بسم الله الرحمن الرحيم
در آخرين روزهاي سال 79 افرادي كه خود را مأمور دادستاني معرفي مي كردند، وارد منزل محمد بسته نگار شدند و افراد حاضر در خانه را كه در يك جلسه بحث سياسي شركت كرده بودند، بازداشت كردند.
چند روز قبل از آن، مقام رهبري در يك جلسه ديدار دانشجويي گفته بود: «در جلساتشان مي نشينند و مي گويند ما مي خواهيم براندازي قانوني كنيم. تعبير عجيبي است، براندازي قانوني! ما براندازي قانوني نمي شناسيم. براندازي براندازي است و حكم آن هم معلوم است ...»
اكثر متهمان در دوران طولاني بازداشت در اختيار نيروهاي اطلاعات سپاه بودند و در روزنامه ها و سايت هاي نزديك به سازمان اطلاعات موازي بي شرمانه ترين اتهامات عليه آنها و خانواده هايشان مطرح شد. با آنكه وزارت اطلاعات به صراحت نظر كارشناسي خود را مبني بر برانداز نبودن ملي مذهبي ها اعلام كرد، بازجوهاي پرونده به هر ابزاري ولو غير اخلاقي و غير انساني متوسل مي شدند تا نظريه رهبري را درباره برانداز بودن اين گروه اثبات كنند.
نامه دسته جمعي نيروهاي ملي مذهبي كه حدودا دو سال پيش منتشر شد، بخشي از آنچه كه بر سر اين متهمان مسلمان، مظلوم و بي پناه رفته را منعكس مي كند. اما آنها از بازگو كردن بسياري از رفتارهاي بازجويان مدعي اسلام و ولايت شرم كرده اند و نگفته اند تمام آنچه را كه بايد مي گفته اند.
اين متهمان بيشتر در بازداشتگاه نظامي و در زندان هاي 59 و 66 سپاه و در مواردي هم بند 325 اوين نگهداري مي شدند و بارها به بهانه هاي مختلف به انفرادي فرستاده مي شدند كه ميزان آن براي چند تن از متهمان به بيش از يك سال انفرادي رسيد. به علاوه در دو مورد متهم به بازداشتگاه مخفي نامشخصي برده شد كه در يك مورد زندان انفرادي تا سه ماه به طول انجاميد.
در برخورد خشونت آميز و غير انساني، بازجويان از هيچ اقدامي فروگذار نكردند. ضرب و شتم متهمان كمترين و عادي ترين كار بود، اما همين نيز در مورد متهمان كهنسال به شكلي انجام مي شد كه عوارض و مشكلات جسمي ناشي از آن هنوز هم گريبانگير اين قربانيان بي دفاع اطلاعات موازي است.
اما فشارهاي روحي و رواني به مراتب بيشتر از فشارهاي جسمي بود، تا جايي كه عزت الله سحابي بعدا در نامه اي به سران سه قوه گفت تحمل زندان اخير به مراتب دشوارتر از زندان هاي طولاني مدت در رژيم سابق بود.
فشارهاي رواني به متهمان، تنها به بازجويي هاي طولاني و ديكته كردن خواسته هاي خود به متهمان و اخلال در استراحت و خواب متهم و توهين و تحقير و بازجويي به هنگام بيماري و ممانعت از رفتن به دستشويي و موارد مشابه منحصر نمي شد.
بازجوهاي وابسته به سپاه پاسداران انقلاب كه در توجيه اعمال خود كاملا به احكام اسلام و مصلحت نظام و حمايت از ولايت متوسل مي شدند، كارهايي را به همين نام كردند كه از هيچ فرد غير مسلماني هم بر نمي آيد و شايد جز معدود افرادي حتي اعضاي ساواك شاه هم حاضر به انجام اين كارها نبودند.
تهديد به اعدام، تجاوز جنسي، محاكمه صحرايي و هتك حيثيت خانوادگي، ارائه اخبار و روزنامه هاي جعلي و مطلقا كذب به متهمان با هدف فريب دادن و درهم شكستن ايشان، تهديد همسر و اعضاي خانواده بازداشت شدگان، بازجويي از همسران متهمان، انتقال همسر و خواهر يكي از متهمان به زندان 59 كه مخصوص مردان بود و بازداشت فرزند يكي از متهمان و روبرو كردن او با پدرش تا به سناريوي ساختگي بازجو اعتراف كند، كارهايي است كه شايد در جهان امروز تنها از موساد و يا استخبارات منحله رژيم صدام برآيد.
اما سازمان اطلاعات موازي نشان داده كه براي رسيدن به اهداف خود از هيچ وسيله اي صرفنظر نخواهد كرد، حتي اگر ناقض صريح احكام شرع، قانون، اخلاق و انسانيت باشد.
ضميمه: