بسم الله الرحمن الرحيم
از ابتداي پروژه برخورد با نويسندگان سايت ها و وبلاگ ها اين نكته كاملا مشخص بود كه هيچ خط خاصي در پيگيري پروژه وجود ندارد و بازجويان موظفند صرفا بر اساس اعترافات اولين متهمان و به كمك فشارهاي سنگين ناشي از زندان انفرادي و قطع ارتباط با خانواده و دنياي بيرون كه به آن بايد آزارهاي گوناگون جسمي را هم افزود، متهمان جديدي را نشان كنند و پس از جمع آوري حجم محدودي از اطلاعات درباره آنها و سپس دستگيري، مسير بازداشت و شكنجه و اعتراف را براي ايشان تكرار كنند.
پرونده هاي متهماني كه در اختيار سازمان اطلاعات موازي هستند، آنچنان بي حساب و بدون نظارت تشكيل و تكميل مي شود كه بازجوها حتي نياز نمي بينند نحوه پيگيري و نتيجه گيري خود را براي كسي پنهان كنند.
به همين جهت است كه بارها ديده شده در اثناي پيگيري پرونده هاي مختلف اين مجموعه، اخباري از اعترافات تازه متهمان يا مسيري كه قرار است پرونده در آينده طي كند، به بيرون راه پيدا مي كنند. يا حتي گاهي نام متهماني كه قرار است در آينده دستگير شوند در مطبوعات يا سايت هاي مرتبط با سازمان اطلاعات موازي منتشر مي شود و يا كيفرخواست متهمان حتي پيش از تكميل و نهايي شدن در روزنامه هاي وابسته درج مي شود.
پرونده هاي سازمان اطلاعات موازي در يك فضاي خلأ تشكيل مي شوند، بر اساس داستاني كه از بازجويي اولين متهمان همراه با فشار و شكنجه بدست مي آيد مسير خود را تعيين مي كنند و هرگاه فشار يا مسئله خاص سياسي ايجاد شود و يا تاريخ مصرف تبليغات بي مبنا بر روي محتويات پرونده به پايان برسد، خاتمه مي يابند.
حسن اين روند در اين است كه در نهايت چندان محكوميتي براي متهمان بريده نمي شود و همه يا اكثر آنها از اتهامات وارده تبرئه مي شوند، مانند دكتر آقاجري كه دو سال پس از محكوميت به اعدام از زندان آزاد شد. يا به جرايمي كاملا موهوم و بي ربط متهم مي شوند، مانند سيامك پورزند كه به پنجاه سال جاسوسي براي آمريكا متهم شد و اعتراف كرد، اما پس از مصاحبه تلويزيوني در نهايت چيزي بيش از جرم در حد چند سال زندان، دست بازجويان خشن او را نگرفت و در حال حاضر در بيرون از زندان روزگار مي گذراند.
اما عيب اين نحوه پرونده سازي در اينجا است كه آزادي، حقوق و حتي آبروي افراد در اين راستا به هيچ گرفته مي شود و متهمان به پاي هدف نامقدس پرونده سازان و آمران ايشان قرباني مي شوند و هر وسيله اي در راستاي اين هدف توجيه مي گردد. اگر لازم باشد براي ساكت كردن سينا مطلبي پدر او را به زندان مي اندازند و اگر لازم بدانند براي بي آبرو كردن مهرانگيز كار شوهر بيمارش را تحت شكنجه قرار مي دهند. وبلاگ نويس را زير مشت و لگد مي گيرند تا بگويد قبل از ازدواج تازه با همسرش چه كسي را براي ازدواج مدنظر داشته و او را مي گيرند و مي زنند تا اعتراف دروغين دوست سابقش را تأييد كند كه با او ارتباط نامشروع داشته است. يا اينكه به دروغ مدعي مي شوند فلاني در صحبتهايش گفته كه با هم به فلان خانه رفته ايد و با كتك از متهم مي خواهند كه به انحراف اخلاقي اش اعتراف كند.
با اين ترتيب پرونده اي براي قربانيان غالبا جوان و بي تجربه ساخته و پرداخته مي شود كه مشحون از اعترافات متهم به انواع جرايم اخلاقي و اجتماعي و سياسي و امنيتي است، بدون آنكه براي هيچيك از اتهامات دليل عادلانه و منصفانه و محكمه پسندي وجود داشته باشد.
ضميمه: