روز دوم اکتبر سال گذشته، نیم میلیون نفر از مردم هلند در اعتراض به سیاست های دولت جدید هلند در شهر آمستردام، پایتخت هلند راهپیمائی و تظاهرات می کنند. این تظاهرات که در دهه های اخیر تاریخ هلند بی سابقه بود و پس از یک سلسله اعتصابات و تظاهرات های مختلف انجام می گرفت و از دید صاحب نظران، آغازی بود برای رشد و اعتلای مبارزات کارگری و اعتراضات توده ای، توسط حادثه ای دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته و مطلقاً به فراموشی سپرده می شود.
دقیقاً یک ماه بعد، یعنی صبح روز دوم نوامبر، یکی از ژورنالیست های هلندی به نام " تئو وان گوگ" در آمستردام، در حالی که با دوچرخه عازم محل کار خود بود، مورد حمله قرار گرفته و کشته می شود.
مغزشوئی و جهت دادن به افکار عموی توسط رسانه های دولتی و غیردولتی هلند آغاز می شود.
با این که دستگاه پلیس، در این گونه موارد، برای تکمیل تحقیقات خود، معمولاً هیچ اطلاعاتی از قاتل و یا قاتلین ارائه نمی دهد ولی این بار برخلاف معمول عمل کرده و در اولین ساعات پس از حادثه، از قول مقامات دولتی و امنیتی هلند اعلام می شود که ضارب مرد جوانی است که لباس بلند عربی به تن داشته و در حال فرار دستگیر شده است و در ساعات بعدی نیز اعلام می کنند که وی از مراکشی های ساکن هلند می باشد. همچنین، ضارب نامه ای را روی جسد مقتول به جا گذاشته و انگیزه اش را از این ترور، اهانت های "تئو وان گوگ" به دین اسلام بیان کرده است.
پس، بنیادگرائی و تروریسم اسلامی به هلند نیز وارد شده و از این پس، تمام تضادهای اجتماعی و به خصوص تضادهای طبقاتی، باید تحت الشعاع تضاد اسلام و غیراسلام قرار گیرد و با ترساندن مردم از هیولای بنیادگرائی و ترور اسلامی، آنان را از طرح خواسته های عادلانه شان منصرف ساخته و از سوی دیگر دست دولت هلند را در کاهش خدمات تأمین اجتماعی باز گذاشت!
اولین سوال هائی که هنوز پاسخی برای شان پیدا نشده، شکل می گیرند. چرا ضارب با لباس بلند مراکشی اقدام به چنین کاری کرده است؟ زیرا به تن داشتن این نوع لباس، کار پلیس را در شناسائی وی راحت تر می سازد و از سوی دیگر این نوع لباس دست و پا گیر است، به خصوص که ضارب قصد داشته که پس از ارتکاب عمل اقدام به فرار بکند و عقل سالم حکم می کند در حین انجام چنین اعمالی، باید لباسی راحت به تن داشت تا کار فرار نیز راحت تر صورت بگیرد ولی این کارگردان است که تصمیم می گیرد که بازیگران چه لباسی باید بپوشند!
سپس اعلام می گردد که نام ضارب "محمد ب." است و بعدها نیز با نمایش تصویر وی که ظاهراً هم چیزی از محمد پیغمبر کم ندارد، رنگ ولعاب نمایش شکل می گیرد.
صحنه ی دیگر این نمایش، دادگاه محاکمه ی قاتل است. روز سه شنبه گذشته، 12 ژوئیه اولین دادگاه جهت محاکمه ی "محمد ب." برگزار می شود و دادستانی برای متهم تقاضای حبس ابد می کند. شب همان روز در تلویزیون یک هلند و در برنامه ی Netwerk مصاحبه ای با خانم "ماریکه وسترا" صورت می گیرد. این خانم در لحظه ای که مقتول مورد حمله قرار می گیرد، در حال عبور از محل حادثه بوده است. بر اساس اظهارات خودش، ازمیان تمام شاهدان عینی، وی در نزدیک ترین فاصله به مقتول قرار داشته و تمام جزئیات حادثه را بهتر از هر کس دیگری از نزدیک دیده است ولی وی در این مصاحبه ی تلویزیونی با تعجب تمام بیان می کند که هنوز هم نمی تواند بفهمد که چرا مورد بازجوئی پلیس قرار نگرفته است.
خانم "ماریکه وسترا" می گوید که خود وی به ماموران پلیسی که در صحنه حاضر بودند مراجعه می کند و همچنین به دادستانی و پلیس تلفن می کند تا مورد بازجوئی قرار گرفته و دیده های اش را برای پلیس بازگو کند ولی هر بار وی را دست به سر می کنند که نیازی به بازجوئی از شما نیست، ما با تعداد بسیاری از شاهدان عینی گفتگو کرده ایم و اطلاعات مان نیز کامل است.
به راستی که هیچ کسی به اندازه ی دولت هلند و پلیس هلند، از ترور "تئو وان گوگ"، چه پیش از آن و چه بعد از آن، مطلع نبوده است!