Wednesday, Jan 3, 2018

صفحه نخست » دو اطلاعیه از فدائیان خلق (اکثریت) درباره رویدادهای اخیر در ایران

Fadaian_Khalgh_Aksaryat.jpgنه به ولايت فقيه، آری به رفراندوم!
رفراندوم برای تغيير قانون اساسی


اعتراضات مردم روبروز گسترش پيدا می کند، شهرهای بيشتری را در برمی گيرد و مشخصأ جمهوری اسلامی و در راس آن علی خامنه ای را زير ضرب می گيرد. حرکتی که راه افتاده در اندک مدتی از اعتراضات دارای جنبه اقتصادی و معیشتی به مطالبه سیاسی فراگیر و "نه" به حکومت فراروئیده است. مردم فریاد می زنند جمهوری اسلامی نمی خواهيم. شعارها عليه ديکتاتور و علی خامنه ای است. مردم پوسترهای خامنه ای را به آتش می کشند و يا پاره می کنند. با تداوم اعتراضات، شعارها هرچه بيشتر بر شخص خامنه ای و حکومت متمرکز می شود. مردم بدرستی تشخيص داده اند که او پيش برنده سياست های ويرانگر، مسبب اصلی وضعيت بحرانی کشور و فقر و فلاکت مردم و طراح سياست توسعه طلبانه در منطقه و تصميم گيرنده برای حضور نظامی در سوريه است.
اعتراضات روزهای اخير هنوز روی شعار ايجابی فراگير و سمت دهنده متمرکز نشده است. اگرچه حامل ارائه انواع بدیل های اثباتی در قبال سمتگیری ها و سیاست های کلان ویرانگر حکومت اسلامی است. جنبش اعتراضی تاکنون به مطالبه محوری معين فراگير دست نيافته است. موج اعتراضات برخاسته بايد در خدمت گذار به دموکراسی قرار گيرد. به نظر ما، برای موفقيت جنبش اعتراضی، لازم است که خواست برگزاری رفراندوم برای تغيير قانون اساسی به شناسنامه حرکت عمومی بدل گردد. خواست برگزاری رفراندوم می تواند به اين حرکت سيمای هدفمندی دهد و خواست گذار مسالمت آميز به دموکراسی را تقويت و تثبيت کند.

ما از نيروهای آزاديخواه کشور می خواهيم از برگزاری رفراندم برای تغيير قانون اساسی حمايت کنند و بکوشند که اين اشعار ايجابی و سمت دهنده، به خواست اصلی و مشخص جنبش اعتراض تبديل شود.
رفراندوم، رفراندوم، اين است خواست مردم
هيئت سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)
۱۱ ديماه ۱۳۹۶ (اول ژانويه ۲۰۱۷)


***

پیام ما به آزادیخواهان:
همکاری و اتحاد، ضرورت لحظه

آزادیخواهان ایران!
خيزش اعتراضی مردم در ده ها شهر کشور پیام های بسیاری با خود داشته و دارد. آنها را دریابیم تا بهتر به وظایف خود عمل کنیم. این خیزش:
- ناله دیرینه زحمتکشان است که اکنون در فریاد خیابانی به گوش می رسد. ریشه در وضع معیشتی وخیم میلیون ها زحمتکش کشور ما دارد. آن ها مسئولیت فلاکت خود را این حکومت می دانند.
- نشانه خشم مالباختگانی متعلق به اقشاری کم توان که سارق اندوخته خود را حکومتی می بینند رانت خوار که به بهای رانده شدن و پیوستن همین قشرها به محرومین جامعه است که پروار می شود.
- به عصیان در آمدن جوانان بیکار مستاصل با حداقل تحصیلات دیپلم و بیشتر هم دانشگاه رفته، در حکومتی که نه تنها برای کاهش بیکاری چشم انداز نمی گشاید بلکه خود معترف تشدید آن هم است.
- خیزی که مختص تهران تعیین کننده نیست. شهرستان ها و گاه حتی شهرهای کوچک در بروز اعتراض از مرکز پیشی گرفته اند. نظام مواجه است با چالش سراسری رو به گسترش در برابر خود.
- متجلی در شعارهای مردمی علیه ساختار حاکم و ناقد راهبردهای به بن بست رسیده جمهوری اسلامی در سیاست داخلی و خارجی است.
- اعتراضی از همان آغاز همراه با پرخاش علیه بنیان های حکومت ولایی، انکار ولایت و دعوت از انبوه شهروندان برای ایستادگی بر سر حق خویش.
- بیان نضج خودآگاهی ها و انباشت تجربه ملی در انبوهه مردم. نشانگر بلوغ مردمی که، سالها رصد کردن رفتارهای حکومتی را در رفتار واکنشی امروزین خود برای گذر از نظام منعکس می کنند.
آزادیخواهان ایران!
این واقعیت دارد که پیش از هر چیز همانا دوام نظام نا کارآمد و سرکوبگر جمهوری اسلامی است که مردم را به شورش کشانده است. این اوست تولید کننده انواع بحران ها و چونان بختکی افتاده بر جان این جامعه و وجودش همه موجب و مایهای برای بروز خشم و اعتراض عمومی؛

این نیز درست است که اصلی ترین مایه و منبع جوشش های مردمی، تحولات اجتماعی ساختاری بزرگ ابعاد در کشور است که حکومت را با مردمی مواجه ساخته که دارند روند شهر نشینی، باسوادی و بلوغ شهروندی را طی می کنند و در نتیجه، دارای ظرفیت بالای فرهنگی برای بلوغ یابی سیاسی؛ و این هم هست که وجود شبکه های اجتماعی و فناوری های نوین، امکان ارتباط فکری و سیاسی مردم را در مقیاس بی سابقه ای فراهم آورده و از هر شهروند حاضر در صحنه یک خبرنگار خبررسان ساخته و سازماندهی افقی بسیار چالاکی را در اختیار جنبش مردمی قرار داده است؛
اما جریان ها و نیروهای آگاه، می توانند، حق دارند و موظفند که نقش آگاه گرایانه و مستمر خود طی زمان و بار آمده در امروز این حرکات غلیانی را به روشنی ببینند. مگر شعارهای عموماً سنجیده، جهت دهنده، نقادانه قدرت و رفتار قدرت، می تواند حاصل کشف شهود لحظه ای باشد؟! این شعارهای حاوی معنی و جهت، بیانگر نشت تدریجی آگاهی است در ذهن مردمانی که کارد به استخوان شان رسیده و امروز برخاسته اند. تاثیرات کار آگاهگرایانه دراز مدت خود را ببینیم و باور داشته باشیم که جامعه از آنرو رو به آگاهی دارد که در دل خود و بر متن زندگی روزانه اش از هزاران عنصر قادر به تجزیه و تحلیل و تبیین وضع برخوردار است. برخوردار و متکی از انبوهه فکرسازان و سیاست شناسان.
مجموعه اپوزیسیون متشکل و منفرد، از درون مرزی های مستقیما میان مردم و با خود مردم تا برون مرزی های در اندیشه سرنوشت مردم، از طریق رسانه ها تا شبکه های اجتماعی، در تکوین و پختگی این خیزش و جوشش نقش ایفاء کرده است. جمهوری اسلامی گرچه مهارت و بیرحمی کم نظیری در حذف فیزیکی مخالفان خود داشته و دارد، اما نتوانسته و نخواهد توانست چراغ فکر و سیاست در جامعه جوشان ایران را خاموش کند. جمهوری اسلامی بسیار کوشیده تا سرکوبگری سخت افزاری خود علیه مخالفانش را با سیاست نرم افزارانه سم پاشی علیه اپوزیسیون و ایجاد فاصله فکری و سیاسی بین آن با جامعه تکمیل کند، اما ناکام مانده است. مردم در مسیر انباشت نارضایتی ها همانا از کنشگران سیاسی مخالف این نظام و سیاست های آن شنیده و تاثیر پذیرفته است. در لحظه به خیزش درآمدن هاست که مردم و اپوزیسیون در هم می جوشند تا یکی شوند. ضعف ارتباط حزبی نیروهای آگاه با جامعه، از طریق همین کار آگاهگرایانه پیوسته است که جبران می شود.
آزادیخواهان ایران!
ما در قبال این حرکت جاری وظایف عاجل داریم ولی مقدم بر آن، ضرورت درنگ بر یک موضوع کلیدی است. اینکه، اگر هم این حرکات از طریق سرکوب و اعمال فشار و مسلماً برخی عقب نشینی های موضعی حکومت و دولت در زمینه تحمیلات اقتصادی بر مردمان فروکش کنند، اما آتش زیر خاکستر، کماکان پابرجاست. ما تنها در قبال این لحظه موظف نیستیم که به حفظ آمادگی در فازهای دیگر تحولات محتاجیم.

این حکومت، دچار بحران های بنیانی عدیده است. از بسیاری منابع مالی خود تهی شده و منابع نوین قابل تاکیدی نیز پیش روی خود نمی بیند. به دست خود و متاثر از ساز و کارهای ناگزیر برخاسته از خصلت خود، ذخایر انسانی اش را در حد جبران ناپذیری سوزانده و مدام خود را در برابر انواع مخالفان قرار داده است. گرفتار در فسادی مزمن که باقیمانده توش و توان آن را از درونش می خورد. به مفهوم واقعی کلمه، حکومتی تکیه داده بر سر نیزه. نظامی بی آینده که امکان بازسازی و بازپروری کیفی ندارد. و این در حالی که، رو در روی جامعهای در تلفیق بیشترین نارضایتی ها با بلوغ سیاسی همچنان رشد یابنده.
اینها یعنی اینکه، ایران ما در مرحله گذار قرار دارد. یعنی اینکه، وضع موجود قابل دوام نیست و ناگزیر از تحول است. تحول لحظه ای نبوده و نیست بلکه از فازهای مختلف گذشته و خواهد گذشت. نه در نقطه پایانی روند قرار داریم و نه در آغاز آن. مسئله فقط اینست و این باید باشد که تحول در کدام جهت؟ و این، تاکید کننده آن نقش خطیری که نیروی آگاه در قبال وظیفه برون رفت جامعه از این وضع بر عهده دارد. ایفای نقش در سمت آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی و توسعه ولی مقدم بر همه اینها پا فشردن بر واقعیت زوال این حکومت اصلاح ناپذیر و قدرت اجتماعی جامعه. این، کاراترین دست افزار نیروی تحول خواه در مبارزه تعیین کننده جامعه خواهان رهایی ایران از نظام ولایی است.
آزادیخواهان ایران!
لحظه را باید دريافت. اکنون می توان و باید دست اندر کار تولید و انتشار پیام های جهت دهنده در سمت آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی شد تا بتوان هر چه بیشتر و باز هم بهینه تر به یاری عملکرد کانون های حرکت ساز و حرکت آفرین شتافت.

آگاهی دهی فعالانه به مردم در زمینه پالایش هر چه بیشتر جنبش خویش از سم رقابت های بهره بردارانه جناح های حکومتی. اگر جنبش های مردمی برای برآمد خود غالباً از شکاف های درون قدرت بهره می گیرند تا سر برآورند، اما نباید که از قایم ماندن بر خود غفلت جویند و بدل به وسیله بازی های قدرت شوند. مردم را باید هشیار کرد تا نردبانی برای هیچ جناح از حکومتی ها قرار نگیرند و پذیرنده دعوت به توقف حرکت از سوی هیچ جریان حکومتی نشوند. جنبش باید بر پای خود بیایستد و از چنین جایگاهی هم در رفع حبس و حصر همه گرفتار آمدگان در چنگ نظام ولایی بکوشد. جنبش مردمی لازم است که اعتماد به هر جریانی را با میزان پایبندی آن به مطالبات آنی و آتی خودش تنظیم کند. در این مهم، نیروی آگاه نقش و وظیفه تعیین کننده ای دارد.
هر نوشته و تحلیل سریع از وضع و انتشار آن در رسانه ها، هر ویدیو کلیپ خطابیه ای، هر مشارکت در فعالیت شبکه های اجتماعی، راه انداختن تظاهرات در خارج کشور به پشتیبانی از حرکات مردم، کارزارهای اعتراضی سریع علیه بازداشت شدگان جنبش، هر اقدام مشترک هدفمند مشخص و حتی نمادین توسط تشکل های سیاسی اپوزیسیون، برگزاری سمینارها و کنفرانس ها پیرامون امر تدارک مدیریت گذار دمکراتیک و خشونت پرهیز ایران از نظام ولایی، درخواست از مجامع جهانی برای اعلام همبستگی با جنبش مردمی جاری و در همان حال افشای برنامه های دولت های راستگرا و جنگ افروز جهان و منطقه در سوء استفاده آنان از این جنبش و ... وظیفه عاجل نیروهای آزادیخواه در این لحظات حساس است.
آزادیخواهان ایران!
جنبش اگر بخواهد در سمت گذار پیش برود و تعمیق پذیرد، باید همه امکانات خود را بسیج کند. شرط سیاسی این تجمیع، پرهیز از تنگ نظری های سیاسی است. در امر گذار، هیچ کسی را که خواهان گذار است نمی توان اراده گرایانه کنار گذاشت. مهم، دمکراتیزه کردن مسیر گذار است از اول تا به آخر آن. در اینجا باید بر تجربه غنی کشور خود تکیه کرد. بلوغ سیاسی جامعه ایران را نباید دستکم گرفت. ایران امروز، انقلاب بزرگ مشروطه را پشت سر خود دارد، تلاش ارزشمند نهضت ملی ـ دمکراتیک هفتاد سال پیش را، تجربه عظیم انقلاب بهمن و در کنار این تجارب کلان، نیز درس های برگرفته از آزمون های نزدیک حرکت اصلاحات و جنبش سبز را. بر آموزه های اینها باید تکیه کرد تا روحیه همکاری و همبستگی جمعی در جامعه بالاتر برود. از روحیه تعاون مردم در جریان زلزله کرمانشاهان و ابراز بی اعتمادی نسبت به کل نظام، می باید که الهام گرفت. وظیفه ما، بازتاباندن ظرفیت های بالقوه و بالفعل جامعه است برای تحولات دمکراتیک و خطاب به خود جامعه. همکاری و اتحاد ضرورت لحظه کنونی است. ما می توانیم و موظف به محقق کردن ضرورت اين لحظه هستيم.

هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
۱۲ ديماه ۱۳۹۶ (دوم ژانويه ۲۰۱۷)

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy