Wednesday, May 24, 2017

صفحه نخست » نبايد گفت «اپوزيسيون مردم را دوست ندارد و تشنه قدرت است»

opposition7.JPGطهمورث كيانى

ف.م. سخن، نكات جالبي درباره انتخابات اخير و نتيجه آن در ابن مقاله اش دارد. من ،البته، درباره علت أصلي واكنش خشم آلود و غير متمدانه برخي از تحريميان نظري ديگر دارم.
به نظر من ، برخلاف آنچه سخن مي گويد، علت آن نيست كه اين دسته از تحريميان مردم را دوست ندارند. هيچ دليل و نشانه اي در دست نيست كه آنان مردم را كمتر از طرفداران راي يا كساني نظير سخن دوست دارند. از اتفاق، بخشي از خشم و شور آنها با سبب دوست داشتن مردم است. همچنين برخلاف نظر سخن، دغدغه اين گروه قدرت طلبي هم نيست. مشكل أصلي اين است كه اين گروه از اساس سياسيون أهل حزب و داراي استراتژي كسب قدرت نيستند و به لحاظ سياسي هم بسيار متشتت هستند، برخي از چپ افراطي يا چريكي به ليبرال دموكراسي يا سوسيال دموكراسي گرويده اند، اما قضاوتشان بر اساس عواطف زخم خورده و خشم به حقي است كه از جمهوري إسلامي دارند نه بر اساس يك استراتژي سنجيده معطوف به تغيير و معطوف به قدرت ، يا به ديگر سخن، يك روبكرد سياسي است.

البته من نمي دانم كاربرد واژه اپوزيسيون براي اين گروه تا چه حد به لحاظ سياسي- جامعه شناختي درست است.
بِنَا براين، من دليل نخست و عمده را بي خبري و گسست تاريخي بسيار عميق اين دسته با واقعيات جامعه ايران، دگرگوني هاي جدي جامعه شناختي و اجتماعي ان و صف بندي واقعي سياسي در كشور است. اين گسست در سي چهل سال پيش آمده است و برخي از اين أفراد نه تنها ارتباط اجتماعي ارگانيكي با جامعه ايراني براي چند دهه- كه دوره تغييرات شگفت انگيز سياسي، فرهنگي، و اجتماعي در همه جوامع بوده است- نداشته و ندارند، بلكه حتي ارتباطات معمولي عاطفي نيز ندارند. يعني اغلب اين أفراد ماهي يك ساعت با ايرانيان داخل كشور گفتگوي عادي راجع به مسائل روزمره نيز نداشته و ندارند. از مباحث درون بخش هاي مختلف جامعه ايران خبر نداشته و درگير آن نيستند، از صدها و هزاران انجمن و گروههاي كوچك مدني، ورزشي، فرهنگي، موسيقي، و غيره كه به صورت نيمه علني و نيمه مخفي، رسمي و غير رسمي, هر روز رژيم را به چالش مي كشد از جمله در انتخابات تأثير گذاشته، نامزدها را به رويارويي و شفافيت نسبي بيشتر وامي دارد و از رهگذر آن حضور خود را هر روز محسوس تَر و پر رنگ تَر مي كند، خبري ندارند و درگير آن نيستند. اين گروه همچنان در انتظار معجزه اي است كه رخ دهد و برخلاف همه انقلابات كه به ديكتاتوري انجاميدند، ابن بار بهشت برين را در ايران به ارمغان آورد. آري آنها صادقانه در اين انتظار اند. بِنَا براين، بيشتر شورشيان آرمانخواه خشمگين اند تا تشنگان قدرت.

دليل دوم، اما، بي اطلاعي مطلق اغلب اين افراد از موضوع است. برخي آن را بي سوادي نام مي گذارند، أما بي سوادي واژه اي عام و فراگير است و كاربردش درباره اين افراد نادرست است. بسياري از ابن افراد دانشوراني در رشته خود هستند، هنرمند، فيزيك دان، شيمي دان، پزشكان، شاعران، داستان نويس و دانشمنداني سايشته در رشته هاي ديگر هستند. اين دسته اما كارشناس سياسي و دانشمندان علوم سياسي، با اقتصاد و جامعه شناسي نيستند.
شور بختي، اما، در اين است كه در حاليكه كارشناسان برجسته سياسي ايراني و مدرسين دانشگاهها عرصه وب سايت هاي فارسي زبان ، فيس بوك كه جاي خود دارد، را رها كرده و اغلب به زبان هاي اروپايي مي نويسند - و كتابها و مقالات بسيار پرارزشي هم انتشار داده و مي دهند- اين عرصه جولانگاه گروه ديگر است.

همانطور كه اگر فردي بدون هيچ پيشينه جدي و زمينه كاري به طور فعال به قضاوت درباره فيزيك، شعر، داستان دست زند و آتَانِي را كه نظري غير از خودش دارند به خريت و بزدل بودن متهم كرده ، نبايد اعتراضي كند اگر به او گفتند شما كارشناس اين موضوع نيستيد ولي بي محابا قضاوتي مي كنيد كه كارشناسان هم نمي كنند.

يا اگر كسي با دست يازيدن به صادق هدايت و نقل سخني از بيش از پنجاه سال پيش بگويد بايد به اين ملت ريد، نمي توان به سبب آنكه صادق هدايت داستان نويس بزرگ ايران بوده يا تقل كننده نويسنده است، آن را درست پنداشت يا ناديده گرفت. مگر صادق هدايت جامعه شناس و دانشمند علوم سياسي يا اقتصاد سياسي بوده مه نظرش درباره مردم يك نظر جدي و قابل تامل باشد. اصولا اين چه روشتفكري است كه مي خواهد بر اساس نظر پنچاه -شصت سال پيش يك فرد- حتي اگر عالم و دانشمند سياسي و جامعه شناس هم باشد- براي جامعه كاملا دگرگون شده امروزي

حكم صادر كند؟
واقعيت تلخي است، اما جامعه فعال سياسي ما به لحاظ داشتن متفكران سياسي ، روشنفكران برجسته، و رهبران سياسي، بسيار فقير تَر از شصت سال پيش خويش است، افرادي از اين دست اغلب از اين جامعه رخت بر بسته و عطايش را به لقايش بخشيده اند.

بنابراين، به هيچكس نبايد بر برخورد اگر كسي گفت يك فرد كه حرفه اش جامعه شناسي و علوم سياسي و علوم مرتبط نيست، و چه بسا به سبب بي علاقگي و مشغولات حرفه خويش نه تنها كتابي يا جورنالي درباره موضوعات سياسي اجتماعي نمي خواهد بلكه حتي مقالات روزنامه هاي جدي را هم نمي خواهد ، بر اساس يك اعلاميه ديواري يا پست هاي فيس بوكي به قضاوت درباره يك فرد دست زند، چه برسد قضاوتي قاطع درباره يك ملت يا گروهي بزرگ از مردم، حتي اگر در رشته خويش كارشناس و با سواد باشد درست نيست چنين كند و اگر دوستي به او خرده گرفت به جاي شوريدن بر دوست بايد در خويش تامل دوباره كند.

ميليونها نَفَر راي دادند، ميليونها نَفَر نيز راي ندادند، نه راي دادن و نه راي ندادن به خودي خود موجب امتياز يك گروه بر ديگري نيست. آنچه موجب امتياز شده و در خاطره ها خواهد ماند، نوع رويكرد ما با مخالفان خويش و پاسخ گويي به انتقادات همديگر است.

براي ف.م. سخن ارزوي سلامتي داشته و خواستار شكيبايي دربرابر خرده گيران. نه نمي توان و نبايد به سبب رفتار برخي از تحريميان، با يك حكم كلي گفت " اپوزيسيون مردم را دوست ندارد و تشنه قدرت اند"

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy