برلين، خبرگزاري جمهوري اسلامي ۸۴/۰۷/۱۰
خارجي. آلمان. وحدت. روز. ملي.
از ۱۵سال پيش تاكنون، سوم اكتبر هر سال بهعنوان روز ملي آلمان، با هدف بزرگداشت وحدت بين دو بخش شرقي و غربي اين كشور در سال ،۱۹۹۰ نامگذاري شده است.
پيش از وحدت، روز ملي آلمان غربي در سالگرد يادبود كارگران جان باخته در تظاهرات ۱۷ژوئن سال ۱۹۵۳در آلمان شرقي، برگزار ميشد.
در حاليكه در نقاط ديگر جهان روز ملي بهعنوان مهمترين روز كشور جشن گرفته ميشود، چنين مينمايد كه آلمانيها در سالهاي اخير براي به ياد آوردن خاطره روز ملي كشورشان اشتياق چنداني ندارند و امسال نيز فقط قرار است در يك كليسا در منطقه مركزي برلين، مراسم دعا و نيايش گراميداشت اين روز برگزار شود.
اين در حالي است كه سوم اكتبر سال ۱۹۹۰زماني كه دو كشور آلمان شرقي و غربي بطور رسمي پيمان اتحاد موسوم به ۲+۴را امضا كردند، مراسم باشكوهي در اين كشور بويژه در مقابل ساختمان پارلمان آلمان غربي آن روز، موسوم به "رايشتاگ" برگزار شد و مردم دو بخش شرقي و غربي ساعتها به برگزاري جشن و نورافشاني پرداخته بودند.
اما اكنون ۱۵سال پس از وحدت دو آلمان نه تنها ديگر خبري از شور و نشاط روزهاي آغازين اين وحدت نيست بلكه زمزمههاي تفرقه، به هياهو و جنجال تبديل شده است.
هر چند اين اختلاف نظرها را در زمينههاي مختلفي ميتوان دستهبندي كرد اما مهمترين موضوع درباره وحدت دو بخش آلمان مسايل اقتصادي و مالي است زيرا ۱۵سال پس از تحقق اين وحدت، مشخص شد سردمداران وقت آلمان ارزيابي درستي از مشكلات اقتصادي چنين وحدتي نداشتند.
زماني كه از "هلموت كهل" صدراعظم وقت آلمان كه بعدها به "صدراعظم وحدت آلمانيها" مشهور شد پرسيدند كه هزينه مالي چنين اتحادي را چگونه تامين خواهد كرد، وي گفته بود سكنه بخش غربي با خوردن يك فنجان قهوه كمتر ميتوانند هزينه وحدت دو بخش شرقي و غربي را پرداخت كنند.
اما بزودي مشخص شد كه سخنان آن زمان كهل بر پايه و اساس درستي قرار نداشته، زيرا آلمان از سال ۱۹۹۰تاكنون بيش از يك تريليون و ۳۰۰ميليارد دلار بابت وحدت دو بخش شرقي و غربي، تنها در نقاط شرقي اين كشور هزينه كرده است.
از سوي ديگر، در زمان كنوني نيز سالانه ۹۰ميليارد يورو از ماليات شهروندان بخش غربي آلمان هم به بخش شرقي اين كشور بابت هزينه بازسازي سرازير ميشود.
در اوايل وحدت دو آلمان بهدليل شرايط تبليغاتي و سياسي، كمتر مخالفتي در اين زمينه ابراز ميشد، زيرا جانبداري از تحقق چنين وحدتي بالاترين مرتبه ميهن پرستي به حساب ميآمد.
اما در سالهاي اخير با گسترش تعهدات مالي بخش غربي براي هموطنان شرقي، دامنه نارضايتيها افزايش يافته بويژه اينكه بخش غربي با توسعه موضوع جهانيسازي، خود با ركود اقتصادي و نيز افزايش بيكاري مواجه شده است.
حتي در زمان كنوني بين مردم بخش غربي آلمان كم نيستند شهرونداني كه اظهار ميدارند اگر دولت اجازه دهد خود آنان با تهيه مصالح ساختماني، بار ديگر ديوار فرو ريخته برلين را احيا خواهند كرد.
اين در حالي است كه قرار شده در چارچوب پيمان ۱۰۰۰صفحهاي همبستگي دو بخش آلمان، ساكنين بخش غربي تا سال ،۲۰۱۹مبلغ ۱۵۶ميليارد يورو به اقتصاد بخش شرقي كمك مالي ارايه كنند.
از سوي ديگر سكنه بخش شرقي نيز كه پس از اعلام آزادي رفت و آمد بين دو بخش برلين و برداشته شدن مرز در سال ،۱۹۸۹مشتاقانه خود را در آغوش بخش غربي انداختند هرگز تصور نميكردند هموطنان غربي آنها اندك سرمايه توليدي آنان را نيز از بين ببرند.
اين در حالي بود كه هنگام وحدت دو آلمان، بخش شرقي اين كشور از صنايع مهمي نظير ماشينآلات، شيميايي، پتروشيمي و داروسازي برخوردار بود اما رقباي آنها در بخش غربي، از بيم آنكه رقيب بازارها را مختل كند، مبادرت به خريد سهام اين كارخانجات و در نهايت تخريب آنها كردند.
حتي در اين ميان، كارخانههايي كه رقيب هم نداشتند به علت بهرهبرداري غير اصولي از سرمايههاي مالي تزريق شده دولتي، به ورطه ورشكستگي سقوط كردند و نتيجه چنين اغتشاشي در عرصه صنايع بخش شرقي، شمار افراد بيكار در اين بخش زياد شد.
از سوي ديگر، مردم آلمان شرقي اميدوار بودند پس از وحدت از امكانات رفاهي و اقتصادي مانند هموطنان بخش غربي برخودار شوند اما زود دريافتند كه اين خواسته هرگز جنبه واقعيت نخواهد گرفت و مدتي بعد نيز مجبور شدند سرمايه برابر خود با بخش غربي را نيز در زمينه مخارج روزمره هزينه كنند.
از همين رو، امروزه با گذشت ۱۵سال از وحدت دو آلمان، ميانگين بيكاري در بخش شرقي بيش از ۲۰درصد است و بسياري از شهرهاي اين بخش نيز تقريبا خالي از سكنه شده و شهروندان آنها به اميد يافتن كار و درآمد، به كشورهاي همجوار بويژه اتريش، هلند و حتي اروپاي شرقي از جمله لهستان مهاجرت كردهاند.
از سوي ديگر، مشكلات اقتصادي موجب بروز تضاد اجتماعي شديدي نيز بين دو بخش شرقي و غربي آلمان شده به نحوي كه برخي ساكنين بخش غربي، مردم بخش شرقي را افرادي فرصت طلب و تن پرور ميدانند كه با درآمد ديگران روزگار ميگذارنند و بعضي سكنه بخش شرقي نيز هموطنان غربي خود را افرادي مغرور و خودخواه ميپندارند كه حاضر نيستند با ارايه كمكهاي مالي بيشتر، همبستگي ملي را تقويت كنند.
بهعبارت ديگر، ميتوان گفت هر چند جدايي سياسي ميان دو بخش شرقي و غربي كشور پس از گذشت حدود ۴۰سال منجر به وحدت شد، اما ۱۵سال پس از وحدت سياسي، نشانهها و شواهد حاكي است كه شهروندان اين كشور تا ساليان متمادي براي دستيابي به وحدت اقتصادي و اجتماعي بايد تلاش بيشتري از خود نشان دهند.