احمد وحدت خواه - ویژه خبرنامه گویا
امروز دیگر مشخص شده است که آینده و بقای رژیم جمهوری اسلامی از مثلث رابطه عقلانی یا مناقشه مالیخولیایی آن با آمریکا و اسراییل می گذرد.
اما این مثلث یک ضلع چهارمی هم به نام ملت ایران دارد که صدای واقعی آرمانهای آزادیخواهانه آنها را شاهزاده رضا پهلوی نمایندگی می کند.
در حالیکه نیروهای دینی و لنینی در داخل و خارج کشور از سر و کول هم بالا می روند و نسخه های پراکنده و منسوخی را که نهایتا به وابستگی آنها به بند ناف رژیم باز می گردد به میل خود برای گذار از شرایط جنگی کنونی می پیچند، رضا پهلوی با تکیه بر هدف برانداختن رژیم نوید زایش یک ایران سعادتمند و نوین از دل نیم قرن جنگ و جهل و جنایت را می دهد.
اظهار نظر قدرتهای خارجی در مورد اینکه تغییر رژیم در ایران امری مربوط به تصمیم مردم ایران است از قضا نه تنها چیزی از رسیدن به این هدف نمی کاهد، بلکه به دستیابی به آن کمک شایانی می کند.
برانداختن رژیمی که در نیم قرن گذشته از همه نیروهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و هنری جامعه ایرانی با مرگ و خشونت و تجاوزقربانی گرفته است کار و وظیفه تنها یکی از این قربانیان بیشمار نیست.
رضا پهلوی تنها فردی است که بدون هیچگونه چشمداشت به کسب قدرت می تواند همه این نیروها را در صورتیکه آنها به این عقلانیت سیاسی و درک از شرایط خطیر کشور رسیده باشند در یک اتحاد ملی به پیروزی رهنمون سازد.
مسلما او هواداران پادشاهی خواه خود را در میان اقشار گوناگون جوامع ایرانیان داخل و خارج کشود دارد. اما امروز او نیازی به طرفدار ندارد. او برای مبارزه در راه آزادی ایران به همرزم نیاز دارد.
یا ما با او در این مسیر همراه هستیم یا با مخالفت های خودخواهانه و سنگ اندازی در این مسیر تاریخی به عمر منحوس رژیم و سیه روزی بیشتر میهنمان افزوده ایم. انتخاب دیگری وجود ندارد!

به جرم زندگی باید بمیری