آن ها بلافاصله پس از سقوط هواپيما جعبه سياه را به يک مرکز سری بسيج سپاه پاسداران تهران بردند! محمدهادي معصومي

با سلام و درود به خانواده ها و مردم عزادار ايران به مناسبت قتل عام سرنشينان هواپيمای سی 130.

گر چه اينجانب به اشارت و کنايت عمدی بودن قتل عزيزانتان را در نوشته مورخ چهارشنبه 16 آذر 1384 به عرض شما خانواده های داغدار و ملت ايران رساندم، ولی اينک که با همکاری دوستانی که با اينجانب در ارتباط هستند به اخبار جديدی دست يافته ام لازم می دانم شما را در جريان آن قرار دهم.
يکی اينکه خلبان اصلی هواپيما از پرواز امتناع کرده و حتی يک بار با غضب و با ديگر با گريه از فرماندهان خود تقاضا کرده است که اين پرواز با هواپيمايی ديگر انجام شود، کسی از فرماندهان ارتش موافقت می کند که هواپيما عوض شود، ولی دستور ديگر اين موافقت را باطل می کند. در مدت مذاکره هواپيما از جايگاهش جابجا می شود و به جايگاه ديگری می رود در آنجا يک تعمير کار ديگر اندکی با هواپيما سرو کله می زند و می گويد که هواپيما تعمير و آماده پرواز است، اما پس از آزمايش، خلبان باز هم از پرواز سر باز می زند، کسی از فرماندهان سپاه و بسيج که از ساعتی پيش به فرودگاه آمده با چند نفر ديگر در پی تهديد و حتی نزاع لفظی با خلبان بر می آيند که برخی از خبر نگاران و نظاميان حاضر نيز از مشاجره بين خلبان و کسانی که خودشان را مافوق خلبان معرفی می کردند آگاه می شوند. در وحله اول خلبان می گويد که شما بسيجی و سپاهی هستيد و مافوقان من در ارتشند، ديگر اينکه اولا مافوقان من چنين دستوری نمی دهند و اگر هم چنين دستوری بدهند من به هيچ قيمت پرواز نمی کنم. جان من هيچ ، ولی آخر مگر اين خبرنگاران و نظاميان دشمنند که بايد کشته شوند؟ در پی اين ماجرا و در حالی که خلبان تنها در گوشه ای می ماند، فرماندهان سپاه و بسيج که در فرودگاه حضور دارند با يک خلبان جوان و بی تجربه تماس می گيرند، او که در حومه تهران نزد خانواده همسرش بوده خيلی سريع با موتورسيکلت برادر زنش به فرودگاه می آيد. خيلی سريع به همه اطلاع می دهند که هواپيما تعمير شده و تا ده دقيقه ديگر پرواز خواهد کرد. هواپيما پرواز می کند، نقص فنی هواپيما بحرانی می شود، خلبان می خواسته در فرودگاه بزرگ تهران (فرودگاه خمينی) به زمين بنشيند، اما سپاه پاسداران از نشستن آن جلوگيری می کند، هواپيما به فرودگاه مهرآباد بر می گردد، در آسمان نزديک فرودگاه به هواپيما دستور داده می شود که برای خالی گذاشتن آسمان برای پرواز مخصوص رييس جمهوری محمود احمدی نژاد چند دقيقه هواپيما در آسمان اطراف فرودگاه صبر کند، خلبان با اصرار تقاضای فرود می کند. و آنها به نعره های خلبان وقعی نمی گذارند. هواپيمای احمدی نژاد بلند می شود و می رود و هواپيمای سی 130 با 112 سرنشين سقوط می کند. بلافاصله سپاه و بسيج برای يافتن جعبه سياه هواپيما وارد عمل می شوند. يافتن جعبه سياه يک هواپيما در يک ساختمان کار مشکلی نيست. جعبه را بسيجی ها پيدا می کنند. آنها همان ساعتهای اوليه پس از سقوط هواپيما جعبه سياه را به يک مرکز سری بسيج سپاه پاسداران تهران در تقاطع خيابان مير داماد می برند. هم اکنون جمع بسيار محدودی در حال برسی جعبه و شنود چندين باره آن هستند. آقای علی لاريجانی دبیر شورایعالی امنیت ملی که سابقه ای طولانی در برنامه سازی های کاذب تلويزيونی دارد شخصی را به نام مستعار « مهندس مفاتيح » برای ايجاد نوار های سمعی بصری دروغين وارد ماجرا کرده است اين شخص مامور ساختن صداهای جعلی است که قرار است به عنوان صداهای اصلی ضبط شده در برج کنترل فرودگاه از راديو تلويزيون پخش شود.

مردم ايران!
برای رهايی از اين حکومت امام زمانی، از اين حکومت غيبی، از اين حکومت آدمکش بايد بسيج شويم. بسيجيان ايراندوست ، پاسداران ايراندوست بايد بدانند که اينان سرانجام هم ايران را هم ايرانی را هم خودشان را دچار خطری بزرگ خواهند کرد، و هر قدر اينها را تکرار کنيم کم است. اگر مردم و بسيجيان و پاسداران و ارتشيان همراه شوند آخوندها ی گزافه گو و خرافه فکر از سر کار بر کنار خواهند شد. اينجانب بارها هشدار داده ام که اگر ما خودمان اين جانيان خونخوار و خونريز را ، اين حکومت اسلامی را از کار برکنار نکنيم سرانجاممان به مراتب بد تر از عراق خواهد بود. و چنانکه پيش از اين گفتم اگر ما اينان را از سر کار بر کنار نکنيم سر انجام نظاميانمان، روشنفکرانمان، خبر نگارانمان، بهتر از سرنشينان آن هواپيما، و سرنوشت مردممان بهتر از ساکنين سه را آذری تهران و قربانيان زنده سوخته آن ساختمان منهدم شده ازسقوط آن هواپيما نخواهد بود.
تو خود می کنی اختر خويش را بد
مدار از فلک چشم نيک اختری را

محمدهادی معصومی روحانی هفتاد و هشت ساله از کرج