نتیجه نمایش انتخابات، همآن شد که باندهایی از حاکمیت، با بهره وری آشکار از نیروی نظامی و شبه نظامی، برنامه ریزی کرده بودند! آلودگی این انتخابات تا اندازه ای بود که کسی چون رفسنجانی که خود از پدیدآورندگان اصلی همین شیوه های نیرنگ بازی مرسوم درحکومت اسلامی است، اکنون که تازه متوجه شده است که خودخواهی و قدرت طلبی او را به چه ناکجا آبادی کشیده است، به فریاد آمده و شب گذشته در دیدار با اعضای ستاد مشورتی خود، چنین می گوید:
"ضعف دستگاههاي ناظر قابل بخشش نيست در اين انتخابات مجرم مشخص بود،جرم آشکار بود. اگر کسي مي خواست انتخابات سالم برگزار شود بايد جلوي اين مسائل را مي گرفت، این تخلفها ريشه اي بود، با تخلف کوچکي که سر صندوق رخ مي دهد بسيار تفاوت داشت. دستگاههاي ناظر اگر اين مسائل را نفهميدند که بسيار بد است و اگر فهميدند و اقدا م نکردند بسيار بدتر."
رفسنجانی که در راه ماندگاری قدرت خود و باندهای وابسته، 26 سال زیر پوشش "نظام مقدس اسلامی" و "اسلام عزیز" از هیچ ترفند، جنایت و خیانتی به مردم ایران کوتاهی نکرد، به نظر می رسد که این بارخیاطی شدکه در کوزه افتاد! او خود نیز در دام همآن نیرنگ هاو نقشه های رذیلانه ای گرفتار شد که خود بارها برای دیگران به کار برده بود و نمونه هایی چون احمدی نژاد را درس داده بود. او در دام باندهای رقیب خود گرفتار آمد و به سخنی ساده تر، کلاه گشادی بر سرش رفت! هم بیش از گذشته بی آبرویش کردند و هم پایان راهش را آشکارا به او نشان دادند و زمینه خروجش از گردونه قدرت را فراهم کردند. ساده تر از این نمی شد هم زبانش را کوتاه و هم خودخواهیش را درهم شکست. برنامه ریزان، چون به خوبی از جاه طلبی های او آگاهی داشتند، با مشورت های پنهان، او را به کاندید شدن در بازی انتخابات و شرکت در مبارزه انتخاباتی تشویق کردند که همه از ناز و ادا ها، خودپسندی ها و اطمینان صددر صد او به پیروزی خودش با خبر هستند. می پنداشت در همآن دور نخست با آرایی بسیار بالا انتخاب خواهد شد، حتمن مطمئنش کرده بودند! تصور نمی کرد کار به دور دوم کشیده شده و رقیبش چنین کسی بشود. اماپس از دور دوم و قرار دادن احمدی نژاد در برابرش، به او چنین وانمود کردند که کار تمام است و به دلیل بی اهمیت بودن کسی چون احمدی نژاد، او رقیبی به حساب نخواهد آمد و رفسنجانی با استفاده از جو به راه افتاده و پشتیبانی اصلاح طلبان شکست خورده و جبهه تشکیل شده از یخشی از ملی ـ مذهبی ها، نهضت آزادی، و حتا عده ای از نام آوران عرصه فرهنگ و هنر در ایران، حتمن پیروز این میدان خواهد بود. بی جهت نبود که آن رأی سازی ها و "جرم" های آشکاررا در دور نخست دید و تنها به اعتراض سستی اکتفا کرد. اگر او در سخنانی که امروز می گوید"مساله بد ديگري که در اين انتخابات رخ داد دخالتهاي سازماندهي شده بود." جدی بود، همآن دور نخست می بایست در برخورد با این شیوه فورن خود را کنار می کشید، کاری که با شناختی که از او وجود داشت، هرگز انجام نمی داد. نگارنده در همین جا باید از خود نیز این انتقاد را بکند که آخرین مرحله این نمایش را درست برآورد نکرده و تصور نموده بود که با برنامه ریزی ها می خواهند رفسنجانی را دوباره به قدرت برسانند؛ غافل از اینکه رقابت در میان رهبر، رفسنجانی و باندهای وابسته، جدی تر آز آن بوده است که نگارنده یا کسانی چون من می پنداشتند. اما برای نگارنده یک چیز روشن بود که مردم از رفسنجانی متنفرند و هرگز او را دوباره به قدرت نخواهند رساند. اما همچنان که دیروز، امروز نیز فرقی بین رفسنجانی و احمدی نژاد نمی بیند جز اینکه باندهای مافیایی، دیگر چون گذشته نمی توانند راه خود را با رفسنجانی ادامه دهند زیرا او چون اهل زد وبندهای رسوای پشت پرده است، در شرایط حساس کنونی و مذاکره با اروپاییان و آمریکایی ها، می توانست از پشت به آنها خنجر زده و حتا آنها را قربانی کند. نگارنده حتا گامی پیش تر نهاده، می پندارم که از مدتی دیگر پرونده های مالی رفسنجانی، رانت خواری ها، باج گیری ها و دزدی های و سوء استفاده های او و خاندانش، به گردش خواهد افتاد مگر اینکه پای کسانی در میان باشد که از این کار جلو بگیرد. اگر قصد کرده باشند که بکلی از شرش راحت شوند، حتمن حساب همه ریزه کاری ها را نیز کرده اند. رفسنجانی که با همه تبلیغ ها و جو مصنوعی که به نفعش ایجاد کردند، نتوانست بیش از 10 میلیون رأی بیاورد(که بخش زیادش به سبب ترس ایجاد شده از به قدرت رسیدن احمدی نژادبود و در غیر این صورت هرگز نمی توانست حتا دارای این تعداد رأی نیزبشود)، امروز سرشکسته و بیچاره، در هراس از پی گیری دزدی هایش وسیله باندهای رقیب، از آینده خود و خاندانش بیمناک است. در آن زمان نیز که این منفور ملت ایران، خود را کاندید کرد، این قلم آنرا "خودکشی" او برآورد کرد.
رفسنجانی امروز از "دخالتهای سازماندهی شده" سخن می گوید! آیا معنای این دخالت های سازماندهی شده جز برنامه ریزی دراز مدت برای بر کشیدن فرد خاصی، ذوب شده در ولایت، می توانست باشد؟ آیا کسانی که پی در پی هشدار دادند که این انتخابات نمایشی بیش نیست، حق نداشتند ؟ آیا مطرح نشد که رژیمی که بنیانش بر دروغ و نیرنگ است، هرگز نمی تواند انتخاباتی آزادبر پا کند؟
چند نکته از نتیجه نمایش انتخابات:
1 ـ رفسنجانی که خود از پیش، از این نمایش آگاه بوده و در آن شرکت داشت، در دور نخست و پس از جایجایی رأی ها و بالا کشیدن احمدی نژاد و حذف رقیبی که می توانست رقیب اصلی اش باشد یعنی آقای معین، و با اجرای پرده های دیگر نمایش، جو ایجاد شده و ترساندن مردم از احمدی نژاد و.. ، نفسی به راحتی کشیده و تصور کرده بود که او را به آسانی شکست خواهد داد. باید گفت که رقبا بسیار ماهرانه نقشه را اجرا کردند، به گونه ای که مکاری چون رفسنجانی را فریفتند.
2 ـ عمر ننگین سیاسی رفسنجانی به بدترین شکل به پایان خود نزدیک می شود. این پایان می تواند برای او بسیار دردانگیزتر و رسوا کننده تر بشود.
3 ـ تحریم کنندگان در ایران، بدون داشتن هیچ گونه سازماندهی، بدون داشتن کمترین امکان روشنگری موثر وآزاد در ایران، و بدون داشتن کمترین امکان مالی، نشان دادند که بزرگترین و تیز بین ترین بخش متشکل از قشرهای گوناگون در جامعه ایران هستند که هیچ نیرویی نمی تواند در حساب های سیاسی آینده، آن ها را به چشم مهمترین عامل در سرنوشت ایران، در نظر نگیرد! با ارزیابی آمار دولتی(که هرگز نباید به آن اعتمادی داشت) تحریم کنندگان در دور دوم بازهم افزایش داشته و با وجود همه رأی سازی ها، که بر تعداد حقیقی تحریم کنندگان اثر داشته و آنها را کمتر نشان می دهد، ترساندن ها و شانتاژها ، بیست میلیون نفر این انتخابات نمایشی را تحریم کردند و هیچ ترفندی نتوانست آنها را فریفته و بپای صندوقها بکشاند!
4 ـ محمود احمدی نژاد حاصل کار 8 سال اصلاح طلبی است! این رییس جمهور، نتیجه فرصت سوزی ها و لگدمال کردن آرای مردم و آستان بوسی در برابر دشمنان ملت و تسلیم شدن به حکم های مسخره حکومتی است. احمدی نژاد آغاز یک پایان دردانگیز است. پایان اصلاح طلبی قلابی آقای خاتمی و همکاران او. پایان کمترین امید اصلاح در این نظام خودسر و آغازی بر آنچه که 8 سال پیش، جناح موسوم به محافظه کار در حاکمیت، قدرت اجرایش را نداشت و به خواب هم نمی دید یعنی انتصاب یک ذوب شده در ولایت در انتخاباتی بسیار آلوده ودست ساز بیت رهبری و دولت پنهان با هزینه بسیار از جیب ملت ایران! این آغاز یک دست شدن کامل حکومت اسلامی در دست رهبر ودیگر قشری ترین آخوندهای حکومتی است که اتفاقن شاید به سود مردم تمام شود! آیا این آغاز نمی تواند پایانی زودتر از آنچه که پیش بینی می شود بدنبال داشته باشد؟ باید چشم براه رویدادهای ماه های آینده بود!