خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
17 دی» نیروی دریایی آمریکا ۱۳ ملوان ایرانی را از دست دزدان دریایی آزاد کرد (تصویر + ویدئو)17 دی» درآمد ماهیانه کمپرسی! (تصویر) 17 دی» سانحه در پارکینگ (تصویر) 17 دی» عکسهای منتخب هفته: از جادوگر با هلیکوپتر و موشک تا نابودی غار میرملاس در خرمآباد 17 دی» مایلی کهن، کلانتر شهر فوتبال (+ تصویر) 17 دی» عکس یادگاری مرتضی غرقی خبرنگار واحد مركزی خبر با جنازه قذافی 16 دی» عکس های جالب بازیگران در ایستگاه اتوبوس 16 دی» زشتیها و زیباییهای تهران در باران و برف
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! دیدنیها >> زندگی در یک خودروی فرسوده (+ تصاویر)مهر - ماههاست که بیسرپناهی، خانوادهای را به کوچه و بازار کشانده است و این خانواده شب و روز خود را در یکی از خیابانهای کرمانشاه سپری میکنند. چند هفتهای است که سخن از خانواده به میان میآید که خانه و کاشانهشان اتومبیل سیمرغی است که بعد از سالها جاده و خیابان نوردی، حال به خانه و مسکن خانوادهای بی پناه مبدل شده است. به سراغ این خانواده میرویم، پدر در ماشین نبود و برای تهیه ناهار و شام آن روزشان، به دنبال جمع آوری پلاستیک و نان خشکه میرود و نوه 8 ساله اش را به جای فرستادن به مدرسه و بازی با همسالانش، با خود به جمع آوری پلاستیکهای کهنه برده است، تا در این سن، واقعیتهای زندگی را از نزدیک بفهمد. یک پایش فلج است و قدرت راه رفتن ندارد و در گوشهای از داخل اتومبیلشان که نقش حال و پذیرایی خانه شان را هم بازی میکند، کز کرده است و به آرامی به یکایک سئوالهای ما جواب میدهد. شهین میگوید: اسمم شهین است و 38 سال دارم. چند سال پیش شوهرم فوت شد و من و پسرم را در این دنیا تنها گذاشت و به ناچار برای داشتن سرپناهی ولو کوچک مجبور شدم که زندگی در کنار پدرم را برای دومین بار تجربه کنم. وی میگوید: بدتر از همه چیز، این است که پدرم هم به بیماری لاعلاجی مبتلا شده است و پزشکان از وی قطع امید کردند. از مشکلاتش میپرسیم و میگوید: پدرم در یکی از محلات قدیمی شهر کرمانشاه، خانهای کوچک داشت که چند سال پیش سند آن به عنوان ضمانت یکی از آشنایان زیر رهن بانک میرود ولی بی خبر از همه جا، وام گیرنده هیچ یک از قسطهای خود را نمی دهد و بانک با حکم قوه قضائیه، خانه ما را به سود خود مصادره میکند و ما در بدترین شرایط ممکن، آواره کوچه و خیابان میشویم. این زن میگوید: پدرم قبل از این اتفاق، تعمیرگاه دوچرخه سازی داشت ولی بعد از این مریضی اش شدت گرفت و حالا او نیز همراه من و پسرم آواره کوچه و خیابان است و سه نفری در کنار هم شبهای طولانی و سرد زمستان را در پشت اتومبیل فرسوده مان به روز میرسانیم. هیچ مسئولی به سراغمان نیامده است به گفته شهین و ساکنان خیابان، این خانواده بیش از سه ماه است که در این خیابان زندگی میکنند. وی میگوید که نه تحت پوشش نهادی هستند و نه کمکی از جایی دریافت میکنند. Copyright: gooya.com 2016
|