حتماٌ شما هم نظر حسن روحانی را که "اینبار باید بیش از بیست میلیون نفر در انتخابات شرکت میکنند" را شنیده اید فکر کنید که اگر هاشمی رفسنجانی مثلاٌ با 10-20 میلیون رای در انتخابات پیروز شود چه میشود ؟
1- جدایی اصل دین از سیاست بخاطر انتخاب یک روحانی ، توسط هر گونه تفکر دموکراسی با خدشه ای مهم و جدی روبرو میشود که این موضوع بسیار مهمترست تا سایر موارد که گفته میشود .
2- اصول و مبانی آزادیخواهی در نسل جدید و متفکرانش بکلی زیر سوال میرود (باید تاسف خورد بر کسانی که پرچم آنرا در دست گرفته اند و لی حتی اصول آنرا هم نمیدانند ).
3- هم اینک تمامی فاسدین اقتصادی که در راس ادارات دولتی اصلاحات جای گرفته اند از ترس رای آوردن احمدی نژاد که بر خلاف رفسنجانی ریخت و پاش نمیکند در حال اغما بسر میبرند و این نقطه ی ننگ ملتیست که با آنها در یک صف قرار بگیرند(یا همانی کنند که گوشت و پوست مملکت خورده ها ،میخواهند).
4- حداقل 8 سال دیگر به عمر این حکومت اضافه میشود و تا کسی حرفی بزند این ده - بیست میلیون رای در مرحله ی دوم را تا ته حلق او فرو میکنند .
5- در سیاست جهانی کسی مانند هاشمی رفسنجانی که بشود منتخب مردم ایران ، دیگر کسی برای اندیشه ی عموم مردم احترامی قائل نخواهد شد و آنها هم به گرفتن و دادن امتیازات بشکل وسیع تری با حکومت ادامه میدهند .
6- وقتی رانت خواری و باند بازی و مافیا گری در مملکتی رای بیاورد باید فاتحه ی آن مملکت را بشکل جدی خواند و هم اینک هم کم نیستند ، سرمایه دار شده ها و افرادی که برای تبلیغات انتخاباتی هاشمی رفسنجانی میلیونها تومان خرج میکنند .
7- ...............
البته تصور کنید که اصلاح طلبان حکومتی از مشارکتی ها گرفته تا مجاهدین انقلاب اسلامی چه ضرری از آمدن هاشمی رفسنجانی خواهند برد؟
هیچ ، مطمئن باشید آنها که به این حکومت معتقدند و با وجود میانه روهایی مانند رفسنجانی خود را در لیست خودی های حکومت قرار داده اند و از آن روزی میخورند، مشکل حادی باآن ندارند و تازه بعد از این هم آسته میوند و آسته می آیند تا گربه شاخشان نزند.
که آنها همه یاران امام و انقلابند و همواره به آن فکر میکنند و کارگزاران و میانه روهای حکومت نیز همینطور
نگاه کنید مصطفی معین را که تازه پیشرو بوده است ، چگونه جوربه جور در مدت چند هفته حرف عوض کرده است ؟!!!!
حالا این چه مقایسه ی مضحکیست که بین ایران و فرانسه و رفسنجانی و شیراک ، صورت میگیرد؟ باید از اصلاح طلبان حکومتی پرسید که در این مدت از این علوم اجتماعی کم نشر نداده اند .
ـــــــــ
ولی اگر مردم شرکت نکنند و احمدی نژاد رای بیاورد چه میشود ؟
تا کنون بسیار از دهان تمام روشنفکران مرتبط با اصلاحات حکومتی شنیده ایم که "راه اصلاحات بدون بازگشت است" بگذریم که هم اکنون میگویند ، نه اشتباه گفتیم این راه ، بازگشت پذیرست و بیایید رای بدهید،
ولی بدرستی این راه بازگشت ناپذیرست که در دنیای امروز حکومت فاشیستی به مفهومی که میگویند حکومت در زمان احمدی نژاد برقرار مینماید، نمیتوان دید بخصوص در مهمترین نقطه ی خاورمیانه که ایران در قلب ژئواستراتژیک آن و دنیا قرار گرفته است .
حکومت در زمان احمدی نژاد بین طیفی از این دو حالت خواهد بود :
1- یا به بازی مطلقه ی خود ادامه میدهد و بشدت سخت گیر میشود :
البته امکان ندارد سختگیر تر از اکنون - که به زحمت جای دلخوشی تنها برای باقی ماندن خود باقی گذاشته - بشود و اگر هم میخواست بشود با وجود خاتمیان هم میشد که آنها نه تنها به قول خودشان تدارکچی بوده اند بلکه با یک انگشت رهبر مطلقه دائم به تکان در آمده اند.
گذشته از این، اتفاقاٌ اگر سختگیر تر شود و جای کمترین دلخوشی را برای جوانان و مردم نگذارد با تحلیل علمی زیر فاتحه ی خود را خوانده است :
حکومت فعلی در جایی بین انفعال مردم و سرکوب گسترده ی اجتماعی – سیاسی – اقتصادی ایستاده است و برای اینکه به عمر نکبت خود ادامه دهد میبایست فشار سرکوب در هر طیف را تا حد بحرانی تخریب ، نگه دارد (این حد در 18 تیر و کوی دانشگاه از بین رفت و اگر نبود جلوداری "خاتمیان" حکومت دستخوش مشکل و حتی تغییر میشد) :
الف- با در دست گرفتن تمام ارکان حکومت ، بطوریکه دیگر از جلوداری اصلاح طلبان حکومتی خبری نباشد این حد بحرانی بالاتر میرود .
ب- همینطور از زمانی که جو ترور در افغانستان و عراق به سردی بگراید که عمر آن هم- بعلت فشارهای داخلی خود آمریکا- خیلی زیاد نخواهد بود ، باز هم این حد بحرانی از لحاظ سیاسی بالاتر از سطح کنونی میرود .
ج 1- از لحاظ اقتصادی نیز این حد دائم به بالاتر صعود میکند ، چرا که دلیل عمده ی باقی ماندن حکومت اینست که گروهی از بازار آشفته ی و باندهای مافیایی آن بخوبی استفاده کرده اند و سود بازار جمهوری اسلامی که بر اثر جابجایی نرخ خانه و ماشین و موبایل و قاچاق ، سرمایه داری ایجاد میکرد ، به بن بست رسیده و به حرکت نخواهد افتاد مگر با "اقتصاد ارزش افزوده " که حاصل از تولید است و در اقتصاد رانتی با در آمد سرانه ی پایین از آن خبری نمیتوان گرفت
ج2 - همچنین حکومت با پنهان کردن حق و لیاقت امروز ایرانی ها ، عمده ی آنها را به مرگ گرفته تا به تب راضی شوند ولی با ثبات کشور عراق که دیر یا زود اتفاق می افتد حداقل لیاقت اقتصادی ایرانیان مشخص میشود و اقتصاد امریست که براحتی توده ی مردم را به حرکت می اندازد .
د - همچنین آستانه ی این حد بحرانی از لحاظ سیاست و اقتصاد بین المللی ، دائم به بالاتر صعود میکند .
ه - از آن گذشته با بوجود آمدن گروه های خشن که حاصل تخریب سرکوبست این آستانه باز هم بالاتر خواهد آمد
و - ووووو
که البته اینها تئوری صرف نیستند و در تاریخ ایران اگر به موارد فراوانی از اتفاقات پیش بینی ناپذیر روبرو میشویم ، حاصل تراکم همین موارد است.
2- و یا فضای حکومت بازتر میشود
که این چیزی نیست بجز اصلاحات در گروه مطلقه ها و به هر اندازه صورت بگیرد (که مطئمناٌ در شکل حاکمیت یکدست ، صورت خواهد گرفت) سیاست و مملکت گامی بزرگ به جلو بر میدارد کاری که نه تنها اصلاح طلبان حکومتی در 8 سال نتوانستند بکنند بلکه بشدت آنها را بسته تر کردند.
البته این مورد در فرصت مناسب نیاز به شرح و بسط دارد ولی اگر جوانان توانستند کسی مانند قالیباف و حتی رفسنجانی را در این انتخابات به "تکان منظم" در آورند که بقول جام جمی ها ، کمال تبریزی از او "مارمولک 2" ساخت ، میتوانند احمدی نژادها را هم به تعادل در آورند که اینک نیز با فریاد احمدی نژاد در تخلفات انتخاباتی مشخص است .
ـــــــ
البته اینها مبانی هستند که ناخودآگاه و یا خودآگاه در ذهن تحریم کنندگان نقش بسته است و وقتی اکبر گنجی میگوید دموکراسی بدون هزینه نمیشود ، میتوان مقصود او را دریافت که در پس تحریم ، اندیشه ای بروز داده است در شکل برقراری اصلاح طلبان حکومتی و بد تر از آن رفسنجانی ها نمی شود حتی اگر نام آنرا که همان "کودتای انقلاب نما" و یا "انقلابست" نیاورد و با بلایی که اصلا ح طلبان حکومتی سر آن و سیاستش آوردند دیگر امید روشن و کم هزینه تری برای این مملکت دیده نمیشود مگر آنکه براحتی و طرفه العین چشمهای خویش را بست و خود را به هاشمی رفسنجانی به بهای خیلی کم فروخت البته در این مدت اگر درست برآورد شود وقت و هزینه ی بیشتری داده شد و اوضاع بدتر نیز شده است (رجوع شود به مقاله ی تحریم حتی در حال حاضر)