به نقل از سايت [کميسيون زنان دفتر تحکيم وحدت]
بيش از هفده روز از بازداشت غيرمترقبه بهاره هدايت در منزل مسکونی اش می گذرد. اين فعال جنبش زنان و دانشجويی برای سومين بار طی سه سال گذشته دستگير شده است. در روزهايی که در زندان به سر می برد گفتن و شنيدن از اقدامات او، شکافتن ابعاد فعاليتش در عرصه جامعه مدنی است.
بهاره هدايت کيست؟ او چه نقشی در جنبش زنان ايفا نموده؟ نگاه فعالان زن به حضور وی در حوزه زنان چگونه است؟ اينها سوالاتی بود که در اين گزارش در پی پاسخگويی به آنها هستيم. از همين رو نظر فعالان زن را در مورد بهاره جويا شديم و به بررسی مصاحبه های وی و برخی از مقالاتی که در مورد او نوشته شده، پرداختيم.
۲۲ خرداد، سرآغاز شناخت و حرکت
تصوير صحنه بازداشت بهاره در ميدان هفت تير هيچ گاه از خاطره ها پاک نمی شود؛ بهاره شال و مانتويی قهوه ای رنگ به تن دارد و دوستش، سميرا صدری دور کمر او را گرفته و می کشد... مأموران باتوم به دست آنها را محاصره کرده و با خود می برند...
با اعضای جنبش زنان که صحبت می کنم آنها از نخستين برخوردشان با بهاره در ميدان هفت تير ياد می کنند: برای انجام مصاحبه ای کوتاه با همين موضوع به سراغ محبوبه حسن زاده و ناهيد کشاورز می روم.
محبوبه حسين زاده می گويد: «با بهاره هدايت پس از دستگيری اش در تجمع ۲۲ خرداد ميدان هفت تير آشنا شدم. بهاره در تجمعی که برای اعتراض به قانون تبعيض آميز عليه زنان برگزار شده بود، شرکت و دستگير شد ولی بعد از آزادی اش بلافاصله به فعاليت های خودش ادامه داد به طوری که در مراسم های مختلفی که برای آزادی مهندس موسوی برگزار می شد، به صورت فعال حضور داشت.»
ناهيد کشاورز نيز نام بهاره را در ميان بازداشت شدگان ۲۲ خرداد شنيده و بعد در جلسه های کمپين بيشتر با او آشنا شده است.
بهاره نيز در مقاله ای تحت عنوان «تجمع زنان و مسائل پيش رو» پس از ۲۲ خرداد ۸۵ می نويسد: «نتيجه تجمع ۲۲ خرداد چه شد؟ بعد از سالها جمهوری اسلامی به طور علنی اقدام به دستگيری گسترده زنان و دختران دانشجو کرد. چنين پرداخت هزينه ای بابت مقاومت و اعتراض مدنی به قوانين و فرهنگ مردسالار، جنبش زنان را از انگ ضعيفی و ناتوانی مبرا کرد و اثبات شد که چنبش زنان نيز در صورت لزوم، آگاهانه قابليت پرداخت اين دست هزينه ها را نيز دارد.»
شايد نقطه کليدی در سخنان محبوبه حسين زاده نهفته باشد آنجا که می گويد: «او بعد از آزدای اش بلافاصله به فعاليت های خود ادامه داد.»
اولين بازداشت راه را برای بهاره مسدود نکرد بلکه سرآغازی برای حرکت وی شد. دبير کميسيون زنان تحکيم حالا ديگر شناخته شده بود اما شايد هنوز کميسيونی با تعريف مشخص فعاليت ها و حوزه کاری شکل نگرفته بود.
مهرانگيز کار در مقاله ای در مورد شکل گيری کميسيون زنان تحکيم می نويسد:«اسفند ۸۴ بود، اعلام شد شورای عمومی دفتر تحکيم وحدت بنا به پيشنهاد سه دانشگاه با شکل گيری کميسيون دفاع از حقوق زنان دفتر تحکيم موافقت کرده. هدف از تشکيل کميسيون پيگيری مطالبات بخش عظيمی از جامعه دانشگاهی و پيوند بهتر جنبش دانشجويی با جنبش زنان است.»
بال ديگری برای پرواز
نشست انتخاباتی سالانه دفتر تحکيم وحدت است. نمايندگان دانشجويی اين اتحاديه دانشگاه های سراسری کشور، در حال صحبت با هم هستند. از روزهای قبل نام بهاره هدايت، دبير کميسيون زنان به عنوان کانديدا شورای مرکزی بر سر زبان ها افتاده. بهاره در ميان جمع می رود و می آيد. می گويند تحکيم بعد از ۱۰ سال تصميم دارد دختری را وارد شورای مرکزی کند. آيا بهاره انتخاب می شود؟ آيا تحکيم که به داشتن ساختاری مردانه شهرت دارد به دختری رأی می دهد؟
مصاحبه گر راديو آلمان در گفتگويی با بهاره پس از پايان اين نشست به وی تبريک می گويد.... بهاره لبخندی زده و تشکر می کند. او انتخاب شده است. نه به عنوان دختری در مجموعه تحکيم که صرفا نمايش به مشارکت طلبيدن زنان در ساختار مردسالارانه آن باشد بلکه برای اينکه همچون ديگر همراهانش اثر گذار و متحول کننده ظاهر شود.
بهاره هدايت برای عمل به اعتقادات برابری خواهانه اش، پيشبرد اهداف کميسيون و حفظ مجموعه دانشجويی تحکيم که هر روز با تهديدات جديدی روبرو است، به بال ديگری غير از دبيری کميسيون برای پرواز نياز داشت. او بايد از جايگاهی برخوردار می شد تا بتواند دغدغه دختران دانشجو را در چشمان کورجنس جامعه مردسالار بنماياند و يا شايد الگويی می شد برای دختران دانشجو تا وارد فعاليت های دانشجويی و سياسی شوند.
البته نبايد از اين موضوع غافل شد که شرايط اجتماعی و سياسی جامعه و ميزان حضور دختران در دانشگاه ها نيازمند حضور پر رنگ تر آنان در مجموعه های دانشجويی است. سال پيش که فاطمه حقيقت جو به شورای مرکزی تحکيم می رفت جريان های مختلف زنان بسيار کمتر از اين فعال بودند. از فشار ساختاری بيرون از يک مجموعه به عنوان يکی از عوامل تغيير و اصلاح بر اذهان شکل دهندگان آن نبايد درگذشت. زنان در جامعه و دانشگاه بسيار بيشتر از گذشته وارد شده اند پس در همه جا با طرح گزينه های مناسب، خواهان اصلاح ساختارهای کليشه ای هستند.
بهاره در ميان جنبش زنان
در نشست های کمپين بهاره را می بينم. در برنامه ای که مجری يکی از پانل های آن هستم و موضوع آن «ارتباط کمپين با جنبش های ديگر و احزاب» است، بهاره نيز حضور دارد و مقاله ای در همين خصوص را می خواند: « بايد جبهه گسترده ای از شمالی ترين راس هرم اجتماع تا کف آن را تشکيل دهيم. مطالبات، مواضع و پيشنهادات ما اينک در دست ماست و کمپين موظف شده است پيام مطالبات ما را به همه حتی احزاب و سياسيون برساند. در شرايط متعادل تر و مطلوب تر سياسی و اقتصادی که ايجاد آن نه برعهده کمپين و نه هدف آن است، می توان از چنين رابطه ای برای قانونی کردن مطالبات خود بهره ببريم.»
ديگر پس از آن حضور فعالان زن در نشست های تحکيم به امری بديهی تبديل می شود. بهاره در ميان جمع های کوچک و بزرگ جنبش زنان حضور می يابد و از دانشجويان می گويد.
محبوبه حسين زاده در مورد فعاليت های بهاره توضيح می دهد: «بهاره در همان حال که به عنوان فعال دانشجويی به فعاليت هايش ادامه می داد تلاش می کرد تا دانشجويان دختر را نسبت به تبعيض های قانونی عليه زنان آگاه و حساس کند. بهاره وقتی دبير کميسيون زنان شد، بيشتر به اين مسئله پرداخت و مسائل زنان را از اين طريق دنبال می کرد.»
اما ناهيد کشاورز معتقد است: «بهاره توانسته بافت مردسالار يا بی توجه به مسائل زنان تحکيم را تغيير دهد و با تلاش برای ايجاد کميسيون زنان در واقع سعی کرده ساختارهای جنبش دانشجويی را فمينيزه کند.»
الگويی برای نسل جديد فعالين دانشجويی
حضور بهاره نه تنها به عنوان يک دختر بلکه به عنوان تصميم گيرنده در شورای مرکزی تحکيم چنان مثمر ثمر بود که امروز به الگويی برای فعالين دانشجويی مبدل شده است.
ناهيد کشاورز در مقاله ای پس از بازداشت بهاره در ۱۸ تير ۸۶ از بهاره هدايت به عنوان «سمبل فمينيزه کردن جنبش دانشجويی» نام می برد. او توضيح می دهد که «زنان در طول مبارزه مشترک با همکاران مرد برای آزادی و عدالت، در روند مبارزه، از نگاه مردسالارانه همکاران مرد و نيز ساخت مرد محور سازمان های دانشجويی خسته شده و به اين نتيجه رسيده اند که بايد انجمن های مستقل شکل دهند اما بهاره به عنوان فعال دانشجويی از آن دست دانشجويانی ست که هنگامی که با ساخت و ذهنيت بيشتر مردانه تشکل های دانشجويی (به ويژه تحکيم) روبرو می شود، چاره را نه در گريز از مبارزه ای که به گفته خودش پاسداری از حيات جامعه مدنی است، که در ايستادگی و تلاش برای تغيير ذهنيت و عمل همرزمانش می داند.»
پروين اردلان نيز در ديدار جمعی از اعضای جنبش زنان و کميسيون با خانواده بهاره هدايت در هفته گذشته و پس از بازداشت سوم وی با الگو دانستن بهاره، او را موفقيتی برای جنبش های مدنی می نامد و از بهاره و اعضای کميسيون زنانی می گويد که به عنوان فعالين دانشجويی با نگاه جنسيتی با تبعيض مقابله می کنند.
اين نگاه جنسيتی موضوعی است که بهاره هدايت در مصاحبه اش با زنستان نيز به آن اشاره می کند: «هرچقدر در بچه های خودمان (تحکيم) عميق تر می شويم می بينيم که مساله زنان هنوز ميان آنها جا نيفتاده است. صحبت مسايل زنان که می شود، عده ای به اين مسايل معتقدند و يک عده ديگر نيز با يک حالت کليشه ای و سمبليک که حالا مد شده است از جنبش زنان گفت، خوب ما هم می گوييم برخورد می کنند و يک عده ديگری نيز مشخصا معترض هستند و اعتقاد دارند که دفتر تحکيم وحدت حالا همه سابقه اش را روی مسايل سياسی گذاشته است و اگر وارد وادی های ديگر نشويم بهتر است.»
نوشين احمدی در مقاله ای پس از دستگيری او در ۱۸ تير ۸۶ در تحصن اعضای شورا مرکزی تحکيم، بهاره هدايت را مدلی قابل اتکا برای نسل جديد می خواند و می نويسد: «اين دختر جوان سرزمين من، نه «شورشی» است و نه «انقلابی»، و نه کنش هايش بر اساس «واکنش»های ناخودآگاه بنا شده است، او دختر جوانی است نه از آن «مدل» های کليشه ای جنسی و نه از آن «دختران توسری خور»، او دختری از نسل جديد جنبش زنان (نسل پنجمی ها) است که آرمان خواهی انديشمندانه و قانون مدارانه اش می تواند مدلی مناسب و دست يافتنی برای دختران امروز ايران باشد. سبک و مدل زندگی دخترانی مانند بهاره هدايت، مدلی است که شيوه نوين زندگی به همراه هويتی بالنده را برای دختران نسل جوان ايران به نمايش می گذارد، شيوه زندگی حق طلبانه ای که نه تنها آينده خودش بلکه جامعه اش را می تواند به افق های جديد معنايی و زندگی عادلانه تری رهنمون شود.
او دختری مدرن، آگاه و خودساخته است که تحصيلات عاليه را طی کرده، شاغل و مستقل است، به توانايی فردی خود، اتکا دارد و فعاليت های اجتماعی و حق خواهانه اش را در کنار ديگران و به شکلی جمعی (و با روش های مسالمت آميز) دنبال می کند.»
ديدبان جامعه مدنی
بهاره سرمشق دفاع از فعالين مدنی و واکنش به تحديد آزادی های مشروع در بزنگاه های تاريخی را وظيفه خود می داند. او به عنوان يک ديدبان جامعه مدنی تلاش می کند اين شعار خوش آب و رنگ تحکيميان (ديدبانی جامعه مدنی) را محقق کند. تلاشش را برای گسترش حوزه فعاليت های مدنی در دانشگاه ها می کند و فراگير نمودن مطالبات جنبش زنان را در کميسيون پی می گيرد. نه تنها سعی خود را برای ايجاد علاقه و انگيزه و راهيابی هر چه بيشتر دختران به فعاليت های دانشجويی انجام می دهد و خواسته های آنان را نهادينه می کند بلکه نقش حمايت از کنشگران جامعه مدنی را از خاطر نمی برد.
ناهيد کشاورز در گفتگويی کوتاه با نگارنده از تلاش بهاره با دوستانش در تحيکم و ادوار جهت برگزاری برنامه ای به هنگام بازداشت وی و محبوبه حسين زداه می گويد و اين پيگيری ها را دلگرم کننده می داند.
بهاره هدايت در مراسمی ديگر در انجمن صنفی روزنامه نگاران به هنگام بازداشت مريم حسين خواه و جلوه جواهری در آذر ۸۶، از دستگيری دانشجويان دختر طيف چپ می گويد، از هانا و روناک نام می برد و به مرگ مشکوک زهرا بنی يعقوب اعتراض می کند. او مريم و جلوه را چهره هايی آشنا در جنبش زنان می خواند و صداقت آنها را در پيشبرد اهداف کمپين يک ميليون امضا می ستايد.
بهاره هر جا می رود و با هر شخصی که به گفتگو می نشيند از دانشجويان و فعالين زندانی غفلت نمی کند. در آبان ماه ۸۶ در مراسم پاسداشت عماد الدين باقی خواهان آزادی دانشجويان می شود و از جامعه مدنی می خواهد: «گذشته از جهت گيری های سياسی و خاستگاه های حقوق بشری از حقوق حداقلی دانشجويان حمايت کنند.»
همه از شهامت بهاره می گويند
ژيلا بنی يعقوب در ديدار جمعی از اعضای جنبش زنان و کميسيون با خانواده بهاره هدايت در تابستان امسال خطاب به مادر او و حاضرين از آرامش و خونسری وی به هنگام بازداشتش در ۲۲ خرداد ۸۵ تعريف می کند.
مهدی عربشاهی، همکار او در شورای مرکزی تحکيم نيز در همين ملاقات با خانواده بهاره، از بازداشتشان در ۱۸ تير مقابل دانشگاه اميرکبير ياد می کند و به خاطر می آورد که بهاره از همه آرامتر بود و به آنها روحيه می داد.
پروين اردلان شجاعت و جسارت بهاره را مهم قلمداد می کند. شهامتی که با نگاه انسانی آميخته و به مسائل اطرافش اهميت می دهد.
محبوبه حسين زاده نيز صبوری و آرامش بهاره را تحسين برانگيز می خواند: «بهاره سال گذشته پس از آزادی اش از زندان چنان با آرامش از دوران بازداشت حرف می زد، آن هم انفرادی ۲۰۹ اطلاعات، که من مبهوت تحملش شده بودم.»
ناهيد کشاورز نيز بر جسارت بهاره تأکيد می کند. او راهکارهای بهاره را برای پيشبرد جنبش زنان در ميان دانشجويان و نيروهای سياسی جسورانه و عملی می داند.
اما خود بهاره در جای ديگری از مقاله اش می آورد: «هزينه دادن برای ايجاد يک جامعه دموکراتيک و حتی چند شبی زندان شدن را می توانيم به انبان تجربياتمان بيفزاييم. ترس از ناشناخته های زندان و هراس از بازجويی را با لذت همراهی و تشريک مساعی با بسيار عزيزان راه آزادی بسی دربند مانده بياميزيم و عيار پايداری بر آرمانهايمان را با محک تجربه بيازماييم.»
منابع:
۱) هدايت، بهاره، تجمع زنان و مسائل پيش رو، نامه زن: شماره ۷
۲) کار، مهرانگيز، بهاره و همراهانش، روز
۳) مصاحبه مهيندخت مصباح با بهاره هدايت، دويچه وله
۴) کشاورز، ناهيد، «بهاره هدايت، سمبل فمينيزه کردن جنبش دانشجويی»
۵) ديدار کميسيون زنان، اعضای تحکيم و فعالان حوزه زنان با خانواده بهاره هدايت، تير ۸۷، سايت کميسيون زنان تحکيم
۶) احمدی، نوشين، «بهاره هدايت» مدلی قابل اتکا برای نسل جوان، خبرنامه اميرکبير
۷) گفتگوی فرناز سيفی با بهاره هدايت، زنستان شماره ۱۷ ويژه زن و دانشگاه
۸) نوشتن از قوانين تبعيض آميز" تشويش اذهان عمومی" نيست، گزارشی از نشست اعتراض آميز در انجمن صنفی روزنامه نگاران، آذر ۸۶، تغيير برای برابری
۹) گزارش سخنرانی های انجام شده در مراسم پاسداشت عمادالدين باقی در دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران، آبان ۸۶، انجمن صنفی روزنامه نگاران
۱۰) سومين نشست عمومی کمپين يک ميليون امضا:«رابطه کمپين با احزاب و جنبش های ديگر»، اريبهشت ۸۶، تغيير برای برابری