[ شعار عصر روشنگری ]
Dare to think ! Have courage to use your own reason
از انتخابات مجلس ششم در اسفند ۱۳۷۸ که رفسنجانی آغاسی شد ! و تب ِ « ُبروز سه َسرگی » داغ داغ بود و برخی پای شان را در یک کفش می کردند که بی بُر و بَرگرد رفسنجانی به نمایندگی و ریاست مجلس خواهد رسید !! می گذریم و روی نتائج انتخابات ریاست جمهوری کمی مکث می کنیم .
دیدیم که بر خلاف نظر همه کسانی که خیال می کنند پیچیدگی های جامعه ما را می شناسند ، توده های روستائی و کنار شهری ، و اصحاب « طبل و سنج وسينه زنی » ، حرف آخر را زدند و سر و کله احمدی نژاد که از جنس لاجوردی و حاج داود رحمانی ست ، پیدا شد و به ریش و سبیل همه کسانی که پیشداوری می کردند ــ خندید !
ُجدا از دعای خیر خامنه ای ! و بولدزرهای سپاه و بسیج که با « بصیرت نافذ » ! راه را برای احمدی نژاد ، این آهنگرزاده جنوب شهر صاف کردند ، رقیب اش [رفسنجانی ] بوی قدرت و ثروت و حاکمیت می داد .
احمدی نژاد که كه غالباً سخنان خود را با دعای افتتاح شروع می کرد ، علاوه بر امثال آیه الله صافی و مصباح یزدی و امام جمعه نیشابور ... ، و نیز ُتجار گرام ، با جارو به دستان جنوب شهر هم عکس می گرفت و با طلاب حوزه علمیه و هیئت های مذهبی ، دعای توسل و کمیل و افتتاح می خواند . او پشت اش به جمعیت انبوهی که برای سفره خالی شان بيش از آزادی های فردی نگرانند و برای یک لقمه نان مثل سگ جان می ِکنند ، به آنها که با آهنگران و مسجد جمکران ، بیش از نخبگان و روشنفکران دَمخورند ، به کسانی که به مداحانی چون محمدرضا طاهري، محمود كريمي و سعيد حداديان ... صدها بار از دهخدا و شاملو و و مسکوب و بنان... نزدیک ترند ــ گرم بود .
او با کسانیکه رفتن به کربلاء ، ثبت نام حج عمره ، یا تهیه جهاز دخترشان را به مراتب بیشتر از قتل های زنجیره ای و سرنوشت امثال اکبر گنجی و زهرا کاظمی بها می دهند ، با امامان غیر سیاسی مساجد که نبض نیروهای فتواپذیر و تکلیف گرا را در دست دارند و شعار میدادند :
« احمدي نژاد دسته گل ياسه، احمدي نژاد پيرو عباسه»، «مرد صلابت و جهاد ، محمود احمدينژاد، عزت و عمر تو زياد ، محمود احمدي نژاد» و « تا دولت كريمه يك يا حسين ديگر » ــ میانه گرمی داشت و آنها او را از خودشان می دانستند ، غافل از اینکه هیچ « احمدی نژاد» ی تا نقش خودش را در بگیر و ببندهای سال ۶۰ ، کشتار دگراندیشان و قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ ، رو نکند نامحرم است و آنکس که شیله پیله دارد از مردم گرائی های مبتذل راه به جائی نمی بَرد هرچند چون سندی بن شاهک و شمر و یزید خود را صاحب رأی مومنان و امیر آنان تصور کند . تکیه صوری امثال احمدی نژاد روی دولت کریمه و نیایش زیبای افتتاح و تفسیر به رأی از « نرغب اليك فى دوله کریمه تعز بها الاسلام و اهله و تذل بهاالنفاق و اهله » که معانی غائی نهفته در کلمات را مسخ و تهی می کند ــ خبر از داغ و درفش ، بگیر و ببند و معرکه گیری های خودی و غیر خودی ، می دهد که امیدوارم اشتباه کنم !
در تاریخ پر فراز و نشیب ما چه بسیار بودند ستمگرانی که از پستان دین شیر دنیا نوشیدند و فرهیختگان را به ُجرم کفر و نفاق به صلابه کشیدند و ذکر و فکری هم جز الحمدلله رب العالمین نداشتند ! ... بگذریم ...
بیاعتمادی،بیباوری،هیستری ضد مذهبی ، سرخوردگیهای اجتماعی، سقوط ارزشهای انسانی و رفتار اجتماعی و ... ، مهمترين زمينههای بازتوليد الگوهای سنتی در جامعه پیچیده و « غیر یکدست » ايران است ، واقعیتی که خیلی ها که دم از روشنگری و مدرنیته می زنند ، اگر هم بشناسند چشمشان را به روی آن می بندند و دلشان خوش است که بگویند :
تنها ۱۰ درصد مردم ایران پای صندوق های رأی رفته اند !! خود گوئی و خود خندی ، عجب مرد هنرمندی !
تردیدی نیست که برای روی کار آوردن احمدی نژاد و رو کم کنی از اصلاح طلبان خودی ، آنها که به دروغ از « دولت کریمه » ! دم می زنند ، وسیعاً دغل کاری کرده اند . اما از اینکه بگوئیم همه چیز در دستکاری آراء و تقلب خلاصه می شود و تمام ۱۷ میلیون رائی هم که احمدی نژاد آورده کشک است ! توهین به مردمی ست که نگران نتیجه انتخابات بوده اند . چه فایده دارد واقعیت را کج و کوله ببینیم ؟ بگذریم ...
کمتر کسی بود که روی رفسنجانی حساب نکند . حتی روشنگرانی که به درستی معتقد بودند انتخاب هيچ يک از دو نامزد، چاره ساز نيست ، با اشاره می گفتند توان جامعه مدنی و سياسی ايران در آن حد از رشد و تکامل هست که اجازه ندهد بار ديگر راست گرائی افراطی و تحجر بنيادگرايانه بر جامعه ما مسلط شود . [ یعنی احمدی نژاد بازی را ببَرد ! ]
خلاصه صغیر و کبیر منتظر بودند رفسنجانی برنده شود و بگویند « بفرمائید ، ما نگفتیم » !
آقای مهدی سامع [نیز ] یک روز قبل از اعلام نهائی آراء در گفتگو با صدای آمریکا تأکید کردند که این بار هاشمی رفسنجانی از احمدی نژاد پیشی می گیرد !
از آنجا که داوری های گوناگون پرسش بر می انگیزد ، این یادآوری را لازم می بینم . پس از انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری ، [که خاتمی از «بغض معاویه» بر سر زبان ها افتاد و مجاهدین ارزیابی می کردند صد روی صد ناطق نوری جلو می زند !] ــ در اطلاعیه شورای ملی مقاومت در تاریخ ۵ خرداد ۷۶ ، آمده بود :
« آقای رجوی تأکید کرد تزلزل ُملایان بسا فراتر از همه محاسبات قبلی است ، به نحوی که خامنه ای به خلاف بسیاری از ارزیابی ها و علی رغم خواست اعلام شده خودش نتوانست برای «حفظ نظام» ، ناطق نوری را به مسند ریاست جمهوری بنشاند . »
[ با منطق مزبور ] حالا باید پرسید : آیا این بار ، پیشی گرفتن ِ «ناطق نوری ِ جدید » ، [ یعنی احمدی نژاد ] نشانه قدرت و استحکام ملایان است ؟!
چه نتیجه ای بگیریم خوب است ؟