Click for Amazing Phone Card








جمعه 3 تیر 1384

هشت درصدي ها و لولوي پشت شيشه ها! فرهاد جعفري

چنين بنظر ميرسد كه بيش از آنكه دموكراسي در معرض اظطرار و خطر باشد و چيزي حيات آنرا تهديد كند، هشدار دهندگان در معرض انقراض تاريخي قرار داشته باشند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

موقعيت دشوار جريان دوم خرداد در پيش از ‌«راي‌گيري نهم» كه هر گونه تصميم‌گيري براي ورود يا عدم ورود به صحنه ي راي گيري، نسبت او با جريان دموكراسي خواهي و نيز صداقت‌اش را آشكار مي‌ساخت و گمان مي‌رفت با برگزاري «راي‌گيري نهم» از آن رهايي يابد، با اعلام نتايج غيرمنتظره‌ي آرا، همچنان ادامه و استمراريافته است. تنگناي جديد، اعلام موضع نسبت به نتيجه است .

پذيرش بي‌چون و چراي آن، جريان مزبور را در برابر اين پرسش قرار مي‌دهد كه اگر استقبال 65 درصدي از راي‌گيري نهم صورتي از حقيقت در خود دارد و منعكس كننده‌ي تمام واقعيت است، چگونه آراي اكثريت خاموش به جاي آنكه متوجه نامزد جريان دوم خرداد شود - كه بنابر شعارهايش تمايل داشت تا مطالبات دموكراسي خواهي ايرانيان را نمايندگي كند - به جانب نامزد جريان ميانه و سپس نامزد پاره‌ي سنتي جريان دوم خرداد متمايل شده است؟

آيا مطالبات مزبور، در تنزل سطحي آشكار به مطالباتي در حوزه‌ي معيشت و گشايش فضاي اجتماعي فرو كاهش يافته‌اند و از اين رو پاسخ خود را نزد هر كس ديگري جز نماينده‌ي اين جريان يافته‌اند؟ آيا جرياني كه خود را اصلاح‌طلب پيشرو مي‌خواند، در متقاعد كردن بخشي از اكثريت خاموش به مشاركت، با استناد به شعارهاي تازه‌ي خود موفق بوده اما در مديريت راي آنان به نفع شعارهاي خود موفقيت چنداني نداشته است؟!

فارغ از آنكه حل چنين تناقضي چگونه ممكن است، پذيرش نتيجه‌ي راي‌گيري نهم، جريان مزبور را تا سطح نمايندگي هشت درصد شهروندان پايين كشيده و موقعيت آنان را در صحنه‌ي سياست ايران بيش از پيش متزلزل مي‌كند.

واقعيت مزبور، هنگامي تلخي خود را، آشكارتر از هر هنگام ديگر به نمايش خواهد گذاشت كه به ياد آوريم، هشت درصد مورد بحث حاصل جمع جبري ائتلاف آنان با «جريان موسوم به ملي - مذهبي»، «نهضت آزادي»، «حزب توده» و «پاره‌اي از روشنفكران سكولار» است كه همه‌ي نيرو، امكانات و بدنه‌ي اجتماعي خود را به نفع نامزد جريان دوم خرداد به صحنه كشاندند.

با فرض پذيرش نتيجه‌ي «رأي‌گيري نهم»، جريان دوم خرداد اعم از سازمان مجاهدين انقلاب، حزب مشاركت و زيرشاخه‌هاي وابسته به هر كدام، در خوش‌بينانه‌ترين حالت، تنها پنج درصد از ايرانيان را نمايندگي مي‌كنند.

اما موقعيت نامزد جريان دوم خرداد، به مراتب دشوارتر از جريان متبوع اوست. چرا كه وي بلافاصله پس از مطلع شدن از نتيجه‌ي رأي‌گيري گفته است كه در دور دوم اين رأي‌گيري شركت نخواهد كرد و از هيچ نامزدي نيز حمايت نمي‌كند!

روشن است كه در فاصله‌ي كمتر از بيست و چهار ساعت، مواضع و نقطه نظرات نامزد مزبور دچار تغييراتي بنيادين شده است. تا بدانجا كه دير يا زود با پرسش‌هاي شماتت‌آميزي از اين دست مواجه خواهد شد كه: «چرا از ميان بد و بدتر يكي را برنمي‌گزيند؟!»، «چرا با گوشه‌نشيني و انفعال اجازه مي‌دهد سرنوشت او را بدنه‌ي اجتماعي اندك اصولگرايان رقم بزنند؟!»، «چرا از ظرفيت‌هاي متنوع رأي خود براي ايجاد تغييرات دموكراتيك گام به گام سود نمي برد؟!»، «چرا انتظار دارد كه دموكراسي به ناگاه متجلي شده و در سيني به وي پيشكش شود؟!»، «چرا بهبودهاي دموكراتيك جامعه در هشت سال گذشته را ناديده مي‌گيرد و با راي خود آن را تداوم نمي‌بخشد؟!»

و از نمونه‌ي اين پرسش‌ها كه منطق استدلالي او را در همه‌ي روزهاي پيش از رأي‌گيري به چالش مي‌كشد. وضعيتي كه نامزد جريان دوم خرداد در آن گرفتار آمده، قبل از هر چيز ديگر، از بر زبان آوردن چيزي ناشي مي‌شود كه قلبا به آن اعتقاد نداشته و اكنون كه دوباره تا سطح شهروندي عادي فرو افتاده است ناگزير«خود واقعي»اش را بروز مي‌دهد.

ترديدي نيست كه اگر «خودواقعي» او، در هنگامي پيش از آستانه‌ي «رأي‌گيري نهم» مجال بروز و تجلي مي‌يافت، و اگر در چنبره‌اي از مصلحت سنجي‌هاي حزبي و قبيله‌اي جريان متبوع وي گرفتار نمي‌آمد ـ‌كه بنا دارد به هر قيمت ممكن نقش ، موقعيت و بدين ترتيب منافع خود را در ساخت قدرت حفظ نمايد ـ امروز روز ديگري براي جنبش دموكراسي‌خواهي ايرانيان بود.

قدر مسلم، جنبش مذكور تابعي از تغييرات و جابجاهاي صورت پذيرفته در سطوح عالي ساخت قدرت و تمايل آن به باز توليد وضعيت گذشته نيست . نه به عقب باز خواهد گشت، نه متوقف خواهد ماند و نه «لولوي پشت شيشه» كه از همين امروز جريان دوم خرداد – از جمله قابل و تاجزاده با تفكيك جنسيتي قبرستان ها و امام زماني كردن شبكه هاي تلويزيوني شروع به نشان دادنش كرده اند يا امضاي چند روزنامه نگار كه تلاش دارند به نفع نامزدي كه براي او قلم ميزنند شرايط را فورس ماژور و امرجنسي نشان دهند– او را خواهد ترساند. اما اين پاره‌ي «نونما»ي حاكميت است كه از اين پس از بيست و هفت خرداد با افسوسي تاريخي ياد خواهد كرد و با ياد آوري مكرر آن از خود خواهد پرسيد كه چرا و چگونه، رهبري مطالبات دموكراتيك ايرانيان را از كف داد.

واضح شدن پايگاه قليل «سازمان مجاهدين انقلاب»، « جبهه‌ي مشاركت»، «نهضت آزادي»، «جريان ملي - مذهبي»، و «حزب توده» در ميان ايرانيان، كه به مدد «رأي‌گيري نهم» ممكن شد، يك فرصت مغتنم تاريخي است تا «جريان اصيل دموكراسي‌خواهي ايرانيان» كه خوشبختانه تا اين لحظه فاقد هر گونه نماد سياسي قابل اشاره است به ارزيابي واقع بينانه‌تري از ذخيره‌ي اجتماعي خود - منفصل از پايگاه اجتماعي جريان‌هاي پيش نامبرده - دست يابد و از اين پس رفتار خود را برآن اساس تنظيم نمايد.

چنين بنظر ميرسد كه بيش از آنكه دموكراسي در معرض اظطرار و خطر باشد و چيزي حيات آنرا تهديد كند، هشدار دهندگان در معرض انقراض تاريخي قرار داشته باشند. چه آنگونه كه از گزارشها واخبار روزنامه هاي خود آنها بر مي آيد: «شصت و پنج در صد ايرانيان در يكي از شور انگيز ترين رقابت هاي انتخاباتي، در يكي از دموكراتيك ترين آنها كه همه ي گرايش هاي سياسي كشوراز فرصت انتخاب نامزدي كه مطالبات آنان را نمايندگي كند برخوردار بوده اند، طي فرايندي كه به گواهي بيانيه ي نامزد دوم خردادي كمترين خدشه اي بر آن وارد نيست و در آن تنها از اعمال مكانيزمي كه جهت گيري برخي آرا شهروندان را هدايت و هم جهت كرده گله شده است، پس از شمارش دقيق آرا كه در حضور نمايندگان تمامي گرايش هاي سياسي كشور صورت گرفته، دو تن از نامزدهاي رياست جمهوري بيشترين راي ممكنه را كسب كرده اند».

از خانم ها و آقايان بايد پرسيد مگر دموكراسي چيزي غير از آن چيزي را به شما اعطا مي كند كه آنرا گزارش كرده ايد؟

فرهاد جعفري - روزنامه نگار

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/25161

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'هشت درصدي ها و لولوي پشت شيشه ها! فرهاد جعفري' لينک داده اند.
خبرنامه گويا از هيچ نامزد انتخاباتي حمايت نمي کند. همه نامزدان مي توانند در اين صفحه تبليغ کنند. براي درج آگهي با اي ميل advertisement @ gooya.com تماس بگيريد.

Copyright: gooya.com 2005