تا آخرين لحظه به راي دادن فكر هم نكرده بودند و بهمين خاطر تصميم دقيقي نودي گرفتهاند. مصداق اين ادعا، رشد يكبارهي آراي كروبي است
شش- انتخابات روز جمعه توسط اغلب مردم ايران تحريم شد، وگرنه احمدينژاد بالا نميآمد. در واقع جمهوري اسلامي دروغگويي و پارادوكس را به نهايت خود رساند و از يك طرف از حضور سي مليوني مردم حرف زد و از سوي ديگر از شكست معيني كه راي بالقوه نسبتا زيادي داشت سخن گفت. معلوم است كه كدامش را باور بايد كرد. آنهايي كه تحليل ميدادند كه حضور بيش از سي درصد مردم به پيروزي اصلاحطلبان ميانجامد لطفا پاسخ دهند
هفت- دستكاري آراي كروبي، زمينهي خوبي براي راهاندازي اعتراضات گسترده به شيوهي برگزاري انتخابات در ايران است. نبايد اين فرصت را از دست داد. ضمن اينكه به نظر ميرسد راهيابي كروبي با آن قاط زدنها و لربازيهايش، به انتخابات مرحلهي دوم، به احتمال خيلي زياد به پيروزي وي منجر خواهد شد.
هشت- مشاركت راي نياورد و تحريم پيش رفت
نه- آنطور كه هويداست ابراهيم نبوي نه تنها از عدم راهيابي معين به دور دوم ناراحت نيست بلكه آرزو كرده تا كروبي - كه حضورش در دور دوم احتمال شكست رفسنجاني را بيشتر ميكند- نيز به دور دوم نرود. همانطور كه در نوشتههاي قبليام هم گفتهام، اين موضوع و نظر ايشان را بايد از همان چشم ديد كه آراي استان كرمان را.
ده. اين درصدي كه راي دادند بزودي افسوس خواهند خورد كه چرا به خاطر رفسنجاني يا احمدي نژاد خودشان را ضايع كردهاند و به شعور خود توهين كردهاند
يازده- كروبي از وجود اشخاص نزديكي صحبت كرده كه در نتيجه انتخابات دست بردهاند، البته كروبي از اين حد جلوتر نرفته اما خبرها حاكيست كه مجتبي خامنهاي و حجازي رييس بسيج از اعضاي اصلي اين ماجرا هستند
دوازده- ابراهيم يزدي در يك اظهار نظر گفته كه ((شوراي نگهبان به مانند هميشه نشان داد كه در يك اقدام يك جانبه آرا مردم را تصرف مي كند و قابل اعتماد نيست و اين حركت قابل پيش بيني بود )) حالا كسي نيست بگويد شما كه ميدانستيد چرا با حمايت از معين، در تنور انتخابات دميديد؟ خوب شايد هم حق دارند. آخر پيري فراموشي ميآورد و از دبيركل جمعيتي كه جمعي پيرپاتال هستند بيش از اين انتظار نميرود
سيزده- چند نكته راجع به خاتمي: خاتمي از برگزاري يك انتخابات آزاد و سالم در آخرين روزهاي رياستجمهوريش هم عاجز نشان داد و به اين ترتيب نفرت بيشتري براي خودش به ارمغان آورد. حماقت آنها كه بيست مليون راي خاتمي را هنر او ميدانستند، حالا بيشتر مشخص شده و درستي اين جمله كه راي به خاتمي، بيشتر راي منفي به رفسنجاني و دوران هشت ساله ويرانگرياش بود ، بيشتر نمايان ميشود. خاتمي سال هفتاد وشش نون قيافه و زبانش را گرفت و بعدها هم چوب دروغگويي و سستي در گرفتن حق ملتي را كه به او اعتماد كردند را خواهد خورد.
چهارده - از همين الان مشخص است كه با نزديك شدن به روز جمعه تعداد بيشتري از آدمهاي ابنالوقت بگويند كه از رفسنجاني متنفرند ولي براي آنكه مملكت دست احمدينژاد نيافتد، به او راي ميدهند. به خصوص كساني كه سابقا استدلال ميكردند كه تنها كسي كه ميتواند جلوي خامنهاي بايستد هاشمي اكبر نوقي بهرماني رفسنجاني ملقب به اكبرشاه است
پانزده- آنها كه ميگويند مشاركت بالا بوده لطفا پاسخ دهند كه چرا صداوسيما برخلاف سنوات گذشته، همچنان دارد آهنگهاي ملي و حماسي پخش ميكند و برادر شرعي دبستاني من پخش ميكند؟ آيا تنها دليلش دو مرحلهاي شدن انتخابات است يا ميخواهند به مردم اينطور القا كنند كه ميزان راي دهندگان واقعا بالا بوده؟
شانزده- مسعود بهنود هم به جدول زده، از يك طرف از حضور اكثريت مردم خبر داده و از طرف ديگر، شكست معين را تلويحا تقصير طرفداران تحريمكنندگان انداخته !! و در ادامه گفته كه بايد به تجليل از خاتمي برخاست!! در جواب ايشان نوشتم: تجليل از خاتمي؟ به خاطر برگزاري انتخابات مجلس هفتم و انتخابات پر تقلب فعلي؟ تجليل از خاتمي به خاطر تلاش براي زنده جلوه دادن يك نظام مرده زير سرم؟ تجليل از خاتمي به خاطر چي؟ دروغ؟ مردم فريبي؟ خوش تيپي؟ براي لوث كردن مفاهيمي چون جامعه مدني و آزادي؟ بخاطر گسترش فقر كه نتيجه پنجاه هزار تومنياش را داريم ميبينيم. آقاي بهنود امر بر شما مشتبه شده. خاتمي در نهايت در حد علي اميني است تا مصدق. اميدوارم اين انتخابات باعث شود كمي پوست شهر و مردمهايش را بهتر لمس كنيم. جالب اينجاست كه به جاي آنكه ما از شما به خاطر نقش گرفتن در بازي جنتي، ناراحت باشيم، اين شماييد كه دارييد با بيراه گفتن به ما، درد ناشي از بيلاخ جنتي را فرياد ميكنيد
هفده- رهبر معظم انقلاب از تمام كساني كه در تدارك خيمه شب بازي انتخابات به نظام كمك كردند تشكر كرد و بار ديگر تاكيد كرد كه شركت كنندگان ، پيش از هر چيز به جمهوري اسلامي راي دادهاند
لينك مطلب در وبلاگ آيينهاي رفراندوم
- توضيح خبرنامه گويا: رويه ما انتشار مطالب و اشارات توهين آميز و هتک حرمت به افراد نيست. از خوانندگان و افراد مورد اشاره در اين مطلب پوزش مي خواهيم. اميدواريم انتشار کامل اين مطلب حمل بر ترک رويه جاري تلقي نشود و نويسندگان حرمت قلم و مخالفانشان را حفظ نمايند.