انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سراسر جهان از چنان اهمیتی برخودار است که تمام رسانه های جهان ان را زیر پوشش خود گرفته اند. از نظر ما ایرانیان ، بویژه ایرانیان ساکن این کشور، این انتخابات از اهمیتی دو چندان برخوردار است. بخصوص انبوه ایرانیانی که در این کشور حق رای دارند می توانند تا حدودی در این انتخابات تاثیر گذار باشند. مخصوصا در ایالاتی کلیدی همچون فلوریدا ، اوهایو، پنسیلوانیا، میشیگان، کولورادو، وغیره.
ابتدا نگاه کوتاهی کنیم به عملکرد چهار ساله چورج بوش تا ببینیم چرا نباید به جورج بوش و حزب جمهوریخواه امریکا رای داد.
* در فوريه سال 2001 از پيوستن به 123 كشور جهان در مورد منع استفاده از بمبها و مين ها ضد پرسنلي خودداري نمود.
* در سال 2001 دولت بوش با لغو قرارداد كيوتو كه براي جلو گيري از گرمايش جهاني "ْGlobal warming” بوجود آمده بود، امريكا را از اين پيمان محيط زيست جهاني خارج نمود.
* در آوريل سال 2001 نماينده امريكا در كميته حقوق بشر سازمان ملل انتخاب نشد. به همين دليل امريكا از پرد اخت حق عضويت باقي مانده قبلي خود كه، بالغ بر 244 ميليون دلار بود، سرباز زد.
* در مي سال 2001 جورج بوش گفتگو با اتحاديه اروپا را براي بحث در باره كم كردن و كنترل دولتي نسبت به جاسوسي هاي اقتصادي ، استراق سمع تلفني، اي ميل و فكس را نپذيرفت.
* در جولاي سال 2001 امريكا تحت رهبري جورج بوش از قرارداد سال 1972 منع توليد و استفاده از سلاحهاي بيولوژيكي و شيميايي كه به امضاء 144 كشور جهان رسيده بود، خارج شد. در همين زمان امريكا بدون ارائه هيچگونه سند و مدركي كشورهاي عراق، ايران، كره شمالي، ليبي، سودان و سوريه را به نقض همين كنوانسيون كرد.
*در جولاي سال 2001 با طرح بين المللي استفاده از انرژي پاك كه توسط كشورهاي گروه 8 تهيه شده بود، مخالفت كرد.
*در سپتامبر سال 2001 از كنفرانس بين المللي ضد نژاد پرستي كه در آفريقاي جنوبي با شركت 163 كشور در جريان بود، خارج شد.
* در 7 اكتبر سال 2001 نيروهاي امريكا تحت عنوان مبارزه با تروريسم و ريشه كردن سازمان القاعده ، به رهبري اسامه بن لادن ، به افغانستان حمله كرد. اسامه بن لادن در زمان رياست جمهوري رونالد ريگان و جورج بوش پدر به عنوان " جنگجويان آزادي" نامبرده ميشد. و كمكهاي مالي و تسليحاتي دريافت مي كرد. در عوض با اينكه از 19 نفر هواپيما ربايان ، 15 نفر آنها تبعه عربستان سعودي بودند، بدليل روابط خانوادگي آل سعود با خانواده بوش و منافع اقتصادي عظيم آنها با عربستان سعودي، كوچكترين واكنشي نسبت به اين كشور نشد.
*در دسامبر سال 2001 كابينه جورج بوش از قرارداد سال 1972 منع توليد سلاحها ي قاره پيما خارج شد.
* در دسامبر سال 2001 كابينه بوش خواهان استثناء نمودن محاكمه رهبران سياسي و پرسنل ارتش امريكا از دادگاه بين المللي جنايات جنگي شد. اين قرارداد در جولاي سال 1998 در رم- ايتاليا با قبول 120 كشور جهان بوجود آمد. ( امريكا امروز ديگر عضو دادگاه بين المللي عليه بشريت نيست )
* در سال 2001 شوراي عمومي سازمان ملل متحد طرحي را تصويب كرد كه به تحريم امريكا عليه كوبا پايان داده شود. اين طرح با 167 راي موافق و 3 راي مخالف ( امريكا ، اسراييل و جزاير مارشال) به تصويب رسيد. كابينه بوش آنرا ناديده گرفت.
* در آوريل سال 2002 كابينه بوش انجام كودتا را در ونزوئلا بر عليه هو گو چاوز ، رئيس جمهور آن كشور صادر كرد. بعد از 2 ماه اعتصابات سراسري مردم در طرفداري از هوگو چاوز و محكوم شدن كودتا از طرف 19 كشور امريكاي لاتين، كودتا با شكست مواجه شد و چاوز به قدرت بازگشت. امريكا عقب نشيني كرد، ولي به كمكهاي مالي خود به مخالفان چاوز به رهبري پدرو كارمونا ، يكي از كار تلهاي نفتي، ادامه داد. و خواستار رفراندم براي تائيد و يا نفي چاوز شد. اين رفراندم در 15 اوت 2004 برگزار شد و 58 % مردم دوباره چاوز را تائيد كردند.
*بودجه نظامي به ركورد جديد 401.3 ميليارد دلار رسيده است. ژنرال بازنشسته ارتش امريكا Admiral Eugene Carroll, Jr مي گو يد: " براي 45 سال ،در خلال جنگ سرد، ما مسابقه تسليحاتي با شوروي داشته ايم و بنظر مي رسد امروز ما با خود اين مسابقه تسليحاتي را داريم و ادامه ميدهيم."
*در 19 مارس سال 2003 بعد از اتهامات و پرونده هاي ساختگي جورج بوش و كابينه او نسبت به عراق از قبيل: تهيه و توليد سلاحهاي كشتار همگاني ، رابطه رژيم صدام با القاعده و فاجعه 11 سپتامبر و غيره، و بدون توجه به افكار عمومي جهان ، متحدان اروپايي خود و سازمان ملل متحد به عراق حمله ور شد. در همين مدت هيچگونه سند و مدركي دال بر وجود و توليد سلاحهاي هسته اي در عراق بدست نيامد. در عوض قراردادهاي كلان اقتصادي به شركتهاي امريكايي و راس آن به هالي بر تون و شركتهاي وابسته به آن، كه ديك چيني معاون جورج بوش منافع مالي بسياري در آن دارد و تا سال 2000 رياست آن را بر عهده داشت، داده شد. هم چنين گرو هي از سرمايه دار ان امريكا كه با خانواده بوش ارتباط نزديك دارند قراردادهايي با ارقام بيش از 500 ميليون دلار را دريافت داشته اند. در همين رابطه با وجود اينكه جورج بوش حملات تندي به جمهوري اسلامي مي كند ، و ايران را جزء "محور شيطاني" مي خواند، اما شركت هالي بر تون و شركتهاي وابسته به آن به فعاليت اقتصادي در جنوب ايران مشغول هستند.
اطلاعات و گزارشات منتشر شده از طرف تیم تحقیقاتی سیا نشان میدهد تمام ادعاهای کابینه جوج دبیلیو بوش دروغ بوده است. نتیجه تیم تحقیقات که بطور اختصار( گزارش کامل آن بیش از 1000 صفحه است) در روز نامه لوس آنجلس تایمز مورخ 7 اکتبر 2004 صفحه 11 به چاپ رسیده بدین شرح است:
1-در باره دارا بودن عراق به سلاحهای بیولوژیکی
گفته ها و اظهارات مقامات رسمی کابینه جورج بوش
جورج بوش در 28 سپتامبر 2002 گفت:" هر روز که می گذرد می تواند روزی به حساب آید که رژیم عراق گاز vx و پودر سم Anthrax و یا روزی سلاح هسته ای را به گروه های تروریستی می دهد." و کالین پاول در 5 فوریه 2003 در سازمان ملل متحد گفت:"هیچگونه شکی باقی نمانده است که صدام حسین دارای سلاحهای بیولوژیکی و قابلیت تولید سریع و بیشتر و بیشتر آن است."
نتیجه تیم تحقیقات:
بغداد برنامه سلاحهای بیولوژیکی خود را، از ترس اینکه مبادا کشف شوند، در سال 1995 رها کرد. چنین کشفی باعث می شد که رهایی از تحریم سازمان ملل سخت تر شود. هیچگونه شواهدی در مورد تلاش دست یافتن به سلاحهای بیولوژیکی بعد از سال 1996 وجود ندارد. عراق ذخایر سلاحهای بیولوژیکی خود را در سالهای 1991 و 1992 نابود کرد. هر چند مقداری نمونه را برای از سر گیری دوباره برنامه سالاحهای بیولوژیکی را مفید دانسته و آن را دارا بوده است.
2- در باره دارا بودن لابراتور های سلاحهای بیولوژیکی عراق
گفته ها و اظهارات مقامات رسمی کابینه جورج بوش
کالین پاول، وزیر امور خارجه، در سخنرانی 5 فوریه 2003 در سازمان ملل متحد گفت:" کابینه بوش اطلاعات دست اول در باره آزمایشگاه های متحرک سلاحهای بیولوژیکی دارد." و دیک چینی در مصاحبه رادیوئی ژانویه 2004 گفت:" در آوریل 2003 و در شمال عراق دو تریلری بزرگ پیدا شده است که ثابت می کند صدام حسین برنامه سلاحهای بیولوژیکی دارد."
نتیجه تیم تحقیقات:
هیچگونه شواهدی وجود ندارد که عراق در حال تولید سلاحهای بیولوژیکی در تریلی ها و واگن ها بوده است.
3- در باره باز سازی برنامه باز سازی سلاحهای هسته ای عراق
گفته ها و اظهارات مقامات رسمی کابینه جورج بوش
دیک چینی ، معاون رئیس جمهور، در آگوست 2002 گفت:" ما می دانیم که صدام حسین دوباره سعی کرده است به سلاحهای هسته ای دست یابد." و جورج بوش در 7 اکتبر 2002 گفت:" رژیم صدام حسین در جستجوی سلاحهای اتمی است."
نتیجه تیم تحقیقات:
صدام حسین بعد از پایان جنگ سال 1991 به برنامه هسته ای خود را خاتمه داد. و هیچگونه شواهدی وجود ندارد که او سعی کرده باشد دوباره آن را از سر گرفته بود. مقامات بلند پایه عراقی بر این باور بودنند صدام حسین برنامه هسته ای را بعد از پایان یافتن تحریم سازمان ملل متحد دو باره آغاز می کرد.
4- در باره خرید اورانیم عراق از نیجر
گفته ها و اظهارات مقامات رسمی کابینه جورج بوش
جورج بوش در گزارش سالانه 2003 خود گفت:" دولت انگلستان اخیرا مطلع شده است که صدام حسین در صدد خرید مقدار قابل توجه ای اورانیم از آفریقا (نیجر)بوده است."
نتیجه تیم تحقیقات:
بعد از جنگ سال 1991 هیچگونه شواهدی وجود ندارد که عراق در جستجوی وارد کردن اورانیم بوده است.
5-در باره خرید لوله های آلومینیوم عراق برای استفاده در برنامه سلاحهای هسته ای
گفته ها و اظهارات مقامات رسمی کابینه جورج بوش
کاندولیزا رایس ، مشاور امنیت ملی جورج بوش در سپتامبر 2002در این باره گفت:" اینها در واقع فقط مناسب برنامه های هسته ای و برنامه سنتریفوژ بوده است."
نتیجه تیم تحقیقات:
همانند گزارش قبلی به سنا لوله های آلومینیوم برای استفاده راکت های غیر هسته ای بوده است.
تاثیرات بر ایران
آنچه كه از تاريخ رياست جمهوري امريكا مي توان نتيجه گرفت اينكه هر زماني كه حزب دمكرات به قدرت مي رسند ، روزنه هاي اميد در ايران ، در جهت رسيدن به آزادي و دمكراسي بوجود مي آيد.
*در سال1953 بعد از مخالفتهاي پي در پي هري ترومن ، رئيس جمهور پيشين از حزب دمكرات، با طرح كودتا در ايران، مقامات انگليس و سرويس جاسوسي ام-16 موفق به جلب حمايت آيزنهاور براي كودتا در ايران ميشوند. به فاصله 8 ماه پس از به قدرت رسيدن جمهوريخواهان كودتاي 28 مرداد 1332 در ايران انجام ميگيرد. و دولت دكتر محمد مصدق ، نخست وزير مردمي ايران كه صنعت نفت ايران را ملي كرد، با پشتيباني سيا و رئيس جمهور وقت امريكا ، ساقط ميشود. و شاه دوباره به قدرت باز گشته و قدرت بي چون و چرا را از آن خود مي كند. در اين دوران 25 سال بعد از كودتا هزاران هزار نفر در دوران سركوب كننده حكومت شاه و پليس مخفي او ،ساواك، كشته شدند. به باور بسياري از محققان و پژوهشگران ايراني و خارجي، با سقوط نخستين دمكراسي ايران و منطقه، سرنوشت سياسي ايران و خاورميانه در محاق ديكتاتوري فرو رفت.
*در دوران رياست جمهوري كندي بود كه به شاه ايران فشار آورده شد تا اصلاحاتي را در ايران انجام دهد. به همين دليل علي اميني را براي سمت نخست وزيري به شاه تحميل كردند. شاه ايران زير فشار كابينه كندي مجبور شد دست به تغييراتي بزند كه به انقلاب سفيد معروف شد. همان انقلابي كه طرفداران حكومت پهلوي آن را بزرگترين دستاورد حكومت محمد رضا شاه مي دانند. طي سالهاي 1340-1342 با ضعيف شدن قيد و بند هاي ديكتاتوري به علت بدست گرفتن قدرت توسط كندي فرصت فعاليت سياسي محدودي براي گروه هاي مخالف دولت در ايران ايجاد شد، و اين به معناي تولد جديدي در حيات سياسي كشور بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 بود. و نيرو هاي سياسي كشور از اين فرصت استفاده كردند و به مخالفت با ديكتاتوري شاه پرد اختند.
*جيمي كارتر با شعار برقراري حقوق بشر در جهان در مبارزات انتخاباتي عليه جرالد فورد، كه بعد از استعفاي ريچارد نيكسون در پي رسوايي واترگيت رئيس جمهور شده بود، به پيروزي رسيد. شاه وقت ايران كه از شعارهاي جيمي كارتر نگران بود ، با وجود كمكهاي مالي فراوان به فورد نتوانست مانع پيروزي جيمي كارتر شود. در همين دوران بود كه شاه ايران زير فشار دولت كارتر مجبور به ايجاد فضاي باز سياسي شد. فضاي باز سياسي كه منجر به انقلاب بهمن 57 شد و به ديكتاتوري 37 ساله محمد رضا شاه و سلسله پهلوي پايان داد.
در همين دوران ریاست جمهوری دمکراتها است كه مي بينيم اسراييل به عقب نشيني دست مي زند و روند صلح در خاورميانه شكل مي گيرد. نمونه هاي آن را مي توان توافق صلح 1993 اسلو و توافق صلح ميان اردن و اسراييل در سال 1994 در زمان بيل كلينتون و يا توافق صلح كمپ ديويد فيمابين مصر و اسراييل در زمان زمامداري جيمي كارتر ديد.
به عكس ، هر زماني كه جمهوريخواهان در راس قدرت باشند، آتش جنگ در گوشه اي از جهان برافروخته ميشود. و اوضاع ايران بيش از پيش به سوي ديكتاتوري و استبداد پيش مي رود. هم چنين در همين دوران است كه حكومت اسراييل به تاخت و تاز هاي خودسرانه خود در منطقه شدت مي بخشد و مورد حمايت دولتهاي جمهوريخواه امريكا قرار ميگيرد. نمونه هاي آن را مي توان در كابينه رونالد ريگان ديد كه چگونه آريل شار ون در سال 1982 به قتل عام فلسطين ها در جنوب لبنان دست زد. و يا كشتار مردم فلسطين و ايجاد ديوار به اصطلاح حفاظتي در زمامداري جورج بوش صورت ميگيرد.
ري كلوز ، رييس پيشين سيا در عربستان كه به مدت 27 سال در بخش عربي سيا فعاليت مي كرده است، در مجله Nation در باره منطقه و عراق مي گو يد: " ....اهدافي را كه ما از آغاز اين بحران بر اساس ايدئولوژي نو محافظه كاران داشته ايم هرگز قابل دستيابي نبوده اند، زيرا در اصول تمامي اين اهداف با روح ناسيوناليسم عراقي مخالف و بي احترام بوده اند. نخست آنكه، ما در جستجوي پايگاه هاي نظامي اي با اهداف استراتژيك دراز مدت هستيم. دوم، قصد داريم كه نفوذ و كنترل اجرايي خود را بر سياست هاي نفتي عراق حفظ كنيم. سوم، خواهان سرمايه گذاري نامحدود خارجي در كشوري هستيم كه سابقه اي طولاني در خصومت و رويارويي با مالكيت منابع و ساختار هاي اقتصادي خود توسط خارجي ها دارد. چهارم، انتظار داريم كه عراق از نقش امريكا در فرايند صلح خاورميانه پشتيباني كند، حتي اگر اين پشتيباني به معناي حمايت مطلق از موضع جورج دبليو بوش و آريل شارون باشد. شكست در دسترسي به اين چهار هدف عمده از ديدگاه هر دو جناح جمهوريخواه و دمكرات، به منزله شكست سياست جورج بوش در عراق محسوب مي شود. در عين حال دولت فعلي امريكا خود را در حال حاضر محصور در چهارچوبي كرده است كه هيچ گونه سفري براي تعديل و تغيير اين اهداف به شكلي كه با واقعيت هاي هر روزه تطبيق كند باقي نگذاشته (است). بايد رژيم واشينگتن تغيير كند. اين تنها راه حل مشكل عراق است. (1)
***
1- "چگونه مي توان از عراق خارج شد". برگرفته از گزاره نامه " همسايگان " شماره 32 صفحه 10 و 11، چاپ لوس آنجلس، ؟
حسن علیزاده
[email protected]
لوس آنجلس-امریکا
جناب کارتر سپاسگزاريم!
طنزگونهای در نقد اين يادداشت
M. Zohari
November 1, 2004 05:48 PM