دوشنبه 12 ارديبهشت 1384

فئودال های ایرانی، میراث خوری می کنند، شيفته

روسای فعلی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، چنانکه از ابتدا پیدا بود، نیامده اند تا تخمی ماندگار بکارند. آن ها نیز مانند بسیاری از دولتمردان، هرآنچه می کنند و وعده انجامش را می دهند، نسبتی از سال های ماندگاریشان بر مسند قدرت است

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

از سلسله يادداشت هاي شيفته درباره میراث فرهنگی

وقتی نوروز امسال، خبر رسید که چند سرستون مجموعه تخت جمشید ترک برداشت، انگشت های نشانه به سمت مردمی رفت که برای تفریح و گردش به شیراز رفته بودند. عید 84، پس از چند سال قحطی ایرانگرد، فرصت مغتنمی بود برای مسئولان و کارکنان میراث و گردشگری تا به پذیرایی از مردم بپردازند. اما حادثه تخت جمشید، تنها افسوس این را باقی گذاشت که فرهنگ گردشگری در این ملک جایی ندارد هنوز.
هنوز عده ای گمان می کنند تا چیزی را در اختیار نداشته باشند، مالک آن نیستند. هنوز جامعه ایرانی در دوره فئودالی و کمی بعد از آن، در اوایل عصر صنعتی سیر می کند. شاید از همین رو هم باشد که بازدید کنندگاه کاخ صاحبقرانیه، قطعاتی از گچ بری های قاجاری - پهلوی این عمارت را با خود به خانه بردند. عید 84، برای کاخ-موزه ها و موزه ها، فرصت خوبی بود تا تاریخ و هنر سرزمین ایران را برای عده بیشتری از علاقه مندان، به را به تماشا بگذارند، اما حادثه ای مانند آنچه بر کاخ نیاوران و صاحبقرانیه رفت، رمقی برای کارشناسان میراث فرهنگی و گردشگری باقی نگذاشت تا آمار بازدیدکنندگان نوروزی را تحلیل کنند.
بارها و بارها باید از مردمی که بی توجه به آداب بازدید آثار تاریخی، به آن ها لطمه می زنند، خرده گرفت. بارها و بارها باید ایشان را سرزنش کرد که آن چه را برای تملک خود می خواهند، به همه ایرانیان امروز و فردا تعلق دارد. بارها باید تذکر داد که هر آنچه را می بینند، به دست لمس نکنند و هر آنچه را می پسندند، برای خود نخواهند و هر آنچه را نمی پسندند یا نمی توانند برای خود داشته باشند، آسیب نرسانند.
اما چگونه است که در مجاورت ایران، در کشوری که سابقه تاریخی اش را از نام ایران گرفته و رشد دوباره اش را نیز همزمان با ایران آغاز کرده ، یعنی ترکیه، مردمان به اصول گردشگری و آداب میراث داری آگاهند و به آن ها پایبندند؟ چگونه است که در این سرزمین با همه آثار اندکش، مردمان می فهمند که حفظ میراث شان، هم طراز حفاظت از مرزهای شان است؟ چگونه است که انبوه گردشگران داخلی و خارجی بازدید کننده از آثار ترکیه، که تعداد شان چندان زیاد هست که درآمدش، جانشین درآمد نفت ما باشد، میراث اقوام ترک و عثمانی را غارت نمی کنند؟
ترک ها سال هاست که بر روی فرهنگ خود کار می کنند. بعید است سالیانی پیش هم وضع ترکیه به همین منوال بوده باشد. دولتمردان این سرزمین به درستی دانسته بودند برای حفظ آثار خود، بیش از نگهبان و مراقب، به آگاهی و رشد فرهنگ استفاده از میراث فرهنگی نیاز دارند. ترک ها گرچه بخش عمده ای از روند توسعه به سبک جدید را با ما آغاز کردند، اما زود تر از ما توانستند آنچه را لازمه زندگی در عصر تازه است بیاموزند. آن ها فرهنگ استقبال از گردشگر و بازدید از میراث فرهنگی را آموخته اند.
دولتمردان ما و آن ها که سال هاست بر مسند امور سیاسی و فرهنگی نشسته اند، هر آنچه را ملاک مادی توسعه می شمردند، فراهم آوردند، الا آن چه لازمه استفاده از این ابزار ها بود. روسا و مسئولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، سال هاست تلاش می کنند تا فارغ از اتفاقات منطقه ای و داخلی، تعداد گردشگران را افزایش دهند. این اتفاق در ابتدای سال 84 افتاد. اما آن ها وقت زیادی برای رشد آگهی و بینش مردم نگذاشته بودند. آن ها نه به مردم آموخته بودند که میراث فرهنگی، به لمس کردن و بردن نیست و نه خود فراگرفته بودند که وارثات میراث پدران، باید برای حفاظت از این آثار بسیار بیاموزند.
روسای فعلی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، چنانکه از ابتدا پیدا بود، نیامده اند تا تخمی ماندگار بکارند. آن ها نیز مانند بسیاری از دولتمردان، هرآنچه می کنند و وعده انجامش را می دهند، نسبتی از سال های ماندگاریشان بر مسند قدرت است. آن ها نیز به این می اندیشند که دیر زمانی دیگر از این مقام به زیر خواهند آمد. کمتر مسئولی مانند سید محمد بهشتی، حاضر است تا حاصل تلاش خود را سال ها بعد از کنار رفتن خود از مسند قدرت ببیند.
مرعشی و همکاران تازه اش در سازمان نسبتا تازه تاسیس میراث فرهنگی و گردشگری، این روزها بیشتر برای کابینه هاشمی رفسنجانی و جایگاه متفاوت خود در آن دوره، دورخیز کرده اند. رییس فعلی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، این روزها را بیشتر در تلویزیون به تبلیغات انتخاباتی و بحث و جدل های سیاسی مشغول است. اگر به سفری هم می رود، طبق معمول سال قبل، وعده های میلیاردی می دهد و همه چیز را با توان درآمد زایی اش می سنجد، بی آنکه دانسته باشد، کدام مردم با کدام سابقه فرهنگی و رشد فکری، میراث دار رفتارهای امروز او خواهند بود و آیندگان چه حاصلی را از تخمی که او می کارد، برخواهند داشت.
گرچه موضوع میراث فرهنگی و گردشگری قابلیت درآمد زایی و رشد اقتصادی دارد، و گرچه با رشد اقتصادی این صنعت-هنر، می توان شاهد حفظ آن نیز بود؛ اما بدون رشد فرهنگ عمومی، آنچه شاهد خواهیم بود در کوتاه مدت، تخریب بیشتر آثار به دلیل ناآگاهی و در بلند مدت، ناهماهنگی جنبه های اقتصادی و فرهنگی این حوزه است.
هنوز هیچ دستی برای نجات آثار تاریخی-فرهنگی زیر سد های بلند و قطور پراکنده در سطح کشور، آستین بالا نزده و آنچه در ایذه و حتی سیوند رخ می دهد، کارهایی است شخصی و برنامه هایی است بیشتر اداری تا اضطراری. هنوز فرهنگ حفاظت از میراث ایرانی حتی در میان مسئولان به ظاهر فرهنگی رشد نکرده است؛ پس نمی توان انتظار داشت این فرهنگ در میان سیاسیون و دیگر ساکنان ایران زمین، به درجه بالایی از رشد برسد. بی آنکه به چنین جنبه ای از حفاظت توجه کنیم، میراث مان زودتر از آنچه به غارت قاچاقچیان رود یا به دست طبیعت نابود شود، به دست ناآگاه خودمان از دست خواهد رفت.

[email protected]

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/21880

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'فئودال های ایرانی، میراث خوری می کنند، شيفته' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016