لُبِ سخنان عبدی در نوشته تازهاش در روزنامه"اعتماد" (۱) این است: مسئولان چرا بیکار نشسته و به سرکوب شدید مردم نمیپردازید؟! میخواهند ایران را به لیبی و سوریه تبدیل کنند! باقی نوشته و حتا آنجایی که از حق مردم برای اعتراض پشتیبانی میکند، تنها رنگ آمیزی برای گم کردن متن اصلی است.
عبدی و همآنندهایش با همه ادعاها، در این روزها است که به خوبی نشان میدهند تا چه اندازه ار مردم، زندگیِ مردم و خواستهای به حق، انسانی و قانونی مردم، حتا بنا بر قانون اساسی همین حکومتِ ستمگر، بدور هستند. عبدی به شدت هراسناک شده است، نه از دید میهن پرستی و مردم دوستی، نه، او نگران آینده خود و رژیم سرکوبگری است که نزدیک به ۴۰ سال است با زور، زندان، شکنجه، کشتار، ریا، دروغ، دزدی، غارت سرمایههای ملی و ایجاد نفرت و دشمنی در منطقه و جهان حکومت کرده است و این آقایان نیز زیر عبایِ آخوندها به جا و مقامی رسیدهاند. دردِ عبدی و هم زبانانش آینده خود و همراهی دراز مدت آنان با جنایتکاران حاکم است نه چیز دیگری. در غیر این صورت مگر دانشجویان در تیرماه سال ۷۸ و یا خرداد سال ۸۸ جز راه مسالمت آمیز رفته بودند و مگر جز خواستههای به حق داشتندکه آن چنان وحشیانه مورد یورش قرار گرفته و سرکوب شدند؟ مگر در سال ۸۸ مردم به شکل بسیار مسالمت آمیز در جنبشِ "رأی من کو" با آن درندگی و دریدگی به خاک و خون کشیده نشدند؟ چه کسانی آن زمان دست به"اغتشاش" زدند وبه فروشگاهها و خود روها و... آسیب وارد آوردند؟ خوش بختانه از دید مردم و شوربختانه از دید عبدی و حکومتیان، همه فیلمهای آن زمان موجود است که چگونه بسیجیها، لباس شخصیها و نیروهای نظامی سرکوبگر بنا بر دستور و برنامه ریزی شده، دست به خرابکاریها زدند و آن را به مردم نسبت دادند تا بتوانند با آن درنده خویی به کشتار و جنایت دست بزنند. مگر مردم در کمال آرامش و مسالمت جویانه، بی پرده پوشی بارها در خواست یک "رفراندُم" با کنترل سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری را نکردهاند؟ چرا حکومت نپذیرفت و هرگز نمیپذیرد. مگر امامِ شما نمیگفت"پدران ما چه حق داشتند برای ما حکومت تعین کنند؟ " (نقل به مفهوم) چرا امروز این را نباید بر زبان آورد؟ اکنون دست کم دو نسل از انقلاب گذشته است. این نسلهای جوان بارها فریاد زدهاند که این حکومت را نمیخواهند و این خواسته را بارها با زبان مسالمت آمیز ابراز داشتهاند. چرا شما به سخنِ امامِ ساختهِ خود رفتار نمیکنید؟ نزدیک به ۴۰ سال مردم را سرکوب کرده اید؛ سرمایهای را که میباید در راه رفاه و بهبود زندگی مردم و میهن بکار برید برای هدفهای شوم دینی/سیاسی خود در عراق، لبنان، غزه، سوریه، یمن و...، بی کمترین پرسش و اجازه از مردم که دارنده حقیقی این سرمایهها هستند، به باد دادهاید و هر زبان سرخِ سخن گویِ حقیق جو و افشا گر را بریده اید؛ رفاه را تنها برای آخوند و ریزه خواران حکومت شکل دادهاید و... آنگاه میخواهید مردم برای شما هورا کشیده و تا ابد دست به سینه و تسلیم و بی اراده در برابر شما بایستند و کمر خم کنند؟ مردم حق خود را میخواهند. کارد به استخوانشان رسیده است و دیگر بردباری خود را از دست دادهاند. چه چشم داشتی دارید از مردمی که دردِ هزاران قربانی بیگناه در دل دارند، خانه خراب، نادار و نا امن شدهاند، جوانانشان در بیکاری به اعتیاد، و تن فروشی کشیده شده اند؛ در نبردی که علیه ستمگران و پیروانشان چون شما، آغاز کردهاند، خشمشان لبریز نشده و گاه زیاده رویای نیز پیش نیاید؟ شما که نگذاشتهاید جز برای "خودیها" حزب و سازماندهی دیگری در ایران وجود داشته باشد. مردم دستِ خالی، بدون اسلحه و مسالمت جویانه به خیابانها آمدهاند تا بگویند: "ما حکومت اسلامی/آخوندی نمیخواهیم" چرا نیروی نظامی و بسیج را در برابر آنها قرار داده، به آنان یورش برده و تیراندازی میکنید؟ آیا مردم حق دفاع از خو را در برابر سرکوب ندارند؟ آیا تجربههای گذشته به مردم نیاموخته است که آنان خود باید از حق خود دفاع کنند؟
سر از زیر برف در آورید
عبدی و همزبانانش هنوز سرِ در زیر برف داشته و پیرامون خود را درست نمیتوانند ببینند. او در نوشهاش همچون حسین شریعتمداری و دیگر همآنندان او، حکومت را هُشدار داده و میترساندکه اگر کاری نکنید و به "شدت سرکوب نکنید" سرنوشت لیبی و سوریه چشم براه شما است. او نیر چون "رهبر معظم" و بلندگوی گوش خراش و بد هیبت و بد نامِ او حسین شریعتمداری، از همین ترفند پوسیده و نخ نمایِ همیشگی "توطئه دشمنان و دستهای خارجی" در برابر اعتراضها و خیزش هایِ مردم استفاده میکند. این نمونه روشنفکرِ حکومتیِ دست پروردهِ "ولایت مطلقه" است! نه آقا! نه دستِ بیگانگان دربین است، نه ایران عراق، لیبی و سوریه است. ایرانیان هرگز اجازه چنان اغتشاش و هرج و مرجی را در میهن خود نخواهند داد و همگی یکپارچه، هم نوا و هم راه در چهارچوب مرزهای ایران، برای ایرانی آزاد، حکومتی مردمی/سکولار و ایجاد آرامش و سازندگی مبارزه خواهند نمود.
نظامیان میهن پرست
در پایان نگارنده از ارتشیانِ میهن پرست، بدنه سپاه و بسیج و شماری از فرماندهان آنان که میدانیم دل با مردم دارند، هم زبان با مردم، میخواهم که ترس را کناری نهاده، نقشی تاریخی ایفا کرده، از درگیری و تیراندازی به مردمانِ خسته شده از زور، فشار، گرانی و نا امنی، خود داری نموده و آشکارا به مردم بپیوندند. آنان مطمئن باشند که آغوش مردم برای پذیرش آنان باز است. ما همگی خواستار آزادی، آرامش، دادگری، رفاه و پیشرفت میهن خود هستیم. به فرمانِ حکومتِ ضد ایرانی و ستمگر، نباید بروی مردم میهنِ خود آتش گشود. این ننگ است، ننگ که شما دنباله رو مشتی آخوند بیکاره باشید!
زیرنویس:
۱ ـ مقاله عبدی در این آدرس:
http://news.gooya.com/2018/01/post-10675.php