برديا يادگارى- بى فايده است. انگار حرف هاى هم را نمى فهميم. ماييم و برانكو و مترجمى كه تند و تند لحنش را عوض مى كند. تلاش او براى اينكه كلمات مشفقانه يك خبرنگار را با جملات حق به جانب سرمربى تيم ملى جابه جا نكند، قابل تقدير است اما باعث تغيير نمى شود، برانكو يك دنده تر از آنى است كه ما تصور مى كرديم، گرچه امروز زير فشار است. فشارى كه نمى دانيم از آن جان سالم به در خواهد برد يا نه.
• مشكل ما از جايى آغاز مى شود كه شما توجيه مى كنيد.
كدام قسمت حرف هاى من توجيه است؟
• آنجا كه از تيم تان دفاع مى كنيد.
مگر ما بد بازى كرديم؟
• به تعبيرى بله.
ولى من نمى پذيرم كه ايران بد بازى مى كند.
• چطور نمى پذيريد؟
چون اين حرف صحت ندارد. البته نظر شما محترم است ولى به عقيده من تيم ملى عالى بازى كرد و من اين جمله را تكرار مى كنم.
• آيا درك اين موضوع كه همين حرف ها است كه باعث بحران امروز است، خيلى سخت است؟
مگر من جو را به هم مى زنم؟
• بخشى از تقصير بر عهده شما است.
من؟ نه. اين همكاران شما هستند كه تخريب مى كنند. تنها تقصير من صعود به جام جهانى است!
• باز هم كه رسيديم به همان نقطه...
از ديد همكاران شما كار تمام شده است. آنها تصميم خود را گرفته اند و مى خواهند من بركنار شوم.
• اين احتمالى هست كه وجود دارد. اما نبايد مقابل آن واكنشى نشان داد.
چه واكنشى؟
• از تغيير ادبيات خود آغاز كنيد.
من به تيم ملى ايمان دارم.
• اما اين تيم خوب بازى نمى كند.
هرگز حرف شما را قبول نمى كنم. اين حرف حقيقت ندارد.
• اما شرايط امروز به نفع شما نيست.
چمدان هاى من آماده است. از ديد شما هم ماموريت من تمام شده.
• از ديد ما؟
بله. اين تصميم قبل از مسابقات چهارجانبه گرفته شده. خب، من آماده ام، بركنارم كنيد.
• متاسفانه ما حرف هم را نمى فهميم.
يادتان باشد ما دو نوع مربى بيشتر نداريم. مربى هايى كه اخراج شده اند و مربيانى كه قرار است حكم اخراج دستشان بيايد.
• شما جزء كدام دسته هستيد؟
.... از همكارانتان بپرسيد.
•••
مكالمه به پايان مى رسد. برانكو در تدارك رفتن به برنامه نود است و ما دعا مى كنيم امشب طورى حرف بزند كه كمى از آنچه از دست رفته مى نمايد، به دامان او بازگردد. خدايا كمك!