احسان نراقي، جامعهشناس گفت: «من مايلم با توجه به اشتغالات ذهني خود كه جامعهشناسي است، نظري به نتيجه رأي مردم ايران در روز جمعه گذشته بياندازم.»
احسان نراقي جامعهشناس و مشاور ويژه مديركل سابق يونسكو در گفتوگو خبرنگار سياسي «ايلنا» گفت: «اگر تهران را به عنوان نمونه در نظر بگيريم، اين رأي نشان ميدهد كه شكافي معنيدار شهر تهران را به دو قسمت شمال و جنوب تقسيم ميكند.»
وي گفت: «مردم شمال تا حدي از رفاه مادي برخوردارند و طالب آزاديهاي بيشتري هستند اين آزاديها، اجتماعي، فرهنگي و سياسي است و به هيچ وجه نشانه بدي نيست. يعني چيزي كه همه جوامع پيشرفته كنوني به آن رسيدهاند و در جهان امروز چنين روحيهاي را نشانه ترقي ميدانند. ضمناً فراموش نكنيم كه اين دسته نزديك به 40 درصد جمعيتاند كه شامل متخصصان، دانشمندان و مديران ميشود كه بدون آنها زندگي معقول امروزي براي ما غيرممكن است.
وي با بيان اينكه «مردم جنوبشهر بيشتر مذهبي و پايبند سنتاند»، گفت: «آنها عصيانزده از بيعدالتي هستند و با نظر خوشي به شمال شهريها نگاه نميكنند. همين اضطراب وجداني در انقلاب 57 به خوبي ظاهر شد ولي در حال حاضر قويتر و مؤثرتر جلوه كرده است. پس مسؤله بزرگ ملي ما جلوگيري از افزايش اين شكاف است.»
وي افزود: «مورد دوم اين است كه تخلفات انتخاباتي كه گروهي به گروه ديگر نسبت ميدهند، يقيناً آن چنان تأثيري كه ادعا ميكنند نداشته است. البته بايد در پي از بين بردن آن باشيم. ولي مسأله مهمتر آن است كه نگذاريم نيروهاي نظامي و انتظامي در نگاه كل جامعه در معرض چنين اتهاماتي قرار بگيرند.»
وي تصريح كرد: «سومين پندي كه ميتوان از اين جريان گرفت اين است كه در تحليل اين واقعه از منيتهاي سياسي، حزبي و جبههاي دست برداريم و پهنه نگرش خودمان را توسعه دهيم و مسائل را فراتر از اميال شخصي بنگريم. در اين صورت يك تحول بزرگ اجتماعي يك نتيجه مهم اجتماعي به دست آمده است.»
وي با بيان اينكه «در اين رأيگيري ديديم كه مفهوم خودي ـ غيرخودي كه در جمهوري اسلامي رواج داشت، از بين رفته است»، گفت: «به همين جهت ملت به دنبال انگيزههاي جديدي است كه به وفاق ملي دست يابد. امروز سرنوشت، اين فرصت گرانبها را در دستان آشكار دكتر احمدينژاد قرار داده است كه ميتواند محور موتور اين وفاق باشد.»
وي در پايان گفت: «آقاي احمدينژاد كه سابقه شركت در قدرت را تاكنون نداشته است و برآمده از مردم است، به آساني ميتواند سنتگرايي ملي و اسلامي را با تجددخواهي امروزي و اصول دموكراتيك هماهنگ كند و به آساني ميتواند براي روحيه مدارا و تشويق گفتمان را از همه نيروها كمك بگيرد و فراتر از جناحها يك همبستگي ملي ايجاد كند و با تمام قوا از اعمال قدرت قاهره اجتناب كند و به معناي واقعي و اسلامي كلمه به حقوق ملت توجه كند و وعدههاي خود را به خصوص در برقراري عدالت جداً دنبال كند.»