دوشنبه 4 آبان 1383

من هم کري را رئيس جمهور آمريکا نمي خواهم، ف.م.سخن

من کري را رئيس جمهور آمريکا نمي خواهم، چنان که بوش را نمي خواهم. براي من بوش و کري نمادهاي دو حزب اند که هر کدام منافع خود را دارند و منافع آنها ضرر من و هموطنان من است. دمکرات يا جمهوري خواه، امتحان خود را در تاريخ پنجاه سال گذشته ي کشورم پس داده اند و هر دو با نمرات بسيار بد مردود شده اند.

تاريخ نمي خواهم بگويم چون آنان که براي يکي از اين دو سينه مي زنند و گاه سينه چاک مي دهند تا حدودي تاريخ مي دانند و چشم و گوش بسته نيستند. يکي از اين احزاب علم کمپاني هاي نفتي را به دوش مي کشد، ديگري کُتَل ِ کمپاني هاي تسليحاتي را، و هر دو هر جا که موقعيت اقتضا کند با اين علم و کتل بر سر ما و ديگر ملل جهان سومي مي کوبند. يکي منافع خودش را با قدرت سيا و سرکوب مخفي و حفظ آرامش منطقه اي به دست مي آورد، ديگري با قدرت پنتاگون و سرکوب علني و ايجاد تنش در سطح بين المللي. هر دوي اينها در آخر خط، به يک نقطه مي رسند که ربطي به ما ندارد و به خودشان مربوط است.

من کري را نمي خواهم، چنان که بوش را نمي خواهم، چنان که شيراک را نمي خواهم، چنان که بلر را نمي خواهم و چنان که شرودر را نمي خواهم. اينها هر کدام به عنوان نماينده ي سيستم هاي شان با لبخند، سر ما و ملل زير دست شان را بريده اند. اينها هر کدام به عنوان نماينده ي سيستم هاي شان با چنگ و دندان ِ تيز بر پيکر ما و ملل زير دست زخم هاي عميق وارد کرده اند. اينها هر جا منافع شان حکم کرده بر سر ما و بچه هاي ما بمب ريخته اند، حکومت هاي ملي ما را سرنگون کرده اند، با مکان يابي هاي ماهواره اي نقطه ي فرود بمب هاي شيميائي را مشخص کرده اند، طالبان آفريده اند، صدام آفريده اند، فهد آفريده اند، شيخ زايد آل نهيان آفريده اند، مبارک و شارون آفريده اند، خميني و خامنه اي آفريده اند و هر گاه منافع شان را در خطر ديده اند اين مهره ها را از دور خارج کرده اند.

امروز اگر حکومت اسلامي ايران، کري را مي خواهد، مي خواهد عمر خود و ولايت مطلقه را طولاني کند غافل از آن که هر زمان تاريخ مصرفش به پايان برسد، چه کري باشد چه بوش، چيزي از اين حکومت باقي نخواهد ماند. امروز اگر برخي از ايرانيان ِ صاحب سرمايه و صنعت بوش را مي خواهند و سرنگوني حکومت ايران را بهانه ي گزينش خود مي نامند، در وهله ي اول به فکر سرمايه و صنعت خود هستند و در مرحله ي آخر شايد بخواهند از سرنگوني حکومت ايران خرده ريزي هم نصيب هموطنان فلک زده شان شود. تکليف سياهي لشکرها هم که آگاه و ناآگاه – و بيشتر از سر دلسوزي - به دنبال آقايان راه مي افتند و تحت تاثير هياهوها قرار مي گيرند و خود هياهو مي آفرينند مشخص است.

من نه کري را مي خواهم و نه بوش را، چون تائيد و تکذيب من هيچ اثري در انتخاب آنها ندارد. من نه ميليون ها دلار پول دارم که بخواهم از آنها پشتيباني مالي کنم، نه دستگاه تبليغي که بخواهم براي شان تبليغ کنم، نه منافعي که بخواهم به خاطرش خودم را به آب و آتش بزنم. کري يا بوش، هر کدام بر سر کار بيايند اگر عمر جمهوري اسلامي طبق پيش بيني برنامه ريزان شان باقي باشد، باقي مي ماند، و اگر رفتني باشد مي رود. من نه مي خواهم چشم انتظار کري باشم، و نه چشم انتظار بوش؛ نه چشم انتظار سوداگران اروپا باشم، نه چشم انتظار کاسبکاران روسيه و چين.

من چشم انتظار کس و کساني هستم از ميان خودمان. مردان و زناني که قلب شان براي ايران و ايراني مي تپد. مردان و زناني که از جان و مال و سلامت و آزادي خود مي گذرند تا جان و مال و سلامت و آزادي هموطنان شان توسط مشتي حاکم زورگو و مستبد تباه نگردد؛ توسط مشتي کاسبکار آمريکائي و اروپائي و روسي و چيني که فقط به فکر دلارهاي بيشترند تباه نگردد.

مردان و زناني که به فکر مردم رنج ديده، جوانان آزرده و افسرده، کودکان بي سرپناه و کارتن خواب، خانواده هاي فقر زده، نويسندگان قلم شکسته و انديشمندان دل مرده و وحشت زده هستند. مردان و زناني که بايد معادلات و پيش بيني هاي برنامه ريزان خارجي را، معادلات کري و بوش را، معادلات شيراک و شرودر و نوچه هاي منطقه اي آنها را با تلاش شجاعانه و نثار هر چه که دارند بر هم بزنند و مردم را براي ايستادگي در مقابل ظلمي که بر آنان مي رود آماده کنند.

من چشم انتظار قهرمانان سياسي کشورم هستم. کساني که بي محابا مي گويند و مي نويسند و انتقاد مي کنند. کساني که به کري و بوش و دمکرات و جمهوري خواه و بازي هاي سياسي منفعت طلبانه ي آنها پوزخند مي زنند. کساني که حاضر به قبول ته مانده ي خوان گسترده ي آقايان به قيمت از دست دادن عزت و شرف ملي خود نيستند و آن قدر غرور دارند که به جاي قبول صدقه ي آنان، از آن چه به دست خود خواهند ساخت، به آنان صدقه بدهند؛ آنان را وادار کنند که به مانند زمان دکتر محمد مصدق، ما را به عنوان يک ملت و کشور قوي و با آبرو بپذيرند که اگر از اسب افتاده است از اصل نيفتاده است.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

من چشم انتظار دانشجويان کشورم هستم که با تلاش جانانه ي خود، بذر آگاهي را در ميان مردم بپراکنند. نوشته هاي نويسندگان مردمي را با هر وسيله اي که در اختيار دارند، بر روي کاغذ تکثير کنند و در اختيار افراد خانواده و دوستان و آشنايان قرار دهند. جو ياس و نااميدي را بشکنند و به مردم اميد دهند. فشار انتقاد را آن قدر زياد کنند که حکومت اسلامي وادار به عقب نشيني شود؛ وادار به دادن امتياز شود؛ وادار به پذيرش اصلاح شود؛ و اگر گوش شنوا نداشت و اصلاح نشد، در هم بشکند و فرو ريزد.

من چشم انتظار فردايي بهتر هستم که بايد به دست خود ما ساخته شود، و اطمينان دارم بنايي که به دست آقاي بوش يا کري ساخته شود، بهتر از آن چه که امروز داريم نخواهد بود.

[وب لاگ ف.م.سخن]

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/13507

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'من هم کري را رئيس جمهور آمريکا نمي خواهم، ف.م.سخن' لينک داده اند.

انتخابات سرنوشت ساز
اين انتخابات از آنجا حائز اهميت است که.....
یادداشت‌های فرهنگ
October 25, 2004 08:02 PM

گفت‌وگويی در حاشيه‌ی انتخابات آمريکا
ذکر دو نکته به پيوست
مجيد زُهَری
October 27, 2004 10:31 PM

Copyright: gooya.com 2016