Monday, Apr 17, 2017

صفحه نخست » ابراهیم رئیسی، "آیت‌الله قتل عام،" و محمد باقر قالیباف، "سردار گاز انبری،" دو قلوی کشتار، سرکوب، و فساد اقتصادی، محمد سهیمی

مقدمه

mohammad-sahimi-small01.jpgدو تن از مهمترین چهره‌های بنیاد گرایان کشور، که خودرا اصولگرا مینامند چراکه آگاه هستند که "بنیاد گرا" نامیدن خود تأثیر بسیار منفی‌ در جامعه دارد، در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده اند. یکی‌ از آنها سرتیپ محمد باقر قالیباف، سردار سپاه، فرمانده سابق نیروی هوایی سپاه و همچنین نیروی انتظامی، و شهردار کنونی تهران میباشد. دیگری ابراهیم رئیسی، "آیت‌الله قتل عام،" عضو کمیته مرگ کشتار زندانیان سیاسی به دستور آیت‌الله خمینی در ۱۳۶۷، معاون اول قوه قضائیه برای یک دهه که نقش مهمی‌ در سرکوب جنبش مردمی سبز داشت، دادستان دادگاه غیر قانونی ویژه روحانیت که مانند دربار واتیکان قرون وسطی به تفتیش عقاید روحانیون ناراضی میپردازد، و تولیت کنونی استان قدس رضوی است. به احتمال قریب به یقین هر دو در مرحله نهأیی رأی گیری شرکت نخواهند کرد، و برطبق گزارش‌های معتبر قالیباف به نفع آیت‌الله قتل عام کناره گیری خواهد نمود، و در عوض رئیسی اعلام خواهد کرد که اگر انتخاب شود، قالیباف معاون اول او خواهد بود. مقالهٔ کنونی گوشه‌های دیگری از کارنامه این دو چهره بنیاد گرا را مورد بحث قرار میدهد.

جنبش دانشجوئی ۱۳۷۸ و نقش" گاز انبری" قالیباف در سرکوب آن

سه‌ سال اول دوران اول ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی ایران دارای مطبوعات بطور نسبی‌ آزاد بود. تعداد زیادی روزنامه، مجله، ماهنامه و فصلنامه در کشور منتشر میشد که افشاگری‌های زیادی درباره جنایاتی که در کشور روی داده بود انجام دادند. به همین دلیل محافظه کاران و در رأس آنها آیت‌الله علی‌ خامنه‌ای تصمیم به محدود کردن دوباره مطبوعات گرفتند. برای اصلاح قانون مطبوعات قانون جدیدی به مجلس پنجم که در کنترل محافظه کاران بود تقدیم شد که محدودیت‌های زیادی را برای مطبوعات، روزنامه نگاران، سردبیران، و ناشران مطبوعات در صورت تخلف قائل شده بود. قرار بود که روز سه‌ شنبه ۱۵ تیر ۱۳۷۸ مجلس درباره قانون جدید رأی بدهد. تیتر اول روز قبل روزنامه سلام، که توسط آیت‌الله سید محمد موسوی خوئینی‌ها منتشر میشد و یکی از مهمترین روزنامه‌های اصلاح طلبان بود این چنین بود، "سعید اسلامی پیشنهاد قانون مطبوعات را داده است." سعید اسلامی همان سعید امامی بود که رهبری گروهی از ماموران وزارت اطلاعات که تعداد زیادی از روشنفکران، فعالان سیاسی، و دگر اندیشان را بین سال‌های ۱۳۶۷ و ۱۳۷۷ به قتل رساند، را بعهده داشت.


پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را ظاهراً سعید امامی در نامه‌ای به تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۷۷ به قربانعلی دری نجف آبادی، وزیر اطلاعات اول دولت آقای خاتمی داده بود [عده‌ای معتقدند که نامه را گروه مشاوران دری نجف آبادی، که سعید امامی نیز عضو آن بود، نوشته بود]. نامه حتی نام چند نویسنده را ذکر کرده بود که به گمان نویسنده برای کشور "مشکلات امنیتی" به وجود آورده بودند، از جمله زنده‌یاد محمد مختاری که مدت کوتاهی بعد از آن نامه در جریان قتل‌های زنجیره‌ای به قتل رسید. رو بعد، سه‌ شنبه ۱۵ تیر ۱۳۷۹، روزنامه سلام توقیف شد. توقیف روزنامه جرقه‌ای شد برای اعتراضات دانشجوئی که از کوی دانشگاه تهران آغاز شد و به سرعت تبدیل به یک جنبش نیرومند شد. قصد این مقاله شرح وقایع آن جنبش نیست، و فقط به نقش قالیباف در سرکوب آن میپردازد. هفت سال پیش نگارنده مقالهٔ مفصلی به زبان انگلیسی‌ درباره آن جنبش منتشر نمود.

قالیباف که در آنزمان فرمانده نیروی هوایی سپاه بود، خود درباره شرکت در سرکوب جنبش دانشجوئی چنین میگوید:

salam.jpg

"حادثه سال ۷۸ که در کوی دانشگاه اتفاق افتاد، آن نامه‌ای را که نوشته شد [اشاره به نامه سرداران سپاه به آقای خاتمی است که در دنباله مقالهٔ راجع به آن بحث میشود] من نوشتم، بنده و آقای سلیمانی [سرلشگر کنونی قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس]. وقتی‌ [دانشجویان] در کفّ خیابان به سمت بیت رهبری راه افتادند، بنده فرمانده نیروی هوایی سپاه بودم. عکس من الان روی موتور ۱۰۰۰ با چوب هست. با حسین خالقی. ایستادم کفّ خیابان که کفّ خیابان را جمع کنم. آن جایی که لازم شد بیأییم کفّ خیابان و چوب بزنیم، جزو چوب زن‌ها هستیم، و افتخار هم می‌کنیم. نگاه نکردم که من سردار سپاه و فرمانده نیروی هوایی [آن] هستم، ]و به خود بگویم[ "تو را چه به کفّ خیابان؟"

قالیباف همچنین گفت که مجوز تیراندازی در کوی دانشگاه را دریافت کرده بود، و بنا بر این می‌توانست دانشجویان را به قتل برساند. این سردار سپاه که همیشه سعی‌ داشته است که خودرا بعنوان یک شخصیت مدرن و کارا به مردم معرفی‌ کند، به شرکت خود در سرکوب دانشجویان و حمله به آنها با چوب افتخار می‌کند.

در مناظره خود با آقای حسن روحانی قبل از انتخابات خرداد ۱۳۹۲، سرتیپ قالیباف برای آنکه توجه دانشجویان را به‌خود جلب کند ادعا کرد که در سال ۱۳۸۲ به آقای روحانی، دبیر وقت شورای امنیت ملی‌، پیشنهاد نمود که به دفتر تحکیم وحدت، سازمان دانشجوئی سراسر کشور اجازه تجمع و تظاهرات دهند. ولی‌ آقای روحانی دروغ قالیباف را فاش نمود و گفت:

"از آقای قالیباف خیلی‌ تعجّب می‌کنم. درست است که باید رقابت کنیم، ولی‌ نه‌ اینجوری.... آنجا بحث این بود [که] شما میگفتید دانشجویان بیایند ما برنامه گاز انبری داریم و کار را تمام میکنیم. ما می‌گفتیم راه این نیست که مجوز بدهیم، بعد گاز انبری آنها‌را دستگیر کنیم."

به راستی‌ لقب "سردار گاز انبری" برای قالیباف، که توسط آقای اکبر گنجی روزنامه نگار، مدافع حقوق بشر و پژوهشگر پیشنهاد شده است، زیبنده این سرتیپ سپاه میباشد.

نامه تهدید آمیز به آقای خاتمی

بعد از سرکوب جنبش دانشجوئی ۲۴ نفر از فرماندهان سپاه نامه ای به آقای خاتمی نوشتند، که قالیباف خود اعتراف می‌کند نویسنده آن بوده است. امضا کنندگان نامه شامل قالیباف، سرلشگر محمد علی‌ جعفری فرمانده کنونی سپاه، سرلشگر سلیمانی، سرتیپ علی‌ فضلی، فرمانده سابق سپاه ثار الله، و چندین فرمانده عالیرتبه نظامی دیگر بودند. در آن نامه آقای خاتمی تهدید شد، چون بنا به گفته آن فرماندهان "کاسه صبر" آنها در حال پایان یافتن بود، چرا که به تعبیر آنها توهین و حمله به "جمهوری اسلامی، این یادگار ده‌ها هزار شهید" یک "فاجعه" بود.

فشار بر هنرمندان

در سال‌های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۳ اداره اماکن نیروی انتظامی، که فرمانده آن در آن زمان قالیباف بود، فشار بسیار شدیدی بر هنرمندان، روزنامه نگران، و روشنفکران گذاشت. تعداد زیادی از آنها را یا بازداشت نمود، و یا با احضار و بازجویی آنها را تحت فشار شدید قرار داد. از جمله کسانی که شامل این "نوازش" نیروی انتظامی قالیباف شدند آقایان آیدین آغداشلو، بهرام بیضایی، فرید مدرسی، کاوه گلستان، و دکتر ناصر زرفشان، و خانم‌ها نوشابه امیری و معصومه سیحون بودند. آقای سیامک پورزند، روزنامه نگار قدیمی‌ نیز ماه‌ها در بازداشت همین اداره اماکن بود. یک لیست نسبتا کامل از بازداشت و یا احضار شده‌ها را در اینجا ببینید. قالیباف ادعا کرد که این اشخاص بر ضدّ امنیت ملی‌ اقدام کرده بودند، و یا "به ترویج ابتذال فرهنگی‌ مشغول بودند،" که البته بی‌ اساس بود. در حقیقت، چون در آن زمان بنیاد گرایان بر وزارت اطلاعات تسلط نداشتند، یک دستگاه اطلاعات موازی تشکیل داده بودند و اداره اماکن نیروی انتظامی قالیباف نقش بازوی اجرائی آنرا بعهده داشت.

در انتخابات ۱۳۹۲ قالیباف ادعا کرد، "پای دو چیز ایستاده‌ام که بطور جدی به آنها توجه کنم؛ نخست اجرای قانون اساسی‌، و دوم حفظ حرمت محکومان و زندانیان." ظاهراً حتی خود قالیباف نیز متوجه شده بود که اقدامات غیر قانونی او در سرکوب دانشجویان و همچنین فشار اداره اماکن نیروی انتظامی او از نگاه مردم بسیار بد و منفی‌ است.

حمله به رهبران جنبش سبز

قالیباف بارها به رهبران شریف جنبش سبز حمله کرده است، آنهم در حالیکه این رهبران، مهندس میر حسین موسوی و همسر ایشان خانم دکتر زهرا رهنورد، و آقای مهدی کروبی، متجاوز از ۶ سال است که در زندان خانگی هستند و امکان دفاع از خودرا ندارند [اگرچه جرمی‌ هم مرتکب نشده اند که نیاز به دفاع داشته باشد]. قالیباف بارها به این رهبران بعنوان "رهبران فتنه" حمله کرده است تا "لطف" و "مرحمت" آقای خامنه‌ای شامل حال او نیز شود. بعد از زندانی شدن رهبران جنبش سبز در بهمن ۱۳۸۹ قالیباف گفت، "سران فتنه نه‌ بلوغ سیاسی دارند، نه‌ دین دارند، و نه‌ عقل. از منظر ملت شریف ایران گناه عملکرد آنان مشابه و مترادف با کسانی است است که هم اکنون ما آنها را به نام منافق می‌شناسیم،" و بدین ترتیب برای خوشایند اربابان خود در میا‌‌ن بنیاد گرایان سه‌ تن‌ از شریف‌ترین رهبران سیاسی کنونی را ناجوانمردانه مورد حمله قرار داد و به آنها اتهام بی‌ اساس زد. در افاضه دیگری قالیباف گفت، "موسوی دل‌ دشمن را شاد کرد."

قالیباف حامیان جنبش عظیم مردمی سبز را "براندازان فتنه گر‌" توصیف کرد که "اقلیتی کوچک بوده و هستند، که همواره از سوی ملت ایران و جریان‌های سیاسی درون نظام حذف و طرد شده اند." این در حالی‌ است که گزارش‌های معتبر نشان میداد که قالیباف شمار تظاهر کنندگان به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ را بین ۲.۵ تا ۳ میلیون نفر برآورد کرده بود.

از دهان کجی قالیباف به مردم همین بس که در اسفند ۱۳۸۸ در حکمی سرتیپ عزیز الله رجب زاده، فرمانده سابق نیروی انتظامی تهران را که یکی‌ از متهمان بازداشتگاه کهریزک که در آن دستکم چهار جوان هموطن ما کشته شدند، و همچنین حمله به کوی دانشگاه تهران در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ بود، را به سمت رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران منصوب نمود.

فساد در شهرداری تهران

درباره بذل و بخشش قالیباف به مدیران و یاران خود در شهرداری تهران گزارش‌های بسیار مستندی منتشر شده است. وبسایت معماری نیوز گزارشی درباره این موضوع منتشر کرد که حاوی نامه سازمان بازرسی کّل کشور درباره آن موضوع بود که نشان میداد املاک متعلق به شهرداری تهران با وسعت ۱۰۰،۰۰۰ متر مربع با تخفیف‌های بزرگ بر اساس قیمت‌های غیر واقعی‌ بسیار پایین واگذار شده بودند. میزان تخلف حدود ۲۲۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان برآورد شده است. ولی‌ به جای دستگیری و محاکمه قالیباف، او از وبسایت معماری نیوز شکایت کرد که در نتیجه آقای یاشار سلطانی مدیر وبسایت برای مدتی‌ دستگیر شد. شکایت به جائی نرسید، ولی‌ قالیباف هم تا کنون پاسخگو نبوده است. معماری نیوز همچنین گزارش داده بود که قالیباف از پارک جنگلی‌ لویزان برای برگزاری جشن عروسی‌ دختر خود استفاده کرده بود.

آیت‌الله قتل عام و روحانیون ناراضی‌

از ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ابراهیم رئیسی، "آیت‌الله قتل عام،" به سمت دادستان دادگاه ویژه روحانیت مشغول بکار شد. این دادگاه غیر قانونی فقط برای کنترل روحانیون ناراضی‌ وجود دارد که آنها‌را محاکمه و زندانی می‌کند، و در بسیاری از مواقع آنها‌را خلع لباس نیز نموده است. یک نمونه آن، که در دوران دادستانی ابراهیم رئیسی اتفاق افتاده است، آیت‌الله محمدرضا نکونام میباشد. ایشان به دلیل انتقاد از آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، از روحانیون محافظه کار طرفدار حاکمیت، در ۱۱ دی‌ ۱۳۹۳ بازداشت شد، ولی‌ به دلیل بیماری شدید و وخامت حال در ۲۵ اسفند همان سال پس از ۵۶ روز در زندان انفرادی آزاد شد. آیت‌الله مکارم شیرازی ارتباط دستگیری با خود را ردّ کرده است. ولی‌ آیت‌الله نکونام از اینکه "برخی‌" اینترنت پر سرعت را حرام خوانده بودند، و خواهان فیلتر شدن آنها بودند انتقاد کرده بود، که دقیقا انتقادات مکارم شیرازی به اینترنت بود. آیت‌الله نکونام اعلام کرده اند که شکنجه شده اند، و تمامی موارد رفتار و عمال غیر قانونی دادگاه ویژه روحانیت با خود را توضیح داده اند. ایشان دوباره بازداشت شد و از ۱ دی‌ ۱۳۹۵ بخاطر "اعتراض به بی‌ عدالتی‌های دادگاه ویژه روحانیت، فشار برای پذیرش شرایط غیر شرعی و غیر قانونی دادگاه برای آزادی" [از جمله تعطیل کلاس‌های درس خود و عدم ارتباط با مقلدان خود] به اعتصاب غذا پرداخت. از اینگونه روحانیون زیاد هستند، و بسیاری از آنها تحت فشار دادگاه ویژه روحانیت بوده و هستند.

صرف نظر از مواضع تک تک ما درباره اوضاع داخلی‌، نظام ولایت فقیه، و رأی دادن و یا رأی ندادن، باید از فرصت کوتاه باقی‌مانده نهایت استفاده را نموده و با افشا گری درباره "آیت‌الله قتل عام" و "سردار گاز انبری" مسائل مهم کشور که ایندو در آن نقش داشتند، از قبیل سرکوب جنبش دانشجویی، سرکوب روحانیون ناراضی‌، کشتار زندانیا‌ن سیاسی در ۱۳۶۷، فساد در شهرداری تهران، سرکوب جنبش سبز، و مسائل دیگر را دوباره در سطح کشور مطرح کنیم. افشا گری درباره ایندو فقط و فقط برای دفاع از حقوق انسانی‌ و شهروندی زندانیا‌ن سیاسی، روشنفکران، روزنامه نگاران، هنرمندان و مردم عادی بدون توجه به تفکر است. با افشای ایندو نفر از فاجعه انتخاب آنها در انتخابات پیشرو جلوگیری کنیم.

صفحه فیسبوک نگارنده:
https://www.facebook.com/profile.php?id=100007516907764

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy