مقدمه
بی تردید دهه ۱۳۶۰ یکی از سیاهترین و دردناکترین دهههای تاریخ معاصر ایران است. جنگ ایران و عراق در در شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد، و تا تابستان ۱۳۶۷ ادامه یافت. تعداد کّل شهدای ایران در آن جنگ هنوز کاملا روشن نیست. اغلب اوقات رقم ۱،۰۰۰،۰۰۰ نفر ذکر میشود، ولی رقم واقعی احتمالا کمتر از آن است. سازمان بسیج تعداد کّل شهدا را ۱۵۵،۰۸۱ در جنگ مستقیم و ۱۶،۱۵۴ نفر را در نتیجه بمباران بیرحمانه شهرهای ایران توسط عراق اعلام نمود. روزنامه شرق آن دو رقم را به ترتیب ۱۷۲،۰۵۶ و ۱۵،۹۵۹ شهید گزارش کرد. شرق همچنین گزارش داد که ۳۸۶،۶۵۳ نفر در جنگ مجروح شدند، که ۴۸،۴۲۰ نفر آنها در اثر بمبهای شیمیأیی مجروح شده بودند. یک مقالهٔ پژوهشی تعداد کّل شهدا را ۱۸۳،۶۲۳ ارزیابی نمود. گفته میشود جمهوری اسلامی در گزارش خود به سازمان ملل تعداد کّل شهدای جنگ را حدود ۲۷۳،۰۰۰ اعلام کرد. تعداد مجروحین چندین برابر تعداد شهدا میباشد، و به همین دلیل رقم ۱،۰۰۰،۰۰۰ احتمالا نماینده تعداد کّل شهدا و مجروحین میباشد. خسارت اقتصادی به کشور نیز هنوز روشن نیست، و نگارنده ارقامی بین ۱۰۰ میلیارد و ۱ تریلیون دلار را در گزارشهای مختلف دیده است.
ولی سیاهی دهه ۱۳۶۰ فقط به خاطر جنگ نبود. انحراف انقلاب از مسیر اصلی خود در ۱۳۵۹ آغاز شد، ولی در دهه ۱۳۶۰ بود که حاکمیت، پس از اعلام مبارزه مسلحانه سازمان مجاهدین [که بعد تبدیل به یک فرقه خائن شد]، دست به قلع و قمع مخالفین زد، و در عین حال فشار بر گروههای مختلف سیاسی قبل از آن تاریخ نیز آغاز شده بود. بین ۱۲،۰۰۰ تا ۱۸،۰۰۰ نفر زندانیان سیاسی کشته شدند، آزادی مطبوعات و گروههای سیاسی از میان رفت، و سایه غم و درد بر بسیاری از خانوادهها فرو افتاد. در این میان، اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ از همه وحشتناک تر و کمر شکن تر بود. هزاران فعال سیاسی، و طرفداران گروههای مختلف که در دادگاههای خود جمهوری اسلامی به زندان محکوم شده بودند، بی رحمانه و بدون هیچ دلیلی اعدام شدند. مقالهٔ کنونی به گوشه از آن اعدامها میپردازد که جنبه شخصی نیز دارد.
شهدای گروههای چپ در کشتار ۱۳۶۷
رقم دقیق تعداد زندانیان اعدامی در ۱۳۶۷ کاملا روشن نیست. آقای احمد منتظری، فرزند شریف زنده یاد آیتالله العظمی حسینعلی منتظری، در یک مصاحبه اخیر گفتند که زمانیکه در دادگاه ویژه روحانیت حضور یافتند تا درباره انتشار نوار گفت و گویهای پدر گرامی خود با "کمیته مرگ" که مسول تصمیم گیری درباره اعدامها بود، توسط بازجویان مورد بازجویی قرار بگیرند، از آنها پرسیدند که چرا رقم دقیق اعدام شدگان را روشن نمیکنند، بطوریکه حدس و گمان و اغراق درباره این موضوع کنار گذاشته شود. لیستی شامل ۴۴۸۶ نام وجود دارد. آیتالله العظمی منتظری رقم را حدود ۳۸۰۰ نفر ذکر نمودند، و بنا بر این رقم واقعی چیزی بین این دو آمار است. از این تعداد حدود ۸۵ درصد اعضا و طرفداران سازمان مجاهدین بودند، و بقیه متعلق به گروههای چپگرا و همچنین حزب دموکرات کردستان بودند.
در میان این جان باختگان چپ چند نفر از دوستان و آشنایان نگارنده نیز وجود دارند که هربار که نگارنده نام آنها را در اینگونه لیستها میبیند، نه تنها خاطرات دوران جوانی دوباره بازمیگردند، بلکه درد و غم سنگینی نیز وجود او را فرا میگیرد. برادر نگارنده در ۲۳ سالگی و پسر عموی او در ۲۸ سالگی هر دو در ۱۳۶۰ جان باختند. برخی از این دوستان و آشنایان که در سال ۱۳۶۷ جان باختند از قرار زیر میباشند.
یکی از آنها در تمامی سالهای دبیرستان دوست نزدیک و همکلاس نگارنده بود، و بعد از ظهرها بعد از مدرسه بازی فوتبال با او و دیگر دوستان برقرار بود. آن شهید عزیز طرفدار فدائیان اکثریت بود.
نگارنده و شهید دیگری هر دو ورودی ۱۳۵۱ دانشکده فنی دانشگاه تهران بودند. نه تنها ایشان دوست بسیار خوبی بود، بلکه یکی از دوست داشتنیترین بچههای دانشکده فنی بود. او نیز، که هوادار فدائیان اکثریت بود، همسر و سه فرزند داشت.
همدانشکده و هم رشته دیگری که ورودی ۱۳۵۲ بود، و دوست خوب و جوانی نجیب بود نیز جان عزیز خود را در سال ۱۳۶۷ از دست داد. او نیز طرفدار فدائیان اکثریت بود.
نفر چهارم برادر یکی از نزدیکترین دوستان دوران دانشکده بود، که او نیز خود دانشجوی دانشکده فنی بود. پیش از انقللاب طرفدار سازمان مجاهدین بود، ولی پس از انشعاب در سازمان در ۱۳۵۴ به چپ چرخید، و بعد از انقلاب عضو سازمان راه کارگر بود. او را هرگز ملاقات نکردم، ولی از نزدیک در جریان زندگی او بودم.
نفر پنجم نیز برادر یکی از نزدیکترین دوستان نگارنده از سالهای دانشکده است که حال در شمال کالیفرنیا زندگی میکند. هفت سال در زندان بود، و با وجود پایان یافتن دوران محکومیت آزاد نشد، و در تابستان ۱۳۶۷ در اهواز اعدام شد.
نفر ششم همسر یکی از نزدیکترین اقوام بود که او نیز جان باخت.
بر طبق تحقیق نگارنده، حدود یک سوم شهدای چپ ۱۳۶۷ متعلق به فدأئیان اکثریت، و یک سوم دیگر آن متعلق به حزب توده بود. نگارنده لیستی حدود ۳۹۱ نفر را سرشماری کرد، اگر چه رقم قدری کوچکتر نیز وجود دارد.
ابراهیم رئیسی، "آیتالله قتل عام،" و مسئولیت کشتار ۱۳۶۷
واضح است که مسول اول آن کشتارها شخص آیتالله روح الله خمینی بود. ولی به گمان نگارنده تمامی مقامات جمهوری اسلامی که از اعدامها اطلاع داشتند دارای مسئولیت میباشند. برخی از آنها مسئولیت اخلاقی دارند، چون در تصمیم گیری و اجرای حکم نقشی نداشتند. برخی دیگر مستقیماً در این کشتار شرکت داشتند و بنا بر این مسئولیت اجرأیی دارند. ذکر این نکته ضروری است که اینگونه تقسیم بندی مسئولیتها برای اولین بار در دادگاه نورنبرگ برای محاکمه سران رژیم نازی آلمان به وجود آمد، که تا به امروز استفاده میشود.
در این میان نقش و مسئولیت "کمیته مرگ" که مرکب از چهار نفر بود، در یکی از بالاترین سطوح بعد از شخص آیتالله خمینی قرار دارد، و نوار صحبتهای زنده یاد آیتالله العظمی منتظری با آن کمیته که تابستان سال گذشته منتشر شد، بخوبی آنرا نشان میدهد. ابراهیم رئیسی، "آیتالله قتل عام،" عضو آن کمیته بود و در تمامی آن اعدامها نقش داشت. هر چقدر بنیاد گرایان ایران تلاش کنند تا رئیسی را یا بی مسئولیت نشان دهند، یا کم مسئولیت، و یا جنایات او و کمیته او را توجیه کنند، ذرهای از بار مسئولیت این شخص کاسته نخواهد شد. از حقوق بشری و شهروندی هیچ یک از آن زندانیان نمیتوان چشم پوشی نمود. همانطور که زنده یاد آیتالله العظمی منتظری در صحبتهای خود با کمیته گفتند، آن چهار عضو کمیته از جمله رئیسی "جنایتکاران تاریخ" هستند، و این ننگ برای همیشه برای آنها باقی خواهد ماند.
به همین دلیل است که در فرصت باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری باید از تمامی فرصتها استفاده نمود و هرچه بیشتر درباره جنایات رئیسی، از کشتار ۱۳۶۷ گرفته تا سرکوب وحشیانه جنبش سبز روشنگری و افشا گری نمود. همانطور که نگارنده در گذشته بارها در مقالات خود گوشزد نموده است، شرکت در انتخابات به معنی شرکت در فرایند انتخابات است، که افشا گری بخشی از آن میباشد. رأی دادن و یا ندادن فقط یک مرحله از چندین مرحله انتخابات است. از این فرصت استفاده کنیم، و هرچه بیشتر با افشا گری درباره رئیسی دو مساله مهم ملی کشور را باردیگر در وسیعترین سطح در جامعه مطرح کنیم: کشتار زندانیان سیاسی در ۱۳۶۷ و سرکوب جنبش سبز در ۱۳۸۸. کاندیداتوری رئیسی خود توهین بزرگی است به مردم ایران، و انتخاب رئیسی بعنوان رئیس جمهور بدترین فاجعه برای ایران خواهد بود.
از صفحه فیسبوک نگارنده در آدرس زیر دیدن کنید
https://www.facebook.com/profile.php?id=100007516907764