جمعه 5 مرداد 1386

جمهوری اسلامی ترکيه نيست و مادر متهم فوت کرده است، احمد رأفت

احمد رأفت
آن دوستانی که در اين روزها تلاش در برابر دانستن رجب اردوغان با محمد خاتمی دارند و فکر می کنند حزب مشارکت اسلامی همان حزب اعتدال و توسعه است، سخت در اشتباهند. برخلاف دوستان دوم خردادی و مشارکتی، اعتداليون ترک ليبرال بودن را از جمله افتخارات خود و حزب شان می دانند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

در پيامد انتشار چند نوشته اخيرم در رابطه با اعدام گروهی از جوانان به عنوان اراذل و اوباش و مساله دست دادن رييس جمهوری سابق، ده ها نامه الکترونيکی دريافت کردم و در چندين وبلاگ نظراتم به بحث گذارده شده است. بسياری از کسانی که مرا در پيام هايشان مخاطب قرار داده اند، بر مبنای سرويس دهنده اينترنتی شان از داخل ايران بودند. از همه آنها به خاطر توجه به نوشته هايم تشکر می کنم، حتی از کسانی که برای همسر، خواهر و مادرم پيام گذاشتند. متاسفانه مادرم چند سالی است فوت کرده و از آن جايی که من با آن دنيا رابطه ای ندارم نتوانستم فحش های اين هموطنان را انتقال دهم. ولی اين نويسندگان پر قدرت نگران نباشند که پيام آنها را به گوش خواهر و همسرم رساندم.
از دوستی که در وبلاگش مرا مورد محبت قرار داده بود و پرسيده بود کی هستم و کجا هستم که به خود اجازه انتقاد از آقای خاتمی را می دهم، خلاصه می گويم که که من پس از انقلاب، آنچنان که اين دوست گرامی نوشته است، از ايران "فرار نکردم" بلکه بيش از چهل سال است که به اراده و خواست خود در اروپا زندگی می کنم. محض اطلاع ايشان، احتمالا قبل از اين که اين وبلاگ نويس محترم پا به جهان گذارده باشند، درگير مبارزه برای دمکراسی شدم. مبارزه ای که متاسفانه موهايم را سفيد کرد ولی هنوز ادامه دارد، و چه بسا مجبور شوم اين مبارزه را برای فرزندانم به ارث بگذارم.
از اين مقدمه که بيشتر درد دل بود بگذريم، در يکی از آخرين پيام هايی که دريافت کردم دوستی از اصفهان پرسيده بود چرا من روی سخنم در بيشتر مقالاتم با اصلاح طلبان است و "به راديکال ها گير نمی دهم". پاسخ به اين سئوال بسيار ساده است. من فکر می کنم که در شرايط کنونی فضايی برای بحث و گفتگو بين اشخاصی چون نويسنده اين خطوط و فردی چون حسين شريعتمداری وجود نداشته باشد. سردبير محترم روزنامه کيهان برای من، و من های نوعی، حقی، حتی حق زيست هم قائل نيست چه رسد به اينکه برای نظراتم احترامی قائل باشد. راستش را بخواهيد من نيز فکر نمی کنم که "گير دادن" به افرادی چون شريعتمداری دردی از ما دوا کند. برای بحث، گفتگو و حتی پلميک و جدل بايد بر سر حداقل هايی توافق داشت.
هموطنان دوم خردادی، حداقل حق شهروندی را برای ديگران به رسميت می شناسند، هرچند که شهروندان را به دو دسته خودی و ناخودی تقسيم می کنند و يکسان نمی دانند. شخصا از روز اول پيروزی آقای خاتمی، در دور اول انتخابات، فکر نمی کردم ايشان و همراهانشان بتوانند معضلات کشور پيچيده ای چون ايران را حل کنند، و شکی هم نداشتم که اصلاحات ايشان با شکست رو به رو می شود. ساختمانی که بنای آن کج گذارده شده است را نمی شود با سيمان کشی صاف کرد. اين جمهوری يک اشکال اساسی دارد و آن هم پسوند اسلامی اش است، که جا را برای کسانی چون نويسنده، که نه تنها اسلام بلکه هيچ دين و مسلکی را به عنوان ايدئولوژی سياسی برای حکومت قبول ندارد، تنگ کرده است. تفاوت ايران و ترکيه ای که اخيرا اسلامی ها در آن اکثريت را به دست آوردند، در قانون اساسی دو کشور است. در اروپا نيز احزاب دمکرات مسيحی در انتخابات پيروز می شوند، قدرت را به دست می گيرند و در سال های اداره کشور تلاش دارند از تصويب قوانينی را که با فلسفه و سنت مسيحيت همخوانی ندارند جلوگيری بعمل آورند، ولی به هيچ وجه قوانين سکولاری را که در دوران قبل به تصويب رسيده اند زير پا نمی گذارند.
رجب اردوغان هم در سال هايی که اداره ترکيه را به عهده داشت، به قوانينی که مذهب را از سياست جدا می کنند احترام گذاشت، و اگر با قانونی مخالف بود سعی کرد آن را در پارلمان و با رای، و نه با اعدام و شلاق و زندان تغيير دهد. در جمهوری اسلامی ای که بر ايران حکومت می کند، نه تنها امروز بلکه حتی ديروز هم لاييک ها و سکولارها از هيچ حقوقی برخوردار نبودند. نه تنها آقايان خامنه ای و مصباح يزدی بلکه آقای خاتمی نيز مخالف سرسخت هرگونه حکومتی که بخواهد اسلام را به داخل مساجد تبعيد کند است.
آقای خاتمی در جريان ديداری که اخيرا در بنياد باران با نمايندگان ادوار مجلس دانش آموزی داشت، شديدا ليبراليسم و هرگونه حکومت سکولار را به نقد کشيد. آقای خاتمی در اين گفتار مدعی شد "بيشترين و علنی ترين نقدها پيرامون مبانی فلسفی ليبراليسم" از جانب او بوده است و به "عدم سازگاری ليبراليسم در کشوری مثل ايران به لحاظ فرهنگی و تاريخی" اشاره کرد، و در خاتمه به اين نتيجه رسيد که "يک مسلمان واقعی اصولا نمی تواند ليبرال باشد".
آن دوستانی که در اين روزها تلاش در برابر دانستن رجب اردوغان با محمد خاتمی دارند و فکر می کنند حزب مشارکت اسلامی همان حزب اعتدال و توسعه است، سخت در اشتباهند. برخلاف دوستان دوم خردادی و مشارکتی، اعتداليون ترک ليبرال بودن را از جمله افتخارات خود و حزب شان می دانند.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جمهوری اسلامی ترکيه نيست و مادر متهم فوت کرده است، احمد رأفت' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016